بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حکومت اسلامي به اعتبار حمايت و بيعت مردم، و به عنوان بخشي از عمليات گسترده دفاع حق دارد اساس ناامني و فساد را ريشهکن سازد: «فوالله لو لم يصيبوا من المسلمين الّا رجلاً واحداً معتمدين (متعّمِدين) لقتله بلاجُرم جَرَّ لَحَلُّ لي قتل ذلک الجيش کلّه» دليل اين امر،يعني جرايم اصحاب جمل را حضرت (ع) در خطبه 218 نهجالبلاغه آوردهاست: «بر مأموران من و خزانهداران بيتالمال مسلمانان [در بصره] که در اختيار من است، وارد شدند و در شهري که همه مردمش در اطاعت و بيت من هستند، قدم گذاردند؛ وحدت آنها را بر هم زدند و جمعيت آنها را که با من بودند، به شورش واداشتند و بر شيعيان من حمله بردند؛ عدّهاي را از روي خدعه و ناجوانمردانه کشتند و ...»اميرالمؤمنين (ع) در جاي ديگري سرکوب دشمنان فتنهگر و مسفدهانگيز را يک فرمان الههي معرّفي ميکند؛ در نتيجه چنين حقّي را يعني حقّ سرکوب تمام دشمنان امنيت و وحدت و نظم و جامعه را يک حقّ الهي قلمداد مينمايند: «ألا و قد امرني الله بقتال اهل البغي و النَکْث و الفساد في الأرض»در آيات قرآن و سنّت نيز اين امر يعني حقّ بسيج مردم براي جهاد و دفاع از اختيارات وحقوق پيامبر(ص) و امام معصوم و در دوره غيبت معصوم، از اختيارات جانشينان او معرّفي شدهاست. «يا ايها النبي حرض المؤمنين علي القتال» يعني «اي رسول ما، مؤمنان را به جنگ دعوت و تحريض کن»«و اذ عَذَوْتَ من أهلک تُبَوِّيَ المؤمنين مقاعدَ للقتال» يعني «اي رسول ما،ياد آر آن هنگامي را که بامدادان [براي جنگ احد] از خانهات بيرون آمدي و مؤمنان را [يکايک] براي کارزار، سازماندهي ميکردي [هر کسي را در جاي ويژهاي در لشکر خود جاي ميدادي]
تبصره 1: حقّ تشخيص جنگ يا صلح
تشخيص جنگ يا صلح و مراحل آن نيز از حقوق امام و زمامدار است. با توجّه به اسرار نظامي و امنيتي که طبعاً از اطّلاعات انحصاري حکومت است، به نظر ميرسد که چنين حقّي قطعاً بايد از اختيارات و اختصاصات زمامداران باشد. در کلمات حضرت امير (ع) چنين معنايي به وضوح به چشم ميخورد و همايشان در خطاب به مالکاشتر،تصميمگيري راجع به صلح را به او ارجاع ميدهند: «و لا تَدْفَعَنَّ صلحاً دعاک اليه عدوّک ...» يا در بيان ديگري؟ ميفرمايند: من چنان ديدم که صلح و مسالمت اگر موجب ضعفي در اسلام نباشد، از جنگ و کارزار گواراتر و مناسبتر است: «وجدت المسالمة ما لم يکن وهنٌ في الاسلام انجع من القتال» هنگامي که امام حسن مجتبي (ع) در آن شرايط نامساعد، تن به صلح تحميلي با معاويه ميدهند برخي از شيعيان به ايشان به عنوان مذلّ المؤمنين _ يعني خوارکننده مومنان_سلام دادند. حضرت (ع) فرمود: من خوارکننده مؤمنان نيستم بلکه عزيزکننده ايشانم. وقتي که شما توان مبارزه با آنها را نداريد، تن به اين کار دادم تا من و شما باقي بمانيم.