آشنايي با علم درايه
نگاه حوزه ـ اسفند 78 ، شماره 58 _ 55 محمد حسن ربانيشاخه هاي علم حديث
علم الحديث، گونه هاي مختلف روايات و احاديث پيامبر و أ يمّه اطهار عليهالسلام را بررسي و تحليل ميكند و ما در اين فصل به پارهاي از علوم مربوط به حديث اشاره ميكنيم:علم رجال الحديث
از قديم الايام كه بخش اعظم روايات به دست نااهلان افتاد به خاطر جعل و تحريف آنها صحيح و سقيم با هم درآميخته شد، عالمان متعهد بر آن شدند كه در مورد راويان صادق و كاذب مشخصه هايي را تعيين كنند، تا براساس آنها پيرامون شخصيّت هر يك از روايتكنندگان داوري درستي صورت گيرد. چنين بود كه علم رجال حديث به تدريج شكل گرفت. موضوع اصلي اين علم، راويان احاديث و بررسي و كنكاش شخصيّت آنها ميباشد. و امّا بحث از سند حديث به صورت صغروي در داخل اين علم مطرح ميشود؛ كه اين مهمترين فرق بين علم رجال و در ايهالحديث، است زيرا علم درايهالحديث از سند روايت به گونهاي كبروي كلي بحث ميكند. پس از آن كه خصوصيات هر راوي مشخص شد علم درايه الحديث، را از نظر درستي و نادرستي تقسيم كرده و گونه هاي مختلف آن را معرفي ميكند. علماي علم رجال، كتابهاي ارزشمندي درباره اين علم تأليف كردهاند. كه از معروفترين و برجستهترين آنها، «رجال نجّاشي» و «رجال كشّي» ميباشد. «كشي»، از عالمان برجسته رجال است و متأسفانه اصل كتاب او موجود نيست؛ آن چه در اختيار ما ميباشد، تلخيص آن است كه شاگرد ايشان، شيخ طوسي (م 460 هـ.ق) آن را براي ما به يادگار گذاشته است. حاشيهاي توسط علّامه ميرداماد بر رجالكشي نوشته شده كه مؤسسه آلالبيت در دو جلد به چاپ رسانده است و تلخيص شيخ طوسي نيز توسط حسن مصطفوي تصحيح و همراه فهارس مختلف از سوي انتشارات دانشگاه مشهد به چاپ رسيده است. از ديگر كتابهاي معروف علم رجال، فهرست و رجال شيخ طوسي ميباشد. شيخ طوسي با تأليف اين دو كتاب، خدمت گرانقدري به علم حديث و رجال نمود. اين چهار كتاب، به اصول رجال معروف ميباشند، كه مورد استفاده علما و فقها در دوره هاي بعدي قرار گرفته و زمينه را براي تأليف كتابهاي متعددي پس از شيخ طوسي فراهم آوردهاند. به عنوان نمونه ميتوان از مقدمه مؤسسه آلالبيت بر منتقي المقال يعني كتاب رجال ابوعلي حأيري و همچنين از مقدمه مقباس الهدايه علاّمه مسماقاني نام برد كه در آن 50 جلد كتاب رجالي معرّفي شده است.درايه الحديث
اين دانش شاخهاي مهم از علم الحديث است كه اين مقالات براساس آن عرضه ميشود و در جريان بحث به پارهاي از كتب نوشته شده در اين علم نيز اشاره ميگردد.فقه الحديث
اين علم، عهدهدار شرح و بسط اخبار است و راه فهم روايات را همواره ميكند. علماي عامّه و خاصّه در اين زمينه، كتابهايي را تأليف نمودهاند كه معروفترين آنها از عامّه عبارت است از: فتح الباري في شرح صحيح البخاري تأليف ابن حجر عسقلاتي (م 825 هـ.ق) كه به اميرالمؤمنين حديث معروف است. ارشادي الساري في شرح صحيح البخاري تأليف ابن حجر قطلافي. شرح كرماني بر صحيح بخاري. و همچنين شرح عيني بر صحيح بخاري، تأليف علاّمه بدرالدين أبيمحمد، محمّد ابن أحمد العيني ( 762 .855 ه . ق) كه به نام عمده القاري معروف ميباشد. صحيح بخاري شرحي ديگر نيز دارد به نام كوثرالمعاني الدراري في كشف خبايا صحيح البخاري، تأليف علامه شيخ محمّد خضر الجكني الشنقيطي (م 1354 هـ.ق) كه در بيروت به چاپ رسيده و اخيراً شهرت بسزايي يافته است. شرح نووي بر صحيح مسلم، معروفترين شرح صحيح مسلم است. وي همان عالم حديثشناس و صاحب كتاب التّقريب و التيّسرات ميباشد. اين كتاب به طور مستقل و در مقدمه شرح عيني بر بخاري به چاپ رسيده است. از عالمان خاصه نيز در اين راه، آثار گرانسنگي بر جاي مانده است، كه در اينجا به بعضي از آنها اشاره ميكنيم:1. روضه المتّقين
تأليف علاّمه محمّد تقي مجلسي (م 1070 هـ.ق) شرحي است بر، من لا يحضره الفقيه. ايشان شرحي فارسي نيز بر همين كتاب دارد كه به لوامع صاحب قراني مشهور است و تاكنون 6 جلد آن به چاپ رسيده است.2. مرآه العقول
تأليف علامه محمّد باقر مجلسي (م 1111 هـ.ق) كه در 28 جلد به طبع رسيده و اين كتاب شرحي بر دوره كافي، مشتمل بر اصول و فروع و روضه ميباشد.ملاذالاخيار
شرحي ديگر از علاّمه مجلسي بر تهذيب شيخ طوسي است كه توسط كتابخانه آيتالله العظمي مرعشي در 16 جلد به چاپ رسيده است.3. شرح اصول كافي
تأليف ملاّ صالح مازندراني (م 1089 هـ.ق). گفته شده اين كتاب بهترين شرح بر اصول كافي ميباشد و در 12 جلد به چاپ رسيده است.4. وافي
تأليف فقيه نامور فيض كاشاني (م 1091 هـ.ق)، مجموعه روايات كتب اربعه را دربر دارد و معضلات هر يك را نيز توضيح داده است.غريب الحديث
اين دانش نيز از شاخه علم الحديث است كه در موضوع حديث، كنكاشي فوقالعاده دارد. علم غريب الحديث معني واژه هاي احاديث را روشن ميسازد و لغات نامأنوس را شرح ميدهد. علما در زمينه غريبالحديث، بسيار كار كردهاند. در مقدمه كتاب نهايه ابن اثير آثار برخي از علما در اين زمينه معرّفي شده است از معروفترين كتابهاي اين فن ميتوان به كتب ذير اشاره كرد:5. الفايق
تأليف جارالله زمخشري (م 538 هـ.ق). وي در اين كتاب لغات مشكل و روايات را براساس حروف الفبا توضيح داده است.اين كتاب در 4 جلد در چند مرحله به طبع رسيده است.6. النّهايه
تأليف ابن اثير جزري (م 606 هـ.ق). اين كتاب در پنج جلد بارها به طبع رسيده و به خاطر روانبودن عبارات و نظم دقيق آن، بيشتر از الفايق مورد توجّه علما و دانشپژوهان قرار گرفته است. كه در بحث حديث غريب به گونهاي مفصّل پيرامون آن توضيح خواهيم داد.7. مجمع البحرين
تأليف فقيه برجسته اماميه، علامه فخرالدّين طريص (م 1085 هـ.ق) ميباشد كه احاديث پيامبر و أيمّه و همچنين لغاتي از قرآن را توضيح داده است.مجمع البحرين (مختلف الحديث)
علمي است كه به رفع تعارض و تمانع بين روايات ميپردازد. كتاب استبصار شيخ طوسي در همين راستا تأليف شده است و با آنکه شيخ تمام روايات استبصار را در تهذيب ذكر كرده است، ولي در استبصار به ذكر روايات متعارضه و رفع تعارض آن پرداخته است. بر استبصار نيز شرحي توسط شيخ محمّد عاملي، نوه شيخ ثاني نوشته شده به نام استقصاءالاعتبار كه مؤسسه آل البيت در مشهد اقدام به تصحيح آن نموده و در شرف چاپ ميباشد. محدّث بحراني در حدايق از آن بسيار نقل ميكند.علم علل الحديث
از شاخه هاي مهم علوم الحديث است كه عالمان ديني شناخت آن را از برترين علوم دانستهاند. چنان چه شهيد ثاني درالدّرايه پيرامون ضرورت آن بحث نموده و اهميّت آن را يادآور شده است. اين علم در حقيقت از اسباب و علل، پنهان و آشكار احاديث بحث ميكند كه موجب قدح و ضرر در دلالت و ظاهر خبر ميشود. و حتّي صحّت روايت را مورد ترديد قرار ميدهد. گاهي نيز روايت را از حجيّت دلالي ساقط ميكند. به ديگر سخن، علم علل الحديث، در واقع از علّتهايي بحث ميكند كه موجب تعليل و تنقيص روايت ميشود. ما، بحثي مفصّل از اين علم را در ذيل (حديث معلل) خواهيم نگاشت. شخصيّتهايي مثل فضلبن شاذان در اين زمينه حديث نگاشته و كتاب تأليف كردهاند. امّا كتابي چون علل الشرايع محدّث صدوق، در اين موضوع بحث نميكند، بلكه به علل تشريع احكام ميپردازد، زيرا علما بر روايتي كه علّت حكم در آن شده باشد، معلّل اطلاق ميكنند و گاهي در باب تعارض دو روايت معلّل را به غيرآن ترجيح ميدهند.علم جرح و تعديل
گرچه جدادانستن اين علم، از علم رجال الحديث ضرورتي ندارد؛ امّا عالمان، آن را نوعي خاص از علوم الحديث دانستهاند. درواقع بايد گفت، كتب رجال و علماي رجال، نتيجه بحث خود را به اسم ، جرح و تعديل ناميدهاند. يعني وقتي يك عالم رجالي درباره شخصيّت يك راوي سخن ميگويد، اگر درباره حُسنهاي او چيزي اظهار كند. درواقع او را تعديل و مدح نموده است و اگر در مقام مذمّت او برآيد و الفاظي را بيان كند كه رواي از عدالت تهي گردد، اين راوي جرح شده و غيرقابل اعتماد است. هدف اصلي تأليفات دو مؤلف معروف در علم رجال يعني كشي و نجاشي (كه شرح آنها گذشت) نيز توضيح و شرح همين اثر اصلي علم رجال يعني جرح و تعديل راوي بوده است. عالمان عامّه نيز در اين زمينه كتابهاي بسياري تأليف كردهاند. از آن جمله الجرح و التعديل را ميتوان نام برد. آنچه خوانديد مقدّمه اول بود كه در بيان پارهاي از مباحث مقدّماتي علم درايه ذكرگرديد. مقدّمه دوّم را درباره بيان پارهاي از اصطلاحات دنبال خواهيم كرد. ولي از علماء شيعه پرداختيم: اكنون بايد قسمتي از آثار ارزنده علماي عامه را كه در زمينه علم داريه كتابشناسي علم داريه در ميان علماي عامّه را نيز ضروري ميدانيم. در بحث گذشته، به معرفي پارهاي از تأليفات معروف علم داريه تدوين كردهاند، مورد بررسي قرار دهيم: قاضي ابومحمّد رامهرمزي: همانطور كه اشاره شد، بسياري از علما معتقدند، اولين كسي كه به تأليف كتاب در زمينه علم درايه دست يازيد، قاضي ابومحمّد رامهرمزي بود. او كتاب المحدّث الفاصل بين الداعي و الواعي را نگاشته.(1) اين كتاب در يك جلد به چاپ رسيده است. قبل از قاضي رامهرمزي، اصطلاحات علم درايه الحديث در كتب عامه نيز به طور پراكنده موجود بوده است؛ ولي شكل تدوينيافته آن، به وسيله قاضي رامهرمزي انجام شده و كتاب او شاهد اين موضوع است كه سخن ابنخلدون و قاضي حلبي در مقدمه تاريخ العِبَر و كشف الظنّون كه اوّلين مؤلف را ابوعبدالله حاكم نيشابوري معرفّي نمودهاند، صحيح نميباشد. ابوعبدالله حاكم نيشابوري (م 405 هـ.ق):ايشان كتاب معرفه علوم الحديث را تأليف نمود و در آن به معرفّي پنجاه نوع حديث پرداخته است. حاكم نيشابوري صاحب المستدرك عليالصحيحين نيز ميباشد كه ديدگاه علامه سيّد حسن صدر از كتاب تأسيس الشيعه(2) درمورد شيعهبودن وي را نقل كرديم و لذا علماي عامه نيز او را به رافضيبودن متهم كردهاند. كتاب معرفه علومالحديث توسط دكتر سيد معظّم حسين تصحيح شده و براي اولين باردر دكن هند به چاپ رسيده است و ازجمله چاپهاي بعدي آن، طبع مدينه منوّره (1397 هـ. 1977م) ميباشد. سيّد معظّم حسين همچنين مقدمهاي در كتابشناسي علم داريه بر آن نگاشته، اين تصحيح در 25 اكتبر 1935 ميلادي انجام گرفته است. ابونعيم احمدبن عبدالله اصفهاني (م 430 هـ.ق): شرحي بركتاب حاكم مستخرجي نوشته است. خطيب بغدادي (م 436 هـ.ق):نويسنده كتاب تاريخ بغداد، از شخصيّتهاي ممتازي بود كه در زمينه علوم داريه، كتاب الكفايه في قوانين الروايه را تأليف كرد. كه اين كتاب در يك جلد به چاپ رسيده است. قاضي عياضبن موسي اليحصبي (م 544 هـ.ق):وي كتاب الالماع في ضبطالروايه و تقييد الأسماء را تأليف كرد. قاضي عياض از شخصيّتهاي برجسته عامه است و كتاب او مورد توجّه و استقبال علما ميباشد. ابوحفص عمربن عبدالمجيد الميانجي (م 580 هـ.ق):كتاب مالايسعالمحدث جهله را نگاشت. ابوعمرو عثمانبن عبدالرّحمن الشَهْرَزُوري (م 643 هـ.ق):وي همان ابن الصّلاح نويسنده كتاب علوم الحديث است كه مشهور به مقدّمه ابنالصّلاح ميباشد.علماي علم داريه، از نظريات او استفاده فراواني جستهاند. چنانچه ابن خلدون ميگويد: مقدمّه ابن الصّلاح از كتابهايي است كه توجّه علما را به خود جلب كرده است.(3) از اين روي، كتاب مزبور به خاطر اتقان و ايجاز كه دارد، مورد مداقه علما واقع شده و بر آن شروح فراواني نيز نگاشتهاند. ازجمله: شرح زينالعراقي (م 608 هـ.ق). شرح بدر ذركشي (م 794 هـ.ق) شرح حافظ ابن حجر عسقلاني (م 852 هـ.ق) به نام التقييد والايضاح لما أطلق و أغلق من كتاب ابنالصّلاح. امام نووي نيز آن را مختصر نموده و به كتاب الارشاد ضميمه كرده است. حافظ بلقيني (م 805 هـ.ق) نيز اقدام به كوتاهكردن آن كرده و كتاب خود را به عنوان محاسن الاصطلاح و تضمين كتاب ابنالصّلاح نامگذاري كرده است.
8. التقريب و التسير لمعرفه سنن البشير النذير
اين كتاب، تأليف امام علامه نووي شارح صحيح مسلم ميباشد. التقريب در رديف كتابهاي معروف عامه قرار دارد. نويسنده آن از مقدّمه ابنالصّلاح استفاده بسيار برده است. كتاب، به طور مستقل در مقدمه شرح علامه كرماني بر صحيح بخاري نيز به چاپ رسيده است. اختصار و اتقان اين كتاب موجب شده، شروح و حواشي گوناگوني بر آن نگاشته شود كه معروفترين آنها عبارتند از: كتاب التقريب و التسير تدريب الراوي جلالالدين سيوطي (849. 911 هـ.ق). شرح زين العراقي. شرح علامه سفاوي. شرح برهانالدّين القباقبي الحلبي (م 851 هـ.ق). همچنين سيوطي كتاب ديگري نيز دارد كه اضافاتي بر التقريب افزوده با عنوان التدنيب في الزاريد عليالتقريب.9. المنهل الراوي في الحديث النّبوي
تأليف بدرالدّين محمّدبن ابراهيم بن جماعه الكناني (م 732 هـ.ق) اين كتاب تلخيصي از التقريب نووي ميباشد كه اين تلخيص را سبط او عزّالدّين محمّدبن ابيبكربن جماعه (م 811 هـ.ق) شرح داده و عنوان المنهج السوي في شرح المنهل الروي را بر آن نهاده است.10. الباعث الحثيث
تأليف ابوالفداء عمادالدين اسماعيلبن كثير (م 774 هـ.ق) صاحب تفسير «القرآن العظيم» معروف به تفسير ابن كثير و كتابالبدايه و النّهايه ميباشد. اين كتاب در يك جلد بارها به طبع رسيده است.11. الفيّه الحديث
تأليف زينالعراقي عبدالرّحيم بن الحسين (م 806 هـ.ق). اين كتاب از كتابهاي معروف و مشهور علم درايه است و هزار بيت شعر در موضوع علم داريه و علم الحديث در آن گنجانده شده است. حافظ عراقي ابوالفضل زينالدين عبدالرحيم بن الحسين (725. 806 هـ.ق) از عالمان برجسته قرن هشتم به شمار ميآيد و الفيّه او از شهرت بسزايي برخوردار است. محدّث نامور مصري احمد محمّد شاكر متن الفيّه او را تصحيح كرده است. پيرامون الفيّهالحديث، شروح گوناگوني به رشته تحرير درآمده كه حكايت از اهميّت آن دارد. خود مؤلّف نيز بر آن شرحي نگاشته به نام فتح المغيث في شرح الفيه الحديث. اين شرح باعث عظمت الفيّه شد و نكات مهم آن را روشن نمود. شرح مذكور نيز توسط استاد محمود ربيع، تصحيح شده و مجموعه الفيّه و شرح آن در يك جلد به چاپ رسيده است. لازم به يادآوري است كه خودِ مؤلف، الفيه را دو بار شرح داده كه يكي از آنها مفصل و ديگري مختصر است و فتح المغيث به شرح الفيه الحديث شرح مختصر آن است.12. تقيّ الدّين محمّدبن دقيق العير (م 702 هـ.ق)
مؤلف كتاب الاقتراح ميباشد. مؤلف كتاب الاقتراح ميباشد.13. الخلاصه في اصول الحديث
تأليف الحسينبن عبدالله الطيبيّ (م 743 هـ.ق) و در يك جلد مختصر ميباشد. درباره موضوع اين كتاب صبحي السامرّايي تحقيق و مطالبي به عنوان حواشي به آن محلق كرده و يكي از چاپهاي آن توسط انتشارات عالم الكتب بيروت صورت گرفته است.14. نخبه الفكر في مصطلح أهل الأثر
تأليف حافظ ابن حجر عسقلاني. وي همچنين صاحب فتح الباري في شرح صحيح البخاري است. نخبه الفكر را خود او شرح داده و عنوان نزهه النّاظر را بر آن نهاده است. اين كتاب بسيار مورد توجّه علما بوده و بر آن شروح فراواني نگاشتهاندكه از معروفترين آنها، كتاب اليواقيت و الدرر في شرح نخبهالأثر ميباشد. اين شرح، تأليف علامه عبدالريوف المناوي (م 1031 هـ.ق) است. كتاب فيض القدير نيز از آثار ايشان ميباشد.15. جواهر الاصول في علم حديث الرّسول
تأليف علامه ابوالفيض محمّدبن محمّدبن عليّ الفارسي(م 873 هـ.ق) كه به وسيله شيخ صلاحالدين محمّد عويضه تصحيح شده و يكي از چاپهاي آن توسط دارالكتب العلميه ميباشد. اين كتاب يك جلد است و پاورقيهاي مفصّلي بر آن افزوده شده است.16. تدريب الراوي
تأليف حافظ برجسته عامّه، جلاالدين سيوطي صاحب تفسير الدرر المنثور است. تدريب الراوي از مهمترين شروح بر التقريب و التسير علامه حافظ نووي ميباشد. گفتيم كه التقريب همراه اين شرح، در بالاي صفحات به چاپ رسيد. اين كتاب در دو جلد چاپ شده است و مقدمهاي مفصل درباره كتابشناسي علم داريه دارد و توسط عبدالوهّاب عبداللّطيف تصحيح شده و بارها در مصر و بيروت به چاپ رسيده است. سيوطي خود الفيهاي در علم الحديث و داريه دارد، و گفته شده جامعترين منظومه در علم درايه ميباشد و خود ايشان نيز شرحي به نام البحر اللّذي ذخر في شرح الفيّه الأثر بر آن نوشته است.17. المنظومه البيقونيه
سروده عمربن محمّد بن فتوح البيقوني الدمشقي ميباشد. بر اين منظومه شروح گوناگوني نوشته شده است.18. قواعد التحديث من فنون مصطلح الحديث
تأليف علامه جمالالدين قاسمي شامي (1283.1332 هـ.ق). او صاحب تفسير محاسن التأويل و از علماي برجسته شام و سوريه است. كتاب قواعد التحديث، در يكصد سال اخير مورد توجّه علما قرار گرفته و ازآن بهره فراوان بردهاند. اين كتاب در يك جلد بارها به چاپ رسيده است. شكيب ارسلان نويسنده برجسته لبناني و رشيد رضا شاگرد برجسته عبده و صاحب مجلّه المنار، هر يك مقدّمهاي جداگانه بر آن نگاشتهاند.19. قواعد في علوم الحديث
تأليف ظفر الحمد العثماني التهانوي. در يك جلد توسط عبدالفتّاح ابوغدّه تصحيح شده و اخيراً در انتشارات مكتب المطبوعات الاسلاميه بيروت به چاپ رسيده است. اين كتاب اولين بار در هند به سال (1348 هـ.ق. 1930 م) و نيز در پاكستان به سال (1383 هـ.ق. 1944 م) و در لبنان به سال (1392 هـ.ق. 1972 م) به زيور طبع آراسته شده است.20. علوم الحديث و مصطلحه
تأليف صبحي صالح، از علماي بيروت و مصحّح كتاب نهجالبلاغه كه با فهرست بيستگانه آن را به چاپ رسانده است؛ البته تسامحاتي در تصحيح آن وجود دارد كه به نمونهاي از آن در بحث حديث، اشاره خواهد شد. اين كتاب در يك جلد چندين بار در بيروت و قم به طبع رسيده و از كتابهاي سودمند و مورد توجّه دانشپژوهان است.21. منهج النقد في علوم الحديث
تأليف دكتر نورالدّين عتّر. اين كتاب در يك جلد و در بيروت به طبع رسيده است از محتواي آن برميآيد كه مؤلف از كتاب علوم الحديث صبحي صالح نيز سود جسته و تحت تأثير انديشه هاي وي بوده است.1. عبدالوهّاب عبداللطيف. مقدمه توريب الراوي. ج 1/7. طبع مصر. مقدّمه معرفه علوم الحديث. ابوعبدالله حاكم نيشابوري. چاپ مدينه منورّه. دايره المعارف القرآن العشرين 3/392. 2. علامه سيّد حسن صدر. تأسيس الشيعه. ص 295. الأعلميِ تهران. 3. ترجمه فارسي مقدمه ابن خلدون 2/897. انتشارات علمي. فرهنگي. مقدمه العبر عربي 1/443.