امالي
بسم الله الرحمن الرحيم نشريه دانشکده الهيات مشهد. ش 26 و 27 ـ بهار
و تابستان 1357 ـ (1398 ه)
منابع حديث شيعه , سبک شناسي
محمود مهدوي دامغاني
ز دل مجموعهيي هر روز املا ميتوان كردن
از اين يك قطره خون صد نامه انشاء ميتوان كردن
از اين يك قطره خون صد نامه انشاء ميتوان كردن
از اين يك قطره خون صد نامه انشاء ميتوان كردن
مقدمه
در ميان انبوه كتابهاي ارزنده اسلامي كهيادگار گرامي دانشمندان مسلمان است به
تعداد نسبتاً زيادي از كتابها با نام
«امالي» برميخوريم كه پارهيي از آنها
در ميان علماي شرق و غرب از منابع قابل
اعتماد تحقيق شمرده ميشود و مورد استناد
قرار ميگيرد و چون تاكنون به مقالهيي
در اين باب كه بزبان فارسي نوشته شده باشد
بر نخوردهام كوشيدم تا در اين گفتار تا
اندازهيي فن امالي و پارهيي از
اماليهاي معروف و سهم شيعيان در نگارش آن
را بازگو كنم باميد آن كه براي خوانندگان
گرامي سودمند افتد و ماي? سپاس فراوان است
كه اهل فضل و اطلاع از رهنموني دريغ
نفرمايند.
كلمه امالي
استاد معاصر «عبدالسلام هارون» درمقدمه امالي زجاجي مينويسد «امالي جمع
كلمه املاء است و آن برخلاف قياس جمعهاي
عربي است».(1) راغب اصفهاني در گذشت? 502
هجري قمري در كتاب مفردات خود ذيل كلمه
«املاء» آن را بمعاني امداد و كمك كردن و
زمان دادن معني نموده و شواهد متعدد از
آيات قرآن ارائه داده است و معتقد است كه
اصل آن املال بوده و به صورت املاء تخفيف
يافته است و در اين مورد هم نمونههايي
نشان داده است و شواهدي از آيات قرآني
آورده است.(2)يكي از منابع لغوي خوب كه
درباره اين كلمه بحث مستوفايي نموده است
مجمعالبحرين طريحي است كه در آن علاوه بر
آيات قرآني مقدار زيادي از احاديث اسلامي
هم كه در آنها صور مختلف كلمه بكار رفته
است نشان داده شده است. طريحي هم اصل كلمه
املاء را املال ميداند و ضمن استشهاد
به آيه پنجم سوره فرقان «و قالوا اساطير
الاولين اكتتبها فهي تملي عليه بكرة و
اصيلا» مينويسد از اصل املال است.(3) ابن
منظور نويسنده لسانالعرب لغت «املاء» را
مخفف املال نميداند بلكه معتقد است كه
«املال» لغت حجاز و بنياسد و «املاء» لغت
بنيقيس و بنيتميم است.(4) فخر رازي هم در
تفسير خود ذيل آيه 282 سوره دوم كه لغت املال
در آن بكار رفته است نظر ابن منظور را تأييد
ميكند و هر دو نفر گفتار خود را از فراء
گرفتهاند. فخر رازي مينويسد كه در قرآن
هر دو لغت به يك معني بكار رفته است.(5)در
ميان كتب لغت فارسي مرحوم دهخدا در لغت
نامه چنين اظهارنظر كرده است «امالي اسم
عربي و جمع املاء است و در اصطلاح كتابي را
گويند كه استاد تقرير كند و شاگردان
بنويسند».(6) شاد نويسنده فرهنگ آنندراج ذيل
كلمه املاء چنين نوشته است «املاء بالكسر
عربي فروگذاشتن و پرکردن و آغاز كردن و
در اصطلاح بمعني رسمالخط تعيين نوشتن
تركيب حروف موافق قاعده و مهلت دادن و از
ياد چيزي نوشتن و برگردانيدن و بالفظ
«كردن» مستعمل است» در ذيل كلمه «املال»
هم همين معاني را بيان كرده است.(7) ملاحظه
ميكنيد كه مقصود از املاء عبارت است از
بيان داشتن معلوماتي از حفظ براي
شاگردان تا ايشان بنويسند.
امالينويسي
درباره اين كه نگارش امالي از چه زمانيميان مسلمانان رايج شده است بايد به اين
نكته توجه داشت كه حضرت ختمي مرتبت هرگز
چيزي ننوشتهاند و عهدهدار نگارش مطلبي
نبودهاند و اين مسأله مورد اتفاق
مسلمانان است. و از سوي ديگر ميدانيم كه
آن حضرت برخي از صلحنامه و نامههايي را
كه از جانب حضرتش فرستاده ميشده است
شخصاً تقرير ميفرمودهاند مانند
صلح?نامه حديبيه و با در نظرگرفتن اهميت
منزلت حديث در ميان مسلمانان و اين كه
احاديث را حضرت پيامبر بيان
ميفرمودهاند و گروههايي مينگاشته و
يا حفظ مينمودهاند و نيز با توجه به اين
كه تفاسيري كه از آيات قرآني وسيله بزرگان
امت اسلامي چون اميرالمؤمنين علي
عليهالسلام و ابنعباس ميشده است
ديگران آنها را مينوشتهاند ميتوان
گفت كه پس از هجرت نخستين حقات
املاءنويسي شكل گرفته است.اشاره به اين
موضوع هم بيتناسب نيست كه در ميان منابع
شيعي نخستين امالي را به حضرت ختمي مرتبت
نسبت دادهاند كه مطالبي درباره احكام
اسلامي املاء فرموده و علي عليهالسلام
آن را نوشته است. طريحي در مجمعالبحرين
به اين مسأله اشاره نموده است. مرحوم
آقابزرگ تهراني در اين مورد توضيح كافي
داده و نخستين امالي همين كتاب را
دانستهاند.(8) اصل كامل اين كتاب يا صحيفه
در دست نيست ولي جسته و گريخته در برخي از
متون كهن شيعه بخشهايي از آن نقل شده است
چنانچه شيخ صدوق در گذشت? 381 قمري در مجلس
شصت و ششم كتاب امالي خود قسمتي از آن را
آورده است.(9) دانشمند محترم آقاي علي احمدي
مؤلف كتاب «مكاتيب الرسول» در مورد اين
صحيفه بحثي مستوفي ايراد فرموده و موفق
شدهاند بخشهايي از آن را از كتب مختلف
شيعه مانند فروع كافي و تهذيب و وسايل
استخراج و ارائه نمايند.(10)بنابراين
ملاحظه ميفرماييد كه امالينويسي
تقريباً بانشر اسلام همراه و همگام است.
كاتب چلپي يا حاجي خليفه در گذشت? 1067
قمري در كشفالظنون درباره امالي چنين
مينويسد :«امالي جمع املاء است و منظور
آنست كه استاد مينشيند و شاگردان در حالي
كه كاغذ و قلم آماده دارند آنچه را كه
خداوند متعال بر استاد از علوم ارزاني
داشته است ميشنوند و مينويسند و مجموعه
آن كتابي ميشود كه آن را املاء يا امالي
مينامند و اين روش در ميان محدثان و
فقهاء و اهل ادب از ديرباز معمول بوده است
در ميان علماي شافعي اينگونه كتب را تعليق
مينامند»(11)
پيش از چلپي سيوطي نوسينده بزرگ قرن نهم
هجري در كتاب المزهر هنگامي كه وظايف اهل
حفظ و حديث را شرح ميدهد درباره املاء و
سابقه آن ميان مسلمانان بحث كرده است و به
برخي از اماليها مانند امالي ثعلب و
امالي قالي و امالي ابن دريد اشاره
ميكند و مينويسد كه در روزگار ما سنت
اماليگويي مخصوصاً در مورد لغت و ادب از
ميان رفته است و ميگويد كه خودش هم شروع
به املاءنمودن مطالبي درباره لغت نموده و
يك مجلس هم ايراد كرده است اما چون دانشجوي
كافي پيدا نكرده درس را تعطيل نموده است.(12)
استاد عبدالسلام محمد هارون در مقدمه
كتاب امالي زجاجي پس از نقل كلام سيوطي
مينويسد مشهورترين امالي كه تاكنون به
دست رسيده است عبارت است از:
1_ امالي ثعلب در گذشت? 291 هجري كه با نام
مجالس ثعلب هم معروف است و مكرر چاپ شده
است.
2_ امالي محمد بن عباس يزيدي در گذشت? 310
هجري كه در حيدرآباد دكن چاپ شده است.
3_ امالي زجاجي در گذشت? 304 هجري كه بهمت
خود استاد عبدالسلام محمد هارون در مصر
چاپ شده است.
4_ امالي قالي در گذشت? 356 كه اولين بار در
بولاق 1324 ق. و پس از آن هم مكرر در مصر و
بيروت چاپ شده است.
5_ امالي مرزوقي در گذشت? 531 كه بخشي از آن
در كتابخانه دارالكتب مصر
موجود است.
6_ امالي سيدمرتضي در گذشت? 436 كه مكرر در
تهران و مصر چاپ شده است.
7_ امالي هبة لله بن علي معروف به
ابيالشجري در گذشت? 542 كه در حيدر آباد
چاپ شده است.
8_ امالي ابنالحاجب عثمان بن عمر در
گذشت? 646.
ظاهراً نظر استاد عبدالسلام محمد هارون
برشمردن اماليهاي ادبي است نه بر
اماليهاي ديگر زيرا با احاطه ايشان
بعيد است كه از ديگر اماليها مطلع نباشد
خاصه كه اگر بهالذريعه مراجعه
مينمودند با بيش از 30 امالي برخورد
ميفرمود و اگر به كتاب ايضاحالمكنون كه
تكمله كشف الظنون است مراجعه ميكرد به
امالي صدوق آشنا ميشد.(13)
موضوع اماليها
كتابهاي امالي در يك موضوع تنظيم نشده استو يا بايد گفت كه مطالب آنها يك دست نيست و
غالباً از لحاظ محتوي كمتر با يكديگر قابل
مقايسه است و در عين حال اشتراك در نام همه
از يكديگر متمايزند و چون غالباً در جلسات
مرتبي براي گروهي از شاگردان و يا
خويشاوندان گفته ميشده است در واقع
مجموعه سخنرانيهاي استادان است. البته
كتابهايي هم با نام امالي داريم كه موضوع
آنها بيشتر در يك علم و مثلاً در صرف و نحو
است از قبيل امالي ابن الشجري و يا
پارهيي از اماليهاي روزگار خودمان که
گاه اختصاصاً در مباحث فقه و اصول و يا
حديث تنظيم شده است چنان كه اخيراً يعني در
سال 1395 هجري قمري كتابي به نام «امالي
الهادي» نوشته شده است كه موضوع آن تماماً
در فقه شيعه و از تقريرات يكي از علماي
معاصر است.اماليها چون از حفظ ايراد
ميشده است نشاندهنده قدرت احاطه
املاكننده بر علوم و فنون مختلف اسلامي
است و چه بسيار نكات علمي و ادبي و فكري مهم
كه ضمن اماليها بيان شده است چنانچه از
اين نظر امالي سيد مرتضي جزء كتابهاي مهم
مسلمانان و مخصوصاً شيعيان بحساب ميآيد
اكنون بطور نسبتاً مختصر و خلاصه چهار
امالي از اماليهاي اهل سنت و شش امالي از
مؤلفات شيعه براي خوانندگان گرامي معرفي
ميشود.
الف_ اماليهاي اهل سنت
1_ امالي ثعلب
مؤلف اين كتاب احمد بن يحيي بن يسارشيباني است كه كنيهاش ابوالعباس و ملقب
به ثعلب است و همين لقب بر او غلبه كرده و
بيشتر به آن مشهور است. او متولد سال 200
هجري و در گذشت? جمادي الاولي 291 هجري
است. شرح حال نسبتاً جامعي از او در بغية
الوعاه سيوطي آمده است كه مورد استناد و
استفاده استاد عبدالسلام محمد هارون براي
نگارش مقدمه كتاب امالي ثعلب قرار گرفته
است. ثعلب از موالي است و چون از نوجواني به
آموزش و فراگيري صرف و نحو و علوم ادبي عربي
همت گماشت جزء دانشمندان گزيد? اين رشته
درآمد و پيشواي مكتب ادبي كوفه شد چنان كه
ابوالعباس مرد پيشواي مكتب بصره شد. ثعلب
شاگردان زيادي تربيت كرد و كتابهاي فراوان
در صرف و نحو عربي نگاشت. سيوطي شعري در
رثاء او نقل نموده است كه او دانشمندترين
مرد عرب و عجم در نحو دانستهاند.
مات ابن يحيي فما تت دولة الادب و مات
احمد انحي العجم و العرب
احمد انحي العجم و العرب
احمد انحي العجم و العرب
كه نحويترين عرب و عجم بود از ميان رفت».(14)
در كتابهاي تراجم و شرح حال بيش از چهل
كتاب او را نام بردهاند و كساني كه مايل
باشند ميتوانند براي اطلاع به مقدمه
كتاب مراجعه نمايند. اين كتاب با نام
«مجالس ثعلب» باهتمام عبدالسلام محمد
هارون در دارالمعارف مصر در سال 1950 ميلادي
چاپ شده است.
اين كتاب داراي هفت مجلس است كه ثعلب براي
شاگردان خود املاء كرده است و در ضمن آن به
پرسشهاي ايشان پاسخ داده است و بيشتر
اعتقادات مكتب كوفه در مسائل نحوي است.
ضمن آن به گزينههايي از اشعار شاعران عرب
برميخوريم و موضوعات متفرقه ديگر هم كم و
بيش در آن آمده است مانند حسن صوت و
پارهيي ديگر از مشخصات داود (ع) و يا نامه
اميرالمؤمنين علي عليهالسلام به
ابنعباس كه چنين است: «قال ابن عباس رحمه
الله ما فرحت بكلام بعد كلام رسول الله
صلي الله عليه و سلم مثل كلام كتبه الي
علي بن ابيطالب رضي الله عنه ان المرء
ليفرح بمالم يكن ليفوته و يحزن لمالم يكن
ليناله فاجعل فرحك و حزنك بما يقربك من
الله»كه ترجمه آن چنين است: ابن عباس
ميگويد پس از گفتار رسول خدا از هيچ
گفتاري به اندازه گفتار علي (ع) كه برايم
نوشته بود خوشم نيامده است همانا انسان
ممكن است بچيزي كه آن را از دست نخواهد داد
خوشنود شود و از چيزي كه به او نخواهد رسيد
اندوهگين گردد تو شادي و اندوه خود را در
چيزهايي قرار بده كه به خدا نزديكت
ميسازد.(15)
با توجه به آن كه مقصود در اين مقاله معرفي
مختصر كتابهاي امالي است نه بررسي آنها
همين مقدار كافي به نظر ميرسد.
2_ امالي زجاجي
اين كتاب مجموعه املاءهاي ابوالقاسمعبدالرحمن بن اسحاق زجاجي است كه ظاهراً
اصلا ايراني و از اهالي خوزستان است هر چند
تاريخ تولدش روشن نيست اما سال وفات او را
340 هجري نوشتهاند. دوران كودكي خود را در
زادگاه خويش گذرانيد و سپس براي كسب علم به
بغداد آمد و به مناسبت پيوستگي با ابراهيم
بن سري زجاج «شيشهگر» به لقب زجاجي
ملقب شد تا سال 311 كه استادش درگذشته است
مقيم بغداد بوده و پس از آن به نواحي شام
كوچيده و تا پايان زندگي در آن سرزمين بسر
برده و همانجا درگذشته است استاد
عبدالسلام محمد هارون در مقدمهيي كه بر
اين كتاب نوشتهاند مجموعه آثار زجاجي را
بيان داشتهاند كه اهم آنها دو كتاب
«الايضاح في علل النحو» و «الجمل في
النحو» است و كتاب دوم در يك جلد بسال 1926
ميلادي در الجزاير چاپ شده است.امالي
زجاجي در واقع جنگ و مجموعه است كه در آن
مطالب مختلف نقل شده است نخستين مبحث آن
در مورد آيه «ان ابراهيم كان امه
قانتاالله حنيفا» است كه آيه 121 سوره نحل
است و آخرين مبحث آن نقد و بررسي احوال
بشار بن برد تخارستاني از گفتار يكي از
افسانه سرايان است. در اين كتاب به
نمونههايي از گفتار بزرگمهر هم
برميخوريم. امالي زجاجي با مقدمه
عبدالسلام محمد هارون در سال 1382 قمري در
مصر چاپ شده است.(16)
3_ امالي قالي
اين كتاب كه يكي از امالي مشهور ميانعلماي ادب است مجموعه املاءهاي ابو علي
اسماعيل بن قاسم قالي بغدادي است كه در
مناجرد بسال 280 هجري متولد شده است و در
دوره جواني به بغداد آمد و از حوزههاي
علمي آن شهر بهرهمند گرديد و پس از بيست و
پنج سال زندگي در بغداد به مغرب كوچيد و
بسال 356 در آن ديار درگذشت.(17) زادگاه او را
در كتابهاي جغرافيايي از ارمينيه
دانستهاند كه ظاهراً قبل از ظهور اسلام
جزء متصرفات ايران بوده است.(18)زيرا در
منابع فارسي به صورت «منازگرد و ملاذگرد»
ضبط شده است كه خود پسوند «گرد» هم ممكن
است از نشانههاي ايراني بودن نام آن
سرزمين باشد. كتاب امالي قالي كه نام ديگرش
«النوادر» است مكرر به چاپ رسيده است نخست
در مصر و سپس در بيروت بطريق افست. محمد عبد
الجواد اصمعي عضو برجسته دارالكتب
مقدمهيي عالمانه بر كتاب نوشته و بضميمه
كتاب تكلمه يا ذيل آن را هم كه بنام «ذيل
النوادر» يا «ذيل الامالي» است و هم كتاب
«التنبيه» را كه ابو عبيد بكري در رد كردن
بخشهايي از امالي نوشته است چاپ
نمودهاند. فهرستهاي گوناگون براي
اسامي كتابها و اعلام شخصي و جغرافيايي و
قبائل و قوافي ابيات فراهم آمده و بسيار
كتاب را آراسته است. موضوعهايي كه در اين
كتاب بررسي شده است مختلف و متنوع است و
مجموعه املاءهاي قالي است كه در هر
پنجشنبه در مسجد الزهراء براي شاگردان و
شنوندگان تقرير كرده است كتاب با يك بحث
تفسيري درباره آيه «انما النسئ زيادة في
الكفر» آغاز ميشود. و ضمن آن به مطالب
تاريخي و ادبي فراوان برميخوريم. بخش
عمدهيي از احاديثي كه در آنها الفاظ مشكل
آمده است مورد رسيدگي و شرح و تفسير قرار
گرفته است احتواي كتاب به مقدار زيادي از
اشعار عرب دليل بر احاطه و چيرگي مؤلف به
ادبيات عرب است. بيان شمايل حضرت ختمي
مرتبت بوسيله علي عليهالسلام و متون
زيادي از نامهها و نصايح اميرالمؤمنين
علي عليهالسلام و هم توصيفي كه برخي از
بزرگان مسلمانان چون ضرار از علي عليه
السلام نمودهاند كه نمايشگر واقعيتهاي
زندگاني آن امام بزرگوار است و يا وصفي كه
حسن بصري از آن حضرت نموده است(19)
نمونههايي از مطالب متنوع اين كتاب است.
يادآور ميشوم كه امالي قالي را دكتر احمد
زكي در سلسله مقالات تراث الانسانية هم
معرفي نموده است و براي اطلاع بيشتر
ميتوان بآن مأخذ مراجعه كرد.(20)
4_ تنزيه القرآن عن المطاعن از قاضي عبد
الجبار
يكي ديگر از كتابهاي برگزيد? اهل سنت كهبايد آن را جزء اماليها بحساب آورد اين
كتاب است كه املاي قاضي عبد الجباربن احمد
همداني اسدآبادي است. هر چند تاريخ تولد
اين مرد روشن نيست اما سال درگذشت او با
يكسال اختلاف 415 يا 416 قمري در بيشتر منابع
ذكر شده است.(21) قاضي عبد الجبار از بزرگان
معتزله بغداد است و مدتها در آن شهر اقامت
داشته است و سپس بدعوت صاحب بن عباد به ري
كوچيده و تا آخر عمر در آن جا اقامت داشته
است و فوقالعاده مورد تكريم و احترام
بوده است. ميزان تأليفات او را تا 400 هزار
صفحه نوشتهاند كه در موضوعات مختلف كلام
و اعتقادات و اصول فقه است. كتاب تنزيه
القرآن عن المطاعن كه در واقع پاسخ به
پرسشها و اعتراضاتي است كه نسبت به قرآن
ميشده است در دارالنهضة بيروت چاپ شده
است. در اين كتاب از «بسم الله الرحمن
الرحيم» تا سوره «قل اعوذ برب الناس»
اشكالاتي كه بنظر معاندان ميرسيده است
طرح گرديده و پاسخ داده شده است قاضي عبد
الجبار درهر مورد نخست سؤال يا اشكال را
طرح نموده و سپس پاسخ آن را با بيان ادله و
ارائه نظاير املاء مينموده است. كتاب
مجموعاً داراي 496 صفحه است و نظير امالي يا
غرر و درر سيد مرتضي است. بسياري از
پرسشهايي كه در تنزيه القرآن طرح شده
است همانست كه در روزگار ما هم به وسيله
برخي از افراد مغرض و كم اطلاع نقل ميشود.
براي مثال به اين نمونه توجه فرماييد. اگر
كسي اعتراض كند كه در سوره حمد چرا گفته
نشده است «فولوا الحمدلله...» و ظاهراً
«الحمدلله...» بيمعني است پاسخ چيست؟
قاضي عبدالجبار پس از طرح اين سؤال چنين
پاسخ ميدهد كه اولا در جملات بعدي كه
ميخوانيم «اياك نعبد و اياك نستعين»
مساله امر به ستايش روشن ميشود ثانياً در
زبان عربي نظير اين مساله فراوان است و در
خود قرآن هم در موارد ديگري آمده است مانند
اين آيه (و الملائكة يدخلون عليهم من كل باب
سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبي الدار)
(آيات 23 و 24 سوره رعد و ظاهراً چنين بنظر
ميرسد كه بايد گفته شود «يقولون سلام
عليكم» و حال آنكه سياق زبان عرب اين
حذفها را پذيرفته است).اشاره به اين نكته
هم لازم است كه زر كلي نويسنده الاعلام ضمن
آن كه در تأليفات قاضي عبدالجبار تنزيه
القرآن را معرفي كرده است از كتاب ديگري هم
با نام «امالي» نام برده است و اين بنده
متوجه نشدهام كه آيا دو كتاب به حساب
ميآيد يا هر دو كتاب يكي است(22) در برخي از
منابع ديگر كه مراجعه شد چنين مطلبي
نيامده است و براي قاضي كتاب امالي را نام
نبردهاند مانند طبقات الشافعيه سبكي و
لسان الميزان ذهبي.
تنزيه القرآن از كتابهاي بسيار سودمند
است كه مراجعه به آن پاسخگوي بسياري از شك
و ترديدهاست.
ب _ اماليهاي شيعه
شيعيان از اواخر قرن سوم همچنان كه درتنظيم كتابهاي حديث و فقه و كلام خود كوشا
بودند در تقرير مطالب و بوجود آوردن كتب
امالي هم آثار پسنديدهيي از خود بيادگار
گذاشتهاند. مرحوم علامه آقا بزرگ تهراني
در الذريعه به 32 امالي از اماليهاي شيعه
دسترسي يافته و آنها را معرفي فرموده است
كه چون قرار به تلخيص است فقط به ذكر چند
امالي از اماليهاي معروف شيعه قناعت
ميشود.(23)
1_ امالي ناصر كبير
شريف ابو محمد حسن بن علي كه معروف بهناصر كبير است و نسبش با چهار واسطه بحضرت
علي بن الحسين السجاد ميرسد از
بزرگان سادات مقيم خطه طبرستان است. و مدتي
هم فرمانرواي آمل بوده است. ابن اثير در
كامل التواريخ از او ياد نموده است و ابن
اسفنديار هم در تاريخ طبرستان به اهميت
مقام علمي و نفوذ كلمه او اشاره نموده است و
چنين مينويسد :«فضل و علم و زهد و ورع و
آثار كرامات او هنوز در گيلان و ديلمان
ظاهر است و مذهب و طريقت او معتقد گيل و
ديلم و به آمل مشهد و مدرسه و دارالكتب و
اوقاف معمور برقرار و خاك او مزار متبرك
است...»(24)اولياء الله آملي هم در تاريخ
رويان كه از كتب قرن هشتم هجري است شرح حال
او را در كتاب خود آورده است.(25) ناصر كبير
در بيست و پنجم شعبان سال 304 هجري در گذشته
است. ناصر كبير علاوه بر امالي كتابهاي
ديگري هم تأليف نموده است كه از جمله كتاب
الابانة و كتاب الامامة او را بايد نام
برد. موضوع امالي او در اخبار و احاديث
بوده است و مخصوصاً روايات و اخباري
درباره فضيلت اهل بيت را دربر داشته است.
درباره اين كه آيا او زيدي يا شيعه اثني
عشري است برخي از نويسندگان بزرگ معاصر
مانند مرحوم آقا بزرگ تهراني صحبت نموده و
اصرار به امامي بودن او كردهاند مرحوم
آغا بزرگ تهراني با استناد به گفتار نجاشي
او را شيعه دوازده امامي ميداند. امالي
ناصر كبير در دسترس اين بنده نبود و
نميدانم كه آيا تاكنون چاپ شده يا نشده
است.
2_ امالي صدوق
مؤلف اين كتاب ابو جعفر محمد بن علي بنالحسين بن موسي بن بابويه قمي معروف به
«شيخ صدوق» است كه از علماي بزرگ شيعه در
قرن چهارم هجري است و در سال 381 در ري
درگذشته و همانجا مدفون شده است و آرامگاه
او به نام «ابن بابويه» هنوز هم از
مزارهاي معروف تهران است. پدرش هم از
بزرگان علماي اماميه است كه بقول ابن
نديم داراي 200 تأليف بوده است.(26) از شيخ
صدوق كتابهاي مهمي در موضوعات مختلف به
يادگار مانده است كه از آن جمله «من
لايحضره الفقيه» اوست كه يكي از كتابهاي
چهارگانه بنيادي فقه شيعه شمرده ميشود.
شيخ طوسي در فهرست خود ضمن تجليل فراوان از
مقام علمي صدوق مينويسد:«در ميان قميها
كسي همچون او ديده نشده است او را حدود 300
كتاب و رساله است و فهرست مؤلفات او معروف
است»(27)شيخ صدوق سال 355 به بغداد آمده است و
دانشمندان بزرگ شيعه از محضر او استفاده
كردهاند. كتاب امالي صدوق كه گاه از آن به
مجالس هم تعبير شده است كتاب مفصلي است كه
داراي 97 مجلس است و در آنها مطالب مختلف در
زمينههاي اخلاق و احاديث و اخبار و فضائل
خاندان پيامبر بيان شده است. در ترجمه و
چاپي كه از اين كتاب بهمت آقاي ميرزا محمد
باقر كمرهيي شده است مشروحاً درباره
كتاب و محتويات آن بحث شده است. كتاب امالي
مكرر بچاپ رسيده است و چاپي كه در اختيار
اين بنده بود همانست كه بآن اشاره شد.كميت
و كيفيت اين مجالس با يكديگر متفاوت است
برخي از آنها كوتاه و برخي ديگر طولانيتر
است. مثلا هنگامي كه شيخ صدوق بمناسبت
موضوع قيام حسيني عليه السلام را براي
شاگردان خود املا ميكرده است بحث در يك
مجلس پايان نيافته و سه مجلس را در برگرفته
است كه مجالس 29 تا 31 كتاب است و در چاپي كه
به آن اشاره شد 30 صفحه است و اين مجالس در
روزهاي جمعه هشتم و شنبه نهم و يكشنبه دهم
محرم سال 368 املاء شده است. مجلس نود و سوم
كتاب هم از مجالس مفصل است كه در روز جمعه 12
شعبان سال 368 تقرير يافته و موضوع آن «وصف
دين اماميه» است كه ضمن آن عقايد خاصه شيعه
در مورد امامت ائمه اطهار و اركان
پنجگانه اسلام (نماز و روزه و زكوة و خمس و
ولايت) و مساله معراج جسماني حضرت ختمي
مرتبت طرح شده است. در امالي احاديث خاصه و
عامه هر دو نقل شده است و در مواردي كه
فضائل اهل بيت را نقل كرده است بيشتر به
سلسله اسناد عامه توجه كرده است.
تاريخ تقرير نخستين مجلس اين كتاب جمعه 18
رجب 367 هجري قمري است و آخرين مجلس آن در
شعبان 368 در شهر مشهد و كنار آرامگاه مقدس
رضوي تقرير يافته است. همچنان كه اشاره
شد اين كتاب وسيله آقاي كمرهيي كه از
علماي معاصر هستند به فارسي ترجمه شده و
حتي اشعار آن هم به شعر فارسي برگردانده
شده است و خوانندگان گرامي ميتوانند با
مراجعه بآن بيشتر استفاده نمايند. همچنين
از منابع ارزندهيي كه شرح حال صدوق در آن
به زبان فارسي آمده است مقدمه ايست كه
مترجم محترم امالي بر كتاب خصال شيخ صدوق
مرقوم داشتهاند.
3- امالي شيخ مفيد
يكي از چهرههاي درخشان شيعه در اواخرقرن چهارم و اوائل قرن پنجم هجري محمد بن
محمد بن نعمان معروف به «شيخ مفيد» است
كه در سال 336 در شهرك عكبرا از توابع بغداد
متولد شده و در رمضان 413 درگذشته است و براي
اطلاع از شرح حال او ميتوان به منابع
مختلف فارسي و عربي مراجعه نمود. نگارنده
هم مقاله نسبتاً مفصلي در شرح حال و آثار
او در شمارههاي هشتم و نهم همين مجله
نوشته است و بدين جهت از شرح حال و آثار او
خودداري ميشود و چون در آن هنگام امالي
مفيد در دسترس اين بنده نبود اينك بطور
مختصر آن كتاب را معرفي مينمايد. اين
كتاب با مقدمهيي عالمانه ولي بدون امضاء
در سال 1367 هجري در چاپخانه حيدري نجف چاپ
شده و اخيراً هم بطريق آنست وسيله
كتابخانه بصيرتى قم دوباره منتشر شده
است.کتاب داراي چهل و دو مجلس است و
موضوعات آن متفاوت و بيشتر درباره سنن و
اخلاق و نكتههاي ادبي و برخي از فرايض و
احكام است. بطوري كه در مقدمه آن نوشتهاند
نسخه اين كتاب تا اين اواخر در دسترس
نبوده است.(28) نخستين مجلس در تاريخ شنبه
اول رمضان سال 404 هجري قمري تقرير يافته و
آخرين مجلس به تاريخ شنبه بيست و هفتم
رمضان سال 411 هجري قمري املاء شده است و
بطوري كه ملاحظه مي كنيد ميان اين دو مجلس
هفت سال فاصله است. ظاهراً شيخ مفيد اين
امالي را در ماههاي رمضان براي شاگردان
خود تقرير فرموده است زيرا مجالس سي و نهم
تا چهل و دوم روزهاي شنبه رمضان 411 و مجالس
35 تا 38 در روزهاي شنبه رمضان سال 410 تقرير
شده است.در ميان اين امالي گاهي هم به
تاريخ شعبان بر ميخوريم.كسي كه اين امالي
را جمعآوري و يادداشت نموده است چنان
امانتي دارد كه اگر گاهي شخصاً در مجلس
حضور نداشته و از جزوه ديگران رونويسي
نموده است بآن اقرار كرده است چنانچه در
مورد مجلس چهارم كه روز شنبه نيمه رمضان 404
تقرير شده است تصريح ميكند «كه من خود در
جلسه حاضر نبودم و تقريرات استاد را
رونويسي كردم و بر او عرضه داشتم تا تأييد
كند.» مجلس سي و يكم شامل نامه مفصل علي
بن ابيطالب عليهالسلام به محمد بن
ابي بكر استاندار مصر و مردم آن سرزمين
است. گاه به مناظراتي در كتاب بر ميخوريم
مانند مناظره و مباحثه ابنعباس و معاويه.
در امالي مفيد هم به ميزان نسبتاً زيادي از
اشعار بر ميخوريم چون اشعار حجاج تميمي
و دعبل خزاعي و مازني. امالي مفيد مجموعاً
در 227 صفحه بقطع پستي است و ميتوان از آن
در موضوعاتي كه اشاره شد استفادهها برد.
چهار بيت شعر از قول حضرت امام رضا نقل
ميكند كه ايشان انشاد آن را به پدر گرامي
خود حضرت موسيبن جعفر نسبت ميدهند و
چنين است.
كن للمكاره بالعزاء مدافعاً فلعل يوما لاتري ما تكره
و لربما خزن الاديب لسانه حذرا لجواب و انه لمفوه
و لربما ابتسم الوقور من الاذي و ضميره من حرّه يتاوه
فلربما استتر الفتي فتنافست فيه العيون و انه لمموه
و لربما ابتسم الوقور من الاذي و ضميره من حرّه يتاوه
و لربما ابتسم الوقور من الاذي و ضميره من حرّه يتاوه
روزي فرا رسد كه در آن آن چرا كه ناگوار
است نبيني. چه بسا جوانمردان كه
پرده نشيني ميكنند و در عين حال چشمها
برايشان رشگ ميبرند و سخنان بهم بافته
شده دربارهشان ميگويند. چه اديبان كه
سخن فرو ميبرند و از جواب ميپرهيزند و
حال آن كه زبان ميآورند. و چه مردان
باوقار كه در برابر آزار لبخند ميزنند در
حالي كه اندرون ايشان از سوز آن آه
ميكشد».
4- امالي سيد مرتضي
علي بن حسين موسوي معروف به سيد مرتضي ازچهرههاي ارزنده علمي و ادبي تشيع است كه
در بغداد از سال 413 كه سال وفات مفيد است تا
سال 436 كه سال درگذشت اوست رياست و زعامت
كلي بر سادات علوي و شيعيان داشته است.
تولدش در رجب 355 بوده است. شرح حال و آثارش
در بسياري از مقدمههاي كتابهاي او كه تا
كنون چاپ شده است بيان گرديده است از
جمله كتب مهم او يكي امالي است كه به نام
«غرر الفوائد و دررالقلائد» هم ناميده شده
است. اين كتاب هم در تهران و هم در مصر چاپ
شده است و پارهيي از مطالب در چاپ تهران
موجود است كه در چاپ مصر محذوف است و يا
نسخهها متفاوت بوده است.استاد محمد
ابوالفضل ابراهيم در مقدمهيي كه بر
چاپ مصر نوشتهاند باصطلاح درباره كتاب و
مؤلف آن سنگ تمام گذاشته است و آنچه لازم
بوده مرقوم داشته است. و چون اين بنده هم
قبلا در شماره 6 و 7 همين مجله ضمن بررسي
آثار سيد مرتضي در مورد امالي هم سخن
گفتهام لزومي نميبينم كه در اين مقال
سخن را بدراز كشانم فقط براي اطلاع برخي از
خوانندگان گرامي كه ممكن است به آن نشريه
دسترس نداشته باشند و احيانآً از منابع
عربي هم نتوانند استفاده نمايند ميگويم
كه اهميت امالي سيد مرتضي چنانست كه قفطي
مؤلف انباه الرواة دربارهاش چنين
مينويسد :«كتاب غرر الفوائد سيد مرتضي که
مشتمل بر مطالب درسي اوست که براي
شاگردانش تقرير نموده است شامل فنون مختلف
و بخصوص ادب عرب است و در آن در باب نحو و
لغت و تفسير بحث شده است كتابي است بسيار
سودمند كه دلالت بر وفور فضل و كثرت اطلاع
سيد مرتضي دارد».(29)اين كتاب داراي هشتاد
مجلس است متاسفانه در چاپ مصر كه در اختيار
اين بنده است تاريخي براي هيچيك از جلسات
ذكر نشده است ظاهراً در سال 413 از تقرير آن
فراغت يافته است و پس از آن 23 سال ديگر زنده
بوده است به همين مناسبت تكملهيي براي
امالي نوشته است كه در دنباله چاپ مصر و
چاپ تهران چاپ شده است. بدون ترديد امالي
يكي از بهترين كتب سيد مرتضي است كه پايگاه
علمي و ادبي او را به خوبي نشان مي دهد.
5- امالي شيخ طوسي
شيخ ابو جعفر محمد بن حسن بن علي طوسيعالم بزرگ شيعه در قرن پنجم هجري است
زادگاه او در رمضان 385 در طوس است. در سال 408
كه بيست و سه سال از عمرش گذشته بود
براي كسب معارف و تكميل علوم خود به بغداد
كوچيد و از محضر استاداني بزرگ چون شيخ
مفيد و سيد مرتضي بهرهمند گرديد و از
جمله شاگردان برگزيده ايشان شد و پس از
وفات سيد مرتضي رهبري حوزههاي علمي
شيعه در بغداد بعهدهاش قرار گرفت. اما
چون آشوبهاي ميان شعيه و سني دامن گرفت و
خانه و كتابخانه او را غارت كردند.(30) در سال
448 از بغداد به نجف كه مرقد مطهر علي عليه
السلام است پناه برد و با هجرت او
پايههاي دانشگاه بزرگ نجف كه مهمترين
پايگاه علمي شيعه در دورههاي بعد بحساب
ميآيد استوار گرديد. اهميت و علو مقام
شيخ طوسي در ميان شيعيان تا بآن درجه است
كه به او به حق عنوان «شيخ الطائفه»
دادهاند. گروه زيادي از نويسندگان
كتابهاي تراجم از اهل سنت نيز شيخ را
ستودهاند در اين روزگار هم استاداني چون
محمد ابوزهره در كتاب «الامام الصادق» و
دكتر محمود محمد الخضيري در مجلة
الاسلام از او با كمال تبجيل ياد
كردهاند مخصوصاً دكتر خضيري در
مقالهيي باعنوان «شيخ طوسي بنيانگذار
مركز علمي نجف» حق او را ادا كرده است.(31)دو
كتاب از كتابهاي چهارگانه اصلي شيعه يعني
«تهذيب» و «استبصار» تأليف اوست و تفسير
شيخ هم بر قرآن مجيد به نام «تبيان» بدون
شك در عداد تفاسير ارزنده اسلامي و شايد
بدون مبالغه بهترين تفسير شيعه باشد. اما
كتاب امالي او كه در دو جلد است مكرر بچاپ
رسيده است و قسمتي از آن هم به نام پسرش در
برخي از منابع ذكر شده است كه اين موضوع
مورد بررسي و نقد مرحوم آغابزرگ در
الذريعه قرار گرفته و آن را رد كرده است. و
ظاهراً اين مقدار كه اكنون بدست رسيده و
چاپ شده است كامل نيست و بخشهايي از آن از
ميان رفته است.(32) بخش دوم كتاب مشتمل بر
مجالس مرتبي است كه تاريخ مجلس نخست جمعه
چهارم محرم 457 و تاريخ آخرين مجلس جمعه ششم
صفر 458 است كه در آن تاريخ شيخ مقيم نجف
بوده است.
بخش نخست كتاب هم 18 جزء است. موضوعاتي كه
در كتاب مورد بحث قرار گرفته مختلف است و
براي اطلاع مختصر خوانندگان گرامي
ميگويم كه جزء اول از بخش نخست كتاب گاه
مطالبي تاريخي دربر دارد مانند برخوردها و
گفتگوهاي دوستانه نجاشي پادشاه حبشه و
جناب جعفر طيار رضوانالله تعالي عليه و
گاه روايات مربوط به اخلاق و ادب اسلامي
همچون ارائه گفتارهاي رسول الله درباره
بركات و فوايد اعمال حسنه از قبيل اداي
امانت و صله رحم و گفتار و نصيحت
اميرالمومنين علي عليهالسلام با كميل
بن زياد نخعي و نيز نامه آن حضرت به محمد
بن ابيبكر و اهل مصر كه بيكم و كاست از
امالي مفيد گرفته شده است و استشهاد به
پارهيي از اشعار عرب. ضمناً در همين جزء
دعاي كاملي از حضرت سجاد عليهالسلام
آورده است و سند آن را به حضرت صادق
رسانيده است كه بخشي از آن در صحيفه سجاديه
معروف هم ذيل شماره 49 آمده است.(33) با توجه
بآن كه مشت نمونه خروار است ملاحظه
ميفرماييد كه امالي شيخ طوسي جنگ و
مجموعهيي است از هر جهت قابل دقت و
بهرهبري.
6_ امالي ابنشجري
شريف ابوالسعادات هبة الله بن عليمتولد 450 و در گذشته 542 هجري قمري از ادباي
بنام شيعه در قرن ششم هجري است مرحوم دهخدا
در لغت نامه شرح مختصري درباره احوال و
آثار او نوشته است.(34) اهميتش در ادب چنانست
كه مورد تأييد زمخشري قرار گرفته و هنگامي
كه زمخشري در سفر حجاز با او ملاقات نموده
دربارهاش به اين بيت متنبي تمثل جسته
است.
و استكبر الاخبار قبل لقائه
فلما القينا صفر الخبر الخبر
فلما القينا صفر الخبر الخبر
فلما القينا صفر الخبر الخبر
ميگفتند بزرگ ميپنداشتم و چون برخورد
كرديم خبر خبردهندگان كوچك شد.»
سيوطي در بغية الوعاة تقريباً آن چه كه
ياقوت در معجمالادباء دربارهاش نوشته
است نقل نموده است(35) در منابع فارسي از همه
بيشتر مؤلفان نامه دانشوران درباره ابن
شجري مطلب نوشتهاند. (36)ابن شجري شعر هم
نيكو ميسروده است و نمونههايي از شعرش
در معجمالادباء آمده است زر كلي در
الاعلام آثار مطبوع ابنشجري را دو
كتاب دانسته است كه يكي امالي است و در
زير راجع بآن توضيحي داده ميشود دوم
كتابي با نام حماسه كه نظير حماسه ابوتمام
است و متأسفانه در اختيار اين بنده قرار
نداشت. ظاهراً ديوان اشعار او هم چاپ شده
است. كتابهاي چاپ نشده او عبارت است از «ما
اتفق لفظه و اختلف معناه» و «شرح اللمع
ابنجني» و «تصريف الملوكي». اما كتاب
امالي ابنالشجري كه موضوع آن در نحو است
و در ادوار بعد هم از كتابهاي خوب نحو
شمرده شده است در سال 1349 قمري در چاپخانه
دائرة المعارف المثمانية حيدرآباد دكن
چاپ شده است و مشتمل بر دو جلد است. جلد اول
آن داراي 45 مجلس و جلد دوم 33 مجلس است ولي
مجموع مجالس آن 84 مجلس بوده است كه ظاهراً
نسخههاي موجودي كه اساس چاپ قرار گرفته
هفت مجلس كسر داشته است. اين كتاب از لحاظ
اعراب يا ساختمان صيغهها نيست و گاه
مباحث صرف و نحوي و استشهاد به ميزان زيادي
از اشعار عرب بسيار سودمند است. مباحث آن
تنها از لحاظ مباحثي درباره معاني الفاظ
دارد مثلا درباره اين كه صيغه امر چگونه
گاه دليل بر وجوب يا استحباب است. ميزان
اشعاري كه در اين امالي عرضه شده است از
همه اماليهاي ديگري كه در اين مقاله
معرفي شد بيشتر است كه نشان دهنده قدرت
حافظه و احاطه ابن شجري است گاهي هم به
تفاسير آياتي كه آنها را به عنوان شاهد
آورده است برميخوريم كه آن هم در حد خود
ارزنده است.
ملاحظه فرموديد كه اشتمال كتب امالي به
موضوعات مختلف تا چه حد براي اهل علم و ادب
و مخصوصاً سخنوران سودمند است.
1 . ص 14 مقدمه امالي زجاج چاپ 1382 قاهره.
2 . صفحات 473 و 474 المفردات فِي غريب القرآن
چاپ محمد سيد كيلاني مصر.
3 . مجمع البحرِين ص397، ج 1، چاپ تهران 1395.
4 . لسانالعرب، ص 631 چاپ بيروت.
5 . ص 120، ج7 تفسِير فخر رازِي، چاپ 1938 م .
مصر.
6 . ص 314 ، ج 113 لغت نامه.
7 . فرهنگ آنندراج، ص 427 ج 1 چاپ آقاِي دكتر
دبِير سِياقِي.
8 . الذرِيعه، ج 2 ص 306.
9 . امالي صدوق با ترجمه آقاي كمرهيي ص 422
تا 424 چاپ تهران 1355 خورشِيدِي.
10 . صفحات 71 تا 88 مكاتِيب الرسول چاپ 1339
شمسِي قم.
11 . كشفالظنون ج 1 ص 161 چاپ استانبول 1360.
12 . ص 314 ج 2 المزهر سِيوطي چاپ مصر.
13 . اِيضاح المكنون، ج 1 ص 124.
14 . بِغية الوعاة سِيوطي، ص 172_174 چاپ اول
مصر 1326 ق. و مقدمه مجالس ثعلب صفحات 9 بِبعد
و الاعلام زركلي ذيل «احمد بن يحيى».
15 . ص155مجالس ثعلب و با اندك تفاوت و زيادي
چند جمله ص302ج4شرح نهج البلاغه ابن ابي
الحديد چاپ بيروت آمده است.
16 . براي اطلاع بيشتر به مقدمه امالي
مراجعه شود.
17 . معجم المؤلفين عمر رضا كحاله، ص 286 ج 2
چاپ دمشق.
18 . ص 159 مسالك و ممالك چاپ بنگاه ترجمه و
نشر كتاب.
19 . امالِي قالِي، چاپ بِيروت ج 2 ص 147.
20 . تراث الانسانِيه ج 5 شماره 1.
21 . معجم مطبوعات العربِيه الِيان سركِيس،
ص 1369.
22 . الاعلام زركلي ج 4 ص 47.
23 . كامل التواريخ ابن اثير چاپ بيروت ج 8 ص
105 و تاريخ طبرستان ص 97 چاپ مرحوم عباس
اقبال
24 . تاريخ رويان چاپ دكتر منوچهر ستوده
انتشارات بنياد فرهنگ ص 104.
25 . ص 363 ترجمه فهرست ابننديم.
26 . فهرست طوسي چاپ اسپرنگر، ص 304.
27 . مقدمه امالي چاپ نجف ، ص «و».
28 . انباه الرواة ، ج2 ص 250- 251 .
29 . المنتظم ابن جوزي ج8 ص173 - 179.
30 . الامام الصادق، صفحات 260 و 448 و شماره
اول سال هفتم مجلة الاسلام، ص 40.
31 . ج 2 الذريعة، صفحات 309 و 313.
32 . ص 461 ترجمه صحيفه مرحوم جواد فاضل.
33 . لغت نامه ج آ، ابو سعد ص 322.
34 . معجمالادباء، چاپ مصر ج 19 ص 282 و بغية
الوعاة سيوطي ص 407.
35 . نامه دانشوران، ج 3 ص 416 تا 423.