سرمقاله فقه و گونه هاى بهره ورى از تكنولوژى هسته اى
محمدحسن نجفى تكنولوژى هسته اى, از جمله دانشهايى است كه از اَوانِ دامن گسترى در عرصه حيات بشر, نويد از دگرگونى ژرف, همه سويه و با زواياى بَس گسترده را در آينده زندگى بشر مى داد و افقهاى روشنى را مى نماياند.بشر چشم مى داشت, با اين فن آورى, در آينده اى نه چندان دور, دريچه هايى در زندگى به چشم اندازهاى دلگشا و فرح انگيز بگشايد و زندگى را به گونه اى ديگر رقم بزند و گام در واديهاى نرفته بگذارد و سرزمينهاى نگشوده را بگشايد و از تنگناها و تاريكيها به در آيد.البته در چشم اندازهايى, چنين شد و بشر بهره هاى فراوان از اين دانش برده و مى برد. در پزشكى, كشاورزى, صنعت, هنر, باستان شناسى و زمين شناسى, به پيروزيها و كاميابيهاى شگفت انگيزى دست يافت و انقلاب بزرگى در زندگى خود پديد آورد و بسيارى از آرزوهايى را كه دست نيافتنى و ناممكن مى نمود, دست يافتنى و ممكن ساخت.امّا آن چه بشر را شگفت زده كرد و افقهاى روشن در چشم انداز او را تاريك و سياه نمود, بهره ورى ناروا, ناجوانمردانه و غير انسانى از اين دانش و تكنولوژى شگفت انگيز بود.آمريكا, در جريان جنگ جهانى دوم, از اين پديده به جاى بهره ورى در راه خير و صلاح انسانها, براى نخستين بار, در راه نابودى بشر بهره برد و آن افكندن بمب اتمى بر شهر هيروشيما و ناكازاكى بود.بله, اگر از اتم در راه صلح و رفاه بشر استفاده شود, موردهاى كاربرد آن, بيرون از شمار است و اگر در راه ويران گرى و تباه كردن انسانها به كار برده شود, ديّارى بر زمين نخواهد ماند و زندگى بر روى كره زمين ناممكن خواهد شد.امروزه, چنين افق تيره اى در چشم انداز انسان قرار دارد. قدرتهاى بزرگ, با پيشينه هاى زشت و تبه كارانه, سالهاست كه به تكنولوژى هسته اى دست يافته اند و در زرّادخانه هاى خود سلاحهاى اتمى توليد مى كنند, تا هرچه بيش تر ملتها را به زير سلطه خويش بكشند و دار و ندار آنها را به يغما ببرند و بردگى را دهشتناك تر از دوران پيش, بگسترانند.بله, دانش هسته اى كه مى توانست گهواره آرامش را براى انسان پديد بياورد و او را از بحرانهاى اقتصادى و باتلاق فقر و فاقه برهاند و بر آگاهى و دانش و كمال انسان بيفزايد اكنون دغدغه خاطر او شده است.قدرتهاى سلطه, تلاش مى ورزند و از تمام اهرمها كمك مى گيرند كه تكنولوژى هسته اى را تنها و تنها در اختيار خود داشته باشند و ديگر كشورها را از دستيابى به اين دانش, حتى براى بهره وريهاى صلح جويانه و در راه رفاه و آسايش ملت خويش, بازدارند.آمريكا و صهيونيزم جهانى از ايران اسلامى ـ هسته اى سخت بيمناكند; از اين روى از هر اهرمى بهره مى برند, تا ايران هسته اى را از هستى ساقط كنند كه زهى خيال باطل.اينها, سازمانهاى گوناگون بين المللى, بويژه آژانس بين المللى انرژى اتمى را, واداشته اند كه عرصه را بر ايران تنگ بگيرند و با گزارشهاى دروغ, خواست آمريكا و صهيونيزم بين المللى را برآورند و بستر يورش به ايران را, به بهانه برخوردارى از سلاحهاى اتمى و كشتار جمعى, آماده سازند.اينك, پرسش اين است: امروزه با برخوردارى كشورهاى گوناگون,و بويژه دشمنان اسلام و مسلمانان از تكنولوژى هسته اى و برخوردارى از زرّادخانه هاى توليد سلاحهاى هسته اى, تكليف مسلمانان و دولتهاى اسلامى چيست؟آيا در چنين برهه حساس و با داشتن دشمنانى كه هيچ چيز آنها را به جز نابودى اسلام و مسلمانان راضى نمى كند, مى توان گفت: به دليل اين كه:1. اين گونه سلاحها, ماهيّت ضد بشرى دارند و با روح بشردوستانه آموزه هاى اسلام ناسازگارند;2. وجود اين سلاحها و جنگ افزارها, صلح, امنيت و آرامش جهانى را, كه از هدفهاى اصولى و بنيادين اسلام است, به خطر مى اندازد;3. سلاحها و جنگ افزارهاى هسته اى, ماهيّت ناعادلانه دارند, رزم آور و غير رزم آور را از پاى درمى آورند;و….اسلام, از اساس با فرآورى سلاحهاى هسته اى و بيولوژيكى مخالف است و آن را نامشروع مى داند؟و يا مى توان گفت: هرچند براساس اين گونه آموزه ها و بيانهاى روشن و بنيادين, حكم اولى همين است, ولى در زمان و هنگامه اى كه دشمنان اسلام و مسلمانان, از دانش هسته اى برخوردارند و در زرّادخانه هاى خود جنگ افزار هسته اى توليد مى كنند و به هيچ اصل اخلاقى و پيمان بين المللى پاى بند نيستند و درّندگى, خوى و منش و آيين آنان است, حكم ثانوى اقتضا مى كند كه ما از اين گونه سلاحها برخوردار باشيم, يا دست كم, دانش و توانايى پديدآورى آنها را داشته باشيم؟ييا مى توان گفت: بر مسلمانان بايسته است و روا, كه به دانش هسته اى دست يابند و سلاحهاى هسته اى را توليد كنند, ولى به كارگيرى آنها, جز در گاه ضرورت و به خطر افتادن كيان و هستى جامعه اسلامى روا نباشد؟امروزه, كه بحث از اين فن آورى در محفلهاى گوناگونِ علمى, سياسى, نظامى و حقوقى به ميان است و هر گروه فكرى, از زاويه نگاه و حوزه مسؤوليت خود بدان مى پردازد و نظر مى دهد, بايسته و در خور است نگاه فقهى نيز به موضوع داشته باشيم و جداى از مصلحت انديشيها و مناسبتهاى ظرف زمانى موجود, براساس مبانى فقهى به بحث و بررسى بپردازيم.در اين مجال, تنها به طرح موضوع بسنده مى كنيم و پژوهش دقيق, همه سويه و روشن گرانه را به مجالى ديگر وامى نهيم.نخست بايسته مى نماد موضوع را در سه محور جداگانه, به بوته بررسى نهيم:1. تلاش و تكاپو براى دستيابى به تكنولوژى هسته اى و بهره گيرى غير جنگى, به تعبير امروز, صلح جويانه از آن.2. بهره گيرى از تكنولوژى هسته اى براى ساخت سلاحهاى هسته اى.3. به كارگيرى سلاحهاى هسته اى.در مشروع, عقلى و عرفى بودن گزينه نخست, گمانى نيست و از آرزوهاى هر جامعه اى است كه بتواند روزى از تمامى گنجاييهاى اين فن آورى, بهره كامل و تمام را ببرد. آموزه ها و دستورهاى روشن و بنيادين شرع مقدس, بر اين مهم پاى مى فشارند و بر باورمندان فرض مى دانند كه به تلاش برخيزند و براى سعادت, مجد, شكوه و والايى خود, دانشهاى مورد نياز هر زمان را فرا بگيرند و گرد ناآگاهى را از چهره خود بزدايند و گام در راه دانشهاى نوين و سعادت آفرين بگذارند.امّا, گزينه دوّم: اسلام, دينى است براى تمام زمانها و مكانها و پيام آن براى تمام انسانها. اساس دعوت خويش را بر خردورزى, انديشه ورزى و آزادى انتخاب قرار داده است. با بيان رسا و روشن فرموده: (لااكراه فى الدين) با همه تأكيد و پافشارى روى آزادى, در برابر كسانى كه بخواهند در برابر دامن گسترى پيامهاى رهايى بخش و سعادت آفرين اسلام بايستند و نگذارند اين نسيم روح انگيز, بر روحها بوزد و بر آنها جان بخشد, مى ايستد و ساكت نمى نشيند كه سكوت و ناديده انگارى دستهاى آلوده بازدارنده را, ناسازگار با رسالت جهانى خويش مى داند. از اين روى, مسلمانان را برمى انگيزاند كه به رويارويى قهرمانانه با دستان و دسيسه هاى دشمنان برخيزند و نگذارند دستان و دسيسه هاى آنان كارگر افتند و اسلام را از پرتوافشانى باز دارند.اسلام براى اين كه مسلمانان چسان با دستان و دسيسه هاى دشمن به رويارويى برخيزند و گرفتار جنگهاى خانمان سوز و بازدارنده از حركتهاى بنيادين نشوند, انديشيده است. رسالتى بزرگ بر عهده فردا فرد مسلمانان نهاده و در انجام آن, هيچ يك از آنان را جدا نكرده و آن, سياست (بازدارندگى در حوزه نظامى) است و تأكيد دارد, اين سياست, نه تنها به سود مسلمانان و ديگر انسانها, كه به سود دشمنان كينه ورز اسلام و مسلمانان نيز هست!خداوند, در قرآن كريم در يكى از رساترين و روشن ترين آموزه ها و دستورهاى خود مى فرمايد:(واعدوا لهم مااستطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدوّ اللّه وعدوّكم وآخرين من دونهم لاتعلمونهم اللّه يعلمهم وماتنفقُوا من شىء فى سبيل اللّه يُوفّ اليكم وانتم لاتظلمون.)تا مى توانيد براى شان نيرو و اسبان بسته آماده نهيد, كه دشمن خدا و دشمن خويش و ديگرانى جز ايشان را بترسانيد. شما نمى شناسيدشان, خدا مى شناسدشان. هرچه در راه خدا هزينه كنيد, به شما درست باز دهند و ستم بر شما نرود.از اين شريفه, به روشنى, اين رسالتها و وظيفه ها كه جامعه اسلامى و فردافرد مسلمانان بر عهده دارند, فهميده مى شود:1. بالا بردن بنيه نظامى و فراهم آورى جنگ افزار.نكره بودن واژه (قوه) در كنار (مااستطعتم) و مخاطب ساختن همه مسلمانان, گواه آن است كه اسلام, از فرد فرد مسلمانان خواسته است, به اندازه توان و نيروى خويش در انجام اين مهم شركت جويند.2. هر آن چه در نيرومند و توانا جلوه دادن بنيه نظامى اثرگذار باشد, بايد به كار گرفته شود.جنگ افزارها و رزم آوران بايد به زيبايى تمام و با جلوه گرى شكوه مند, به رخ دشمن كشيده شوند و كارامدى جنگ افزارها, توانايى, نيرومندى, جوانى و شادابى رزم آوران در گاه نياز جلوه داده شوند, تا از شكوه و هيمنه نيروى دفاعى, دشمن به وحشت بيفتد و زانوانش بخمد.3. بسيجيدن و فراهم ساختن و آماده كردن پيشرفته ترين و كارامدترين ساز و برگ نظامى روز. در غير اين صورت (ارهاب) ترساندن و زهر چشم گرفتن از دشمنان ممكن نيست.از اين روى در آيه شريفه, از اسب, كه در عصر وحى, بيش ترين نقش را در آوردگاه ها و در عرصه كارزار داشته, سخن رفته است.ييا در روايات, تيراندازى, مصداقى از (قوّه) دانسته شده است.4. هدف اصلى از اين آمادگى رزمى, ترساندن دشمن است, نه كشورگشايى, كشتار و يغماگرى: (ترهبون به عدواللّه وعدوكم)5. حد و مرز آمادگى رزمى و فراهم آورى ساز و برگ نظامى و سرمايه گذارى براى بالا بردن توان نظامى و بنيه دفاعى, تا اطمينان از بازدارندگى است.6. مسلمانان بايد بدانند و به درستى براى آنان روشن شود كه آن چه براى بالا بردن بنيه دفاعى سرزمينهاى اسلامى هزينه مى كنند, نمونه آشكار انفاق در راه خداست و خداوند متعال, به تمام و كمال آن را جبران مى كند.دلالت روشنِ آيه شريفه بر آموزه هاى يادشده, به گونه اى است كه فقيهان, يكى از دليلهاى روايى (رهان) در مسابقه هاى: تيراندازى, اسب دوانى و… را آيه شريفه, ياد كرده اند; آن هم از باب مقدمه واجب. چون آمادگى نظامى براى رويارو شدنِ با دشمن و ترساندن و بازداشتن آن از يورش و به خطر انداختن كيان جامعه و بنياد و بُنلادِ دارالاسلام, واجب است, آن چه كه به اين آمادگى بينجامد نيز, رواست.نكته: فرق و ناسانيِ اساسى و بنيادى بين اسلام و ديگر قدرتها و دولتها كه در پى تواناسازى نيروى نظامى خود هستند, به دو چيز است:الف. هدفى كه اسلام دنبال مى كند و تمام تلاش خود را براى رسيدن به آن به كار مى گيرد, ارهاب و ترساندن دشمن است, تا از دست اندازى, يورش و آزار مسلمانان دست بردارد, نه كشتار و يغماگرى, سلطه جويى, كشورگشايى و به بند كشيدن مردم وگرنه به جاى (ترهبون) مى فرمود: (تقتلون)بارى, در فراهم آورى ساز و برگ نظامى و تواناسازى رزم آوران, اصل بر بازدارندگى است و چنين هدف و استراتژى خردمندانه و برابر با معيارهاى دقيق و سنجيده كشوردارى, نه تنها به سود مسلمانان و جهان اسلام است كه به سود دشمنان و جهان كفر نيز هست; زيرا با چنين استراتژى و راهبُردى, هيچ گاه دشمن به فكر شرّآفرينى نمى افتد و به ناگزير, احترام آميز با مسلمانان و دنياى اسلام برخورد مى كند و هوس نمى كند خود را در باتلاق بيندازد كه هم خود از هستى بيفتد و در مُرداب خود ساخته فرو رود و هم ديگران را به زحمت بيندازد و جنگ ناخواسته را بر آنها بار كند.شايد اين كه در آيه شريفه آمده: (اعدّوا لهم) به جاى (اعدّوا عليهم), اشاره به همين نكته باشد.ب. ناسانى و فرق ديگر, در سامانه, سازمان و نهادى است كه اين ماشين جنگى را در يد خويش دارد و اختيار به كار گرفتن و به كار نگرفتن با اوست.در نظام اسلامى, نهاد رهبرى, پاك ترين, بى آلايش ترين و عادل ترين نهاد است و از هرگونه جاه طلبى به دور.در اين نظام, هدايت گرى و به كارگيرى اين نيروى بزرگ, ساز و برگ جنگى و رزم آوران, بر عهده رهبريِ پرهيزكار, خداباور, عادل, انسان دوست, صلح جو, خواهان جهانى به دور از تنش است.هرگونه بهره ورى و استفاده از ابزار جنگى و رزم آوران, به دستور رهبرى انجام مى گيرد و همه حركتها زير نظر و اشراف اوست.او, با همه دقتها, باريك انديشيها, همه سونگريها, دلسوزيها و پيامدانديشيها, رفتار براساس اصول و معيارها و گوناگون ويژگيهاى والايى كه دارد, نخست آن كه, به تنهايى, بدون رايزنى با اهل فن و كارشناس دقيق انديش, پروا پيشه و انسان دوست نظامى و سياسى, آهنگ بر كارى نمى كند.و دو ديگر, آگاهان دقيق انديش و پرواپيشه جامعه اسلامى, برابر آموزه هاى امر به معروف: (النصيحة للائمة المسلمين) و… رفتار او را زير نظر دارند و كوچك ترين كژراهه روى را به او يادآور مى شوند و او هم, چون برى از هرگونه جاه طلبى, انتقادناپذيرى, ديكتاتورى و رفتار براساس ميل و هوس است, هرگونه يادآورى را اگر بحق بداند و برابر معيارهاى شرع, مى پذيرد.بنابراين, اگر اسلام برترى رزمى و نظامى مسلمانان را در هر عصر و زمانى خواستار است و از مسلمانان مى خواهد كه با تلاش شبان و روزان و مايه گذاشتن از جان و مال, به اين اوج برسند, نيرو و توان نظامى خود را با عقل و ايمان مهار كرده است, نه اين كه شمشير را در كف زنگى مست بگذارد.افزون بر آيه شريفه, ده ها اصل و قاعده ديگر, به اين راهبُرد اساسى و بنيادى دلالت مى كنند, از جمله:1. اصل عزت مندى مسلمانان: العزة للّه وللرسول وللمؤمنين.2. اصل اعتلاء و برترى: الاسلام يعلو ولايعلى عليه.3. نفى سلطه, چيرگى و حاكميت كافران و بيگانگان: لن يجعل اللّه للكافرين على المؤمنين سبيلا.4. اصل مقابله به مثل: فمن اعتدى عليكم فاعتدوا مثل ما اعتدى عليكم.و….اين قاعده ها و اصلها, هركدام, به گونه اى از دلالتهاى سه گانه: مطابقى, تضمنى و التزامى, بر واجب بودن آمادگى و فراهم ساختن ساز و برگ نظامى و داشتن و برخوردارى از پيشرفته ترين سلاحهاى عصر خويش, دلالت دارند. در اين آمادگى و برخوردارى از سلاح پيشرفته عصر خود, فرقى بين سلاحهاى اتمى و سلاحهاى ديگر نيست.و اين اصل: (توانايى نظامى, تا حدّ بازدارندگى) نه تنها با ديگر اصول اسلام, همچون: صلح, پيوند و بستگيهاى آشتى جويانه و صلح آميز, روح بشر دوستى آموزه هاى دين, احترام به حقوق ديگران و پاسداشت آن و… ندارد كه به گونه دقيق, در جهت دستيابى آسان تر به اين اصلها و هدفهاى بنيادين و والاست. از اين روى, در پى همين آيه شريفه, سخن از اين اصل دقيق, خردمندانه و مهرورزانه است: اگر دشمن ميل داشت با شما از دَر صلح درآيد, بپذيريد و به آشتى گراييد:(وان جنحوا للسَّلم فاجنحَ لها وتوكل على اللّه انّه هو السّميع العليم.)اگر به آشتى گرايند, تو نيز بدان بگراى و كار به خداى سَپُر, كه او, آن شنواى داناست.
به كارگيرى سلاحهاى اتمى و بيولوژيكى
همان گونه كه يادآور شديم, برابر معيارها, اصلها و قاعده هاى اسلامى و آموزه هاى والاى آن, برترى نظامى, با هدفِ بازدارندگى و جلوگيرى از خون ريزى, كشتار, ويران گرى, آوارگى و يغماگرى, رسالتى است بزرگ بر عهده فردا فرد مسلمانان. بر اين اساس, هر آ نچه نام سلاح و ساز و برگ نظامى به خود بگيرد, مسلمانان بايد به تلاش برخيزند و آن را براى دفاع از بنياد و بُنلاد دارالاسلام و سرزمينهاى مقدس اسلامى فراهم آورند.اين دستور, فراهم آورى سلاحهاى اتمى و بيولوژيكى و برخوردارى از دانش و فن آورى آنها و غير آنها را در بر مى گيرد; ولى به كارگيرى اين سلاحها, مقوله ديگرى است.آيا مى توان گفت: چون فراهم آورى, فراورى و توليد اين سلاحها رواست, پس به كارگيرى آنها هم, بدون هيچ قيد و شرطى رواست؟ييا آن كه: در هر حال, استفاده از اين سلاحها روا نيست؟و يا قسم سومى را پذيرفت و عقيده مند به تفصيل شد.در دورانهاى پيشين, هرچند سلاحهاى كشتار جمعى, كه اكنون در زرّادخانه هاى كشورهاى بزرگ توليد مى شوند, وجود نداشته است; امّا در جنگها, لشكريان و سربازان دو سوى نبرد, در گاه جنگ, دست به كارهايى مى زده اند كه به كشتار جمعى مى انجاميده است و زن و كودك, پير و جوان, به خاك و خون فرو مى غلطيده اند.در بسيارى از نبردها و جنگها, خانمانها مى سوخته, كاشانه ها ويران مى شده, كشتزارها نابود مى گرديده و نسل كشى دهشتناك رخ مى داده است.در جنگها, وحشيانه, خانه ها را ويران مى كرده و يا به آتش مى كشيده اند, زن و كودك را از دم تيغ مى گذرانده اند, آبها را مسموم مى كرده اند و….بنابراين, اصل موضوع, پيشينه دارد; از اين رو در روايات و آموزه هاى اسلامى و متنها و نصهاى روشن و روشن گر فقهى, به حكمها, ادبها و آيينهايى برمى خوريم كه اين نتيجه به دست مى آيد:اصل اولى در اسلام, ناروايى استفاده از سلاحهاى كشتار جمعى است. امّا با همه تأكيدها و پافشاريها بر ناروا بودنِ كشتار غير رزم آوران, مردمان عادى, زن و كودك, پيران و زمين گيران, فراريان, صلح جويان و خواستاران آشتى, تسليم شدگان, بريدن و به آتش كشيدن درختان, كشتزارها, مسموم كردن آبها, ويران كردن و به آتش كشيدن خانه ها و… در دو صورت به كار گرفتن سلاحهاى كشتار جمعى روا شمرده شده است:1. در صورتى كه دشمن ابتداكننده باشد و اين سلاحها را به كار بندد, مسلمانان حق مقابله به مثل دارند: فمن اعتدى عليكم فاعتدوا مثل ما اعتدى عليكم.2. پس از شعله ور شدن آتش جنگ (با توجه به اين كه جنگ در اسلام ماهيّت دفاعى دارد) در صورتى كه پيروزى مسلمان, تنها و تنها, بستگى به استفاده از اين گونه سلاحها باشد, در اين جا نيز, اين حق به مسلمانان داده شده است تا در دفاع از خود و گريز از سلطه و چيرگى بيگانگان و شكست و پيامدهاى سخت خردكننده و زيانبار آن, از اين گونه سلاحها استفاده كنند.آن چه در اين مقال آمد, تنها اشاره اى به پاره اى از زواياى بحث بود. به اميد آن كه اهل نظر و فقيهان روشن و همه سونگر, پژوهشها و ديدگاه هاى دقيق, همه سويه و كارشناسانه خود را ارائه دهند و بر آگاهى ها بيفزايند.