دولت روزه ازهاري
در 12 آبان 1357 دو روز قبل از آنكه نخستوزيري ارتشبد غلامرضا ازهاري از شبكههاي خبري ايران وجهان اعلام شود، برژينسكي مشاور امنيتي جيمي كارتر رئيس جمهور آمريكا، در تماسي تلفني به شاه حمايت كامل دولت متبوع خود را از وي اعلام كرد. اين تماس متعاقب جلسهاي كه در كاخ سفيد و در ارتباط با گزارش ويليام سوليوان سفير امريكا در تهران برگزار گرديد، گرفته شد. در آن گزارش، سوليوان به وضعيت متزلزل شاه و به روند رو به گسترش انقلاب اسلامي ايران اشاره كرده بود. برژينسكي در خاطرات خود چنين مينويسد :« من به شاه گفتم كه ايالات متحده امريكا در بحران كنوني به طور تام و تمام و بدون هيچگونه قيد و شرطي از شما حمايت ميكند. شما از حمايت كامل ما برخوردار هستيد. ثانياً ما از تصميم شما چه راجع به شكل و چه راجع به تركيب حكومت مورد نظرتان حمايت خواهيم كرد و ثالثاً ما، تكرار ميكنم، ما شما را به هيچ گونه راهحل خاصي تشويق و ترغيب نميكنيم .سپس با توجه به گزارش سوليوان مبني بر اين كه وي و سفير بريتانيا به شاه در مورد تشكيل يك دولت نظامي هشدار دادهاند خطاب به او افزودم كه اميدوارم روشن كرده باشم و به سفيرمان نيز دستور داده شده تا اين نكته را روشن كند كه ما شما را براي در پيش گرفتن جهت خاصي نصيحت يا ترغيب نميكنيم به نظر من مشكل شما اين است كه بايد دست به يك سلسله اقدامات خاصي بزنيد كه اقتدا شما را به نحو مؤثر نشان دهد. شاه به سادگي پاسخ داد: چشم.» 1 توصيه برژينسكي به شاه مقدمه تشكيل دولت نظامي ارتشبد ازهاري بود. كمتر از 48 ساعت پس از اين توصيه ازهاري رئيس ستاد ارتش با حكم شاه به نخستوزيري رسيد و به دولت دو ماهه جعفر شريفامامي خاتمه داد . ازهاري كيست؟
غلامرضا ازهاري در 1291ش. در شيراز متولد شد . پدرش در كنسولگري انگليس در شيراز مستخدم بود. ازهاري پس از تحصيلات ابتدائي و متوسطه، در 1312 وارد دانشكده افسري شد و دو سال بعد با درجه ستوان دومي مأمور خدمت در تيپ شيراز شد. قريب 10 سال از دوران اولين خدمت وي، در فارس سپري شد. او با درجه سرگردي دوره دانشكده جنگ تهران را سپري كرد و در 1328 به سرهنگي رسيد. پس از كودتاي 28 مرداد 1332 كه ارتش زير سلطه مستشاران امريكايي قرار گرفت، به دفعات به امريكا اعزام شد و دورههاي ستاد و اطلاعات را در آن كشور پشت سر نهاد. چندي نيز در اداره مستشاري خدمت كرد و سپس در 1335 با درجه سرتيپي فرمانده لشكر كرمان شد. پس از آن فرماندهي لشكر سبزوار را به او سپردند و بعدبه معاونت دانشكده جنگ و فرماندهي دانشگاه نظامي منصوب شد. ازهاري سپس با درجه سپهبدي به فرماندهي لشكر كرمانشاه منصوب شد. در مرحله بعد معاونت ستاد كل ارتش را بر عهده گرفت. سرانجام بازنشسته شد . اما پس از كنار گذاردن ارتشبد فريدون جم در 28 تير 1350 دعوت به كار شد و با درجه ارتشبدي رياست ستاد ارتش را عهده دار شد و قريب 7 سال تا زمان انتصاب به نخستوزيري اين سمت را دارا بود .ازهاري از نظاميان مورد اعتماد شاه بود. او بهترين مناسبات را با سفيران امريكا و انگليس و با مستشاران نظامي آنها داشت و همواره نظر مساعد آنها را به خود جلب ميكرد . روي كارآمدن كابينه نظامي ازهاري كه دو ماه قبل از خروج شاه از كشور و سه ماه پيش از سقوط حكومت پهلوي و پيروزي انقلاب اسلامي ايران صورت گرفت، حاصل مشورت شاه با «سوليوان» و «آنتوني پارسونز» سفير امريكا و انگليس در تهران و اصرار آنها به روي كار آمدن يك دولت نظامي بود. اگر چه اين گزينش به منظور برقراري حكومت نظامي در سراسر كشور و تشديد فضاي رعب و وحشت و با هدف مهار قيام فراگير مردم انجام گرفت ولي شاه در بدو كار دولت جديد طي پيامي راديويي به خطاهاي خود در برابر مردم اعتراف كرد و به آنان قول داد كه اين خطاها از هر جهت جبران گردد .شاه در نطق خود كه در 14 آبان از راديو و تلويزيون پخش شد از جمله خطاب به مردم گفت :« ملت ايران، صداي انقلاب شما را شنيدم. در فضاي باز سياسي بر عليه زورگوئي و فساد قيام كردهايد، انقلاب شما نميتواند مورد پشتيباني من نباشد موج انقلاب شريانهاي اقتصادي كشور را فلج كرده و حتي نفت هم توليد نميشود، نا امني، كشتار و شورش استقلال مملكت را در خطر انداخته است براي جلوگيري از سقوط كشور و به منظور تأمين آرامش و آسايش تلاش ميكنم كه يك دولت ائتلافي تشكيل بدهم و تا تشكيل آن، يك دولت موقت تشكيل ميدهم من به عنوان پادشاه سوگند ياد كرده ام كه استقلال و مذهب كشور را حفظ كنم . باز هم سوگند ميخورم كه نگذارم ديگر اشتباهات گذشته تكرار شود من از روحانيون خواهش ميكنم كه نهايت تلاش خود را براي حفظ تنها كشور شيعه در دنيا بكار ببرند من از همه ميخواهم كه به ايران فكر كنند »اظهارات شاه نشان دهنده يأس و استيصال وي در رويارويي با انقلاب مردم بود. يك روز پس از پخش نطق شاه، ازهاري كابينه 9 نفره خود را كه 4 نفر از آنان وزيران دولت شريف امامي بودند و بقيه را فرماندهان نيروهاي نظامي و انتظامي و امنيتي تشكيل ميدادند به شاه معرفي كرد. اين كابينه پس از تأييد شاه، رأي اعتماد مجلس شوراي ملي را نيز در 27 آبان بدست آورد و مأموريت خود را آغاز كرد . موضع صريح امام خميني
امام خميني (س) ، پس از آگاهي از روي كار آمدن دولت نظامي، بلافاصله موضعشان را اعلام كردند. اولين واكنش امام، در مصاحبه با تلويزيون «سيـ بي ـ اِس» امريكا در روز دوشنبه 15 آبان 1357 بود. خبرنگار از امام پرسيد: واكنش حضرتعالي دربارة آخرين مسئلهاي كه اتفاق افتاده (تغيير دولت و سخنراين شاه) چيست؟ امام پاسخ دادند :« تغيير دولتها، تأثيري در نهضت عمومي مردم ايران ندارد. دولتها، چه دولت نظامي باشند و چه دولتهاي ديگر، نميتوانند مسائل را حل كنند؛ يعني قيامي كه از مردم صادر شده، اين قيام را بشكنند.» 2 همان روز امام خميني (س)، در مصاحبة ديگري با كانال 2 راديو تلويزيون آلمان، فرمودند :« با اين حكومت نظامي، مردم همان رفتار را ميكنند كه با حكومتهاي نظامي ديگر كردند؛ و اين دست و پا كردنها در ايران، ديگر هيچ رنگي ندارد و فايدهاي براي شاه ندارد. شاه بايد برود و چارهاي جز اين نيست.» 3 روي كارآمدن دولت نظامي در كشور اوضاع را بحرانيتر كرد. تظاهرات و راهپيماييها افزايش يافت، اعتصابات در ادارات و كارخانجات گستردهتر شد، بازارها و مدارس تعطيل شدند وسركوب خونين مردم توسط حكومت نظامي نيز ادامه يافت. در دوران حكومت ازهاري مأمورين نظامي در بعضي روزنامهها مستقر شدند، كاركنان كيهان و اطلاعات به عنوان مشهورترين نشريات آن روز همراه با چند روزنامه ديگر به جمع اعتصاب كنندگان پيوستند، كاركنان راديو تلويزيون دست از كار كشيدند و اكثر بانكهاي كشور نيز بخاطر اعتصاب كاركنان تعطيل شدند.دولت ازهاري مأيوس از وضعيت بوجود آمده تلاش كرد تا با دستگيري بعضي رجال گذشته، به زعم خود خشم مردم را فرو بنشاند. در چهارچوب اين تصور امير عباس هويدا نخستوزير اسبق، منوچهر آزمون وزير سابق مشاور در امور اجرائي، داريوش همايون وزير اسبق اطلاعات و جهانگردي، منصور روحاني وزير اسبق كشاورزي، ارتشبد نصيري رئيس سابق ساواك، نيكپي شهردار سابق تهران، سپهبد صدري رئيس سابق شهرباني كشور، وليان استاندار سابق خراسان، شيخالاسلام زاده وزير سابق بهداري، نيليآرام معاون سابق وزارت بهداري، فريدون مهدوي وزير اسبق بازرگاني و تعدادي ديگر از مسئولان رژيم توسط مأموران حكومت ازهاري بازداشت شدند. اما اين بازداشتها نه تنها كمترين تأثيري در تسكين افكار عمومي نداشت بلكه خود دستاويزي مناسب براي نويسندگان شد تا درباره فساد رژيم سخن بگويند. بازداشت كسي كه 13 سال نخستوزير بوده و يا توقيف ارتشبدي كه 17 سال در رأس دستگاه امنيتي كشور قرار داشته و يا استاندار و نايبالتوليهاي كه به پاس خدماتش به شاه، عاليترين نشان درباري را دريافت كرده دليل قاطعي بر محكوميت رژيم بود .قيام اسلامي مردم در مدت زمان كوتاه حكومت ازهاري شكلوسيعتري به خود گرفت. نقطه اوج اين قيام تظاهرات ميليوني و تاريخي مردم در روزهاي تاسوعا و عاشوراي حسيني (19 و 20 آذر 1357) در سراسر كشور بود .يكي از مهمترين حوادثي كه در دوران حكومت ازهاري رخ داد حمله مسلحانه چند نفر از نظاميان پادگان لويزان به سوي فرماندهانشان بود. اين حادثه در ظهر روز عاشورا ـ 20 آذر 1357ـ به وقوع پيوست . ارتشبد عباس قرهباغي وزير كشور كابينه ازهاري در كتاب خاطرات خود، ماجرا را اين چنين شرح ميدهد :« در روز عاشورا علاوه بر خونريزي در بعضي از شهرهاي كوچك اتفاقات زير نيز صورت گرفت :تيراندازي به وسيله چند نفر درجهدار و سرباز از طرفداران مخالفين و مذهبيها بر روي افسران و درجه داران در داخل نهارخوري پادگان لويزان گارد شاهنشاهي كه در جريان آن عدهاي افسر و درجهدار و سرباز به قتل رسيدند. هر چند جريان اين واقعه مخفي نگهداشته شد و تعداد كشتهشدگان رسماً اعلام نگرديد .ساعت 5/1بعد از ظهر عاشورا يك افسر، دو درجه دار و چهار سرباز مسلح به نهارخوري افسران ارشد پادگان لويزان حمله بردند و با رگبار مسلسل هفتاد و دو نفر از افسران ارشد و درجهداران پادگان لويزان و هوانيروز را كشته ... اعلاميه غير رسمي حاكي است ... 27 افسر، 41 درجهدار و 4 سرباز را كشتهاند. كليه حملهكنندگان به غير از يك سروان هوانيروز كه دستگير شده كشته شدهاند.» 4 بعداً گفته شد كه در اجلاس لويزان، نظاميان سرگرم تدارك نقشهبراي قتل عام دستهجمعي مردم تهران بودند . حادثه لويزان روحيه نظاميان و افسران بلندپايه حكومت شاه را به شدت متزلزل كرد و آنان را بيش از گذشته به بيحاصل بودن مقاومت در برابر اراده ملت، متقاعد ساخت . در دوران حكومت ازهاري بعضي ژنرالهاي ارشد ارتش از جمله ارتشبد «غلامعلي اويسي » فرماندار نظامي تهران وعامل قتل عام مردم در روز 17 شهريور 1357 به بهانههاي مختلف از كشور خارج شدند .ازهاري نيز كه 15 روز از مجموع 55 روز عمركابينهاش بيمار بود در روز 10 دي 1357 استعفا داد و چند روز بعد از كشور خارج شد. وي در 1380 در آمريكا گذشت .
1 ـ انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك، مركز بررسي اسناد تاريخي، زمستان 1383، ص 74 .2 ـ كوثر مجموعه سخنرانيهاي امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام ، ج دوم، ص 173 .3 ـ كوثر مجموعه سخنرانيها، همان .4 ـ اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبد قرهباغي، نشر ني، 1365، ص 73 .