بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اقسام کفّاري که بر شمرديم چه داخل کشور اسلامي باشند و چه خارج از حوزه حکومت اسلامي ميتوان با آنها قرارداد بست. منتها اگر در سايه حکومت اسلامي باشند، قرارداد «ذمّه» با آنها منعقد مي گردد که قراردادي است دائمي.امّا اگر کفّار در خارج از حوزه حکومت اسلامي باشند، چه اهل کتاب باشند و چه غير از اهل کتاب، با آنها نيز قراردادها از قبيل «استيمان» (يعني مصونيّت) و قرارداد «هدنه» (يعني آتش بس و ترک مخاصمه) مي توان منعقد ساخت. اين پيمانها جزء قراردادهاي موقّت به شمار مي روند. امّا اينکه اگر موقّت است، مدّت آن چقدر است و همچنين تحقيق و بررسي فروع آنها در کتب مبسوط و مشروح فقهي آمده است.
حقوق اقليّتها (کفّار)
در اسلام و از جمله در نهج البلاغه، تقوا و خداپروايي، عامل و مبناي رعايت حقوق است: «و اتقوا الله في عباده» تعابيري همچون عباد، ناس، خلق در آيات و روايات، اگر دليل بر مورد خاصّي نباشد بر عموم دلالت مي کند؛ يعني همه مردم اعم از مسلمان و کافر و تقسيمات و انشعابات ديگر. در خطبه مربوط به عقيل حضرت (ع) فرمود: «ظلم به مورچه اي گرانتر از به دست آوردن هفت اقليم است؛ چون ظلم به مورچه نافرماني خداست»در آيات قرآني نيز آنجا که حقّي و رعايت عدلي در کار است، سفارش به تقوا مي گردد و به تقوا و خداپروايي توجّه داده مي شود: «... و لايجر منکم شَنئانُ قومٍ علي الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي و اتقوا الله ان الله خبيرٌ بما تعملون» يعني «اي اهل ايمان... مبادا دشمني تان با گروهي از مردم شما را وادارد که به عدل و داد عمل نکنيد. دادگري کنيد که اين به تقوا نزديکتر است، و از خداوند پروا کنيد که خداوند به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است»بدين معنا پايمالي هر حقّي از حقوق، معصيتي است نسبت به فرمان الههي، و انسان حق کش اگرچه ظاهراً حقّ بنده اي را پايمال مي کند، امّا واقعاً با خدا درافتاده است و حقّ خدايي او را به جا نياورده است. چه پيوند شگفت انگيزي ميان بندگان و همه مخلوقات با ذات مقدّس ربوبي!