گزارش همايش بزرگداشت حكيم صدرالمتألهين - گزارش همایش بزرگداشت حکیم صدرالمتألهین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزارش همایش بزرگداشت حکیم صدرالمتألهین - نسخه متنی

پایگاه اطلاع رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گزارش همايش بزرگداشت حكيم صدرالمتألهين

اول خرداد ماه سال 1381

با حضور دانشمندان و فيلسوفان، همايش حكمت متعاليه و فلسفه معاصر جهان، در سالروز بزرگداشت حكيم صدرالمتألهين ملاصدرا(ره) در تهران برگزار شد.

بنياد حكمت اسلامي صدرا در راستاي اهداف خود كه همانا معرفي و پيشبرد و ترويج تفكر وانديشه اسلامي و حكمت متعاليه ملاصدرا در ميان اقشار جامعه بويژه جوانان مي‏باشد هر ساله در روز اول خرداد ـ كه بنام روز ملاصدرا نامگذاري شده است ـ اقدام به برگزاري نشستي علمي و تخصصي با حضور اساتيد حوزه و دانشگاه مي‏نمايد.

امسال نيز با كوشش گروه همايشهاي بنياد حكمت اسلامي صدرا، همايشي دو روزه با موضوع «حكمت متعاليه و فلسفه معاصر جهان» در روزهاي اول و دوم خردادماه برگزار گرديد. در اين همايش پس از تلاوت كلام‏اللّه‏ مجيد و خوشامدگويي به مدعوين، حضرت آيت اللّه‏ سيد محمد خامنه‏اي رياست بنياد حكمت اسلامي صدرا طي سخنراني افتتاحيه خود، ضمن تشريح شخصيت ومكتب صدرالمتألهين، گزارش مختصري از فعاليتها و دستاوردهاي علمي بنياد را ارائه نمودند. متن كامل سخنراني ايشان بشرح ذيل مي‏باشد:

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم الحمدللّه‏ رب العالمين والصلوة والسلام علي سيد الانبياء والمرسلين ابي‏القاسم‏محمد و علي آله الطيبين الطاهرين، بسم‏اللّه‏الرحمن الرحيم «يؤتي الحكمة من يشاء ومن يؤت الحكمة فقد اُوتي خيرا كثيرا و ما يذّكّر الاّاولوا الالباب».

تشكر مي‏كنم از حضور برادران و خواهران و به آنها خوشآمد مي‏گويم. همچنين تبريك مي‏گويم اين عيد و ايام را كه ايام خجسته ميلاد رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است، رسولي كه معلم الحكماست و حكيم الانبياء و محور حكمت؛ كسي كه جهان را با وجود شريف خودش، چه در ازل و چه در اين دنياي مادي، باعث وجود شد و واسطه فيض ربوبي وارتباط لاهوت با ناسوت گشت. تبريك مي‏گويم به ملتي كه نه فقط پيرو ظاهري دين او هستند بلكه از بركت «باب علم» او توانسته‏اند به خزانه حكمت او راه يابند و از طريق اهل بيت عليه‏السلام به فيوضاتي برسند كه شايد جماعت بسياري از آن محروم بودند.

بهمين مناسبت، شايسته اين است كه صحبت من حول همين موضوع باشد. البته بلحاظ تخصص بنياد حكمت اسلامي صدرا كه باني اين همايش است محور حــكمت را براي صـحبت برمي‏گـزينيم. بقـول شـاعـر: «با سرزلف تست پيوندش ـ زان مطوّل بود فسانه دل».

امروز (روز اول خرداد)، روزملاصدرا ناميده شده. ملاصدرا يك شخص نيست بلكه يك تفكر و يك معنا و يك مكتب است، ملاصدرا مظهر حكمت است و بهمين دليل از شاگردان صادق و صديق مكتب اهل‏بيت عليه‏السلام و مكتب رسالت مي‏باشد.

اين روز رامناسب است نه فقط روز ملاصدرا بلكه روز حكمت بدانيم و اين بهانه‏اي با شد براي دوستان و حكمتجويان و دوستان حكمت و فلسفه و معارف اسلامي تا ضمن تشكيل اين اجتماعات و آشنايي با يكديگر و ضمن اينكه در مسائل علمي نيز، هم‏انديشي و همكاري حاصل مي‏گردد، از برخي مسائل پيرافلسفي هم صحبت شود: در اطراف فلسفه و مسائل روز و مسائل كنوني و بايسته‏هاي ديگر.

ملاصدرا دقيقا شاگرد مكتب اسلام است. وي در تمام زندگي خويش، آينه تمام نماي دين مبين اسلام و مي‏توانم بگويم آينه قرآن بود. اين وصفي است براي پيامبر گرامي صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه درباره‏اش گفته‏اند وجود شريفش و يا رفتارش و يا حياتش همان قرآن بود ـ ملاصدرا شخصيت بزرگي است كه من در اينجا نمي‏خواهم از زندگيش بگويم فقط مي‏خواهم اين توجه را بدهم كه ما بزرگاني راكه داريم بايد نگهداريم و به اينها بها بدهيم. بايد ما كه متولي هستيم اينها را ضايع نكنيم و با اشخاص عادي، با زندگي افراد معمولي خلط و مزج نكنيم. يكي از شاخه‏هاي مسحيت، نه فقط قديسين قديمشان را كه تعداد محدودي بوده‏اند حفظ مي‏كنند بلكه حتي علماي عادي و درگذشتگان خود را پس از اينكه چند سالي از مرگ آنها مي‏گذرد، قديس معرفي مي‏كنند. يعني قديس‏سازي، سياستي است براي حفظ و اثبات حقانيّت عقايدشان. اگر بنا باشد همه افراد يك مذهب يا نحله، افرادي عادي باشند هيچ نمي‏توان فهميد كه آن آيين فرقش با ديگر آيينها چيست، چون همه اديان، پيرو و روحاني و معلم داشته و دارند. اين يك موضوع اساسي است. در ميان معاصرين خود ما هم كساني بودند كه مي‏توان آنها را بنام قديّسين نام برد گرچه به پاي ملاصدرا نمي‏رسند. امام خميني(ره)، علامه طباطبائي و حتي شهيد مطهري، اينها بزرگاني بودند كه بايد نه فقط شرح زندگاني آنها، بلكه بايد محتواي شخصيت و روح متكاملشان را شناخت زيرا اينگونه افراد در اين عالم ناسوتي كم ساخته مي‏شوند. ما از بركت اسلام از اين قبيل، بسيار داشتيم و معتقدم كه همه اينها قديّسند و احترام به اينها و تواضع در مقابل اينها بر همه واجب است. خدا كند نباشند كساني كه نسبت به ملاصدرا اسائه ادب كنند متأسفانه از اين خطاها در اسلام بوده و برخي تكذيب‏ها و رد و انكارها در مذهب شيعه كمتر و در مذاهب ديگر بيشتر، وجود داشته است.

من در طول مطالعه قهري كه بمناسبت نوشتن شرح حال اين مرد بزرگ پيدا كردم، ديدم كه عجب اشتباهي در ارزيابي او مي‏كرده‏ايم. ما تصور مي‏كرديم كه ملاصدرا را مي‏شناسيم. از دوران جواني با كتابهاي او آشنا بوديم، كتب او را مي‏خوانديم ومطالبش را نقل و بحث مي‏كرديم. گاهي هم به عظمت ياد مي‏كرديم به عنوان يك فيلسوف، ولي ملاصدرا از اين درجات بسيار بالاتر است.

برمي‏گرديم به حكمت و مكتب انبياء. در اين آيه خداي تعالي مي‏فرمايد: « هو الذي بعث في الامّيّين رسولاً».

خداوند وقتي وجود مقدسي را كه حلقه بين حادث و قديم است مثل پيامبر ما، مبعوث مي‏كند چه مي‏خواهد به اين مردم بدهد و چه مي‏خواهد به اين مردم بگويد؟ آيا مي‏خواهد فقط بگويد صبح خوابتان را بهم بزنيد و نماز بخوانيد؟ يا روزه بگيريد؟ يا بسيار بالاتر از اينهاست؟ خداوندي كه وجود مطلق است و در مرتبه‏اي است كه دست فكر و انديشه به آن نمي‏رسد چگونه مي‏شود كه به اين عالم ناسوت توجه مي‏كند و يك نفر را از خود آنها و بصورت خود آنها مي‏فرستد؟

در اين امر، نكته‏اي است كه باز بر مي‏گردد به حكمت. خداوند متعال، حكيم است و صفات خداوند ـ و بنا به اقوالي ـ افعال خداوند بذات الهي برمي‏گردد.

خداوند، حكيم است نه بمعناي اينكه يك سلسله معلوماتي دارد و «عالَما، عقليا مضاهيا للعالم الحسي..» است! اينكه نيست. اولاً بمعناي حكمت بايد توجه داشت. معناي لغوي حكمت، استحكام و استقامت و عدم تزلزل و خلل‏ناپذيري و دوام و ازليت و ابديت و كمال است كه با هر كمالي، جمال هم هست و هر جمالي نيز كمال است. يعني حكمت، وصفي است در خداوند متعال كه تمام اوصاف او را مي‏توان در آن گنجاند.

حكماي يونان، امثال سقراط و بعد از او افلاطون و ارسطو، فضائل را جمع مي‏كردند در حريت و عدالت، و همه اينها را در كلمه حكيم يا حكمت مي‏آوردند. كسي كه حكيم است، عدالت هم دارد. حكيم همه چيزي را كه يك فرد كامل و يك وجود كامل مي‏تواند داشته باشد دارد. خداوند حكيم است يعني تمام صفات كماليه در او هست. قرآن هم، متصف به صفت حكمت است، خداوند قرآن را هم كتاب حكيم معرفي مي‏كند؛ يعني كتابي كه خلل‏ناپذير است، استوار و كاملي است كه در آن نقص راه ندارد.

در آيه بالا، در شرح وظايف رسل فرموده است كه پيامبران مردم را تزكيه و تربيت روحي مي‏كنند و «كتاب» يعني قوانين و شريعت و همچنين حكمت را به آنان مي‏آموزند. پس نه فقط قرآن كريم، حكيم است بلكه حكمت‏آموز هم هست. يعني دين الهي همواره با هدف حكمتسازي و حكيمسازي آمده است.

يكي از آثار و ثمرات حكمت، آزادي بخشي بشر و برداشتن زنجير اسارت از دست و پاي فكر و انديشه اوست. قرآن كريم مي‏فرمايد: «ليضع عنهم اصرهم و الاغلال التي كانت عليهم». پس حكمت، فقط حكمت نظري نيست، حكمت عملي هم هست، حكمت عملي هم فقط اخلاق فردي و سامانبخشي به خانواده نيست بلكه بخش مهم آن، اصلاح جامعه است.

حكمت نظري و الهيات علاوه بر بُعد نظري، بعد كاربردي هم دارد و آن تأمين سعادت و رفاه و راحت مادي و معنوي بشر است. يكي از اصول اصلي حكمت اشراق به مفهوم عام آن قبل از ارسطو، موضوع «حكومت و حاكم» و تعريف آن بود. ارسطو بناي آن حكمت را بهم زد اگر چه خود او كتابي در سياست داشت. بعد از او در زمان انتقال كتب و فلسفه ارسطو، اصل عمده فلسفه اشراقي كه توجه به حكومت و حاكم بود از بين رفت و فلسفه، دنبال مباحث نظري محض را گرفت و فلاسفه اسلامي به مسئله حكومت و حاكميت، كمتر توجه كردند اگرچه در علم كلام اسلامي شيعه، مسئله حكومت نخبگان تحت عنوان «ولايت»، زنده ماند.

استدلال مي‏شد كه از خداوند حكيم، بدور و بلكه محال است كه انسان را بيافريند و به او اختيار و حق انتخاب بدهد ولي راه و رسم زندگي صحيح و قوانين زندگي اجتماعي را به او نياموزد. مردم، قانون مي‏خواهند و بهترين قانون همان است كه خود آفريدگار بشر براي آنها بفرستد.

مسئله بعد اينستكه چه كسي اين قوانين را براي بشر بياورد؟ بهترين صورت آنستكه رسول خداوند، از خود مردم باشد. ديگر آنكه پس از بعثت رسول و آوردن قانون، آيا فقط وظيفه پيامبر آنستكه قانون را پلي‏كپي كند و بدست مردم بدهد و برود؟ آيا صِرف اعلام قانون، كار زندگاني بشر را درست مي‏كند؟ يا هنوز غرايز فردي و حكومت زور و قدرت مي‏تواند قانون را منزوي سازد و زندگي بشر را به تباهي بكشد؟

مسلم است كه در هيچ جامعه‏اي خود قانون نمي‏تواند جامعه را اصلاح كند و بايد حكومتي صالح و بر اساس عدل و حكمت باشد تا به ضعفا ظلم نشود و همه خوشبخت و راحت باشند. مسئله بعد اينستكه چه كساني مي‏توانند حاكم مطمئن باشند و از قدرت خود سوء استفاده نكنند؟ مسلما كساني كه منافع اجتماعي و عامه مردم را بر منافع شخصي يا گروهي خود ترجيح مي‏دهند! همانگونه كه در حديث آمده: «مخالفا لهواه، مطيعا لمولاه..». خود انبياء كه مردمي وارسته و دلبسته مصالح مردم و مطيع شرع و شارع بودند مسلما براي اداره امور مردم و اجراي قانون شريعت اوليتر بودند و منطق هم حكم مي‏كرد كه خود آنها كه به روح شريعت واقف بودند حكومت را در دست بگيرند، و عملاً هم انبياء همين ادعا و همين رويه را داشتند و در تاريخ مي‏بينيم كه دشمنان پيامبران، همه امرا و شاهان بودند نه مردم عادي؛ و كساني با پيامبران مي‏جنگيدند كه منافع شخصي خود را در خطر مي‏ديدند واز حكومت مردمي هراس داشتند.

پس از پيامبران نيز در تاريخ مي‏بينيم كه آن حضرات، جانشينان خود را تحت عنوان «اوصياء» و اولياء به مردم معرفي مي‏كردند و كار مهم اداره صحيح جامعه را بدست اين و آن نمي‏دادند. اين درسي است كه حكمت و خداوند حكيم به ما مي‏دهد كه كار حكومت را جز به حكمت و حكيم نمي‏توان داد.

اسلام اين را مي‏گويد، و حكماي پيش از اسلام هم همين را مي‏گفتند. فيثاغورس هم كه توسط حاكم، از شهرش رانده شد، همين را مي‏گفت و بدنبال حكومت حكيمان بود. سقراط را هم بهمين جرم شهيد كردند. افلاطون و افلوطين و ديگر مشاهير نيز همين هدف را داشتند و اصلاً حكومت حكيمان يكي از ثمرات مهم حكمت و فلسفه است.

بايد حكومت در دست حكيم باشد زيرا مي‏داند آنرا چگونه برقرار سازد. درست مثل اينستكه بپرسند «رانندگي ماشين بايد بدست چه كسي باشد؟» معلوم است كه بهترين فرد، سازنده آنست يا كساني كه نزد او دوره نظري و عملي ديده باشند تا هرگز از جاده صواب خارج نشوند و خود و ديگران را به نابودي نكشند .

هر عقل سليمي اينرا تأييد مي‏كند و حكمت هم آنرا تصديق مي‏نمايد. حكيم، كسي است كه بدنبال هواي نفس و مصالح شخصي نيست و مصلحت عامه را مي‏خواهد. قانون را مي‏شناسد و مشكلات آنرا مي‏داند و از بهترين مجريان استفاده مي‏كند.

در روايات ما از حكيم بعنوان «فقيه» ياد شده، چون برخلاف‏امروز كه‏فقه را به‏احكام‏وحقوق‏اسلام‏مي‏گويند در قرون اوليه اسلام، فقه، شامل حكمت هم مي‏شد و به مجموعه اصول اعتقادات و نيز احكام عملي اطلاق مي‏گرديد.

به احكام شريعت، «فقه اصغر» مي‏گفتند و «فقه اكبر» عبارت بود از چيزهايي كه امروز به آن علوم عقلي شامل اصول توحيد والهيات و اثبات نبوت و معاد نام مي‏نهند.

در روايات، حق حكومت و اجراي قانون در غيبت پيامبر و امام معصوم، با «فقيه» است يعني كسي كه هم در حد اعلاي دانش احكام و حقوق اسلام و از جمله حقوق اساسي مردم وشكل حكومت و اصول حكومت مردمي والهي باشد و هم، انديشه او پرداخته و ساخته منطق و فلسفه و حكمت باشد، كم خطا باشد واز عقلانيت و فطرت ناب الهام بگيرد، يعني هم فقه اكبر را دارا باشد و هم فقه اصغر را، فرزند حكمت باشد و حكمت او از حكمت خداوند حكيم و قرآن حكيم و پيامبر حكيم سرچشمه بگيرد.

ولايت فقيه يا بقول قدما: حكومت حكيم يك دستاورد گرانبهاست كه نظام جمهوري اسلامي آورده. خدا نكند در كشور ما كه مهد حكمت است حرفهايي ضد حكمت بزنند و با دشمنان دو هزار و پانصد ساله حكمت همصدا شوند. كساني كه پيامبران را شهيد كردند و سقراط را بازهر كشتند. سقراط مي‏گفت حكومت مردم چيزي نيست كه عده‏اي اشراف يا اريستوكراتها و اوليگارتها آنرا با قرعه بين خود تقسيم كنند و دست بدست بگردانند.

حكومت، حق حكيم است، برجسته در دانش و تقوا. برتراند راسل جمله خوبي دارد، وي مي‏گويد واگذاري انتخاب حاكم به قرعه يا رأي عوام، مثل اينستكه براي انتخاب تيم فوتبال به قرعه متوسل شوند و يا با انتخاب عامه مردم انجام گيرد. زيرا متخصص را متخصصين مي‏شناسند و دموكراسي اسمي، همواره با دموكراسي واقعي، مقابله داشته و آنرا مغلوب ساخته است. خداوند ما را قدردان نعمتهاي خود بفرمايد.

از اينكه مطلب طول كشيد عذر مي‏خواهم، چون در اينجا بنمايندگي از بنياد حكمت اسلامي صدرا صحبت مي‏كنم گزارش بسيار مختصري را هم بايد بعرض برسانم.

اين بنياد، بنا ندارد براي كارهايي كه انجام مي‏دهد تظاهر و تبليغ داشته باشد و بدور از ايندو، در سال گذشته كارهاي مهمي كرده است. همانگونه كه بارها گفته شده اين بنياد وظايف خود را بگونه‏اي قرار داده كه تكرار كار مؤسسات ديگر نباشد وسعي مي‏كند خـلأهاي فـراوان كارِپيشبرد و معرفي فلسفه وحكمت را در داخل و خارج از كشور پُر كند.

اقدامات داخلي بنياد حكمت، متأسفانه بسبب كمبود امكانات مادي و برخي كارشكنيها و بيدرديها رشد كافي را ندارد اما در عين حال، كتب ملاصدرا ببهترين صورت در حال تصحيح و ويراستاري دقيق و چاپ و پخش در داخل و خارج است. مجله فلسفي بنياد منتشر مي‏شود. سايت ملاصدرا بر قرار است. مقالات كنگره‏هاي اول و دوم و سوم در حال ويراستاري و ترجمه بزبان انگليسي و عربي و در جريان چاپ و نشر است. كتابخانه تخصصي آن در حال تكميل مي‏باشد. دو انجمن بين‏المللي و ملي ملاصدرا در حال شكلگيري و نتيجه است. سلسله آثار ملاصدرا براي استفاده عامه مردم در جريان ساده‏سازي است. فلسفه براي كودكان پس از چند سال مطالعه و آزمايش، قريب به اقدام است. طرحهاي پژوهشي حول فلسفه و مكتب ملاصدرا به جريان افتاده ـ مركزي براي رشد پژوهشهاي دانشجويي دوره‏هاي دكترا در نظر گرفته شده و برخي اقدامات ديگر از اين قبيل.

در بُعد بين‏الملل، بحمداللّه‏ توفيق بيشتر است. امروز شايد كمتر مؤسسه مهم فلسفي باشد كه ملاصدرا و بنياد حكمت را نشناسد. شركت موفقيت‏آميز هيئتهاي علمي ايراني در كنفرانسهاي بين‏المللي براي معرفي فلسفه ملاصدرا يكي ديگر از كارهاي مفيد اين بنياد است. ترجمه كتب ملاصدرا و مقالات مختلف درباره فلسفه اسلامي بزبانهاي انگليسي و غير انگليسي تأثير بسيار خوبي در محافل فلسفي جهان داشته ـ توليد مشترك يك سلسله كتب فلسفي با شركت اين بنياد و بنياد جهاني فنومنولژي كه بوسيله «كلووِر»، ناشر بين‏المللي كتب فلسفي چاپ و پخش مي‏شود و برگزاري همايشهاي بين‏المللي و منطقه‏اي و داخلي و چندين فعاليت ديگر نيز سهمي در تحقق اهداف اين بنياد داشته‏اند.

من ضمن تشكر از همه همكاراني كه در اين كوششها به ما ياري داده‏اند از همه اهل فضل و تحقيق دعوت مي‏كنم در انجام اهداف عالي اين بنياد به ما كمك كنند تا بتوانيم انشاءاللّه‏ كاري بسزا كرده باشيم و رضاي خداوند حاصل گردد. السلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و بركاته.

در طي برگزاري همايش، نمايشگاه كتابهاي منتشره توسط انتشارات بنياد ونمايشگاه رايانه كه در آن سايتهاي قديم وجديد به نمايش گذاشته شده بود نيز مورد بازديد ميهمانان قرار گرفت. در مدت دو روز برگزاري همايش، تعداد 19 مقاله ارائه گرديد كه كتاب مجموعه مقالات آن،بزودي توسط انتشارات بنياد حكمت اسلامي صدرا چاپ مي‏شود و در اختيار علاقمندان قرار خواهد گرفت. در بعدازظهر روز دوم، اولين نشست عمومي اعضاء انجمن ملي و بين‏المللي ملاصدرا با حضور رياست بنياد حكمت‏اسلامي صدرا، دكتر مجتهدي، دكتر شريعتمداري، دكتر ديناني، و دكتر احمد احمدي برگزار گرديد. طي اين جلسه افتتاحيه كه اساتيد و پژوهشگران حوزه و دانشگاه نيز حضور داشتند آيت اللّه‏ سيد محمد خامنه‏اي، درباره خط مشي علمي و عملي انجمن بياناتي ايراد كردند، گزيده‏هايي از سخنان ايشان به شرح ذيل مي‏باشد:

* هدف اوليه ما از تشكيل انجمن، همين اجتماع است و اين جلسه، جلسه معارفه است.

* انجمن به معناي يك خانواده فكري است كه ما بايد اهدافي را در آن به انجام برسانيم.

* نفس اجتماع اين عده دور هم، مثل يك باشگاه است و داراي همان فلسفه‏اي است كه براي تأسيس آكادمي‏ها در دنيا معمول بوده كه عده‏اي متخصص گرد هم جمع بيايند و فرصت داشته باشند كه بطور منظم به مبادله افكار بپردازند و به همكاريهاي تحقيقاتي كمك كنند، سطح علم بالا رود، سطح تحقيقات بالا رود.

* اميد است كه اين اجتماع درآينده، منشأ بركات و باعث شتاب بيشتري در رشد علم و فلسفه باشد.

* اصل براينست كه اين انجمن به لحاظ شخصيت حقوقي به هيچ جا وابسته نباشد حتي به بنياد حكمت اسلامي صدرا، براي اينكه طبيعت انجمن، طبيعتي مستقل است. اين انجمن، ايراني است ولي عضويت در آن بمعني ايراني بودن نيست، براي همين است كه ازسراسر دنيا مي‏توانند در آن عضو باشند.

* خدمات و بودجه انجمن فعلاً از بنياد است.

* اعضاء اين انجمن از اولويتهايي برخوردار خواهند بود و از مزايايي كه در بنياد هست مي‏توانند استفاده كنند از جمله، تخفيف ويژه در خريد كتاب و مجله. در همايشهاي بين‏المللي كه متناسب باشد و ضرورت داشته باشد كه اعضاء شركت كنند و امكانات ديگري نباشد، ممكن است كه يك يا چند عضو به اين كنفرانسها بروند و انجمن آنها را با هزينه خودش به اين همايشها بفرستد.

اميدواريم محلي مناسب پيدا شود كه اين انجمنها زود بزود برگزار گردد. سالي دوبار، سه بار تا 12 بار در آنجا سخنرانيهايي شود و اساتيد در آنجا افاده و افاضه نمايند و ديگران استفاده كنند.

«واللّه‏ الموفِّق والمُعين»

اين همايش در روز دوم خرداد ماه با قدرداني آيت اللّه‏ سيد محمد خامنه‏اي از ميهمانان و قرائت بيانيه پاياني توسط حجت الاسلام و المسلمين دكتر سيد مصطفي محقق داماد بكار خود پايان داد.

جدول سخنرانان و مقالاتي كه در اين همايش ارائه گرديده بشرح ذيل مي‏باشد:

سخنراني عنوان مقاله استاد سيد محمد خامنه‏اي شخصيت و حكمت صدرالمتألهين دكتر داوري اردكاني سخنراني دكتر جهانگيري سخنراني دكتر خوانساري سخنراني دكتر محقق داماد سخنراني دكتر مجتهدي مراتب وجود ومدارك كمال دكتر ابراهيمي ديناني سخنراني دكتر اعواني سخنراني حجت‏الاسلام جوادي‏آملي اسفار اربعه از ديدگاه حكما و عرفا دكتر جوارشكيان مظهري نوين از ساختار تشكيكي هستي در حكمت متعاليه دكتر صانعي دره‏بيدي از فعاليت نفس در نظر ملاصدرا تا خلاقيت عقل در نظر كانت دكتر اله‏بداشتي مسئله شر در فلسفه معاصر و پاسخ آن از ديدگاه صدرالمتألهين دكتر طوبي كرماني اصالت وجود در حكمت متعاليه و اصالت وجود در غرب دكتر انتظام علم خداوند از ديدگاه ابن‏سينا، شيخ اشراق وملاصدرا دكتر مسگرنژاد سير كمال و حركت جوهري دكتر شكيبا فلسفه از ديدگاه صدرالمتألهين حجت‏الاسلام‏عسكري‏سليماني مقايسه بين ملاصدرا و كانت؛ آيا وجود محمول است؟ دكتر فعالي برهان صديقين در دو نگاه دكتر توراني الهيات نظام‏مند در آثار صدرالمتألهين و پل‏تيليش حجت‏الاسلام خسروپناه براهين اثبات وجود خدا در فلسفه اسلامي و فلسفه غرب

همايش بزرگداشت حكيم صدرالمتألهين

اول خرداد ماه سال 1381

جدول سخنرانان و مقالاتي كه در اين همايش ارائه گرديده بشرح ذيل مي‏باشد:

سخنراني عنوان مقاله استاد سيد محمد خامنه‏اي شخصيت و حكمت صدرالمتألهين دكتر داوري اردكاني سخنراني دكتر جهانگيري سخنراني دكتر خوانساري سخنراني دكتر محقق داماد سخنراني دكتر مجتهدي مراتب وجود ومدارك كمال دكتر ابراهيمي ديناني سخنراني دكتر اعواني سخنراني حجت‏الاسلام جوادي‏آملي اسفار اربعه از ديدگاه حكما و عرفا دكتر جوارشكيان مظهري نوين از ساختار تشكيكي هستي در حكمت متعاليه دكتر صانعي دره‏بيدي از فعاليت نفس در نظر ملاصدرا تا خلاقيت عقل در نظر كانت دكتر اله‏بداشتي مسئله شر در فلسفه معاصر و پاسخ آن از ديدگاه صدرالمتألهين دكتر طوبي كرماني اصالت وجود در حكمت متعاليه و اصالت وجود در غرب دكتر انتظام علم خداوند از ديدگاه ابن‏سينا، شيخ اشراق وملاصدرا دكتر مسگرنژاد سير كمال و حركت جوهري دكتر شكيبا فلسفه از ديدگاه صدرالمتألهين حجت‏الاسلام‏عسكري‏سليماني مقايسه بين ملاصدرا و كانت؛ آيا وجود محمول است؟ دكتر فعالي برهان صديقين در دو نگاه دكتر توراني الهيات نظام‏مند در آثار صدرالمتألهين و پل‏تيليش حجت‏الاسلام خسروپناه براهين اثبات وجود خدا در فلسفه اسلامي و فلسفه غرب

/ 1