در مكّه معمولاً به كعبه خيلي در جاهليت احترام ميگذاشتند [و] اگر كعبه قبله ميشد احياناً اعراب و وثنيين اهل جاهليت ميگفتند به اينكه آنچه كه مورد تكريم ماست. مسلمانها همان را قبله كردند. براي پرهيز از اين تعصّب در مكه رسول خدا قبلهاش بيت المقدس بود كه بيت المقدس در مكه حامي نداشت. وقتي حضرت مهاجرت فرمود به مدينه تشريف آوردند، يهوديهايي كه در مدينه و اطراف مدينه بودند از اين فرصت سوء استفاده كردند [و] گفتند: مسلمين در قبله تابع قبله ما هستند و اين يك فخري بود براي آنها و عليه اسلام و مسلمين بهرهبرداري ميكردند و تعصب بيت المقدس در مدينه رواج داشت نه در مكه، لذا خداي سبحان براي اينكه اين تعصب را هم از بين ببرد دستور داد به قبله از بيت المقدس به سمت كعبه متوجه بشود. فرمود: كه اينها همه امتحان الهي است تا معلوم بشود چه كسي تابع خدا است [و] چه كسي گرفتار عصبيّت است وگرنه اصل استقبال (به هر سمت انسان رو بياورد) به سمت خدا است: (فاينما تولوا فثم وجه الله)7 كه بحثش در آيات قبلي گذشت.8پرسش....پاسخ: نه به عنوان اينكه قبله رسمي مسلمين كعبه بود، حضرت تا آنجايي كه ممكن بود طوري نماز ميخواند كه كعبه بين او و بين بيت المقدس باشد يعني هم به كعبه رو كند هم به طرف بيت المقدس اما قبله رسمي مسلمانان در مكه بيت المقدس بود.9 ولي عدهاي از اهل كتاب در مدينه ايمان آوردند، عدّه ديگر ايمان نياوردند: آنهائيكه ايمان آوردند دلشان ميخواست كه بالأخره بيت المقدس به همان عظمت قبلهاي باقي باشد و اين تعصب را بالأخره در مدينه سركوب كرد. مثل اينكه آن تعصب را در مكه سركوب كرد و در بعضي از رواياتي كه مرحوم طبرسي در احتجاج و ديگران نقل كردهاند به اين نكته ضد تعصبي اشاره شده است در روايات.آنگاه فرمود: (و ما جعلنا القبلة التي كنت عليها إلاّ لنعلم من يتبع الرسول ممن ينقلب علي عقبيه) اين نه براي خصيصه ذاتي جهت معيّن است و نه اينكه در معبود شدن خداي سبحان فرقي است چون اينها جهتند [و] جهت هيچ خصيصهاي ندارد اوّلاً و خداي سبحان چون محيط است، (فأينما تولوا فثم وجه الله) كه بحثش در آيات قبلي همين سوره مباركه بقره گذشت، پس تغيير قبله يك آزمون الهي است تا معلوم بشود چه كسي اهل تعصب است و چه كسي مؤمن است.