فلسطين، انتفاضه و انقلاب اسلامى ايران - فلسطین، انتفاضه و انقلاب اسلامی ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسطین، انتفاضه و انقلاب اسلامی ایران - نسخه متنی

مرتضی شیرودی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فلسطين، انتفاضه و انقلاب اسلامى ايران

مرتضى شيرودى

چكيده

مقاله حاضر، نخست انتفاضه را معنا مى كند، آن گاه، زمينه هاى پيدايش آن و گروه ها و سازمان هاى نزديك به انتفاضه را معرفى مى نمايد. تأثير انتفاضه بر اسرائيل و ساف، موضوع بحث بعدى است. براى درك عميق تأثير انقلاب اسلامى بر انتفاضه، مرورى كوتاه بر روابط ايران دوره پهلوى با اسرائيل (رژيم اشغال گرقدس) صورت مى گيرد. بعد از آن تأثيرات انقلاب اسلامى بر اين پديده (مسأله فلسطين و انتفاضه) موشكافى مى شود. در پايان، مقاله با اين سخن به انتها مى رسد كه تنها راه نجات فلسطين اسلام است.

مقدمه

انتفاضه يا «انقلاب سنگ» جنبش جوان و نوين ضد صهيونيستى است كه با بهره گيرى از كم ترين امكانات در پى نيل به هدفى بزرگ (آزاد سازى فلسطين) است. اين حركت محصول تأثير پذيرى از انقلاب اسلامى در احياى اسلام، پاسخى به اعمال فشار و اقدامات سركوب گرانه رژيم اشغال گر قدس، واكنشى در برابر يأس، نااميدى، ضعف و سستى دولت هاى عرب در رويارويى با اسرائيل و سرانجام، واكنشى در برابر ناتوانى و ناكامى گروه هاى نظامى و سياسى فلسطينى در نجات آن كشور است. مردم و سازمان هاى هوادار انتفاضه، با تكيه بر ايمان انقلابى در درون مرزهاى اشغالى به مبارزه اى بى امان عليه اسرائيل دست زده اند به گونه اى كه سازش ناپذيرى آنان، اسرائيل، آمريكا و ساف را در حل بحران خاورميانه (مسأله فلسطين) با دشوارى هايى بسيار رو به رو كرده است.

انتفاضه، تعريف و ويژگى ها

انتفاضه، واژه اى عربى است كه از ريشه «نَفَضَ» به معناى جنبش، لرزش، انقلاب، غبارروبى، قيام عليه رخوت و ركود پيش از انقلاب و حركتِ همراه با نيرو و شتاب مى باشد. انتفاضه، نخست نامى بود براى گروهى جدا شده از سازمان فتح، ولى اينك، نامى است براى حركت نوين مردم فلسطين. اين حركت، در دهه 80 ميلادى / 60 شمسى در سرزمين هاى اشغالى فلسطين عليه اسرائيل آغاز گرديد. انتفاضه نامى براى خيزش خود جوش، مستقل، مستمر، تهاجمى، همگانى، غير مسلحانه، آگاهانه، معترضانه و شجاعانه مردم فلسطين در مصاف با اسرائيل است.([1])

مردم فلسطين، به جاى سلاح گرم از سنگ براى دفاع از خود و تهاجم عليه دشمن بهره مى گيرند. از اين رو، انتفاضه را «انقلاب سنگ» نيز مى گويند. استفاده از سنگ، موجب نگرانى اسرائيل را فراهم آورده است; زيرا ياد آور مبارزه و پيروزى حضرت داوود(عليه السلام)پيامبر بزرگ بنى اسرائيل، بر جالوت است. در اين مبارزه، حضرت داوود(عليه السلام) با استفاده از سنگ، جالوت كه نماد باطل بود را از پاى در آورد.([2])

در تاريخ معاصر فلسطين ، وجود چهار انتفاضه در سال هاى 1921 ـ 1932، 1939([3]) و 1987 م./ 1300، 1311، 1318 و 1366 ش. مى درخشد كه هيچ يك به گستردگى و پايدارى انتفاضه اخير نبوده اند. از اين رو، انتفاضه نوين مردم فلسطين را «انتفاضه بزرگ» نيز گفته اند. در اين انتفاضه شيوه تهاجمى، مبارزه در درون مرزهاى فلسطين و تأكيد بر مبانى اسلامى، جايگزين شيوه تدافعى، نبرد در بيرون از مرزهاى فلسطين و انديشه غير دينى گرديده است.([4]) شهيد دكتر فتحى ابراهيم شقاقى، دبير كل شهيد جهاد اسلامى فلسطين، در باره انتفاضه گفت:

در تاريخ انقلاب ها و مبارزه ها، واژه «انتفاضه» پيشينه اى طولانى دارد. اما از نظر معنايى، انتفاضه بر قيام عليه رخوت و ركود دلالت مى كند. انتفاضه، مرحله قبل انقلاب است. براى مثال قيام مدرسه فيضيه قم را انتفاضه مى ناميم و قيام سال 1357 ايران را انقلاب مى گوييم. آنچه كه اكنون در فلسطين اتفاق مى افتد، در واقع انقلاب است، اما ما در آغاز پيش بينى نمى كرديم كه چنين فراگير باشد و نام آن را انتفاضه گذاشتيم; لذا ما در جنبش جهاد اسلامى، قيام فعلى فلسطين را «انتفاضه ـ انقلاب» مى ناميم.([5])

زمينه هاى پيدايش انتفاضه

انتفاضه معلول عواملى پُر شمار است، از آن جمله:

1. انقلاب اسلامى ايران: انقلاب اسلامى بهمن 1357 ش. ايران موجب احياى اسلام و بيدارى مسلمانان شد و خودباورى را در فلسطينى ها تقويت كرد و آنان را به برخوردارى از توانايى لازم براى گرفتن حق خويش آگاه ساخت. پيروزى انقلاب گواهى بود بر توانايى اسلام در بر انداختن ظلم و فساد نظام هاى طاغوتى و استكبارى. مسلمانان فلسطينى، ايرانيان را در پيش و پس از پيروزى انقلاب اسلامى در كنار خود يافتند و به پوشالى بودن قدرت آمريكا در حمايت از رژيم شاه ايران آگاه شدند. رويدادهاى شگفت انگيز انقلاب اسلامى، مردم ايران و شيوه مبارزه آنان عليه رژيم پهلوى را به عنوان نمونه اى آرمانى براى مبارزان جنبش هاى اسلامى مطرح كرد.([6])

2. ظلم و ستم رژيم صهيونيستى: شهيد دكتر فتحى ابراهيم شقاقى در اين باره گفت:

انتفاضه... پاسخى بود به اشغال گران و اعمال سركوب و طغيان و تكبر آنان و اقدامات شان در ويران سازى منازل، مصادره زمين ها، اسكان يهوديان و ساختن شهرك ها، شكنجه مبارزان، دستگيرى و تبعيد و ترور و شكستن استخوان هاى آنان، نابود كردن اقتصاد فلسطين و زير سازهاى جامعه، دزديدن آب ها، تحميل ماليات و جرايم سنگين، تعطيل مدارس و دانشگاه ها، جلوگيرى از كار و كسب، ناديده گرفتن حقوق انسانى و سياسى و ساير اقدامات مربوط به مجازات دسته جمعى.([7])

افزون بر اين، بايد به تحقير فلسطينيان به عنوان شهروندان درجه دوم و تلاش صهيونيست ها براى از بين بردن هويت اسلامى و عربى نيز اشاره كرد.

3. يأس و نااميدى از دولت هاى عرب: شهيد شقاقى در اين باره گفت:

انتفاضه پاسخى بود به واقعيت اسف انگيز و يأس آور اعراب كه وابستگى، ضعف و سستى خود را آشكار كرده بودند. آنها فلسطين و آزاد سازى فلسطين را توجيهى براى بقاى خود مى ديدند، تا جايى كه مسأله فلسطين را در آخر ليست اولويت هاى قرار دادند و همگان اين امر را كه حتى خود كنفرانس هايى مثل كنفرانس سران، در نوامبر 1987م. ]بهمن 1366 ش. [مشاهده كردند.([8])

در سال 1987 م. / 1366 ش. براى نخستين بار، مسأله فلسطين تحت الشعاع مسأله اى ديگر، يعنى جنگ ايران و عراق قرار گرفت. اسف بارتر اين كه در كنفرانس مزبور، برگزارى كنفرانس صلح اعراب و اسرائيل با حضور امريكا و شوروى (سابق) به تصويب رسيد.([9])

4. ناتوانى گروه هاى نظامى و سياسى در نجات فلسطين: با شكست اعراب در جنگ 1967 م./ 1346 ش. حضور مستقيم و مستقل عنصر فلسطينى در مبارزه عليه اسرائيل، به مقوله اى اجتناب ناپذير تبديل شد. از اين رو، سازمان ها و گروه هاى نظامى (چريكى) و سياسى پديد آمدند و كوشيدند با تكيه بر مبارزه مسلحانه، فلسطين را از چنگال اسرائيل نجات بخشند. اما از اواخر دهه 70 م./ 50 ش. گروه هاى مذكور و نيز ساف به ناتوانى نظامى خود براى رهايى فلسطين پى بردند و در نتيجه، رو به سستى نهادند و مبارزه سياسى را جايگزين مبارزه نظامى كردند، ولى به زودى در اين شيوه نيز با شكست روبه رو شدند. سرخوردگى مردم از اين گروه ها زمانى شدت گرفت كه هر يك از آن هاتحت نفوذ يكى از كشورهاى عرب، كه به آرمان فلسطينيان خيانت كرده بودند، در آمد.([10])

گروه ها و سازمان هاى نزديك به انتفاضه

مهم ترين گروه ها و سازمان هاى فلسطينى، همواره تحت تأثير جنبش اخوان المسلمين مصر بوده اند. اخوان المسلمين مصر از اواخر دهه 20 م. فعاليتش را به فلسطين گسترش داد و از آن پس و به ويژه در سال 1948 م. /1327 ش. و سال هاى پس از آن، سهمى بسيار در مبارزات ضد صهيونيستى و اسرائيلى داشته است. اما كناره گيرى تدريجى شعبه فلسطينى اخوان المسلمين از صحنه مبارزات سياسى و پاى فشارى بر تداوم فعاليت هاى فرهنگى، آموزشى و كادر سازى، منجر به جدايى جوانان انقلابى مخالف مشىِ مسالمت آميز، از آن سازمان گرديد.([11])

جنبش جهاد اسلامى فلسطين (= حركة الجهاد الاسلامى فى فلسطين)، نخستين انشعاب از اخوان المسلمين غزّه به شمار مى رود كه اين جدايى، تحت رهبرى دكتر فتحى شقاقى([12])و در 1980 م. / 1359 ش.([13]) به وقوع پيوست. اساسى ترين شعار جنبش نوين فلسطينى، طرد شعار «فلسطين منهاى اسلام و اسلام منهاى فلسطين» است. برجسته ترين ويژگى اين جنبش، در بهره جستن از مشى مسلحانه به عنوان تنها راه نجات از سوى جنبش جهاد اسلامى نهفته است. اگر چه جنبش جهاد اسلامى با انجام عمليات اكتبر 1987 م. / 1366 ش. در محله شجاعيه غزّه سهمى مهم در تولد انتفاضه داشته است، ولى پس از آن، خود تحت تأثير انتفاضه قرار گرفت.([14])

به اعتقاد شهيد فتحى شقاقى، جنبش جهاد اسلامى سه مرحله را پشت سر گذارده است:

مرحله اول: مرحله آماده سازى و بسيج از طريق كار سياسى و مردمى و تبليغ در مساجد و دانشگاه ها و اتحاديه ها و جزوات و اعلاميه ها و نشريه هاى مخفى. مرحله دوم: آغاز مبارزه و جهاد مسلحانه كه در ايجاد اعتماد به نفس مردم فلسطين تأثيرى زيادى داشت; مانند درگيرى شهادت طلبانه 6/10/1987 ]م. 1366 ش.[ با نيروهاى صهيونيستى... مرحله سوم: جنبش جهاد اسلامى از روز اول و به طور روزمرّه در تمامى رويدادهاى انتفاضه حاضر بود. هفته ها گذشت تا ديگر نيروهاى اسلامى و ملى به پا خيزند و صفوف خود را منظم سازند و با قوت در انتفاضه شركت كنند.([15])

واژه «حماس» (تأسيس 1987 م./1366 ش.) مخفّف عبارت «حركة المقاومة الاسلامية فى فلسطين» (= جنبش مقاومت اسلامى فلسطين) است. اين سازمان يكى از برجسته ترين سازمان هاى فلسطينى ضد صهيونيستى است. «حماس» گاه به عنوان نامى براى اخوان المسلمين غزّه و كرانه غربى و گاه براى جناح يا شعبه اى (نظامى) از جناح ها و شاخه هاى اخوان المسلمين به كار مى رود. به اعتقاد ابوغنيمه - از چهره هاى اخوان المسلمين اردن - حماس جنبشى، نوين نيست، بلكه جنبش مادر، كه حماس به آن گرايش دارد، جنبش اخوان المسلمين است.([16])

به هرحال، حماس جنبشى است كه براى نجات فلسطين، بيش از ديگر جنبش ها - به غير از جنبش جهاد اسلامى - بر مردم متكى است و براى مبارزه فرهنگى و سياسى، بيش از جهاد نظامى اهميت قائل است. از اين رو، با جنبش جهاد اسلامى متفاوت است. حماس با ساف([17]) و سازمان هاى ديگر فلسطينى، به رغم وجود پاره اى اختلافات (مانند مخالفت حماس با ناسيوناليسم عربى) همزيستى مسالمت آميز دارد. به ديگر سخن، حماس تحت رهبرى معنوى شيخ احمد ياسين، به جنبش هاى ملى و غير مذهبى نيز احترام مى گذارد و مادام كه آن جنبش ها اختيار خود را به شرق كمونيست يا غرب صليبى ندهند، حماس دست آنان را مى فشارد.([18])

حماس از نظر گستردگى فعاليت هاى غير نظامى، ميزان امكانات، بهره مندى از كمك هاى مالى دولت هاى عرب و مسلمان و برخوردارى از وسائل تبليغاتى، توانمندتر از سازمان يا جنبش جهاد اسلامى است. در عوض، فعاليت نظامى و محبوبيت اجتماعى جهاد اسلامى، بيش از حماس است. با اين همه، هر دو سازمان در مخالفت با صهيونيست، تشكيل دولت اسلامى و آزادى همه سرزمين هاى فلسطين اشتراك نظر دارند.([19])

تأثير انتفاضه بر اسرائيل

قيام مردم فلسطين يا انتفاضه، تأثيراتى ژرف بر اسرائيل داشته است كه برخى از مهم ترين آنها عبارتند از:

1ـ وقوع انتفاضه و ناكامى اسرائيل در سركوب آن، صلح خواهى را در اسرائيل به شدت تقويت كرده است به گونه اى كه اين گرايش به صلح، موجب تأسيس مجلس صلح و امنيت در اسرائيل شده است. اين مجلس، كه با حضور سى تن از فرمانده هان نظامى اسرائيل تشكيل شده است، مى كوشد ثابت كند كه چشم پوشى تدريجى از مناطق اشغالى (غزه و نوار غربى) نه به كاهش، بلكه به افزايش امنيت اسرائيل مى انجامد.([20])

2ـ دولت اسرائيل براى خاموش كردن انتفاضه به روش هاى خشونت آميز (مانند شكستن دست و پاى تظاهر كنندگان فلسطينى) پرداخته است. اين موضوع مخالفت افكار عمومى جهانى و حتى واكنش يهوديان آمريكا را در پى داشته كه افزايش آن، نخست وزير پيشين اسرائيل را وادار ساخت براى كاستن اضطراب و مخالفت جامعه يهوديان آمريكا به آن كشور سفر و اقدامات اسرائيل را توجيه كند. و بگويد «طغيان فلسطينيان نه فقط عليه مناطق اشغالى ، بلكه عليه موجوديت كشور اسرائيل است.»([21])

3ـ انتفاضه موجب بالا گرفتن اختلاف ميان مسؤلان اسرائيلى و پديد آمدن شكاف آشكار ميان احزاب اسرائيل از يك سو و ميان آنان و آمريكا از سوى ديگر شده است. به عنوان مثال، آمريكا براى خاموش كردن قيام مردم فلسطين، موضوع خود مختارى محدود فلسطينيان را در اراضى اشغالى پيش نهاد و شيمون پرز از اين ابتكار آمريكا حمايت كرد، اما نخستوزير دولت اسرائيل، شامير، با اين طرح به مخالفت برخاست.([22])

4ـ هزينه سركوب انتفاضه براى اسرائيل تكان دهنده بوده است. صرف هزينه اى برابر با 000/650/1 دلار در هر روز، بخشى از هزينه هاى سركوب قيام مردم فلسطين است. وانگهى، زيان هاى مستقيم و غير مستقيم انتفاضه بر اسرائيل بسيار است كه زيان در بخش ساختمان سازى، كاهش درآمدهاى ناشى از صنعت توريسم، تنزل سه در صدى توليد ناخالص ملى، كم شدن صادرات در اراضى اشغالى، كاهش سيزده درصدى ارزش پول اسرائيل، پايين آمدن هشت درصدى دستمزدها و كسرى تراز بازرگانى از آن جمله است. هم چنين، قيام انتفاضه موجب افزايش بيست و دو درصدى تورم، صعود رقم بيكارى به 2/7 درصد و افزايش هزينه هاى نظامى شده است. مركز مطالعات استراتژيك دانشگاه تل آويو، از دست رفتن روحيّه ارتش، انتقاد اروپا و آمريكا از اسرائيل، تشديد خشونت داخلى و بى اعتبار شدن موقعيت بين المللى اسرائيل را از ديگر پيامدهاى انتفاضه مى داند.([23])

تأثير پذيرى ساف از انتفاضه

تأثير انتفاضه بر ساف، تأثيرى چندگانه و پيچيده است. وقوع انتفاضه ابتكار عمل مبارزه ضد اسرائيلى را از دست ياسر عرفات بيرون آورد، انتفاضه سازش كارى ساف را محكوم كرد. از اين رو، موجوديت ساف را با تهديد رو به رو ساخت و به موقعيت اين سازمان، به عنوان تنها نماينده مردم فلسطين، آسيب رسانيد. از اين رو، تلاش ياسر عرفات براى متوقف ساختن انتفاضه به شكست انجاميد. هم چنين كوشش عرفات براى تغيير شيوه مبارزه انتفاضه از حالت خصومت آميز به حالت مسالمت آميز به جايى نرسيد و مردم انقلابى فلسطين اين توصيه عرفات را نپذيرفتند كه آنان بايد به راهپيمايى هاى آرام تن در دهند.([24])

ديگر آن كه، تضعيف يا حذف ساف به زيان اسرائيل است; زيان، حذف ساف، اسرائيل را ناچار مى سازد كه با اصول گرايان اسلامى، چون حماس رو به رو شود و با آنان بر سر مسائل فلسطين به مذاكره بپردازد. بنابراين، اسرائيل روش مسالمت جويانه ساف را بر منش خصومت آميز گروه هاى اصول گرا، ترجيح مى دهد و از اين رو به استحكام روابط خود با ساف پرداخته است. اين نزديكى و گسترش روابط، نتايجى براى طرفين در پى داشته است . از آن جمله:

1ـ اسرائيل براى گسترش نيافتن انتفاضه، با اعطاى خود گردانى محدود غزّه اريحا (1993 م./1372 ش.)، اجراى آن (1994 م./ 1373ش.) و توسعه اش به كرانه باخترى رود اردن (1995 م. /1374 ش.) موافقت كرد. پرز در اين باره مى گويد: «تعدادى از دوستان من و نيز بسيارى از دشمنان از من مى پرسند با توجه به اين كه سال ها به عنوان يك نظامى در ارتش اسرائيل خدمت كرده ام ـ در طول بيش از بيست سال ـ چرا به دنبال صلح هستم، براى اين كه اسب ترواى جنگ، ديگر عقيم شده است».([25])

2ـ گرايش اسرائيل به ساف، اين سازمان را كه مى رفت از صحنه سياست حذف شود، دو باره زنده كرد. به عقيده پرز، عرفات به جايى رسيده بود كه جز مذاكره و سازش راهى ديگر نداشت. وزير محيط زيست پيشين اسرائيل در اين باره مى گويد: «ساف در برابر حماس با اسرائيل متحد خواهد شد. دولت اسرائيل بايد مركزيت فلسطين به رهبرى عرفات را به رسميت بشناسد; زيرا اين سازمان اصلى ترين متحد ما در برابر جنبش حماس است.»([26])

اعتقادات يكسان (مانند اصل توحيد و نبوت) و نيز دشمنان يگانه (همانند آمريكا و اسرائيل ) و هدف هاى برابر (چون از ميان بردن ستم و تباهى)، از مشتركاتى است كه زمينه تأثير پذيرى متقابل پديده هاى انسانى را در جهان اسلام فراهم آورده است. اما وقوع انقلاب اسلامى، به مشتركات مسلمانان عمق بيش ترى بخشيد و بر ميزان تأثير گذارى هدف ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى در كشورهاى اسلامى چون فلسطين افزود.([27])

روابط ايران پهلوى و اسرائيل

براى فهم تأثير انقلاب اسلامى بر جنبش هاى اسلامى فلسطين و انتفاضه، مرورى كوتاه بر پيشينه روابط ايران و اسرائيل ضرورى است.

يك سال پس از تأسيس اسرائيل، نخست وزير ايران، رژيم اشغال گر قدس را به گونه «دو فاكتو»([28]) به رسميت شناخت. در جريان نهضت ملى شدن نفت، همكارى دو كشور ايران و اسرائيل قطع شد، اما محمدرضا پهلوى در 1333 ش. دستور بر قرارى همكارى و انعقاد نخستين قرارداد فروش نفت به اسرائيل را صادر كرد. اين قرارداد نفتى، در 1336 ش. علنى شد و ميزان صادرات نفت به اسرائيل طى سه سال پس از قرارداد به دو برابر افزايش يافت. با اين حال، سطح همكارى هاى دو كشور، پيش از 1337 ش. محدود به همكارى هاى نفتى و اطلاعاتى بود. پس از 1337 ش. با خطرى كه اسرائيل و ايران از اتحاد مصر و سوريه (جمهورى عربى متحده) احساس مى كردند، به توسعه روابط سياسى با يكديگر پرداختند و هم از اين رو، در 1337 ش. نخستين نماينده سياسى اسرائيل وارد تهران شد و يك سال بعد، دفتر سياسى ايران در تل آويو گشايش يافت. سرانجام، شاه ايران در سال هاى پايانى دهه 30 ش. در مصاحبه با سردبير روزنامه كيهان، اسرائيل را تلويحاً به رسميت شناخت.([29])

با روى كار آمدن هويدا در ايران (نخست وزير) و سفر رئيس ستاد ارتش (عزروايزمن) و نخست وزير اسرائيل (لوى اشكول) به ايران روابط دو كشور گسترش يافت. شاه در 1346 ش. از كشورهاى عرب درخواست كرد كه موجوديت اسرائيل را به رسميت بشناسند. در 1348 ش. شركت نفت ماوراى آسيا براى تأمين نفت مصرفى اسرائيل و صادرات نفت ايران به اروپا، تأسيس شد. در همين سال شاه در مصاحبه با يك خبرنگار انگليسى، آشكارا موجوديت اسرائيل را پذيرفت. افزون بر اين، ايران در نزديك شدن مصر به اسرائيل و انعقاد قرارداد كمپ ديويد سهمى مهم داشته است.([30])

همكارى رژيم شاه با اسرائيل با اعتراض روحانيون (مانند آيت اللّه كاشانى)، گروه هاى سياسى (فداييان اسلام)([31]) و فلسطينيان و به ويژه مخالفت آشكار امام خمينى(قدس سره) رو به رو بود. شناسايى اسرائيل از سوى شاه نيز به واكنش آيت اللّه كاشانى،([32]) شيخ شلتوت (رئيس الازهر مصر) و آيت الله بروجردى و قطع رابطه مصر با ايران انجاميد. با ورود امام خمينى(قدس سره)به عرصه مبارزه سياسى عليه شاه فضاى ضد اسرائيلى در ايران گسترش يافت. امام خمينى(قدس سره) در سخنرانى عصر عاشوراى 1342 ش. به شاه و اسرائيل يورش برد، در 1343 ش. تمام گرفتارى هاى ملت ايران را ناشى از اسرائيل خواند، در 1347 ش. حكم جواز صرف بخشى از حقوق شرعيه (زكوات و صدقات) را براى تسليح و مجهز ساختن مجاهدان فلسطين صادر كرد، در 1352 ش. از كشورهاى درگير با اسرائيل خواست كه با استوارى نبرد با اسرائيل را ادامه دهند و در 1357 ش. يكى از علل پيروزى انقلاب اسلامى را حمايت هاى بى حد و حصر رژيم پهلوى از اسرائيل دانست. شايد از اين رو بوده كه شهيد فتحى شقاقى دبير كل پيشين جنبش جهاد اسلامى فلسطين، گفت: «خطرناك ترين قضيّه قرن (= مسأله فلسطين) در صدر اهتمامات ابر مرد قرن (= امام خمينى(قدس سره))قرار داشت.»([33])

نامشروع بودن اسرائيل

در آغاز سال 1357 ش. نزديك به بيست سال بود([34]) كه امام خمينى(قدس سره) از نامشروع بودن اسرائيل سخن مى گفت. ملت ايران نيز برخلاف خواست رژيم ستم شاهى، از اسرائيل و عمّال آن متنفّر بود و تحت زعامت و رهبرى امام خمينى(قدس سره) هر گونه رابطه تجارى و سياسى با آن رژيم را حرام و مخالف با اسلام مى دانست. افزون بر اين، ملت ايران، اسرائيل را به رسميت نمى شناخت و هيچ حقى نيز براى موجوديت آن دولت قائل نبود. سرانجام، نامشروع دانستن اسرائيل و ديگر مواضع ضد اسرائيلى نهضت اسلامى ايرانيان چنان گسترش يافت كه اين موضوع به يكى از زمينه هاى تحقق پيروزى انقلاب مبدّل شد. امام خمينى(قدس سره) در اين باره فرمود:

يكى از علل قيام مردم مسلمان ايران عليه شاه، حمايت بى دريغ او از اسرائيل غاصب است... (بنابراين) يكى از جهاتى كه ما را در مقابل شاه قرار داده است، كمك او به اسرائيل است.([35])

پس از پيروزى انقلاب اسلامى اسرائيل در ديدگاه ايرانيان، هم چنان صهيونيسم كافر، صهيونيست تبهكار، دولت غاصب، جرثومه فساد و غدّه سرطانى بود. از اين رو، كمتر از يك هفته پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، امام خمينى(قدس سره) در ديدار با مقامامت بلند پايه فلسطينى با شعار «امروز ايران، فردا فلسطين» اولويت سياست خارجى ايران اسلامى را مشخص كرد. امام خمينى(قدس سره)طرفدارى از طرح استقلال و شناسايى اسرائيل را براى مسلمانان يك فاجعه مى دانست، و مخالفت با آن را فريضه اى بزرگ بر مى شمرد. آن امام بزرگ از يك سو مسلمانان را به مبارزه عليه اسرائيل فرا مى خواند و به صراحت مى گفت: «اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود.» و از سويى ديگر، به همه كسانى كه در پى شناسايى اسرائيل بودند، هشدار مى داد كه از تأديب ملت ايران بترسند.([36])

روابط ايران با گروه و حركت هاى فلسطينى، بر پايه مواضع آنان در قبال موجوديت اسرائيل قرار دارد. حمايت ساف در جنگ تحميلى از رژيم عراق و سازمان منافقين، اگر چه به كاهش روابط ايران و ساف انجاميد، هيچ گاه منجر به قطع روابط و يا عدم پذيرش ساف به عنوان تنها نماينده رسمى مردم فلسطين نشد. اما از هنگامى كه ساف از موضع نامشروع دانستن اسرائيل دست برداشت و شعار مبارزه مسلحانه ضد اسرائيل را از منشور ملى فلسطين حذف كرد، ديگر ايران، آن سازمان را به عنوان تنها نماينده فلسطين به رسميت نمى شناسد، و در برابر، قيام خود جوش انتفاضه، كه بر پايه رد موجوديت اسرائيل شكل گرفته است، از همان آغاز مورد حمايت رهبر، دولت و مردم ايران بوده است به گونه اى كه جهانيان، ايران اسلامى را تنها حامى و پيشتيبان راستين آن مى دانند.([37])

فلسطين; يك مسأله اسلامى

تبديل مسأله فلسطين از مسأله اى كه از طريق ناسيوناليسم و كمونيسم حل شود، به مسأله و راه حل هاى اسلامى تحولى است نوين كه در دو دهه اخير پديد آمده است. اين تحول ناشى از آن است كه سال ها مبارزه كشورهاى عرب و سازمان هاى فلسطينى در پناه روس ها، راه به جايى نبرده و به نجات فلسطين نينجاميده است. با مرگ جمال عبدالناصر و فروپاشى شوروى سابق انديشه ناسيوناليستى و كمونيستى كارايى اندك خود را در مبارزه ضد اسرائيلى از دست دادند، در حالى كه اسلام توانايى خود را در براندازى حكومت 2500 شاهنشاهى ايران و تأسيس حكومت اسلامى به اثبات رساند. بنابراين، جنبش فلسطين براى خارج شدن از بن بست مبارزه بى فرجام خود، اسلام را تنها ابزار كارآمد دريافته است. به عقيده شيخ محمد ابوطير از روحانيان برجسته انتفاضه، تنها اسلام است كه راهگشاى آزادى فلسطين است. جهاد اسلامى فلسطين نيز بر اين باور است كه مسأله فلسطين، مسأله اى اسلامى است، نه مسأله اى ملى كه تنها مربوط به فلسطينيان باشد و يا مسأله اى عربى كه تنها به اعراب مربوط باشد.([38])

نشانه هايى بسيار از تغيير ماهيت جنبش فلسطينى در دست است كه انتفاضه و شيوه و ويژگى هايش، يكى از آن هاست. وابسته نبودن انتفاضه به گروه هاى داخلى و كشورهاى خارجى و جايگزينى يك روش همه جانبه سياسى، نظامى و فرهنگى به جاى روش هاى صرفاً مسلحانه يا مسالمت آميز، تبديل مساجد به منابع الهام بخش روح اسلامى، ثبات و پيوستگى مبارزان، گسترش شمار مساجد، توسعه حضور مردم در نمازهاى جمعه و جماعات، انتشار مجله هاى انقلابى چون الطليعه الاسلاميه و حمله مكرر به مشروب فروشى ها در دو دهه اخير، از نشانه هاى رويكرد جنبش فلسطين به اسلام است.([39])

يكى از رهبران سازمان جهاد اسلامى در اين باره مى گويد: «انقلاب ايران بود كه عصر جديدى را پيش روى ما گذاشت و موجب شد كه به مسأله فلسطين تنها از زوايه خاص اسلام نگاه كنيم». از اين رو، آنان امام خمينى(قدس سره)را رهبر خود و انقلاب اسلامى را تنها وسيله براى نجات فلسطين مى دانند. هانى الحسن، نخستين سفير ساف در تهران مى گويد: «ما فرزندان يك انقلاب هستيم و رهبرمان يكى است و او امام خمينى است.» و ياسر عرفات در اين باره مى گويد، «به نظر مى رسد كه سرنوشت، چنين حتم كرده كه بيت المقدس به دست مردم غير عرب آزاد شود.»([40]) البته اكنون، اين دو، مواضع خود را تغيير داده اند.

تجديد حيات اسلام در فلسطين

تجديد حيات اسلام در جهان و به ويژه در فلسطين مرهون انقلاب اسلامى است. همچنين، سهمى توجه برانگيز از تجديد حيات اسلام در فلسطين متأثر از اقدامات جمهورى اسلامى ايران در باره فلسطين است كه پذيرش مقامات بلند پايه فلسطينى در روزهاى آغازين پيروزى انقلاب اسلامى، تبديل كنسول گرى اسرائيل به سفارت فلسطين، اعطاى لقب سفير([41]) به نماينده ساف در ايران، اعلام آخرين جمعه ماه مبارك رمضان([42]) به عنوان روز جهانى قدس، ارائه كمك هاى مالى و انسان دوستانه، حمايت ها و پشتيبانى هاى ديپلماتيك و سياسى از جنبش فلسطين، مخالفت با طرح هاى سازش و صلح خاورميانه، تأسيس صندوق حمايت از مردم فلسطين بخشى از اين اقدامات به شمار مى رود.([43])

انقلاب اسلامى ايران انگيزه اصلى خيزش و رستاخيز اسلامى در فلسطين اشغالى، به ويژه در نوار غزّه و كرانه باخترى رود اردن محسوب مى شود. شيخ عبدالعزيز عوده، رهبر معنوى جنبش جهاد اسلامى، مى گويد: «انقلاب (امام) خمينى مهم ترين و جديدترين تلاش در بيدار سازى اسلامى براى اتحاد ملت هاى مسلمان بود.» و نيز برژينسكى، مشاور امنيت ملى دولت كارتر مى نويسد: «تجديد حيات اسلام بنيادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشى از ايران امام خمينى، يك مخاطره مستمر براى منافع ما در منطقه اى كه حيات جهان غرب كاملاً به آن وابسته است، ايجاد كرده است.»([44])

بنابراين، انقلاب اسلامى برداشتى نوين از اسلام و قرآن در جوامع اسلامى و نيز در جامعه سنّى مذهب فلسطين پديد آورد; چنان كه روند مخالفت با دولت هاى فاسد و سركوب گر را تشديد كرد، به مبارزه آشكار عليه آموزه هاى تحميلى ضد دينى دامن زد، تلاش براى تحقق برابرى و عدالت اجتماعى را شدت بخشيد، واكنش مسلمانان در برابر غرب و غرب زدگى را توسعه داد و يأس و نااميدى سال هاى پايانى دهه 70 م./ 50 ش. را از ميان برد. يكى از مهم ترين علت هاى ناكامى ساف در مبارزات ضد اسرائيلى نيز برخوردار نبودن از درك شرايط نوينى بوده است كه انقلاب اسلامى در جهان آفريد. ولى به عكس ساف، حركت اسلامى نوين فلسطين، شيوه هاى انقلاب اسلامى را مبناى مبارزات ضد صهيونيستى خويش قرار داده است. شيخ اسعد تميمى، از رهبران جنبش فلسطينى، بر آن است كه تا زمان انقلاب ايران، اسلام از عرصه نبرد اعراب عليه اسرائيل غايب بود و حتى مسلمانان در عرصه واژگان، مثلاً به جاى واژه «جهاد» از واژه هايى همچون «نضال» (= مبارزه) و «كفاح» (= پيكار) بهره مى جستند و انقلاب ايران، اين حقيقت را كه «اسلام راه حل و جهاد وسيله اصلى است» به سرزمين فلسطين رهنمون شد. شيخ عبدالله شامى، چهره برجسته اصول گراى فلسطينى مى گويد: پيروزى انقلاب اسلامى در ايران اثرى ژرف بر انقلاب و بر مردم فلسطين داشته است و پس از آن مردم فلسطين دريافتند كه براى آزادى فلسطين به قرآن و سلاح نيازمندند. اين انديشه، نخست در حركت جهاد اسلامى فلسطين راه يافت و سپس همين سازمان بذر آن را در سرزمين فلسطين افشاند.([45])

انقلاب اسلامى و فلسطين امروز

تأثير انقلاب اسلامى بر فلسطين به آنچه گذشت پايان نمى يابد، بلكه به موارد ديگر نيز مى توان اشاره كرد كه عبارتند از:

1ـ نظام اسلامى، كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران شكل گرفت، به صورت بهترين نمونه و مهم ترين خواسته سياسى مبارزان مسلمان فلسطينى در آمده است. اين مبارزان براى بر پايى حكومت اسلامى، به شيوه هاى قهرآميز و مسلحانه (مانند جنبش جهاد اسلامى) و يا راه هاى مسالمت جويانه (چون حماس) روى آوده اند. البته، اين بدان معنا نيست كه همه مبارزان فلسطينى آشكارا خواهان حكومت اسلامى اند، بلكه برخى از گروهاى فلسطينى در پى اجراى شريعت اسلامى اند ، نه استقرار حكومت اسلامى.

2ـ جنبش اسلامى فلسطين، همانند انقلاب اسلامى ايران، از مسجد و اماكن دينى سرچشمه مى گيرد و به همان جا ختم مى شود. حتى دانشجويان انقلابى، حركت هاى ضد صهيونيستى خود را از مسجدِ دانشگاه ها سامان مى دهند. بدين سان، مساجد رونقى تازه يافته و اجتماع نمازگزاران در مساجد افزون گشته ومساجد به مركز مخالفت هاى ضد اسرائيلى تبديل شده اند و از اين روست كه انتفاضه را «انقلاب مساجد» نيز گفته اند.

3ـ امروزه پيروان انقلاب اسلامى بر لزوم وحدت همه قشرها و مذاهب براى نيل به پيروزى در جنبش اسلامى فلسطين پاى مى فشارند انقلاب اسلامى ايران به پيروزى از اسلام ناب محمدى(صلى الله عليه وآله) و انتفاضه به تأثير از انقلاب اسلامى، وحدت را ابزار كارآمد براى نيل به پيروزى مى دانند و از اين رو، بر جنبه هاى اختلاف برانگيز پاى نمى فشارند. در واقع، مسلمانان به توانايى اسلام در بسيج عمومى آگاه شده و به ناكارايى شيوه هاى روشنفكرنمايان غرب زده براى نجات فلسطين پى برده اند.

4ـ تولّد و موجوديت برخى گروه هاى مبارزه فلسطين، چون جهاد اسلامى و حماس، وامدار انقلاب اسلامى است. اين گروه ها از اخوان المسلمين مصر به دليل ركود، رخوت و موضع انفعالى اش جدا شدند، تا با جذب و سازماندهى نوينى به مبارزه نظامى و سياسى عليه اسرائيل بپردازند. با اين حال، اخوان المسلمين فلسطين نيز كه از شيوه اى مسالمت جويانه پيروى كرده است، به تأثير از انقلاب اسلامى، فعّاليت هاى فرهنگى، دينى و اجتماعى خويش را افزايش داده است.([46])


1و2ـ فرهنگ علوم سياسى، آقابخشى، ص 170. فرهنگ تاريخى سياسى ايران و خاورميانه، على بابائى، ج 1، ص 62 / انتفاضه; حماسه مقاومت فلسطين، جميله كديور، ص 17

3ـ در 1921 م./1300 ش. قيام عليه سلطه انگليس و گسترش صهيونيسم و در 1932م./ 1311 ش. حركت ضد انگليسى و يهودى شيخ عزالدين قسام و در 1939 م./1318 ش. قيام حاج امين حسينى روى داد.

4ـ «انتفاضه آخرين راه رهايى» روزنامه اطلاعات (15 تير 1377) ص 8

5و6ـ انتفاضه و طرح اسلامى معاصر، فتحى ابراهيم شقاقى، ص 128/ ص 23

7ـ همان،ص 86و28. «انتفاضه; آخرين راه رهايى»، روزنامه اطلاعات (15 تير1377)ص 8

8ـ انتفاضه و طرح اسلامى معاصر، فتحى شقاقى، ص 86

9ـ جبهه نجات ملى فلسطين، زامل سعيدى، ص 126

10و11ـ انتفاضه; حماسه مقاومت فلسطين، كديور، ص 21 / ص 150

12ـ پس از شهادت فتحى شقاقى، دكتررمضان عبدالله رهبرى جنبش را در دست گرفت.

13ـ در برخى از منابع، تاريخ انشعاب و شكل گيرى جهاد اسلامى، اواخر دهه 50 ش./1970 م. ذكر شده است.

14ـ انتفاضه; حماسه مقاومت فلسطين، كديور، ص 152 ـ 153.

15ـ انتفاضه; «آخرين راه رهايى»، روزنامه اطلاعات (15 تير 1377) ص 8

16ـ جنبش هاى اسلامى درفلسطين، زيادابوعمرو، ترجمه هادى صبا،ص66ـ69وص77.

17ـ جنبش جهاد اسلامى، ساف را به عنوان نماينده تمام فلسطين نمى داند.

18ـ جنبش هاى اسلامى در فلسطين، ابو عمرو، ص 66 ـ 69 و 79.

19ـ انتفاضه و طرح اسلامى معاصر، فتحى شقاقى، ص 133 و 137/ اسرائيل پايگاه امپرياليسم/ حركت هاى اسلامى در فلسطين، سيد هادى خسرو شاهى، ص 150

20ـ «ديدگاه فرماندهان نظامى رژيم صهيونيستى در باره آينده كرانه باخترى و نوار غزه». روزنامه اطلاعات (17 مرداد 1376) ص 8.

21و22ـ «زمينه هاى پذيرش طرح غزه ـ اريجا توسط ساف» روزنامه اطلاعات (25 دى 1372) ص 12

23ـ «انزواى سياسى رژيم صهيونسيتى» روزنامه اطلاعات (19 فروردين 1367) ص 12. «انتفاضه; آخرين راه رهايى» روزنامه اطلاعات (15 تير 1377) ص 5

24الى27ـ «اظهارات احمد جبرئيل پيرامون قيام در سرزمينهاى اشغالى» روزنامه اطلاعات (25 تير 1368) ص 12. روزنامه اطلاعات (28 شهريور 1372) ص آخر

27ـ نهضت هاى اسلامى و انقلاب اسلامى ايران، كليم صديقى، ترجمه سيد هادى خسرو شاهى، ص 65/ فلسطين از ديدگاه امام خمينى(ره)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، ص 201، رويارويى انقلاب اسلامى و آمريكا، جميله كديور، ص 98

28ـ شناسايى «دو فاكتور» به معناى شناسايى موقّت است.

29ـ سياست خارجى ايران در دوران پهلوى، عبدالرضا هوشنگ مهدوى، ص 283، 385،390 و 442.

30ـ همان، ص 386، 392، 453

31 ـ فدائيان اسلام، سازمانى است كه نواب صفوى موسس آن بوده است.

32ـ آيت الله كاشانى حتى در 1326 ش. از مردم براى تظاهرات عليه اسرائيل دعوت كرد و شماره حسابى را براى كمك به مردم فلسطين اختصاص داد.

33ـ انتفاضه و طرح اسلامى معاصر، فتحى شقاقى، ص 105، 111، 116، 119 و 120.

34ـ اشاره به اين سخن امام خمينى(ره) است: «من قريب بيست سال است كه به كشورهاى عربى توصيه مى كنم كه با هم مجتمع شويد و اين ماده فساد را طرد كنيد.» رك: صحيفه نور، امام خمينى(ره)، ج 6، ص 116

35ـ فلسطين از ديدگاه امام خمينى(ره)، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، ص 1، 38، 43، 45، 97 و 103

36ـ همان، ص 46، 48، 52، 60، 101، 85، 129، 130 و 175.

37ـ روابط جمهورى اسلامى با سازمان آزاديبخش فلسطين، محمدى، ص 19.

38ـ فلسطين از ديدگاه امام خمينى (ره)، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، ص 197 ـ 204. روزنامه اطلاعات( 22 آذر 1368). رويارويى انقلاب اسلامى با آمريكا، كديور، ص 114.

39ـ نهضت هاى اسلامى در انقلاب اسلامى، صديقى، ص 69 ـ 70. روزنامه اطلاعات(6 دى 1366. فلسطين از ديدگاه امام خمينى(ره)، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، ص 202.

40ـ انتفاضه، طرح اسلامى معاصر، فتحى شقاقى، ص 123. رويارويى انقلاب اسلامى و آمريكا، كديور، ص 114

41ـ اعطاى عنوان «سفير» به نماينده ساف، نخستين اقدام سياسى پر سر و صداى ايران در باره فلسطين لقب گرفته است.

42ـ اعلام آخرين جمعه ماه مبارك رمضان به عنوان روز جهانى قدس از سوى امام خمينى(ره) و در نخستين سال موجوديت جمهورى اسلامى تحقق يافت.

43ـ رويارويى انقلاب اسلامى و آمريكا، كديور، ص 97 ـ 103.

44 ـ45ـ همان، ص 97 ـ 98 و 114.

46 ـ در اين بخش، علاوه بر منابع قبلى از منابع زير نيز استفاده شده است:

الف) «انقلاب اسلامى ايران و جنبش هاى اسلامى در خاورميانه عربى»، حميد احمدى، مجموعه مقالات پيرامون جهان سوم، ص 17 ـ 157

ب) دستاوردهاى عظيم انقلاب شكوهمند اسلامى ايران در گستره جهان، ج 2، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى، ص 3 ـ 48

/ 1