آیا می‌توان یکی از انگیزه‌های طراحی کودتای 28 مرداد را سرکوب حزب توده در پی شدت گرفتن فعالیت‌های آن دانست؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیا می‌توان یکی از انگیزه‌های طراحی کودتای 28 مرداد را سرکوب حزب توده در پی شدت گرفتن فعالیت‌های آن دانست؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا مي‌توان يکي از انگيزه‌هاي طّراحي کودتاي 28 مرداد را سرکوب حزب توده در پي شدت گرفتن فعاليت‌هاي آن دانست؟

کودتاى 28 مرداد (قسمت دوم)

سرزمين ايران به دليل جايگاه و اهميت خاصش در خاورميانه، در طول تاريخ مورد توجه واقع گرديد. اين امر زمينه ى حضور استعمار در دوره ى انقلاب صنعتى اروپا و استثمار ايران را فراهم نمود. در پى بيدارى ايرانيان و پشتيبانى همه جانبه ى آنان از رهبران مذهبى و ملى خود، «نفت» که مهم ترين عامل حضور استعمار در ايران بود، ملّى گرديد و زمينه براى برداشتن گام هاى مؤثرترى، با هدف کوتاه نمودن سيطره ى استعمار فراهم گرديد. به دنبال آن استعمار براى حفظ منافع خود، با تفرقه افکنى در ميان رهبران سياسى، ضمن از هم پاشيدن اتحاد آنان، با فراهم سازى کودتاى 28 مرداد به سرکوب همه جانبه ى استقلال خواهى در ايران پرداخت. در شماره ى 10 ـ 9 اين مجله به «علت شکست کودتاى 25 مرداد» و هم چنين «نقش دولت هاى آمريکا، انگليس و شوروى در کودتاى 28 مرداد» پرداخته شد; در اين شماره نيز به فعاليت هاى حزب توده در کودتا و پيامدهاى منفى کودتا بر حرکت هاى اسلامى و جنبش هاى آزادى خواه ايران مى پردازيم.

سوال : آيا مى توان يکى از انگيزه هاى طرّاحى کودتاى 28 مرداد را سرکوب حزب توده در پى شدت گرفتن فعاليت هاى آن دانست؟ حسن صادقى پناه

جواب : مصدق پس از 15 ماه نخست وزيرى که توانست حقانيت ايران را در مجامع بين المللى درباره ى ملى شدن صنعت نفت اثبات نمايد، با توطئه هاى بزرگى از داخل و خارج مواجه شد که البته دربار در رأس مخالفان داخلى بود و گروه ها و احزاب ديگرى نيز با او مخالف بودند. به نظر مى رسد براى ترسيم اوضاع سياسى ـ اجتماعى آن زمان ابتدا بايد به اوضاع کشور پس از شهريور 20 پرداخته شود.

دسته بندى نيروهاى سياسى ايران پس از شهريور 20

با سقوط رضاخان تحول وسيعى در اوضاع اجتماعى و سياسى ايران پديد آمد; شور و غوغاى حرکت هاى سياسى و اجتماعى همه جا را فراگرفت و فضاى جامعه از نطق ها و نوشته هاى سياسى و اعتقادى آکنده شد، که البته مهم ترين علل پيدايش اين تحول را مى توان بى تجربگى شاه جديد، وقوع جنگ جهانى دوم، برهم خوردن موازنه ى سياسى قدرت هاى استعمارى و ورود قواى بيگانه به کشور دانست. در اين ميان دسته بندى هاى سياسى مهمى در فاصله ى سال هاى 1320 ـ 1332 در ايران پديد آمد که به سه نوع عمده ى مذهبى، ملى و کمونيستى تقسيم مى شود. در اين نوشتار به نوع کمونيستى آن مى پردازيم.

حرکت کمونيستى (حزب توده)

ايدئولوژى و مکتب و مرام حرکت کمونيستى، «مارکسيسم» بود که با پيروزى انقلاب روسيه توسط عوامل روس ها و طرف داران داخلى آنها در ايران تبليغ شد. پيش از سقوط رضاخان، به دليل تسلط کامل انگليسى ها بر ايران و ديکتاتورى رضاخان کمونيست ها نتوانسته بودند نمود قابل توجهى داشته باشند; اما پس از سقوط او به دليل سست شدن موقت پايه هاى ديکتاتورى و خصوصاً به دليل ورود قواى روسيه به ايران و سکونت چندساله ى آنها در خاک کشورمان حرکتى سياسى با مرام کمونيستى و با حمايت کامل روس ها در ايران به وجود آمد و آثار فکرى و سياسى و اجتماعى قابل توجهى از خود در فاصله ى سال هاى 1320 ـ 1332 در جامعه ى ايران به جا گذاشت.[1]

حرکت سياسى کمونيستى در ايران در قالب «حزب توده» تشکل يافته بود که مستقيماً از جانب روس ها حمايت و تقويت مى شد. توده اى ها با ملى گرايان و مذهبى ها ناسازگار بودند و از آن جا که مصدق و دولت او ملى گرا بودند و تا مدت ها از حمايت گروه هاى مذهبى نيز برخوردار بودند، اين سؤال به صورت جدى مطرح مى شود که آيا حزب توده در روند فعاليت هاى خود، به طور ناخواسته، در برانگيختن آمريکا و انگليس براى طراحى کودتاى 28 مرداد نقش نداشته است؟

حزب توده معتقد است که جبهه ى ملى با گرايش هاى ملى گرايانه ى خود جريانى است مربوط به بورژوازى و ملاکين ليبرال که با اتکا بر سياست آمريکا، بر سر تقسيم قدرت، با هيأت حاکمه و دستگاه سلطنت مبارزه مى کند و اين مبارزه جز سازش با هيأت حاکمه و شرکت دادن دولت آمريکا در غارت منابع ثروت کشور و استفاده از دستگاه دولتى عليه توده هاى مردم سرانجامى ندارد;[2] و بالاخره رهبرى حزب توده به اين نتيجه رسيد که جبهه ى ملى عامل استعمار است. جبهه ى ملى يک جريان دروغين رفورميستى است که با شعارهاى متقلبانه ى خود درصدد منحرف ساختن توده هاى ملت از مبارزه ى صحيح و عميق اجتماعى است. بدين ترتيب، در حالى که به علت غفلت و اشتباه کميته ى مرکزى حزب توده ى ايران ـ که خود را پيشاهنگ مبارزات مردم ايران مى دانست ـ جبهه ى ملى، زير ضربات مزدوران انگليس، پيشاپيشِ مبارزه ى ضد استعمارى مردم ايران براى ملى کردن صنعت نفت حرکت مى کرد و از حمايت همه جانبه ى رهبران مذهبى مردم، از جمله آيت الله کاشانى، برخوردار شد و اين در حالى بود که حزب توده در صف مخالف آنان قرار گرفت تا آن چنان که خود مى گفت، وظيفه ى افشاى ماهيت استعمارى و ضد انقلابى آن را ايفا کند.[3]

رهبرى حزب توده ى ايران در ابتدا به علت نداشتن درکى صحيح و واقع بينانه از جامعه و فقدان قدرت پيش بينى و اعتقاد به اين که آن حزب وارث انحصارى آزادى خواهى در کشور است مبارزه ى جبهه ى ملى با شرکت نفت جنوب را بى اهميت تلقى نمود و با بى اعتقادى تمام به ثمربخش بودن چنين مبارزه اى، استيفاى کامل حقوق ملت ايران از آن شرکت را موکول به تسخير حکومت از سوى حزب توده ى ايران ساخته بود.[4]

حزب توده ى ايران بر اين عقيده بود که اولين قدم در راه استيفاى حقوق ملت از شرکت نفت، داشتن حکومتى است که در کام استعمار نباشد و از اردوگاه سوسياليسم دفاع نمايد و سپس با توان کافى حق خود را از شرکت نفت بازستاند و لذا در روزنامه هاى علنى و مخفى حزب، سران جبهه ى ملى را مزدوران استعمار وعمال امپرياليسم مى ناميدند.

روش حزب توده عامل مهمى در تأمين موفقيت کودتاى 28 مرداد بود; چرا که آنها از سويى مصدق را تضعيف مى کردند و از سوى ديگر با استفاده از بحران اقتصادى کشور زمينه را براى به دست گرفتن قدرت در موقع مناسب فراهم مى ساختند.[5]

در اين شرايط، سياست دولت مصدق با آزاد گذاشتن فعاليت حزب توده بر بزرگ نمايى «خطر به قدرت رسيدن کمونيست ها» متمرکز شد تا بدين وسيله حمايت جدى آمريکا را کسب نمايد، ولى با تغيير سياست آمريکا در ايران، ترومن، رييس جمهور وقت آمريکا، به فکر تدارک مقدمات سرنگونى مصدق افتاد تا بدين وسيله اولاً، ايران به سوى کمونيسم شوروى کشانده نشود و ثانياً، دولتى ساختار سياسى ـ اقتصادى را در ايران به عهده بگيرد که منافع نفت را مستقيماً به جيب کنسرسيوم کمپانى هاى نفتى آمريکايى سرازير کند.[6]

در جريان کودتاى 28 مرداد، حزب توده با آن که شبکه ى گسترده اى از افسران ارتش را با خود داشت، کم ترين عکس العملى در برابر کودتاچيان نشان نداد و آن همه ادعاهاى مبارزه با امپرياليسم آمريکا و انگليس، ذره اى واقعيت نيافت. اين در حالى بود که شبکه هاى وسيع حزب در ادارات دولتى، کارخانه ها، مدارس و دانشگاه ها در حال آماده باش بودند. اين توده هاى وسيع که حتى در روزهاى 25 و 26 و 27 مرداد 32 به دنبال شکست کودتاى 25 مرداد و فرار شاه به خارج از کشور با يک اشاره خيابان هاى تهران را اشغال کرده بودند و ضمن زد و خورد شديد با مأموران ونيروهاى کودتا مجسمه هاى شاه و پدرش را با هدف سرنگونى رژيم سلطنتى پهلوى و با شعارهاى ضدآمريکايى به زير کشيدند، در روز 28 مرداد هيچ عکس العملى از خود نشان ندادند. در روز 28 مرداد هزاران تن از افراد مبارز حزب با نگرانى و بى صبرى در انتظار دستور هيأت اجرايى احزاب ماندند و در عصر آن روز ناظر سقوط دولت مصدق و پيروزى کودتاچيان شدند. سرتاسر روز 28 مرداد اعضا و طرف داران حزب توده که از شدت خشم و نفرت سر از پا نمى شناختند، هر چند ساعت يک بار با رابط هاى حزبى خود در تماس بودند و از آنها دستور العمل حزبى مى خواستند، اما جواب مى شنيدند که «هنوز دستورى از بالا نرسيده است». بدين سان رهبران حزب توده به رغم اعلاميه هاى آماده باش و دعوت مردم براى درهم شکستن کودتا، بهترين فرصت تاريخى را به طور عمد از دست دادند و يک قشر نيرومند انقلابى را در پوشش سازمان هاى مخفى خود خنثى کردند تا آنها را به جلادهاى رژيم کودتا بسپارند و خود به شوروى بگريزند.[7]

کنت لوو، خبرنگار روزنامه ى نيويورک تايمز که در آن موقع در تهران بود مى نويسد:

در آن روز توده اى ها مى توانستند اوضاع را عليه طرف داران شاه تغيير دهند، ولى به دلايلى از درگيرى با آنها خوددارى کردند... . توده اى ها مى دانستند که با بازگشت شاه به سختى سرکوب خواهند شد و از سوى ديگر با پخش اخبار راديو و آگاهى مردم از جريان اوضاع، باورکردنى نبود که توده اى ها به اين سهولت بگذارند زاهدى قدرت را قبضه کند گمان من اين است که آنها به توصيه ى سفارت شوروى در تهران، خود را از معرکه کنار کشيدند; زيرا کرملين در اولين سال مرگ استالين مايل نبود خود را درگير نتايج ناشى از احتمال کنترل رژيم تهران به وسيله ى کمونيست ها کند.[8]

نتيجه آن که، فعاليت ها و حرکت هاى سازماندهى شده ى حزب توده در ايران شرايطى را ايجاد نمود که به دنبال آن انگليس و آمريکا يکى از عوامل و بهانه هاى طرح ريزى کودتاى 28 مرداد را جلوگيرى از به قدرت رسيدن حکومت کمونيستى در ايران معرفى کردند.


[1]. همايون کاتوزيان، مصدق و نبرد قدرت، ترجمه ى احمد تدين، (موسسه ى خدمات فرهنگى رسا، 1372)، ص 19 ـ 32.

[2]. حسين مکى، خلع يد (کتاب سيا)، (تهران: بنگاه ترجمه ونشر کتاب، 1360)، ص 126.

[3]. ف. م. جوانشير، تجربه 28 مرداد، (انتشارات حزب توده ايران، 1359).

[4]. حسين ضياء ظريفى، حزب توده و کودتاى 28 مرداد 32، ص 13 ـ 26.

[5]. ادوارد جى، اپستين، قصه کودتا، ترجمه ى حسن راهنما، (موسسه خدمات فرهنگى رسا، 1377)، ص 226.

[6]. اسناد روابط خارجى آمريکا درباره نهضت ملى شدن نفت ايران، ج 2، ترجمه ى عبدالرضا (هوشنگ) مهدوى و اصغر اندرودى، ص 1067.

[7]. دکتر حسن نظرى (غازيانى)، گماشتگى هاى بدفرجام، (موسسه ى خدمات فرهنگى رسا، 1376)، ص 158.

[8]. دکتر عزت الله نوذرى، تاريخ احزاب سياسى در ايران، (شيراز: انتشارات نويد، 1380)، ص 47

/ 1