گرچه اصل اين معنا حق است كه اسلام وسط بين افراط و تفريط است، به شهادت آن آياتي كه قبلاً گذشت و به شهادت آيه 53 سوره انعام كه اين است كه (وَأَنَّ هذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) كه گفتند: «وجود مبارك رسول خدا خطي در وسط رسم كرد. خطوط كوچكي در دو حاشيه اين خط بزرگ رسم كرد. فرمود: ديني كه من آوردم اين صراط مستقيم است و آن خطوط انحرافي كه در چپ و راست است خطوط ديگران [شيطان] است (و أنَّ هذا صراطي مستقيماً فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله)»1. اين معنا حق است كه اسلام از افراط و تفريط مصون است، اما استفاده آن معنا از اين آيه ممكن نيست براي اينكه اين آيه امت اسلامي را امت وسط قرار دارد و دو طرف وسط را هم ذكر كرد كه يك طرفش وجود مبارك پيغمبر است، يك طرفش انسانها و شهادت هم در قرآن كريم به معناي شهادت اعمال است،
آزمون الهي تغيير قبله
اما بحث درباره قبله كه تتمه آيه است، فرمود: (وما جعلنا القبلة التي كنت عليها إلاّ لنعلم من يتبع الرسول ممن ينقلب علي عقبيه) ؛ فرمود: اين قبلهاي كه ما بر گردانديم از بيت المقدس به كعبه، يك امتحان الهي است، يك امتحان دشواري هم هست زيرا مسلمين ساليان متمادي عادت كردند به طرف بيت المقدس نماز بخوانند [و] عدهاي هم از اين قبله بودن بيت المقدس فخري نصيبشان شده بود، الآن بخواهند از اين قبله برگردند يك امتحان دشواري است، لكن اين امتحان دشوار را خداي سبحان براي اين اعمال كرد تا معلوم بشود خداپرست كيست و هوي پرست كيست، و اين هم حكمت الهي است، هم گذشته نمازها روبه قبله بود و هم آينده چون قبله آن است كه خداي سبحان تعيين بكند. فرمود: (وما جعلنا القبلة التي كنت عليها إلاّ لنعلم من يتبع الرّسول ممن ينقلب علي عقبيه) يعني آن قبلهاي كه قبلاً تو بر او بودي، ما آن قبله را منصرف نكرديم مگر براي حكمت يعني قبلهاي كه تا كنون تو بر او مستقر بودي، و به سمت او نماز ميخواندي بيتالمقدس بود؛ ما قبله را از بيت المقدس منصرف نكرديم به سمت كعبه مگر به عنوان امتحان.
توهّم وقوع دو نسخ در حكم قبله
زمخشري در كشّاف براي اولين بار اين چنين احتمال ميدهد كه اين (التي) صفت قبله نباشد بلكه صفت باشد براي موصوفي كه محذوف است و آن موصوف مفعول دوم (جعل) باشد يعني اين چنين تفسير كرد: «و ما جعلنا القبلة الجهة التي كنت عليها ... الا لنعلم»2 يعني قبلاً تو بر سمت كعبه نماز ميخواندي؛ بعد به طرف بيت المقدس مأمور شدي، الآن ما دوباره قبله را به همان سمتي قرار داديم كه (كنت عليها) ؛ قبلاً بر او بودي «و ما جعلنا القبلة الجهة التي كنت عليها... إلاّ لنعلم» يعني قبلاً به سمت كعبه نماز ميخواندي بعد مأمور شدي به طرف بيت المقدس نماز بخواني الان ما دوباره جهت قبله را همان جهتي تعيين كرديم كه تو قبلاً بر او بودي، كه اين (التي) را صفت گرفتند براي موصوفي كه محذوف است و آن موصوف مفعول ثاني «جعل» است.