نهجالبلاغه و نسخههاي خطي نفيس آن
نشريه دانشکده الهيات مشهد- ش 12، پائيز 1353 كاظم مدير شانهچينهجالبلاغه:
نهجالبلاغه نهجالعلم و العمل فاسلكه يا صالح تبلغ غاية الاصل نهجالبلاغه نام مجموعهاي از خطب و نامهها و كلمات قصار (سخنان كوتاه حكمتآميز) مولاي متقيان حضرت علي بن ابيطالب است كه سيد رضي، محمدبن حسينبن موسي (359-406 هـ) به سال چهارصد هجري گردآوري و تدوين فرموده. سيدرضي: وي برادر كهتر سيد مرتضي و شاگرد شيخ مفيد و از دانشمندان نامي عصر خود است كه علاوه بر مقام علمي و ادبي داراي منصب نقابت طالبيان بوده. شرح حال و مؤلفات رضي در كتابهاي ذيل آمده: يتيمة الدهر ثعالبي، تاريخ بغداد خطيب بغدادي، معجمالادباء ياقوت حموي، مقدمه شرح ابن ابيالحديد و فيات الاعيان ابن خلكان، عمدة الطالب، املالامل شيخ حرّ عاملي لؤلؤة البحرين روضات الجنات خوانساري، خاتمه مستدرك الوسائل حاجينوري، قصص العلماي تنكابني، الكني و الالقاب محدث قمي، ريحانة الادب خياباني، الغدير علامه اميني ج4، مقدمه كتاب حقايق التأويل رضي از شيخ عبدالحسين حلي، مقدمه ديوان رضي، مجله مكتب اسلام، مجله دانشكده الهيات مشهد. نيز در كتابهاي رجال حديث شيعه چون: رجال نجاشي، رجال ابن داود، خلاصة الاقوال علامه حلّي رجال كبير (منهج المقال) ميرزا محمد استر آبادي، رجال اردبيلي، رجال بوعلي (منتهي المقال)، رجال شيخطه، رجال ممقاني، قاموس الرجال، از وي ياد شده. همچنين در كتب رجال حديث اهل سنت چون: ميزان الاعتدال ذهبي، لسان الميزان ابن حجر عسقلاني، تهذيب التهذيب وي، تقريب التهذيب همو، حالات وي نقل شده. اما آنچه مستقلاً در شرح حال رضي منتشر شده به قرار ذيل است: الشريف الرضي: تأليف شيخ محمدرضا آل كاشف الغطاء (چاپ بغداد). عبقرية الشريف الرضي: از دكتر زكي مبارك، (چاپ بغداد و مصر). الشريف الرضي: نوشته دكتر حسينعلي محفوظ، (چاپ بيروت). كاخ دلاويز: نگارش آقاي برقعي قمي، (چاپ ايران). با شهرت اين دانشمند و كثرت منابع بيوگرافي وي كه همه چاپ و انتشار يافته، نيازي به اطاله كلام درباره زندگي او نيست.بخشهاي نهج البلاغه:
نهج البلاغه شامل سه بخش به اين ترتيب است: المختار من الخطب (شامل 237 خطبه). المختار من الكتب و الوصايا (شامل 79 نامه و عهدنامه). المختار من الحكم و المواعظ (شامل 480 فراز از كلمات قصار آن حضرت). جهت تدوين نهج البلاغه:
منظور سيدرضي از جمع اين كتاب، نخست حفظ آثار امام (كه افتخار فرزنديش را داشته) از دستبرد حوادث و تحويل اين ميراث علمي به پيروان علي(ع) بلكه فرا راه داشتن اين چراغ دانش و بينش در طريق تكامل بشريت، بوده است. دوم جمعآوري نمونههاي از بلندترين فرازهاي بلاغت و شاهكارهاي ادب (كه خود نيز اهل فن و از سابقين در اين مضمار به شمار ميرود) بوده است. لذا آنچه را از سخنان آن حضرت به لفظ در زبان علوي به جاي مانده و فصاحت و بلاغتي را كه شايسته سخن امام و ويژه منبع فياض ولوي است با خود داشته، گزين نموده و در اين گنجينه نهاده است. زيرا چنانكه آمدي (جامع سخنان قصار آن حضرت) معترف است، مرويات از امام، نقل به معني شده. و در اين نقل گرچه رعايت امانت معني گرديده باشد بسا كه بلاغت سخن از ميان رفته و تنها مضمون كلام ناقل وراوي باقي مانده است. سخنان علي:
آنچه از خطب امام به دست رضي رسيده فقط رشحهاي از آن بحر زخار است و مشتي از خروار. چه آنكه يعقوبي در كتاب مشاكلهالناس لزمانهم ميگويد از امام(ع) چهارصد خطبه محفوظ مانده است كه بين مردم متداول است و از آن در خطبههاي خويش استفاده ميكنند. مسعودي در مروجالذهب مينويسد: چهارصد و اندي از خطب آن حضرت در حفظ مردم است. ولي چنانكه ياد كرديم سيدرضي فقط 237 خطبه را در نهجالبلاغه آورده است. قبل از سيدرضي كساني برخي از سخنان مولي را در زمينه خاصي چون خطب يا كلمات قصار و غيره گرد آوردهاند كه از آن جمله جاحظ، ابيعثمان مروبن بحر متوفاي 255 هجري است كه از پيشوايان ادب عربي و دانشهاي اسلامي بوده. وي با جمع صد كلمه از سخنان امام بر خويش باليده گويد: هر يك از اين سخنان با هزار سخن از محاسن كلام عرب مساوي است. نجاشي در رجال و شيخ طوسي در فهرست مؤلفين شيعه و نيز در رجال خويش، جمعي را كه خطب آن حضرت را گرد آوردهاند نام ميبرند كه از آن جمع، مسعدةبن صدقه عبدي از راويان حضرت صادق است. ديگر اسماعيل بن مهران سكوني از راويان معالواسطه همان حضرت كه هر يك را كتاب (خطب اميرالمؤمنين) بوده است. نيز ثقه جليلالقدر، عبدالعظيم حسني از اصحاب حضرت جوادالائمه ميباشد كه آرامگاهش در ري مزار شيعيان است. همچنين ابراهيمبن حكمبن ظهير فزاري است كه در سده دوم در گذشته. پس از رضي نيز جمعي سخنان امام خاصه كلمات قصار آن حضرت را گرد آوردهاند كه از آن جمله آنچه به چاپ رسيده به قرار ذيل است: دستور معالم الحكم و مأثور مكارم الشيم (چاپ مصر) از قضاعي، ابو عبدالله محمدبن سلامه شافعي مصري (متوفاي 454 هـ) وي مؤلف كتاب مشهور (الشهاب) است كه مشتمل بر يك هزار و دويست فراز از سخنان كوتاه پيغمبر مي باشد كه بخواهش جمعي، سخنان امام(ع) را نيز در مجموعه (دستور معالم الحكم) گرد آورده است. نثراللئالي از شيخ طبرسي (متوفاي 548) كه به ترتيب حروف تهجي تدوين گرديده. غررالحكم و دررالكلم از آمدي، ابوالفتح ناصح الدين عبدالواحدبن محمد (از مشايخ ابنشهر آشوب مازندراني (متوفاي 588) كه چون جامعترين مجموعهاي از كلمات قصار آن حضرت است جمعي شرح و يا به فارسي ترجمه شده است. الحكم المنثوره از ابن ابي الحديد معتزلي شارح نهجالبلاغه است كه هزار فراز از كلمات قصار آن حضرت را در آخر شرح خويش آورده. حِكَم عليبن ابي طالب كه توسط بعضي فضلاي مسيحي در چهار بخش بشرح ذيل جمع آوري و انتشار يافته: الف- نثر اللئالي در حكم و امثال از كلام اميرالمؤمنين عليابن ابي طالب. ب- منتخباتي از كتاب غررالحكم آمدي. ج- برخي از امثال كه ميداني صاحب مجمعالامثال از كلمات مولي گرد آورده. د- امثالي كه توسط مفضل ضبيَّ نقل شده و ميداني از آن حضرت مي داند. در اين جا متناسب است به موضوعي كه در بعضي نوشته ها بازگو شده است، اشاره نمود و آن تشكيكي است كه در جامع و مؤلف نهج البلاغه شده. ظاهراً اول كسي كه تخم اين تشكيك را پراكنده، ابنخلكان متوفاي 681 هجري است كه ضمن شرح حال سيدمرتضي در تاريخ معروف خويش «و فيات الاعيان» نوشته: نسبت به كتاب نهجالبلاغه كه مجموعهاي از سخنان عليبنابي طالب است، اختلاف شده كه سيدمرتضي جامع آن است يا برادرش سيدمرتضي؟ پس از وي نيز جمعي چون صفدي (م 764 هـ) در الوافي بالوفيات و يافعي (م 768) در مرآت الجنان و ذهبي (م 748) در ميزان الاعتدال و ابن حجر عسقلاني (م 852) در لسانالميزان و حاجي خليفه (م 1067) در كشفالظنون و ابنعماد (م 1089) در شذرات الذهب و به تبع آنان فريد وجدي در دائرة المعارف خود اين سخن را بازگو كردهاند و حتي از متأخرين جرجي زيدان در تاريخ آداباللغه رسماً نهجالبلاغه را از تأليفات سيدمرتضي شمرده. گرچه انتساب نهجالبلاغه به هر يك از اين دو بزرگوار كه چون يك جان در دو بدن بودهاند و هر دو بوثاقت و اعتماد مشهور و. به مراتب شامخ دانش و بينش آراسته و در فنون شعر و ادب استاد مسلم به شمار ميروند، از قدر و قيمت اين كتاب شريف نميكاهد. به ويژه كه هر دو برادر سخنشناس و از ستارگان آسمان ادب عصر خويشاند و درر و غرر سيدمرتضي و مجازات النبويه رضي و اشعار بلند و متين اين دو، شاهد زندهاي بر مدعاست. به هر حال بيپايگي اين تشكيك از نظر شيعه كه اهل اين بيتاند (و اهلالبيت ادري بما فيه) چنان روشن است كه جز در نوشتههاي دانشمندان معاصر شيعه اشارهاي هم بدان نشده است. ولي براي پاسخ اينشبهه و رفع اين احتمال چند شاهد عيني موجود است: نخست، تصريح رضي است در ديگر آثار خود كه انتسابش بوي قولي است كه جملگي برآنند. ديگر، نوشته علماي رجال معاصر يا نزديك به عصر اوست كه نهج را جزء آثار وي نوشتهاند و در شمار تأليفات مرتضي از آن نامي نيست. سوم، نسخههاي دستنويس قديمي است كه در آن جامع نهج، سيدرضي معرفي شده است. چهارم، اجازات علماي اماميه است كه هر طبقه از ماقبل خويش تا به عصر رضي، نهج را از او روايت و به طريق مألوف به طبقات بعدي اجازه روايتي دادهاند. اينك ما به هر يك از دو موضوع نخست اشارهاي با جمال نموده و راجع به موضوع چهارم، چون بخش مهمي از اجازات علماي اماميه در بحارالانوار علامه مجلسي (جلد 25 چاپ كمپاني) بازگو شده است نيازي به تجديد ذكر نديديم. ولي نسبت به موضوع سوم كه نسخ قديمي نهجالبلاغه است (از آن رو كه علاوه بر رفع اين شبهت، خود از نظر كتابشناسي بسيار مهم است و براي عرضه داشت نسخه چاپي صحيحي از اين ميراث كهن كه فريضهاي بر ذمه شيعه است، شايان توجه و اهتمامي بيشتر،) به اشباع سخن خواهيم گفت. 1- اما تصريح رضي در ديگر آثارش:
الف) در مجازاتالنبويه كه نسبتش به رضي قطعي است، به اثر ديگر خود (نهجالبلاغه) حوالت ميدهد. ر.ك صفحات: 22-41-127-161-252 چاپ بغداد. قضا را در نهجالبلاغه نيز ضمن جمله (العين و كاء السنة) به كتاب مجازاتالنبويه با تصريح به اين كه كتاب مزبور از اوست، ارجاع ميدهد. و ميبينيم در مجازات النبويه همين جمله با شرح و توضيح ياد شده. ب) در حقايقالتأويل وي (طبع نجف، به تحقيق علامه شيخ محمدرضا آل كاشف الفطاء) ضمن بازگو كردن قسمتي از آيات شريفه قرآن كه در بلندترين فراز بلاغت قرار گرفته، فرمايد: چنانكه سخني را پيرو قافله بلاغت قرآن بدانيم يا جاري در اين مضمار فصاحت شمريم، پس از سخنان رسول اكرم، كلام اميرالمؤمنين عليه السلام است كه مسلماً سخن ديگري بدان پايه ترسد و ما در كتاب تأليفي خود (كه نهجالبلاغه نام گذاردهايم و شامل گزيده خطب و نامهها و مواعظ و حكم آن حضرت است و طي سه باب ترتيب دادهايم و بسيار مورد قبول و بهره قرار گرفته و طالبانش زيادند…) به اين معني اشاره كردهايم. چنانكه ملاحظه ميشود رضي حتي موضوع نهجالبلاغه و بخشهاي آن را نيز تعيين نموده است. ج) در خصائص الائمه است (كه در آغاز نهجالبلاغه تصريح ميكند، خصائص را در عنفوان شباب پرداخته و ضمن خصائص و ويژگيهاي اميرالمؤمنين بخشي از سخنان امام را برشمرده كه مورد پسند مردم و شگفتي دوستان واقع گرديده است. و از وي تقاضا شده كتابي كه جامع سخنان امام باشد ترتيب دهد و او نهحالبلاغه را به اين منظور گرد آورده است). اما تصريح رجاليون و تذكره نويسان:
نجاشي متوفاي 450 هـ كه همزمان مؤلف نهج «سيدرضي» بوده و در بغداد، شهري كه رضي در آن نشو و نما كرده، ميزيسته و تأليف ارزنده خود (فهرست مؤلفين شيعه را كه به رجال نجاشي معروف است) در آن شهر نوشته. ابنشهر آشوب سروي مازنداني متوفاي 588 هـ در معالمالعلماء (كه فهرست اجمالي مؤلفين شيعه و آثار آنان است). ابن داود حلي مولد 647 هـ در رجال خويش. علامه حلي متوفاي 726 هـ در خلاصهالاقوال معروف به رجال علامه. ابن طاوس، جمالالدين احمدبنموسي استاد ابنداود در تحرير طاوسي. و از آن پس رجاليون قرن دهم و يازدهم چون اردبيلي و ميرزا محمد استرآبادي در رجال كبير «منهجالمقال» و شيخ حر عاملي در خاتمه وسائل الشيعه و املالامل و تفرشي در نقدالرجال كه همگي نهجالبلاغه را در شمار تأليفات سيدرضي ياد كردهاند. همچنانكه شارحين نهجالبلاغه، چون ابوالحسن ابنفندق بيهقي متوفاي 565 هـ و ابن ابيالحديد معتزلي متوفاي 655 يا 656 هـ و ابن ميثم بحراني متوفاي 679 هـ و ديگران، انتساب نهجالبلاغه را به سيدرضي مسلم شمردهاند. با تصريح نامبردگان، بيارجي اين احتمال، كه نهج البلاغه از آن سيد مرتضي باشد نه رضي، پيداست. ناگفته نماند سخن جرجي زيدان (كه نهج را به سيد مرتضي نسبت داده) بازگوئي از نوشته فاتديك آلماني در (اكتفاء القنوع) است كه نهجالبلاغه را از آثار سيدمرتضي شمرده و همو نهجالبلاغه ديگري (در احاديث اماميه) به سيد رازي متوفاي 406 هـ نسبت داده. در صورتيكه ما دانشمند شيعياي به نام سيد رازي (م 406) جز همان سيدرضي نميشناسيم و كتابي به نام نهجالبلاغه (به غير از مجموعه سخنان حضرت اميرالمؤمنين كه سيدرضي جمع آورده) سراغ نداريم و ظن قوي آن است كه چون وي نهجالبلاغه را در شمار مآخذ بحارالانوار مجلسي كه در احاديث شيعه است ديده گمان برده نهجالبلاغه حديث غير از نهجالبلاغه «سخنان علي(ع)» است. و بدون توجه به اينكه اماميه، اقوال امامان خويش را كه علي(ع) اول آنان است، جزو حديث به شمار ميآورند. 3- راجع به نسخههاي دستنويس نهجالبلاغه:
كوتاه سخن اينكه كمتر كتابي از آثار شيعه به اين پايه از كثرت و قدمت نسخهها ميرسد. چه اصل نسخه دستنويس مؤلف تا زمان ابن ابيالحديد (م 655 هـ) و ابنميثم (م 679 هـ) دو شارح معروف نهج، وجود داشته. نيز نسخهاي كه دستخط اجازه سيدمرتضي بر آن مكتوب بوده تا عصر حاضر موجود و به نظر علامه اميني رسيده است. منتهي چون نسخه مزبور توسط بازرگاني در سوق حراج نجف خريداري گرديده و نشاني از خريدار در دست نيست، معلوم نشد نسخه مزبور در كجا نگهداري ميشود ولي خوشبختانه نسخههاي كهني از اين اثر نفيس در دست است كه به عصر مؤلف منتهي ميگردد. چنانكه نسخه كتابخانه آيت… مرعشي (به شماره 273) از روي نسخه فاضل آبي و آن از روي نسخه ضياءالدين فضلالله راوندي و آن از روي نسخه سيدرضي كتابت شده است. و اين بنده با تتبع ناقص خويش چهل نسخه را كه پيش از قرن دهم يعني قبل از دوران صفويه و اعلام رسميت شيعه در ايران نوشته شده است در اين مجال محدود به نظر خوانندگان ميرساند. و اي بسا نسخههاي كهني در خزائن و مكاتب عمومي و خصوصي موجود باشد كه اين بنده را بر آن اطلاعي نبوده است. اما نسخههاي دستنويس سده دهم به بعد و چاپهاي فراوان نهج، خود حديثي است كه ذكر آن هفتاد من كاغذ شود و اميد ميرود دوست فاضلم آقاي احمد منزوي نجل استاد علامه مأسوف عليه حضرت حاج شيخ آغا بزرگ تهراني صاحب الذريعه (در اثر ارزنده خود فهرست نسخههاي خطي كه دردست تأليف دارند) اين مهم را كفايت فرمايند. همچنانكه چاپهاي مختلف نهج را صديق ارجمند آقاي مشار در فهرست كتب چاپي عربي (تا آنجا كه دسترسي داشتهاند) متعرض شدهاند و رقم چاپهاي مزبور كه در ايران انتشار يافته يا در خلال سنوات 1340 تا 1344 در ساير كشورها به طبع رسيده بالغ بر 14 چاپ است. كه به اين رقم ميبايست چاپ شروح نهجالبلاغه را (كه اصل كتاب نيز در آن به چاپ رسيده است) و نيز چاپهاي بعد از سال 1344 را اضافه كرد با اين تذكر كه چاپ محشي به حاشيه عبده در مصر و يا چاپ شرح فيضالاسلام در ايران به واسطه افست و يا گراور از مرز شمار در گذشته است. نسخه کتابخانه شيخ علي محفوظ ـ بغداد از قرن پنجم ( ر ک: مجله معهد المخطوطات 6/47) نسخه كتابخانه علومي يزد- به خط نسخ ظفربن زيد حسني زبارهاي بيهقي در سده 5و 6 (كه در صفحه ع نسخه مرقوم است). (ر.ك: نشريه مركزي دانشگاه 4/450) نسخه كتابخانه آقاي محيط طباطبائي- تهران مورخ 512 هق. (ر.ك: الذريعه حرف نون به نقل مصادر نهجالبلاغه) نسخه سيدمحسن كشميري كتبي- بغداد مورخ 525 هـ. (ر.ك: الذريعه- مصادر نهجالبلاغه) نسخه كتابخانه عليگره- هندوستان مورخ 538 هـ. نسخه (شماره 70 اخبار) كتابخانه مدرسه نواب- مشهد به خط محمدبن محمدبن احمد نقيب در صفر 544. نسخه مكتبة الرضا - رامپور مورخ 553 هـ. نسخه كتابخانه موزه عراق (مكتبة الآثار)- بغداد به خط محمدبن سعيد عامري در شعبان 565 هـ. نسخه شماره 876 كتابخانه ملك تهران به خط سليمانبن محمود در 566 هـ. ميكروفيلم معهدالمخطوطات العربية - قاهره مورخ 566. (ظاهراً از نسخه ملك) نسخه شماره 1159 كتابخانه ملك- تهران مورخ حدود ششصد هجري. نسخه 154 كتابخانه آيت… مرعشي- قم نسخ سده 6 با دستخط تملك حسينبن حيدر حسيني كركي. نسخه كتابخانه مرحوم آسيد محمد كاظم طباطبائي يزدي- نجف به خط سيدحسن ابنمحمدبن عبدالله جعفري حسيني سبط ابيالرضا راوندي در 631. نسخه ش 55 كتابخانه آيت… مرعشي- قم نسخ ابواسحاق اسماعيلبن يعقوب الجندي، قوامالاسلام در ذيقعده 649 در قريه يكدحو. نسخه كتابخانه اعتمادالدوله- همدان نسخ حسنبن اسماعيلبن ابراهيم… طبري درج 1/675. (ر.ك: نشريه كتابخانه مركزي دانشگاه تهران 5/346) نسخه كتابخانه عمومي آيت… حكيم - نجف به خط نجمالدين حسيني بن اردشير ابنمحمد طبري در 667 كه با نسخه مورخ 726 نيز مقابله شده. (ر.ك: مصادر نهجالبلاغه) نسخه (شماره 29 اخبار خطي) كتابخانه آستان قدس رضوي- مشهد به خط اسماعيل ابنعليبن محمد در 675 هـ. نسخه شماره 1862 كتابخانه آستان قدس رضوي رونويس نسخه مورخ 675. نسخه شماره 153 كتابخانه ملك- تهران به خط عليبن سليمانبن ابيالحسنبن ابيالفرجبن ابيالبركات در 676 هـ. نسخه كتابخانه عمومي آيت … حكيم- نجف به خط نسخ معرب نجم الدين ابو عبدالله حسين بن اردشير طبري اندرا اوذي در صفر 677 با اجازه نجيبالدين يحييبن محمد ابن يحييبن حسن بن سعيد هذلي حلي در حله نسخه در 6 رمضان 766 در نجف مقابله شده. (ر.ك: نشريه كتابخانه مركزي ج 5 ص 346) (احتمال ميرود اين همان نسخه خط نجمالدين حسيني كه از مصادر نهج نقل شده باشد) نسخه كتابخانه عمومي فارس- شيراز به انضمام شرح نهجالبلاغه (مصباحالسالكين) ابنميثم بحراني به خط محمد يحيى بن ابيبكر بغدادي در جمادي الاخره (الاخر) 680 به خط محييبن يحييبن ابيبكر بغدادي نسخه دارالكتب المصريه (از مكتبه طلعت پاشا) - قاهره به خط و تذهيب حسينبن محمد الحسني در 682. نسخه شماره 1176 كتابخانه ملك- تهران به خط محمدبن عبدالكريم در 687 هـ. نسخه شماره 1798 كتابخانه ملك- تهران مورخ 693 هـ. نسخه خزانه مدرسه حسينيه- موصل به خط ياقوت مستعصمي متوفاي 698 هـ. نسخه شماره 1858 كتابخانه آستان قدس رضوي مورخ 701 هـ.. نسخه كتابخانه كاظم مدير شانهچي- مشهد به انضمام شرح وسيط ابنميثم بحراني (اختيار مصباحالسالكين) با دست خط اجازه انهاء حسينبن محمد گرگاني مجاور حله در 716 هـ. نسخه دانشكده ادبيات (شماره 64 مجموعه امام جمعه كرماني)- تهران مورخ شعبان 726 هـ. نسخه كتابخانه رضويه مدرسه صدر- اصفهان كه در رمضان 736 مقابله شده؛ (ر.ك: نشريه كتابخانه مركزي دانشگاه تهران ج 5 ص 314). نسخه (شماره 293 اخبار خطي) آستان قدس رضوي- مشهد به خط محمدبن محمدبن حسنبن طويل صفار حلي ساكن واسط در 729 هـ. نسخه شماره 1860 كتابخانه آستان قدس رضوي مورخ 729، ظاهراً همان نسخه شماره 293 اخبار است. نسخه شماره 766 اخبار كتابخانه آستان قدس رضوي- مشهد رونويس از نسخه زمان مؤلف به خط ابوالحسن حيدربن محمد حسني در ربيعالثاني 785، اين نسخه ظاهراً همان نسخه شماره 2182 عمومي است. نسخه شماره 32 كتابخانه سازمان لغتنامه دهخدا- تهران نسخ معرب سده 8 با ترجمه برخي از عبارات به فارسي. نسخه شماره 24 كتابخانه مدرسه سليمان خان- مشهد نسخ سده 8 هـ. نسخه دانشكده ادبيات (شماره 22 مجموعه امام جمعه كرماني)- تهران مورخ سده 8و 9 با حواشي و ترجمه فارسي زير سطور. نسخه شماره 32 كتابخانه سازمان لغتنامه دهخدا- تهران از سده 8 و 9 با ترجمه برخي از عبارات به فارسي. (ر.ك: نشريه كتابخانه مركزي 3/59) نسخه كتابخانه آستان قدس رضوي- مشهد رونويس از نسخه زمان مؤلف به خط نسربن (كذا) محمد زينالزابيدي شافعي در شوال 816. نسخه شماره (1/104) كتابخانه جامع گوهرشاد به خط محمدبن علي حسني حسيني موسوي در جماديالاولي 818 با ترجمه زير سطور و با اجازه سماع و انهاء و تصحيح و تدقيق محمدباقر بن محمدتقي (مجلسي دوم) به خط خود مولانا محمد مؤمن رازي در 1092 هـ. نسخه شماره 5021 كتابخانه وزيري- يزد به خط نسخ حمزة بن پير هلالبن كجهش اين هلال حسيني در صفر 882 با ترجمه فارسي (در دفتر چهارم نشريه مركزي دانشگاه ص 416 به جاي حمزة بن پير هلال كه در فهرست وزيري است (جهضم بنبير هلالبه) نوشته). نسخه (شماره 69 اخبار) كتابخانه مدرسه نواب مشهد كه به خط شيخعبدالحسينابن عبدالعزيز حافظ رازي در 885 تصحيح و مقابله شده. فهرست مراجع و منابع الذريعة الي تصانيف الشيعة، تأليف علامه آغابزرگ تهراني، ج 14 و 7 و 4. فهرست كتابخانه آستان قدس رضوي، مشهد، ج 1، به اهتمام آقاي اوكتائي. فهرست كتابخانه آستان قدس رضوي، مشهد، ج 5، تأليف آقاي ولائي. فهرست دو كتابخانه مشهد، تأليف آقايان مدير شانهچي- بينش. فهرست چهار كتابخانه مشهد، تأليف آقايان شانه چي- نوراني. فهرست كتابخانه دانشكده ادبيات، تهران (مجموعه امام جمعه كرمان)، تأليف آقاي دانشپژوه. فهرست كتابخانه وزيري، يزد، ج 1-2، تأليف آقاي محمد شيرواني. فهرست كتابخانه سازمان لغتنامه دهخدا، تهران (ضمن نشريه دانشگاه مركزي دانشگاه تهران، ج 3). فهرست كتابخانه آيت… حكيم، عراق (ضمن نشريه كتابخانه مركزي دانشگاه تهران، ج5). فهرست كتابخانههاي عراق، (ضمن نشريه كتابخانه مركزي دانشگاه تهران، ج 5). فهرست كتابخانه علومي، يزد (ضمن نشريه كتابخانه مركزي دانشگاه تهران، ج 5). فهرست كتابخانه عمومي فارس، شيراز. فهرست نسخههاي خطي دانشكده الهيات، تهران، تأليف آقاي حجتي. فهرست كتابخانه مجلس شوراي ملي، تهران 20 جلد، تأليف چند تن از كتابشناسان. فهرست كتابخانه مدرسه سپهسالار جديد، تهران جلد 2، تأليف ابنيوسف شيرازي. فهرست كتابخانه مركزي دانشگاه، تهران ج 5، آقاي دانشپژوه. فهرست كتابخانه آيت… مرعشي، قم، تأليف آقاي سيد احمد حسيني اشكوري. مجله معهدالمخطوطات العربية، قاهره جلد 6. مصادر نهجالبلاغه، عبدالزهراء الحسيني الخطيب. نهجالبلاغه چيست؟ . در فهرست کتابخانه آيت الله مرعشي 236 خطبه آمده. اين كتاب با اربعين شهيد اول و اربعين امير فضل الله حسيني و نيز به ضميمه اثني عشريه چاپ شده است. غررالحكم مكرر در مصر و هند و نيز باترجمه آن در ايران به چاپ رسيده. ر.ك.: جلد چهارم شرح نهج البلاغه چاپ بيروت. الحكم المنثوره به تنهايي نيز در بيروت چاپ شده است. نيز رجوع كنيد به مصادر نهجالبلاغه ص 118-117 و نهجالبلاغه چيست ص 8. اين كتاب در نجف به سال 1369 چاپ شده و انتسابش به رضي مورد اتفاق است. ر.ك.: شرح نهجالبلاغه بيهقي موسوم به معارج نهجالبلاغه)، شماره 716 كتب اخبار خطي آستان قدس رضوي. سال چاپ كتاب (فهرست كتابهاي چاپي عربي خانبابامشار).