کتاب شناسی توصیفی کتاب «منظومة فی سر اسم الله الاعظم» از علی بن ابی طالب (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کتاب شناسی توصیفی کتاب «منظومة فی سر اسم الله الاعظم» از علی بن ابی طالب (ع) - نسخه متنی

نگار زیلاوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كتاب ماه دين- شماره 37، آبان 1379

كتابشناسي توصيفي كتاب «منظومة في سرّ اسم الله الاعظم»

نگار زيلاوي

از جلوه‌هاي خيره كننده شخصيت امام علي(ع)، فصاحت و بلاغت كلام اوست. سيد رضي(ره) در مقدمه نهج‌البلاغه گويد: « آن حضرت يگانه كسي است كه به منتهاي درجه فصاحت و بلاغت رسيده و از همه گذشتگان و پيشينيان كه از آنان سخناني بر جاي مانده گوي سبقت را ربوده و بر همه پيشي گرفته است. سخن او دريايي است ناپيدا كرانه كه هيچ سخنوري با آن امام برابري نمي‌كند.»

همچنان كه از آن حضرت سخنان منثور و مسجع نقل شده كه جلوه گاه آن، كتاب گرانقدر نهج‌البلاغه گردآمده سيد رضي(ره) است، سخنان منظوم و شعر نيز از آن يگانه دوران بر جاي مانده كه در مطاوي كتب مسطور است.

درباره اشعار منسوب به علي ‌بن ‌ابيطالب(ع) آراء مختلف است:

جاخط(د 255) گويد: «علي جز رجز شعري نسروده است». ياقوت نيز در معجم الادباء(14/43) به نقل از كتاب تهذيب محمدبن احمد الازهري آورده است كه ابو عثمان المازني تنها انتساب دو بيت شعر به علي بن ابي‌طالب را صحيح دانسته و ساير ابيات و اشعار منسوب را مجعول دانسته است.ياقوت پس از نقل اين روايت، اشعاري را آورده كه علي(ع) در جواب نامه معاويه سروده بوده است(14/48).

ابن عبدربه(العقد 5/248) از سعيد بن مسيّب نقل كرده كه: « ابوبكر شاعر بود، عمر شاعر بود و علي شاعرترين سه تن»؛ آنگاه چكامه «لمن راية سوداء…» را به عنوان نمونه‌اي از اشعار امام مي‌آورد. علاوه بر اين در جاهاي ديگر كتاب خود به مناسبت اشعاري از علي(ع) نقل كرده است(نك: 2/131، 188؛ 4/36، 68، 293، 316، 318، 5/239، 252).

جز اين موارد، بسياري ديگر اگرچه امام را در شمار شاعران ذكر نكرده‌اند، اشعاري از او نقل كرده اند. از اين جمله مي‌توان از طبري(6/3316، 3349)؛ ابن قتيبه(1/115؛ 3/8)؛ مسكويه رازي(1/349)؛ زمخشري(2/295، تفسير سوره توبه آيه 80)؛ طبرسي(3/378، سوره مائده آيه 94)؛ شريف رضي(63، 76، 111)؛ مقدمه ترجمه تفسير طبري(4) و… نام برد.

علاوه بر ادبيات پراكنده در كتب ادب و تاريخ و تفسير و …، چنانكه از منابع برمي‌آيد از قرن چهارم به بعد، اشعار امام علي(ع)، توسط شيعيان گرد آمده و به صورت ديوان اشعار موجود بوده است. قديم ترين ديوان، « كتاب شعر علي» گردآورده ابو‌احمد عبدالعزيز بن يحيي جلودي الازدي البصري(د332 ق) است كه پيش از گردآوري نهج‌البلاغه(به سال 400 ق) فراهم آمده بوده است(نك: الذريعه ج ص101؛ نجاشي 2/55). پس از آن، از «تاج الاشعار يا سلوة الشيعة» گردآورده ابوالحسن علي بن احمد فنجگردي نيشابوري(د 512 يا 513 ق)؛ « الحديقه الانيقه» و «انوار العقول من اشعار وصي الرسول» هر دو گردآورده قطب الدين محمد بن حسين بيهقي كيدري(قرن ششم)، مي‌توان نام برد(نك: الذريعه 3/205؛ 6/381-382؛ 2/431-432؛ /101).

با اينكه در قريحه ادبي و ذوق و طراوت و فصاحت و بلاغت كلام علي(ع) ترديدي نيست، ليكن نمي‌توان تمام اين اشعار را به ايشان نسبت داد. بي‌شك فضاي غلوآميز برخي جوامع شيعي در جعل و وضع اين اشعار تأثير مستقيم داشته است.

آيةالله حسن زاده آملي كساني را كه سراينده بسياري از شعرهاي منسوب به امام‌اند در تكمله منهاج البراعة(1/306-315) با ذكر مآخذ نام برده‌ است.

به هر روي تحقيق و بررسي درباره صحت و سقم انتساب اين اشعار، خود پژوهشي جداست كه در اين مجال اندك، نگارنده سطور متعرض نقد و بررسي اين مقوله نخواهد شد. آنچه گذشت مقدمه‌اي بود براي معرفي منظومه‌اي منسوب به آن حضرت با عنوان «سرّ اسم الله الاعظم» كه به جهت شرح امام محمد غزالي(450-505 ق) بر آن، توجه نگارنده را به خود جلب نمود.

اين كتاب به سال 1416/ 1996، به كوشش محمد عبدالرحيم، توسط انتشارات الحكمة دمشق چاپ و منتشر شده است.

مقدمه كتاب، مقدمه‌اي در خور معرفي يك نسخه خطي نيست. عبدالرحيم پس از اختصاص صفحاتي به شرح طاعون و وباي سال 897 ق كه از بلاد روم به سرزمين‌هاي اسلامي از جمله مصر و شام و حلب و… سرايت كرد؛ به نقل از سيوطي(المقامة الدّريه في الطاعون و الوباء، 195 به بعد)، بي‌هيچ توضيحي درباره ارتباط منطقي نقل اين مطالب با متن نسخه خطي مذكور، توضيحاتي مختصر درباره نسخه داده است: به گزارش وي، اصل نسخه در پنجاه و هشت صفحه و هر صفحه شامل يازده سطر است كه به خط نسخ زيبا نوشته شده است. كتاب در اصل به ده فصل تقسيم شده بود كه مصحح همان شكل و ترتيب را در چاپ رعايت كرده است. كار اصلي مصحح، شامل توضيحات لغوي براساس قاموس‌هاي عربي و استخراج آيات قرآني و احاديث مربوط و توضيح برخي اعلام است. تنها مخطوط مرجع وي، نسخه شماره(4423) كتابخانه ملي اسد دمشق بوده و نسخه‌هاي بدل مورد مقايسه و ارزيابي قرار نگرفته است.

مصحح، پس از مقدمه و پيش از پرداختن به متن اصلي، حدود ده صفحه از كتاب را به توضيحاتي درباره اسماء نودونه‌گانه خداوند و ارزش عددي هركدام(بر اساس ارزش حروف ابجد) و تعداد دفعات تكرار هر اسم در قرآن، ويژگي‌هاي حروف اسم جلاله «الله» و اسم «الرحمن» اختصاص داده است. سپس زير عنوان «حسبك الله فقد دعوت الله باسمه الاعظم» روايتي را با ذكر سلسله رواة(از قاضي هنادبن ابراهيم النسقي تا حسين بن علي بن ابي‌طالب) از كتاب شيخ عبدالقادر گيلاني(1/184-186؛ نيز نزهة المجالس،203) نقل كرده است. ] داستان مردي به نام منازل بن لاحق را كه فردي خوشگذران و عياش بوده و به خاطر نفرين پدر فلج شده بود و در نهايت به واسطه دعاي اسم اعظم خدا كه علي بن ابي‌طالب به نقل از پيامبر اكرم(ص) به او مي‌آموزد،شفا مي‌يابد(نك ص 33-40)[ .

سپس تصوير صفحات اول، دوم وصفحه پايان نسخه خطي آمده و پس از آن از صفحه 47 تا 99 متن نسخه خطي به همراه توضيحات و حواشي مصحح چاپ شده است:

گفتار غزالي با جمله «الحمدلله منزل الكتاب ذكراً مفصلاً و جاعل الملائكة رسلاً» آغاز شده است. او پس از حمد و ثناي الهي و اقرار به يگانگي خدا و رسالت پيامبر(ص) درباره انگيزه كار و چگونگي دسترسي به منظومه مكتوب به خط علي بن ابي‌طالب، اطلاعاتي به‌دست مي‌دهد كه در اينجا چكيده‌اي از سخنان او را مي‌آوريم:

«و بعدُ، هذه مقدمة قدمتها لمنظومة من كلام اميرالمؤمنين و قطب العارفين، ذي المناقب المشهورة و الفضايل المذكورة، مظهر العجايب و مفرق الكتائب، اميرالمؤمنين ابي الحسنين علي بن ابي طالب كرّم الله وجهه و رضي عنه و ذلك لماقدمت مدينة السلام بغداد…».

«اين نوشتار، مقدمه‌اي است بر منظومه‌اي از اميرالمؤمنين… علي بن ابي‌طالب، هنگامي كه در بغداد، در مدرسه نظاميه به تعليم و وعظ مشغول بودم، روزي از جانب اميرالمؤمنين(مقتدي حك، 467-487) احضار شدم. خليفه گفت: ميراثي گرانقدر از اميرالمؤمنين هارون الرشيد به‌دست ما رسيده، مكتوبي است به خط اميرالمؤمنين علي بن ابي‌طالب در صندوقي فولادي. به خاطر دارم كه خلفاء پيشين بدان تبرك مي‌جستند و در جنگ‌ها و لشكركشي‌ها اين صندوق را به همراه داشتند و هر سال با انواع عطريات، آن را معطر و پاك مي‌كردند. اكنون كه خود در آن نگريستم الفاظي سخت مغلق در آن يافتم كه فهم مكتوب را بر من دشوار نمود، انديشيدم كه علم و فضل ابوحامد قطعاً بدان محيط است و اين گره به‌دست او گشوده خواهد شد…

سپس خليفه صندوقي از آبنوس پيش رويم نهاد و از درون آن، صندوق فولادي كوچكتري بيرون آورد كه در آن اوراق مذكور به لفافه‌اي از ديباي سفيد پيچيده و به انواع عطريات و زعفران، معطر شده بود… و در آن ابياتي مشتمل بر موعظه مردم و تحذير از مرگ و اهوال قيامت و نيز اسماء الهي و مكتوبي ديگر كه علت سرودن آن ابيات را توضيح داده بود. بر اساس اين نوشته گويا در بصره، وبا و طاعوني سخت همه‌گير شده بود، به‌طوري كه جايي براي دفن مردگان يافت نمي‌شد و حيوانات درنده اجساد را مي‌خوردند. مردي از اعيان كوفه به نام عبدالله بن حسان مكني به ابوالمنذرنزد امام علي مي‌رود و از اين بليه شكايت مي‌كند.(در اينجا غزالي مي‌گويد: دانسته نيست اين طاعون در زمان ولايت علي بن ابي‌‌طالب بوده يا خلفاي پيشين؟ چنانكه در تواريخ ديده ام طاعوني سخت در زمان خلافت عمر رضي الله عنه رخ داده بود، ليكن معلوم نيست اين طاعون، همان طاعون زمان عمر است يا غير آن؟).

در نهايت پس از گفتگويي كوتاه ميان امام علي و ابوالمنذر، امام مي‌فرمايد: اكنون ابياتي را كه در آن اسم اعظم خداست و كيفيت عمل به آن و عدد حروف آن و حروف نوزده گانه‌اي كه بر پيشاني ملائكه خازن جهنم نوشته شده، به تو مي‌آموزم و مباد كه چشم جاهلي بر اين ابيات افتد… .

سپس قصيده‌اي تائيه در 38 بيت با مطلع زير:




  • لقد بدأت ببسـم الله مفتتحــاً
    . . .
    أسنّة الطعن بالطاعون اذجرحت
    خذها نفائس درّ عن مطلبها
    بها نفوس كثير القوم ما سمحت



  • أزكي المحامد حمدالله فافتتحت
    و سمّها جنّة‌الاسماء و الق بها
    تا بيت پايان:
    بها نفوس كثير القوم ما سمحت
    بها نفوس كثير القوم ما سمحت



پس از آن قصيده‌اي رائيه در وزني ديگر مشتمل بر 32 بيت: در اين ابيات چگونگي نوشتن حروف نوزده‌گانه در يك دايره توضيح داده شده است. مطلع قصيده چنين است:




  • أحــمــدالله و أثني شكـره
    فهـــو مـولي زايـدٌ مـن شكـره



  • فهـــو مـولي زايـدٌ مـن شكـره
    فهـــو مـولي زايـدٌ مـن شكـره



غزالي ادامه مي‌دهد، پس از شرح معاني ابيات، خليفه بسيار مسرور شد و از من خواست كه نسخه‌اي از آن را به‌صورت حرزي برايش تهيه كنم. به نوشته او، جز اين ابيات، اوراق ديگري با خطي متفاوت در صندوق وجود داشته كه به گمان وي بايد خط ابوالمنذر بوده باشد. اين نوشته سبب رسيدن اين اوراق به‌دست هارون‌الرشيد را روشن مي‌سازد: اينكه همسر هارون، ماردة كوفي مادر معتصم، به هنگام ازدواج با هارون اين اوراق را به‌عنوان جهاز خويش به خانه هارون آورده و گفته مي‌شود كه ماردة از نوادگان ابوالمنذر بوده است. و به همين علت نيز هارون(يعني وجود اوراق نزد وي) از قدرتمندترين خلفاي بني‌عباس و باشكوه‌ترين ايشان بوده است!

غزالي كتاب را با شرح شمه‌اي از كرامات و تأثيرات غريب اين دعا به پايان برده است.

حاجي خليفه(1/606 ـ 607) كتابي با نام جنّه‌الاسماء با شرح غزالي را به امام علي(ع) نسبت داده است. وي به مأخذ خاصي اشاره نكرده است.

شيخ آقابزرگ تهراني نيز در الذريعه الي تصانيف الشيعه اين كتاب را زير همين عنوان با تفصيل بيشتر معرفي كرده است(5/154 ـ 155)، به نوشته او در چاپ بولاق(1251 ق) علاوه بر دو قصيده مذكور، ارجوزه‌اي نيز با مطلع «الحمدالله العلي الصادق/ الواحد الفرد العليم الرازق» چاپ شده است. متن اين كتاب (علاوه بر نسخه مستقل كتابخانه شيخ ميرزا محمدطهراني ـ در سامرا) در «كتاب الادعيه» اميرسيدحسن قزويني (نك: الذريعه 1/390) زير عنوان «شرح دعاء جنة‌الاسماء الممتازه في الارض و السماء للامام ابي حامد الغزالي» آمده است.

نيز سيد محمد علي هبةالدين الشهرستاني در سال 1335 ق. كتابي به نام «جُنّة‌السماء» در شرح جنة‌الاسماء و حرز مشهور اميرالمؤمنين نوشته است(الذريعه 5/159).

عبدالرحمن بدوي با استناد به حاجي خليفه «شرح جنة‌الاسماء» را در عداد مؤلفات غزالي آورده ليكن كتاب را موضوع و مجعول و واضع آن را به‌طور قطع فردي شيعي دانسته كه خواسته با التقاط برخي حوادث تاريخي با زندگي غزالي و نيز درآميختن برخي اساطير و خوارق به داستان، از امام علي(ع) تمجيد كند. بدوي علاوه‌بر اين توضيحات نسخه‌هاي ديگري از كتاب را معرفي كرده است: مخطوط شماره 1661 با شرح تركي و نيز با شماره 606 در كتابخانه سليميه استانبول. و ديگر نسخه‌اي با خط فارسي زيبا به شماره 341 در دارالكتب المصريه و نيز در همانجا نسخه‌اي با شماره 2799 به خط محمدبن مولانا شمي‌الدين احمد بن الفقيمه ابراهيم الدرنوسي ثم الامدي با تاريخ 888 با عنوان «شرح دائرة علي بن ابي‌طالب المسماة بجنة الاسماء». نيز نسخه‌اي با عنوان «رساله في شرح ابيات لعلي بن ابي‌طالب» با شماره عام 7621 در ظاهريه دمشق. (نك: مؤلفات الغزالي، 377ـ381؛ 347، 332)

با اين همه بدوي در جاي ديگر كتابي با نام «المقصدالاسني في شرح اسماءالله الحسني» به غزالي نسبت داده و سخن خود را به منابع متعدد از جمله ابن خلكان، سبكي، ابن العماد، ابن طفيل و ... مستند ساخته است. (همانجا، بدوي 135 ـ 136) به‌نظر مي‌رسد اين كتاب همان شرح جنة‌الاسماء مذكور باشد(نيز نك: حاجي خليفه 2/1805).

نسبت كتاب‌هاي ديگري از همين نوع به غزالي(مانند «اسرار الحروف و الكلمات»، «خواص القرآن و فواتح السور»، «رسالة في الاحرف الكريمه»)، همچنان به پرسش‌ها و ترديدهايي در اين زمينه دامن مي‌زند. (نك: همانجا، بدوي، 401، 283ـ284، 289ـ290). همچنين انتساب قصيده‌اي به غزالي با عنوان «سر اسم الله الكريم الرحيم» ]نسخه خطي در كتابخانه قادريه بغداد با شماره 1141(5)، رساله پنجم ضمن مجموع[ (نك: الامام الغزالي (مجموعه مقالات)، ص 191)، در نقد و ارزيابي كتاب مذكور، بايد مورد توجه قرار گيرد.

در مرحله ديگر تحقيق، مقايسه و تطبيق متن اين نسخه‌هاي منسوب به غزالي با موارد مشابه منسوب به امام علي ممكن است در روشن شدن اين نقاط مبهم و مشكوك مؤثر افتد. به‌عنوان نمونه در ديوان امام علي تدوين كيدري(تصحيح ابوالقاسم امام ص 516) ابياتي غريب «در شرح اسم الله جل جلاله» آمده است. و روايتي كه طبرسي صاحب مجمع‌البيان از رئيس ابوالبدر نقل كرده كه او اشكال عجيبي (| | | H | | | هـ . ق) را نوشت و گفت كه علي بن ابي‌طالب اين اشكال را بر صخره‌اي منقوش يافت و خبر داد كه اين اشكال اسم اعظم خداست و آن را با سرودن ابياتي تفسير فرمود. عنوان اين اشعار در چاپ سنگي ايران از ديوان كيدري «الطلسم المشهور» است و در ذريعه «حرز مشهور اميرالمؤمنين». (نك: الذريعه 2/431؛ نيز ابوالقاسم امامي، تعليقات ديوان ص 684).

هر چند امكان تحقيقي فراگير و روشمند در اين زمينه و قضاوت درباره صحت و سقم انتساب اين اشعار به علي بن ابي‌طالب و شرح غزالي، با توجه به ضيق وقت و در دسترس نبودن نسخ خطي مذكور و نيز توان اندك نگارنده ميسر نشد، ليكن اميد است ارائه معرفي فوق و اطلاعات جانبي مربوطه، علاقه‌مندان و پژوهشگران عرصه ادبيات شيعي را كه متأسفانه برگ‌هاي ناگشوده و ناشناخته در آن فراوان است، در گام نخست تحقيق، اسباب راهنما باشد.

منابع و مآخذ:

ابن اعثم كوفي، الفتوح، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالاضواء 1411/1991.

بروكلمان، تاريخ الادب العربي، ترجمه به عربي، عبدالحليم نجار، دارالمعارف بمصر، 1119.

ابن عبدربه، العقد الفريد، تحقيق علي شيري، بيروت، داراحياء التراث العربي 1411/1990.

ابن قتيبه، عيون الاخبار، بيروت، دارالكتب العلميه.

ترجمه تفسير طبري، تصحيح حبيب يغمايي، انتشارات توس، 1367.

نجاشي، رجال، تحقيق محمدجواد نائيني، بيروت، دارالاضواء، 1408/1988.

زمخشري، الكشاف، بيروت، دارالكتاب العربي.

طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، تصحيح رسولي محلاتي و ...، بيروت، دارالمعرفه، 1408/1988.

شريف رضي، خصايص الائمه(خصايص اميرالمؤمنين)، تحقيق محمدهادي الاميني، مشهد مجمع‌البحوث الاسلاميه، 1406.

طبري، تاريخ الرسل و الملوك، بريل، 1964.

مسعودي، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق محمد محي‌الدين عبدالمجيد، مصر، مطبعه السعادة، 1385/1965.

مسكويه رازي، تجارب الامم، تحقيق ابوالقاسم امامي، طهران، دار سروش للطباعة و النشر، 1366 ش/ 1987م.

ياقوت، معجم الادباء، بيروت، دارالفكر، 1400/1980.

آقابزرگ تهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه، بيروت، دارالاضواء، 1983.

كيدري، ديوان امام علي، تصحيح و ترجمه ابوالقاسم امامي.

ابن حجر عسقلاني. لسان الميزان، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات 1390/1971.

طوسي، رجال، منشورات المكتبه و المطبعه الحيدريه في النجف، 1380ـ1961.

مامقاني، تنقيح المقال في علم الرجال، بي‌تا.

ذهبي، تاريخ الاسلام، تحقيق عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، دارالكتاب العربي 1407/1987.

حاجي خليفه، كشف الظنون، دارالفكر 1402/1982.

علي الفاضل القائيني النجفي، معجم مؤلفي الشيعه، مطبعه وزارة الارشاد الاسلامي، 1405 ق.

بدوي، عبدالرحمن، مؤلفات الغزالي، كويت، وكالة المطبوعات، 1977.

الامام الغزالي(مجموعه مقالات)، مسؤول تحرير: محمدكمال ابراهيم جعفر، قطر، 1406/1986.

محسن امين، اعيان الشيعه، بيروت، دارالتعاريف للمطبوعات 1403/1983.

شاهرخي، محمود، ميراث جاويدان، سال اول، شماره اول.

/ 1