زیدیه از ظهور تا تأسیس حکومت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زیدیه از ظهور تا تأسیس حکومت - نسخه متنی

سید علی موسوی نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«زيديه» از ظهور تا تأسيس حكومت

سيد علي موسوي‌نژاد

عضو هيأت علمي مركز تحقيقات اديان ومذاهب.

1. تعريف

مذهب زيديه از جمله مذاهب شيعه به شمار مي‎رود که پيروان آن همچون ديگر شيعيان پس از پيامبر اسلام(ص) به امامت علي بن ابي‎طالب(ع) و فرزندان ايشان و مرجعيت اهل‎بيت معتقدند.

آنان پس از اعتقاد به برحق بودن و امامت علي(ع) بعد از پيامبر، و امامت حسن(ع) و حسين(ع)، امامت را منحصر در فرزندان آن دو مي‌دانند و معتقدند هر كدام از ايشان كه داراي شرايط باشد و مردم را به امامت خود دعوت كند و عليه ظلم و ستم قيام نمايد، امام خواهد بود. به همين دليل، آنان پس از امام حسين(ع) به امامت زيد بن علي بن حسين بن علي بن ابي‎طالب(ع) معتقدند و خود را پيرو او مي‎دانند.1

حاكم ابوسعد محسن بن محمد جشمي (متوفاي 494 ق)، يكي از شخصيتهاي زيديه ايران در قرن پنجم، مي‎گويد:

عقيده محوري مذهب زيديه برتري علي بن ابي‏طالب(ع) بر ديگر صحابه و اعتقاد به اولويت ايشان در امامت‏ است. آنان پس از امام حسن و امام حسين(ع)، امامت را در دو بطن (نسل آن دو امام) منحصر مي‎دانند و در نظر آنان استحقاق امامت با دعوت و فضل خواهد بود نه با وراثت. همچنين آنان معتقد به وجوب خروج بر حاكمان ظالمان‎اند و همچون معتزله به توحيد و عدل و وعد و وعيد، قائل‎اند.2

عبدالله بن زيد عنسي(متوفاي 667 ق)، يكي از شخصيتهاي زيديه يمن در قرن هفتم، مي‎گويد:

زيديه اصحاب زيد بن علي(ع) هستند، همان گونه كه شافعيان اصحاب شافعي و حنفيان اصحاب ابوحنيفه‎اند. و اصحاب انسان كساني‎اند كه همراه اويند و او را در دين و گفتار دوست مي‎دارند و از خواسته‎هاي او پيروي مي‎كنند و دوري از او را نمي‎پسندند.3

امام زيديه يمن، مهدي‎لدين‎الله احمد بن يحيي مشهور به ابن‎مرتضي(متوفاي84 ق)، نظري متفاوت دارد. او در تعريف زيديه مي‎گويد:

زيديه به زيد بن علي(ع) منتسب­اند و همگي به امامت او معتقدند، هر چند در فروع بر مذهب او نباشند، و اين بر خلاف شافعيان و حنفيان است كه به دليل پيروي از ابوحنيفه و شافعي در فروع، به آن دو منتسب مي‎شوند.4

به نظر نمي‎رسد كه ديدگاه اين دو شخصيت زيدي با هم تفاوتي اساسي داشته باشند، چرا كه آنچه مورد نظر عنسي بوده، تنها مشابهت ميان زيديه و مذاهب فقهي اهل­سنت، در اصل پيروي از امامان خود بوده است، در حالي كه ابن‎مرتضي مي‎خواهد بگويد: زيديه، به دليل تقليد در مسائل فقهي، به زيد بن علي(ع) منتسب نيستند، بلكه اعتقاد به امامت اوست كه موجب صدق اين نام مي‎شود.

2. پيدايش

پس از شهادت امام حسين بن علي(ع)، شيعيان به چند گروه تقسيم شدند و در حالي كه بسياري از آنان به امامت امام زين العابدين علي بن حسين(ع) اعتقاد داشتند، گروه ديگري محمد، فرزند امام علي(ع)، مشهور به ابن­حنفيه، را امام خود دانستند. اين گروه به «كيسانيه» شهرت يافتند.

گروه سوم، شيعياني بودند كه گويا اعتقاد به امامت امام معيني نداشتند و بر آن بودند كه امامت در آن گروه از فرزندان فاطمه(س) استمرار خواهد يافت كه داراي شرايط معيني باشد، از جمله آنكه بر عليه ستمگران و ظالمان خروج نمايد.

اين گروه، پس از آنكه زيد بن علي بن حسين(ع) در دوران حكومت هشام بن عبدالملك اموي دست به قيام زد، گرد او جمع شدند و او را امام خود دانستند و زيديه نام گرفتند.5

زيد بن علي بن حسين بن علي بن أبي‎طالب(ع) در سال 75 هجري ق، در مدينه متولد شد و پس از طي مراتب کمال و تربيت در دامان امام سجاد(ع) و برادر بزرگتر خود امام باقر(ع) عاقبت در سال 122 هجري در قيامي خونين در کوفه بر دستگاه خلافت جائر اموي شوريد و به شهادت رسيد.6

و از آن پس علويان بسياري با الهام از قيام او که خود ملهم از قيام امام حسين(ع) در عاشوراي 61 هجري ق، بود؛ در جاي جاي سرزمين‎هاي اسلامي دست به قيام و مبارزه زدند و مكتبي با نام زيديه شكل گرفت كه گروه قابل توجهي از شيعيان در مراكز عمده جهان اسلام خود را پيرو آن مي‎دانستند.

3.تاريخ

1. 3. مرحله شكل‎گيري، (قرن دوم هجري)

زيد بن علي بن الحسين(ع) در محرم سال 122 هجري ق، در کوفه به شهادت رسيد. با فاصله اندكي، فرزندش يحيي پرچمدار مبارزه با بني‎اميه شد و در خراسان دست به قيام زد. ولي حركت او نيز در سال 125 يا 126 ق، سركوب شد و يحيي به شهادت رسيد. قيام يحيي بن زيد و شهادت او، آغازي بر روند فروپاشي نظام اموي و پس از آن روي كار آمدن عباسيان در سال 132 بود.7 در ادامه و پس از سلطه ظالمانه بني‎عباس، علويان همچنان به مبارزات و قيامهاي خود ادامه دادند و زيديه نيز بر محور آنان جمع ‎شدند و به امامت آنان اعتقاد داشتند.

مهم‎ترين امامان زيديه، پس از زيد بن علي(ع) و فرزندش يحيي كه تا پايان قرن دوم در طول بيش از نيم قرن، دست به قيام زدند و به عنوان اماماني جامع شرايط براي زيديه مطرح بودند،8 عبارت‌اند از:

ـ محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب(ع)، معروف به نفس زكيه كه در سال 145 ق، و در زمان خلافت منصور عباسي در قيامي خونين در مدينه به شهادت رسيد.

ـ ابراهيم بن عبدالله، برادر نفس زكيه، كه او نيز به دنبال قيام و شهادت برادرخود در عراق قيام كرد و در همان سال به شهادت رسيد.

ـ حسين بن علي بن حسن بن حسن بن حسن بن علي بن ابي‎طالب(ع) معروف به شهيد فخ كه در سال169 ق، در زمان خلافت هارون عباسي در مكه مكرمه قيام كرد و در منطقه‎اي به نام فخ به شهادت رسيد.

ـ يحيي بن عبدالله، برادر ديگر نفس زكيه، كه پس قيام شهيد فخ و مشاركت در آن، در منطقه ديلم در شمال ايران دست به قيام و شكل دادن حركتي جديد زد، ولي به زودي توسط هارون خليفه عباسي دستگير شد و به زندان افتاد و در زندان درگذشت.

ـ ادريس بن عبدالله، برادر چهارم نفس زكيه نيز پس از جان در بردن از واقعه فخ، به مغرب دور گريخت و در آنجا با كمك برخي صاحب نفوذان مخالف حكومت عباسيان، تشكيل حكومت داد و پايه‎گذار حكومت ادريسيان، به عنوان اولين حكومت با گرايش زيدي، شد؛ حكومتي كه پس از او نيز سالها ادامه يافت و از نسل او در آن ديار حكومت ‎كردند.9

ـ محمد بن ابراهيم بن اسماعيل بن ابراهيم بن حسن بن حسن بن علي بن ابي‎طالب(ع)، معروف به ابن طباطبا، كه در سال 199 ق، در زمان مامون عباسي در قيامي كه ابوالسراياي سرّي فرماندهي آن را بر عهده داشت به عنوان امام زيديه مطرح شد. وي در اثناي قيام در همان سال بر اثر بيماري درگذشت.

همزمان با اوج‎گيري مبارزات زيديه در قرن دوم، برخي نظريه‎پردازان و متكلمان زيدي نيز متاثر از جو حاكم بر آن دوره، به طرح مباحث مختلف كلامي روي آوردند و نظريات آنان موجب پيدايش نخستين دسته بنديها در ميان زيديه شد.

اين اختلافات بيش از هر چيز به بحث امامت و رهبري جامعه باز مي‎گشت. زيرا آنان در اصول كلي مورد اختلاف متكلمان آن دوره و مباحثي همچون توحيد و نفي تشبيه و تجسيم و بحث عدل الهي و نفي جبر، ديدگاههاي تقريبا يكساني ارائه مي‎كردند و اختلاف چنداني نداشتند. مهم­ترين فرقه­هاي زيديه در اين مقطع عبارت بودند از: جاروديه، صالحيه و سليمانيه.1

2. 3. مرحله تثبيت و تشکيل حكومت (قرن سوم هجري)

قيامهاي متعدد و متنوع زيديه عليه دستگاههاي اموي و عباسي در جاي جاي جهان اسلام تا اواسط قرن سوم هجري ادامه داشت، ولي معمولاً اين قيامها جز در مواردي معدود كه با موفقيتهاي مقطعي و موقت همراه بود،11 در ساير موارد قرين توفيق نبود و به شكست مي‎انجاميد.

درست در همين مقطع و در نيمه نخست قرن سوم، شخصيتها و اماماني در ميان زيديه ظهور کردند که نقش بسيار مهمي در تدوين و احياي مجدد زيديه به عنوان يک مذهب داشتند که در رأس همه قاسم بن ابراهيم، مشهور به قاسم رسّي (متوفاي 246 ق)، و احمد بن عيسي بن زيد (متوفاي 247 ق)، قرار مي­گيرند. اين شخصيتها اگر چه در مبارزات سياسي خود موفقيتي كسب نكردند و مجبور به گوشه‎گيري شدند، ولي با تاليف كتابها و رساله‎هاي متعدد و ارزشمندي به زيديه به عنوان يك مذهب سر وسامان بخشيدند.

شکل­گيري جديد فکري در مذهب زيديه، همزمان با پديد آمدن نقطه عطفي مهم در مبارزات سياسي زيديه در همين مقطع بود؛ چرا که از اواسط قرن سوم ق، به تدريج مبارزات سياسي زيديه وارد مرحله جديدي شد و به جاي شورشهاي منطقه‎اي عليه دستگاه خلافت، امامان زيدي بيشتر با قرار گرفتن در هرم قدرت و به دست گرفتن رهبري حكومتهايي در ايران و يمن مطرح مي‎شدند. اين حكومتها موفقيتهاي جديدي را براي تجربه سياسي زيديه به ارمغان آورد. اين در حالي بود كه پيش از اين، حكومت ادريسيان در مغرب، تنها موفقيت پايدار در تجربه سياسي زيديه محسوب مي‎شد.

1. 2. 3. دولت ادريسيان

اشاره كرديم كه ادريس بن عبدالله پس از همكاري با حسين فخي و شكست قيام او، به مغرب دورگريخت. او در سال 172 ق، پس از دعوت و بيعت قبايل آن منطقه، دولتي مستقل از دستگاه خلافت عباسي در آن سامان تأسيس كرد. در مورد دعوت ادريس آورده‏اند كه او در يك مرحله داعي برادرش محمد نفس زكيه و در مرحله بعد داعي حسين فخي و در مرحله سوم داعي برادر ديگرش يحيي صاحب ديلم بود، و در نهايت وقتي خبر سرانجام كار يحيي به او رسيد، دعوت به خود كرد و براي تاسيس دولت ‏به «طنجه‏» رفت و پايه‏گذار اولين دولت زيديه شد.

در خصوص زندگي ادريس بن عبدالله و جانشينان او اطلاعات زيادي در اختيار نيست و منابع زيديه نيز كمتر به آن پرداخته‎اند، ولي مسلّم است كه ادريس پس از چند سال حكومت و احتمالاً در سال 177 ق، با دسيسه هارون‏الرشيد مسموم شد و به شهادت رسيد و پس از شهادتش، عده‎اي از فرزندان و نوادگان او دولت ادريسيان را تا بيش از دو قرن استمرار بخشيدند، و در مقطعي از قرن پنجم با كنار زدن امويان، بر اندلس نيز تسلط يافتند.12

2. 2. 3. دولت طبرستان و ديلمان

اولين حضور پيشوايان زيديه در ايران به قرن دوم ق، و به قيام يحيي بن زيد بن علي(ع) در خراسان و پس از آن به نهضت يحيي بن عبدالله، برادر نفس زکيه، در منطقه ديلمان بازمي‎گردد كه هيچ­ يك موفقيت پايداري پديد نياورد.

درسال 25 ق، حسن بن زيد بن محمد بن اسماعيل بن حسن بن زيد بن حسن بن علي بن ابي‎طالب(ع)، معروف به داعي كبير، با كمك مردم ديلم و طبرستان قيام كرد و اولين حكومت علويان زيدي را در شمال ايران تشكيل داد. اين حكومت در طول چندين قرن با فراز و نشيبها و فاصله­هاي زماني بسيار، تا قرن دهم هجري استمرار يافت.

پس از وفات داعي كبير در سال 27 ق، برادرش محمد بن زيد كه او نيز داعي خوانده مي‎شد، جانشين او شد. محمد بن زيد در سال 287 ق، در جنگ با سامانيان در گرگان كشته شد.13

منابع زيديه در امام دانستن اين دو برادر هماهنگ نيستند14 و اغلب آنان را واجد شرايط اين مقام نمي‎دانند و از آنان به عنوان امام ياد نمي‎كنند.15

ولي زماني كه حسن اطروش، فرزند علي بن حسن بن علي بن عُمر بن زين‎العابدين(ع)، معروف به ناصر كبير، در سالهاي پاياني قرن سوم و اوايل قرن چهارم ق، در همين منطقه حكومت را به دست گرفت، همه زيديه بر مقام امامت او اتفاق نظر داشتند و او را به عنوان يكي از بزرگ­ترين امامان خود شناختند. ناصر اطروش پايه‎هاي حكومت شيعي را در شمال ايران تحكيم كرد و دشمنان شيعه را سركوب نمود و در سال 3 4 ق، در آمل وفات يافت و در همان شهر كه مركز فرمانروايي او نيز بود، به خاك سپرده شد و تاكنون قبر او به عنوان مزار مورد توجه است.16

پس از ناصر اطروش، فرزندان او با ديگر علويان و احيانا با خود بر سر حكومت درگير شدند، ولي در ميان جانشينان ناصر، حسن بن قاسم كه از سرداران ناصر کبير و از نوادگان امام حسن و معروف به داعي صغير بود، موفق‎تر از ديگران حكومت زيديه را رهبري كرد.17

پس از كشته شدن داعي صغير در سال 316 ق، در آمل، حكومت زيديه در شمال ايران به صورت منطقه‎اي و پراكنده و احياناً با درگيريهاي داخلي و فترتهايي طولاني تا زمان بسط و گسترش حكومت صفويه بر همه مناطق ايران در قرن دهم، ادامه يافت. در اين دوره، علاوه بر شخصيتهايي كه از آنها نام برديم، مهم‎ترين امامان زيديه كه در اين منطقه ظهور كردند عبارت‌اند از:

ـ مهدي‎الدين‎الله محمد، فرزند حسن بن قاسم داعي صغير، معروف به ابن‎داعي كه در اواسط قرن چهارم در سال 353 ق، از بغداد به شمال ايران آمد و عهده‎دار منصب امامت زيديه شد و در سال 36 ق، وفات يافت.18

ـ مؤيدبالله ابوحسين احمد بن حسين بن هارون (متوفاي 411 ق) از نوادگان امام حسن(ع) يكي از مهم‎ترين امامان زيديه به شمار مي‎آيد. وي نقش ويژه‎اي در ترويج مكتب زيديه و امامان زيدي حجاز و يمن، در شمال ايران داشته و احياناً خود او نيز صاحب مكتب خاصي قلمداد شده است. آنچه مسلّم است او و برادرش ابوطالب متاثر از مكتب قاضي عبدالجبار (متوفاي 415 ق) و ديگر بزرگان معتزله در آن دوران بوده‎اند.19

ـ ناطق‎بالحق ابوطالب يحيي بن حسين بن هارون برادر مؤيدبالله بود كه پس از او به مقام امامت زيديه نائل آمده و گويا تا سال 424 ق، در قيد حيات بوده است. او همچون برادرش يكي از شخصيتهاي مؤثر و مهم تاريخ زيديه محسوب مي‎شود كه علي رغم ظهور در شمال ايران كه به صورت سنتي پيرو تعاليم و مكتب ناصر كبير بودند، تا حدود زيادي متأثر از مكتب معتزله و زيديه حجاز و يمن بود.2 از ابوطالب و برادرش مؤيدبالله هاروني به دليل نقش بارزي كه در احياي مكتب زيديه در قرن چهارم داشتند، به عنوان دو مجدد مذهب زيديه در اين قرن ياد شده است.

ـ مستظهربالله مانگديم21 احمد بن حسين، يكي ديگر از امامان حسني زيديه در شمال ايران است كه با برادران هاروني معاصر بوده و بنابر برخي گزارشها در منطقه تحت نفوذ مؤيدبالله هاروني جانشين وي شده است. وي نيز با تأثير پذيرفتن از معتزله و نوشتن تعليقاتي مهم بر كتاب الاصول الخمسة، تأليف قاضي عبدالجبار معتزلي (متوفاي 415 ق)، ادامه دهنده مكتب مؤيدبالله بود و گويا در سال 425 ق، در ري وفات يافته است.22

ـ موفق‎بالله حسين بن اسماعيل شجري گرگاني (متوفاي 42 ق) و فرزندش مرشدبالله يحيي (متوفاي 479 ق) نيز هر دو از امامان مطرح و بنام زيديه در شمال ايران بوده‎اند.23

ـ احمد بن يحيي، نواده مؤيدبالله ابوحسين هاروني، يكي از آخرين امامان مطرح و مهم زيديه در ايران است كه به ابوطالب اخير مشهور بوده و در آغاز قرن ششم در شمال ايران به مقام امامت زيديه رسيده است. او براي اولين بار موفق شد که دامنه نفوذ خود را تا يمن امتداد داده، براي مقطعي به عنوان امام زيديه در ايران و يمن شناخته شود. ابوطالب اخير كه از او به عنوان مجدد مذهب زيديه در آغاز قرن ششم نام برده مي‎شود، در سال52 ق، به دست فداييان اسماعيلي در شمال ايران به قتل رسيد.24

همچنين امامان ديگري نيز در اين فاصله و پس از آن تا پايان قرن ششم در شمال ايران ظهور كرده‎اند كه به دليل اهميت كمتر آنان و رعايت اختصار، از ذكرشان چشم پوشي كرديم؛ با اين توجه كه اغلب وجهه سياسي اين امامان، بيش از تأثيرگذاري كلامي و عقيدتي آنان بوده است.

زيديه شمال ايران در قرنهاي پنجم و ششم، علاوه بر دشمنان خارجي و حكومتهاي غير شيعي تابع خلفاي عباسي، از سوي دو جريان عمده شيعي نيز تحت فشار سياسي و عقيدتي بودند. از طرفي با گسترش مذهب اماميه اثناعشريه در ايران و به ويژه در مازندران، مناطق تحت نفوذ زيديه در شمال ايران محدودتر مي‎شد و از طرف ديگر اسماعليان نزاري كه قلعه الموت و برخي مناطق كوهستاني شمال ايران را مركز فعاليتهاي خود قرار داده بودند، رقابتي سرسختانه و خونين را با آنان آغاز كرده بودند.

از اواسط قرن هفتم و پس از حمله و سلطه مغول بر ايران، براي حدود يك قرن كمترين اطلاعات و گزارشها را از زيديه در ايران در اختيار داريم تا اينكه در اواسط قرن هشتم براي بار ديگر گزارشها از روي كار آمدن سلسله كياييان ‎زيدي مذهب در بخشهايي از شمال ايران و گيلان كنوني حكايت دارد كه در راس آن ساداتي حسيني و زيدي مذهب قرار داشتند.25 ولي وجود شخصيتهاي داراي شرايط و مدعي امامت در ميان زيديه شمال ايران، از قرن هفتم به بعد محل ترديد است.

آنچه مسلّم است آنكه پس از تسلط صفويان بر مناطق مختلف ايران و برچيده شدن حكومتهاي محلي و از جمله حكومت كياييان در گيلان، مذهب زيديه نيز در اين منطقه دوام نياورده و به تدريج از ميان رفته است و پيروان زيديه نيز به تدريج به مذاهب ديگر و به ويژه به مذهب اماميه گرويدند.26

3. 2. 3. دولت يمن

1. 3. 2. 3. زيديه يمن از آغاز تا قرن پنجم

هادي يحيي بن حسين بن قاسم رسّي، متولد 245 ق، در سال 28 در يمن پايه‎گذار حكومتي مستقل به نام شيعيان زيديه شد. از آن پس تا دوران معاصر، يمن و به ويژه بخشهاي شمالي آن به پايگاه سنتي زيديه تبديل شد و امامان و شخصيتها و جريانات فكري بسياري در آن منطقه ظهور كردند.

پس از وفات هادي يحيي بن حسين در سال 298 ق، دو فرزند او به نامهاي محمد ملقب به مرتضي‎لدين‎الله (متوفاي31 ق) و احمد ملقب به ناصرلدين‎الله (متوفاي 315 ق)، هر دو از امامان مهم زيديه در يمن و ادامه دهنده راه پدر بودند.27

پس از وفات ناصر احمد بن يحيي، زيديه در يمن دچار تفرقه و نزاعهاي داخلي و درگيريهاي شديد با اسماعيليه شدند. در اين مدت و تا اواخر قرن چهارم، نوادگان هادي به صورت پراكنده و بدون آنكه به مقام بالاي امامت دست يابند، در آن سرزمين باقي ماندند و حكومت كردند. سرانجام در اواخر قرن چهارم، يكي از نوادگان قاسم رسّي، به نام قاسم بن علي عياني و ملقب به منصوربالله، پس از مهاجرت از حجاز به يمن، به عنوان امامي مسلّم مطرح شد و براي بار ديگر روح تازه‎اي به كالبد زيديه در يمن دميد.28

پس از وفات منصوربالله قاسم بن علي در سال 393 ق، فرزندش حسين ملقب به مهدي‎لدين‎الله (متوفاي 4 4 ق) جانشين او شد و به مقام امامت زيديه نايل گشت. ولي در ادامه او به شخصيتي جنجالي در تاريخ زيديه يمن تبديل شد و پيرواني خاص به خود پيدا كرد كه معتقد به غيبت و مهدويت او شدند و به نام حسينيه مشهور گشتند.29

در همين مقطع جدال فكري ديگري نيز در ميان زيديه يمن رو به گسترش بود و آنان را كه همچنان خود را پيرو مكتب هادي مي‎دانستند به دو دسته مُطَرَّفيّه و مخترعه3 تقسيم مي‎كرد.

2. 3. 2. 3. زيديه يمن از قرن پنجم تا قرن دهم ق

پس از حسين بن قاسم عياني، بار ديگر درگيريهاي داخلي و خارجي بر اردوي زيديه در يمن سايه افكن شد و با كشته شدن امام ناصر‎لدين‎الله ابوالفتح ديلمي در سال 444 ق، به دست اسماعيليان يمن، آنان براي مدت يك قرن دوران فترت و افول را تجربه كردند و اسماعيليان بر اغلب قلمرو آنان تسلط يافتند.31 بدين ترتيب دوره‎اي از حكومت زيديه بر يمن، از امام هادي يحيي بن حسين تا امام ابوالفتح ديلمي به پايان رسيد.32

در سال 532 ق، و پس از رو به ضعف گذاشتن دولت اسماعيليان، متوكل‎علي‎الله احمد بن سليمان كه از نوادگان امام زيديه هادي يحيي بن حسين بود، براي بار ديگر حركت زيديه را جاني دوباره بخشيد و پس از مبارزاتي موفق شد حكومت زيديه را بر مناطقي از شمال يمن بگستراند. او علاوه بر نشستن بر كرسي امامت و رهبري سياسي، با تاثيرگذاري فكري و تأليفات مهم خود كه بر اساس خط اصيل زيديه جاروديه بود، با جريانات انحرافي در داخل صفوف زيديه و از جمله مُطَرَّفيّه كه در طول يك قرن فترت، رشد زيادي كرده بودند، به مقابله جدي پرداخت.33

احمد بن سليمان در سال 566 ق، وفات يافت. ولي با فاصله اندكي يكي ديگر از امامان زيديه، راه او را با قوت بيشتري ادامه داد. منصوربالله عبدالله بن حمزه كه او نيز از نسل قاسم رسّي بود، اقتدار زيديه را براي بار ديگر به آنان بازگرداند و با تأليفات بسيار و مبارزات بي امان علمي و سياسي و نظامي، و از جمله مبارزه قاطع با مطرفيّه كه موجب شد براي هميشه آنان از صحنه خارج شوند، يكي از موثرترين و مهم‎ترين امامان زيديه در طول تاريخ آنان به شمار مي‎آيد و از وي به عنوان مجدد زيديه در قرن ششم نام برده مي‎شود.34

وي در سال 614 ق، از دنيا رفت، ولي امامان زيديه كه اغلب از نوادگان قاسم رسّي و از سادات حسني بودند، يكي پس از ديگري و احياناً با نزاعهايي بر سر تصاحب منصب امامت، به مقام امامت مي‎رسيدند.

پس از اين مقطع مهم‎ترين امامان زيديه در يمن عبارت بودند از:35

ـ مهدي‎لدين‎الله احمد بن حسين، مشهور به ابوطير صاحب‎ ذي‎بين، از نوادگان قاسم رسّي بود و برخي از زيديه در مورد او نيز گمان مهدويت داشتند و عاقبت بر اثر نزاعهاي داخلي ميان زيديه در سال 656 ق، كشته شد!

ـ منصوربالله حسن بن بدرالدين محمد (متوفاي 67 ق) ازنوادگان هادي يحيي بن حسين بود و يكي از مطرح‎ترين امامان زيديه با گرايش اصيل زيدي در قرون ميانه در يمن است.

ـ متوكل‎علي‎الله مطهر بن يحيي، معروف به المظلّل بالغمام (متوفاي 697 ق) و فرزندش مهدي‎لدين‎الله محمد (متوفاي 728 ق)، دو امام ديگر زيديه از نسل امام هادي يحيي بن حسين بودند كه از آنها به عنوان دو مجدد زيديه در آغاز قرن هشتم نام برده شده است.

ـ مؤيدبالله يحيي بن حمزه كه از نوادگان امام دهم اثناعشريه حضرت علي النقي(ع) و در سال 729 ق، مدعي مقام امامت زيديه در يمن بود، و در سال 749 ق، وفات يافت. وي كه صاحب تأليفات مهم و فراواني است، در برخي اعتقادات از خط اصلي زيديه كه به فرقه جاروديه منتسب بودند فاصله گرفته بود.

ـ مهدي‎الدين‎الله احمد بن يحيي، مشهور به ابن‎مرتضي (متوفاي84 ق) كه او نيز از نوادگان امام زيديه هادي يحيي بن حسين و تا حدود زيادي متأثر از مكتب معتزله بود و با تأليفات بسيار در مباحث مختلف يكي از تاثيرگذارترين امامان زيديه يمن از قرن نهم تاكنون به شمار مي‎رود و از او به عنوان مجدد مذهب زيديه در آغاز قرن نهم ياد مي‎شود.

ـ هادي‎الي‎الحق عزالدين بن حسن (متوفاي 9 ق) يكي ديگر از نوادگان امام زيديه هادي يحيي بن حسين بود كه به مقام امامت زيديه در يمن رسيد و با تأليفات و طرح نظرياتي كه به نحوي در ادامه گرايشِ ابن‎مرتضي بود، به امامي مطرح و برجسته تبديل شد و به عنوان مجدد قرن در تاريخ زيديه ماندگار گشت.

ـ متوكل‎علي‎الله يحيي شرف‎الدين، نواده امام زيديه احمد بن يحيي ابن‎مرتضي، از آخرين امامان زيديه در دوره دوم حكومت آنان بر يمن بود كه پس از وفاتش در سال 965 ق، و روي كار آمدن فرزندش مطهر و چند امام ديگر، تركان عثماني به تدريج با تسلط بر يمن عرصه را بر امامان زيديه تنگ كردند و پس از فراز و نشيبهايي، در اواخر قرن دهم ق، يك­بار ديگر عرصه سياسي يمن از حكومت امامان زيديه خالي ماند.

3. 3. 2. 3. زيديه يمن از قرن يازدهم ق، تاكنون

پس از يك دوره اشغال يمن به وسيله حكومت عثماني و عدم امكان تحرك امامان زيديه، امامي ديگر از زيديه با نام منصوربالله قاسم بن محمد بن علي كه او نيز از نوادگان امام زيديه هادي يحيي بن حسين بود، در سال 1 6 ق، امامت و رهبري را به دست گرفت و با تركان عثماني وارد مبارزه جدي شد و اين آغازي براي رهايي يمن و زيديه از سيطره حكومت عثمانيها بود. از منصوربالله قاسم بن محمد بن علي كه بيشتر امامان زيدي پس از او تا دوران معاصر از نسل او بودند، به دليل مقام والاي علمي و تلاش بسيار در احياي مكتب زيديه در آغاز قرن يازدهم كه در قالب تأليفاتي مهم و شاگرداني تأثيرگذار بروز داشته، به عنوان مجدد مذهب زيدي در اين قرن ياد شده است.

پس از وفات منصوربالله قاسم بن محمد بن علي در سال 1 29 ق، دو فرزند او مؤيدبالله محمد (متوفاي 1 54 ق) و متوكل‎علي‎الله اسماعيل (متوفاي 1 87 ق) به ترتيب به مقام امامت رسيدند و هر دو از امامان برجسته و مهم زيديه به شمار مي‎آيند.36

از آن پس با روي كار آمدن مجموعه‎اي از امامان كه اغلب از نسل منصوربالله قاسم بن محمد بودند، به تدريج حكومت امامان زيديه رو به ضعف و انحطاط گذاشت و در بسياري از مقاطع با درگيريهاي داخلي و نزاع مدعيان امامت همراه بود. اين ضعف و انحطاط به جايي رسيد كه در قرن سيزدهم كسي همچون محمد بن علي شوكاني (متوفاي125 ق) كه به مكتب اهل‎سنت گرايشي آشكار داشت و در نزد زيديه به عنوان منحرف تلقي مي‎شود، به مقام قاضي القضاتي امامان وقت رسيد و تقريباً در همه امور حكومت دخالت داشت. اين انحطاط و اختلاف سرانجام به بازگشت عثمانيها و اشغال مجدد يمن انجاميد.37

در اواخر قرن سيزدهم و اوائل قرن چهاردهم ق، در حالي كه يمن براي بار ديگر به اشغال عثماني­ها درآمده بود، هنوز برخي امامان زيديه به عنوان امام مطرح مي‎شدند؛ هرچند توان بسط قدرت سياسي و تشكيل حكومت مستقل را نداشتند. در اين مقطع نيز گاهي به طور همزمان چند امام مدعي مقام امامت زيديه مي‎شدند. برجسته‎ترين امامان زيديه در اين مقطع منصوربالله محمد بن عبدالله وزير (متوفاي 13 7 ق)38 و مهدي‎لدين‎الله محمد بن قاسم حوثي (متوفاي 131 ق)39 بودند.

تا اينكه در سال 13 7 ق، پس از وفات محمد بن عبدالله وزير، منصوربالله محمد بن يحيي حميدالدين، خود را به عنوان امام زيديه، مطرح كرد و اين آغازي بود بر سلسله‎اي از آخرين امامان زيديه از خانواده حميدالدين كه آنها نيز از نسل قاسم بن محمد بن علي بودند.4

وقتي محمد بن يحيي حميدالدين در سال 1322 ق، وفات يافت، فرزندش متوكل‎علي‎الله يحيي به مقام امامت رسيد و راه او را در مبارزه با تركان عثماني ادامه داد. در عصر او يمن براي بار دوم از تحت سلطه عثمانيها خارج شد و به استقلال رسيد.41

در اين دوره و در فاصله جنگ جهاني اول و دوم، يمن نيز دستخوش تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي بسياري شد و اين تحولات به انقلابي داخلي عليه حكومت امامت زيديه در سال 1367ق/ 1948 م، و ترور امام يحيي انجاميد. ولي انقلابيون به زودي در تسلط بر اوضاع يمن شكست خوردند و فرزند امام يحيي، ناصر‎لدين‎الله احمد به منصب امامت رسيد.42

تحولات سريع جهاني و منطقه‎اي همچنان ادامه يافت و حكومت امامان زيديه كه شكلي موروثي و سلطنتي به خود گرفته بود، به تدريج توان مقابله را در برابر موج جديد جمهوري خواهي و تجدد طلبي از دست داد و در سال 1382 ق/1962 م، وقتي امام احمد حميدالدين از دنيا رفت و فرزندش محمد بدر به عنوان جانشين او معرفي شد، در كودتايي نظامي كه از برخي پشتوانه‎هاي خارجي نيز بهره مي‎برد، حكومت امامان زيديه سقوط كرد و از آن پس تاكنون زيديه از قدرت سياسي و به تبع آن از امامت مورد تأكيد در مذهب زيديه، فاصله گرفتند.43


1. اوائل المقالات، ص39؛ فرق الشيعة، ص55؛ مروج الذهب، ج3، ص231؛ مقالات الإسلاميين، ج1، ص65.

2. نقل ابن‎مرتضي در المنية و الامل، ص89؛ مشابه همين تعريف را ببينيد در الملل و النحل، چاپ شده در مقدمه البحر الزخّار الجامع لمذاهب علماء الأمصار، ص4 .

3. الرسالة البديعة المعلنة بفضائل الشيعة، ص66.

4. المنية و الامل، ص89.

5. قواعد عقائد آل‎محمد، نقل در عدة الـاكياس في شرح معاني الـاساس، ج2، ص139؛ مسائل الإمامة، ص42؛ فرق الشيعة، ص53.

6. تاريخ الطبري، ج3، ص38 ؛ مروج الذهب، ج‏3، ص‏28؛ الكامل في التاريخ، ج‏5، ص‏497.

7. شرح حال يحيي بن زيد را در اين منابع زيديه ببينيد: مقاتل الطالبيين، صص145-15 ؛ المصابيح، صص4 7-423؛ تتمةالمصابيح، المصابيح، صص414-423؛ الإفادة في تاريخ الائمة السادة، صص51-54؛ الحدائق الوردية في مناقب أئمة الزيدية، ج1، صص268-272؛ مآثر الأبرار في تفصيل مجملات جواهر الأخبار، ج1، صص4 4-4 7؛ التحف شرح الزلف، صص76-77.

8. شرح حال اين امامان زيديه را نيز به ترتيب در اغلب مصادر پيش گفته مي‎توان ديد كه به دليل رعايت اختصار از تكرار آن خودداري شد. البته برخي از اين مصادر، در كنار اين امامان، از امامان ديگري نيز نام برده‎اند كه به دليل اختلافي بودن امامت و يا اهميت كمترشان، از ذكرشان صرف نظر كرديم.

9. برخي از منابع زيديه از جمله الأحكام في الحلال و الحرام؛ الإفادة في تاريخ الأئمة السادة و حقائق المعرفة، از ادريس بن عبدالله در رديف امامان زيديه در اين دوره ياد نكرده است.

1 . فرقه‎هاي اوليه زيديه مختلف و متعدد ذكر شده است؛ نشوان بن سعيد حميري (متوفاي 573 ق) در الحور العين، و محمد بن حسن ديلمي (متوفاي 711 ق) در قواعد عقائد آل‎محمد از جمله شخيتهاي زيديه­اند كه از سه فرقه بتريه و جريريه و جاروديه نام ‎برده­اند. ر.ک: الحور العين، ص155؛ قواعد عقائد آل‎محمد، مخطوط، نقل شده در عدة الأكياس في شرح معاني الأساس، ج2، ص14 .

سخن مفصل تر از فرقه­ها و دسته بندي­هاي زيديه از آغاز تا دوران معاصر و عقايد آنان را به نوشتاري مستقل که به خواست خدا به زودي منتشر خواهد شد وامي­گذاريم.

11. به عنوان نمونه مي‎توان به هر يك از محمد بن عبدالله نفس زكيه، برادرش ابراهيم بن عبدالله و محمد بن ابراهيم ابن‎طباطبا اشاره كرد كه هر يك حدود دو ماه در مناطق قيام خود، زمام امور را به دست گرفتند و حكومت كردند. ر.ك: مقاتل الطالبيين؛ تتمة المصابيح؛ الإفادة في تاريخ الأئمة السادة؛ الحدائق الوردية في مناقب أئمة الزيدية و ديگر منابع پيش گفته.

12. بخشي از كتابِ أخبار فخ، تأليف شخصيت زيديه احمد بن سهل رازي (متوفاي قرن چهارم)، به اخبار ادريس بن عبدالله اختصاص يافته است، ببينيد: أخبار فخ و خبر يحيي بن عبدالله و أخيه إدريس بن عبدالله، صص54-67؛ براي اطلاع بيشتر از شرح حال ادريس بن عبدالله و دولت ادريسيان، علاوه بر منابع زيديه ذكر شده در بخش معرفي امامان زيديه در قرن سوم و ديگر منابع تاريخي همچون تاريخ الطبري، ج6، ص416؛ الكامل، ج4، ص13؛ مروج الذهب، ج3، ص326، ر.ک: كتاب الأدراسة حقائق جديدة.

13. شرح حال حسن بن زيد و برادرش محمد بن زيد را ببينيد در: التاجي في أخبار الدولة الديلمية، بخش منتشر شده در أخبار أئمة الزيدية في طبرستان و ديلمان و جيلان، صص19-23؛ تاريخ طبرستان، صص228-259؛ تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، صص2 1-214؛ التحف شرح الزلف، صص161-166.

14. به عنوان نمونه، در حالي كه اغلب منابع از آن دو به عنوان امام ياد نمي‎كنند، شخصيت برجسته معاصر زيديه مجدالدين مؤيدي در كتاب التحف شرح الزلف از هر دو با عنوان امام ياد كرده و به شرح حالشان پرداخته است.

15. برخي از منابع زيديه به انتقاد صريح و تند از حسن و محمد بن زيد نيز پرداخته‎اند و از آن جمله احمد بن موسي طبري (متوفاي 34 ق) از هادي يحيي بن حسين (متوفاي 298 ق) روايت مي‎كند، كه گفته است: «جايگاه حسن و محمد بن زيد در نزد خدا همانند جايگاه سبكتكين و برادر اوست كه نوكر حلقه به گوش بني‎عباس بودند، بلكه اين دو به دليل خويشاوندي با پيامبر، جرمشان سنگين‎تر است.» المنير، ص172.

16. شرح حال و اخبار ناصر كبير را ببينيد در: التاجي في أخبار الدولة الديلمية، بخش منتشر شده در أخبار أئمة الزيدية في طبرستان و ديلمان و جيلان، صص23-33؛ تتمة المصابيح، المصابيح، صص6 2-6 7؛ الإفادة في تاريخ الأئمة السادة، صص117-126؛ الحدائق الوردية في مناقب أئمة الزيدية، ج2، صص55-79؛ مآثر الأبرار في تفصيل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص62 - 632؛ التحف شرح الزلف، صص184-187؛ تاريخ طبرستان، صص268-275.

17. منابع زيديه در امام دانستن حسن بن قاسم نيز اتفاق نظر ندارند و بسياري از او در رديف امامان زيديه نام نمي‎برند. شرح حال او ببينيد در: الإفادة في تاريخ الأئمة السادة، ص132؛ مآثر الأبرار في تفصيل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص633- 634؛ التحف شرح الزلف، 188؛ تاريخ طبرستان، صص274-292؛ تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، صص221-223.

18. براي شرح حال ابن‎داعي ر.ك: التاجي في أخبار الدولة الديلمية، بخش منتشر شده در أخبار أئمة الزيدية في طبرستان و ديلمان و جيلان، صص4 -42؛ الإفادة في تاريخ الأئمة السادة، صص137-15 ؛ الحدائق الوردية في مناقب أئمة الزيدية، ج2، صص1 1-113؛ مآثر الأبرار في تفصيل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص675- 684؛ التحف شرح الزلف، صص2 9-21 .

19. شرح حال مؤيدبالله را علاوه بر تأليف مستقلي كه امام زيديه مرشدبالله يحيي بن حسين (متوفاي 479 ق) نوشته و با نام سيرة الامام المؤيدبالله منتشر شده است، مي‎توان در منابع زير نيز ديد: شرح عيون المسائل، بخش منتشر شده در فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة، ص376؛ روضة الأخبار، بخش منتشر شده در تاريخ أئمة الزيدية في طبرستان و ديلمان و جيلان، صص353-354؛ مآثر الأبرار في تفصيل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص685- 696؛ التحف شرح الزلف، صص211-212.

2 . شرح حال ابوطالب ناطق‎بالحق را نيز مي‎توان در منابع پيش گفته، پس از شرح حال برادرش مؤيدبالله، ديد.

21. مانگديم: كلمه‎اي فارسي است به معناي ماه ‎رو. اين كلمه مركب از دو بخش است: مانگ به معناي ماه، و ديم به معناي رو و گونه. ن. ك: الدرجات الرفيعة، ص523.

22. شرح حال او را ببينيد در: مآثر الأبرار في تفصيل مجملات جواهر الأخبار، ج2، ص7 1؛ رحيق الأنهار في تراجم رجال شرح الأزهار، چاپ شده در مقدمه شرح الأزهار، ج1، ص28-29؛ التحف شرح الزلف، ص216.

23. بسياري از منابع زيديه از امام موفق‎بالله در شمار امامان خود ياد نكرده‎اند، ولي شرح حال او را در اين منابع مي‎توان ديد: المراتب في فضائل علي بن أبي‎طالب، صص166-167؛ رحيق الأنهار في تراجم رجال شرح الأزهار، چاپ شده در مقدمه شرح الأزهار، ج1، ص47؛ التحف شرح الزلف، صص222-223؛ 1 7. همچنين شرح حال مرشدبالله را ببينيد در: التحف شرح الزلف، ص223.

24. براي شرح حال ابوطالب اخير ر.ك: كتاب وصل إلي الفقيه العلامة عمران بن الحسن، منتشر شده در أخبار أئمة الزيدية في طبرستان و ديلمان و جيلان، صص154-158؛ الحدائق الوردية في مناقب أئمة الزيدية، ج2، صص2 3-218؛ مآثر الأبرار في تفصيل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص7 5- 7 8؛ التحف شرح الزلف، صص225-23 .

25. شرح حال اين سلسله و وقايع آن دوره را ببينيد در دو كتاب: تاريخ گيلان و ديلمستان، تاليف ظهيرالدين مرعشي (زنده در894 ق) و مجالس المؤمنين، تاليف قاضي نورالله شوشتري(متوفاي 1 19ق).

26. قاضي نورالله شوشتري (متوفاي 1 19 ق) در شرح احوال حاكم زيدي گيلان، كاركيا سلطان احمد بن كاركيا سلطان حسين (متوفاي94 ق) آورده است که او: «از مذهب شيعه زيديه جاروديه كه مذهب قديم اهل گيلان بود، به مذهب اماميه اثني عشريه انتقال نمود.» مجالس المؤمنين، ج2، ص378.

27. شرح حال هادي يحيي بن حسين و دو فرزندش را نيز اغلب منابع زيديه كه قبلاً بارها از آنها نام برديم، آورده‎اند كه به جهت رعايت اختصار از ذكر يك يك آنها خودداري مي‎شود. علاوه بر اين، علي بن محمد علوي از معاصران هادي در كتابي به نام سيرة الهادي إلي الحق و عبدالله بن عمر همداني (متوفاي قرن چهارم) در تاليفي به نام سيرة الناصرلدين‎الله أحمد بن يحيي بن الحسين به شرح حال آن دو پرداخته‎‎اند. براي اطلاع بيشتر از مشخصات چاپي اين دو کتاب و ديگر آثار منتشر شده از زيديه ر.ک: تراث الزيدية.

28. شرح حال او را علاوه بر منابع زيديه كه قبلاً نام برده شد، در تأليف مستقلي كه حسين بن احمد بن يعقوب، عالم زيديه در قرن چهارم، در شرح احوال و سيره او نوشته و با نام سيرة الامام المنصوربالله القاسم بن علي العياني منتشر شده است، مي‎توان ديد.

29. شرح حال مهدي حسين بن قاسم نيز در همه منابع زيديه كه متأخر از او نوشته شده و قبلاً به آنها اشاره كرده‎ايم، آمده است. صاحب اين قلم نيز به زودي در باره حسين بن قاسم و فرقه حسينيه نوشتاري مستقل منتشر خواهد کرد.

3 . براي اطلاع بيشتر ر.ک: مقاله «يادداشتي درباره مطرفيه و رديه قاضي جعفر بن عبدالسلام»، حسن انصاري قمي، مجله كتاب ماه دين، شماره 49-5 ، آبان و آذر 138 ؛ «مدخل مطرفيه»، محمدکاظم رحمتي، مجله هفت آسمان، شماره 19، پاييز 1382.

31. دولت اسماعيليان در يمن كه از سال 439 تا 563ق، بر يمن حكومت كردند، با نام دولت صُليحيه شناخته مي­شود. براي مطالعه تاريخ اسماعليان يمن و دولت صليحيه، ر.ک: الصليحيّون و الحركة الفاطميّة في اليمن.

32. شرح حال امام ابوالفتح ديلمي و اوضاع زيديه در زمان او را نيز در منابع متأخر زيديه كه پيش از اين در شرح احوال امامان زيديه نام برديم، مي‎توان ديد.

33. شرح حال احمد بن سليمان را نيز در منابع زيديه متأخر از او مي‎توان ديد. همچون: الحدائق الوردية في مناقب أئمة الزيدية، ج2؛ مآثر الأبرار في تفصيل مجملات جواهر الأخبار، ج2 و التحف شرح الزلف.

34. علاوه بر منابعي كه بارها از آنها نام برده‎ايم، در خصوص شرح حال اين امام زيديه چندين تأليف مستقل نيز وجود دارد؛ از جمله السيرة الشريفة المنصورية، تأليف أبوفراس فاضل بن دعثم (متوفاي قرن هفتم).

35. شرح حال اين امامان زيديه را ببينيد در: مآثر الأبرار في تفصيل مجملات جواهر الأخبار، ج2، ص867 به بعد؛ بلوغ الأرب و كنوز الذهب في معرفة المذهب، ص356 به بعد؛ التحف شرح الزلف، ص251 به بعد؛ البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع؛ ص251 به بعد و أعلام المؤلفين الزيدية.

36. در خصوص شرح حال اين سه امام زيديه، علاوه بر منابع عمومي متأخر همچون التحف شرح الزلف، بهترين منبع سه تأليف مستقل مطهر بن محمد جرموزي (متوفاي1 76 ق) است كه با نام­هاي النبذة المشيرة، الجوهرة المنيرة و تحفة الأسماع و الأبصار، به ترتيب به سيره امام قاسم بن محمد و دو فرزندش مؤيدبالله و متوكل‎علي‎الله اختصاص يافته است.

37. از بهترين منابع براي مطالعه اين مقطع از تاريخ زيديه، كتاب رياض الرياحين، تأليف محسن بن احمد حرازي (متوفاي 1288ق) است كه جلد دوم آن به تاريخ يمن در عصر اشغال مجدد توسط عثمانيها پرداخته است. همچنين دكتر حسين بن عبدالله عمري كتابي در سه مجلد فراهم آورده است با نام تاريخ اليمن الحديث و المعاصر كه در آن متون تاريخي مربوط به همين دوره را جمع آوري و منتشر كرده است.

38. در خصوص شرح حال اين امام زيديه، علاوه بر منابع عمومي همچون التحف شرح الزلف، دو تأليف مستقل نيز در دست داريم: اولي از محمد بن اسماعيل كبسي (متوفاي 13 8 ق) با نام جواهر الدرّ المكنون كه با تتمه محقق معاصر او، زيد بن علي وزير، تاريخ يمن و شرح حال اين امام زيديه را از سال 1269 تا 13 7 در برمي‎گيرد و دومي از نواده اين امام، احمد بن محمد وزير با نام الإمام محمد بن عبدالله الوزير.

39. شرح حال او را ببينيد در التحف شرح الزلف، صص365-376 و مقدمه تأليف مشهورش: الموعظة الحسنة.

4 . علاوه بر منابع عمومي، علي بن عبدالله ارياني (متوفاي 1323 ق) در كتابي مستقل با نام الدررالمنثور في سيرة الإمام المنصور در دو جلد و محمد بن محمد زباره(متوفاي 138 ق) به صورت مفصل در جلد دوم از كتاب أئمة اليمن في القرن الرابع عشر به شرح حال و دوران امامت اين امام پرداخته‎اند.

41. عبدالكريم بن أحمد مطهر (متوفاي 1366 ق) در كتابي مستقل با نام كتيبة الحكمة من سيرة إمام الأئمة در دو جلد و محمد بن محمد زباره به صورت مفصل در جلد سوم و چهارم از كتاب أئمة اليمن في القرن الرابع عشر به شرح حال و وقايع دوران امامت متوكل يحيي حميدالدين پرداخته‎اند، همچنين عبدالله بن محسن عزب (متوفاي 1365 ق) در تأليفي مستقل با نام تاريخ اليمن الحديث، حوادث و تاريخ يمن را در همزمان با خروج عثمانيها در فاصله سالهاي 1323 تا 1336 ق، ثبت كرده است.

42. در خصوص انقلاب 1948م ببينيد: الحركات السياسية و الاجتماعية في اليمن، تأليف دكتر صادق عبده علي، و رساله دكتري احمد قائد صائدي كه با نام الحركة المعارضة اليمنية في عهد الامام يحيي بن محمد حميدالدين منتشر شده است.

در مورد شرح حال آخرين امام زيديه يمن نيز در كتابهاي بسياري سخن رفته است. از جمله علامه احمد بن محمد شامي، نويسنده معاصر زيديه، در اين خصوص كتابي دارد با نام امام اليمن أحمد حميدالدين. براي اطلاع بيشتر از مشخصات چاپي کتابهاي ياد شده در اين نوشتار و ديگر آثار منتشر شده از زيديه ر.ک: تراث الزيدية.

43. در خصوص انقلاب سال 1962 م، و تاريخ يمن كتابهاي بسياري تأليف شده است كه به عنوان نمونه مي‎توان به دو كتاب الحركات السياسية و الاجتماعية في اليمن و كتاب ثورة 26 سبتامبر، منتشر شده از سوي مركز مطالعات و تحقيقات يمن، اشاره كرد كه اولي به بررسي اوضاع سياسي و اجتماعي يمن و زيديه از سال 1918 تا 1967 م، و دومي به انقلاب جمهوري خواهان پرداخته است.

کتابنامه:

1. الأحكام في الحلال و الحرام، هادي­الي‎الحق يحيي بن حسين، مكتبة التراث الاسلامي، صعده، چاپ دوم، 142 ق/1999م.

2. أخبار أئمة الزيدية في طبرستان و ديلمان و جيلان، ويلفرد مادلونگ، از سري متون و پژوهشهاي منتشر شده به وسيله مركزِ آلمانيِ مطالعات شرقي در بيروت، شماره 28، فرانتز اشتاينر، ويسبادن، 1987م.

3. أخبار فخ و خبر يحيي بن عبدالله و أخيه إدريس بن عبدالله، احمد بن سهل رازي، دارالقرب الإسلامي، بيروت، 1995م.

4. الأدراسة حقائق جديدة، محمود أسماعيل، مكتبة مدبولي، قاهرة، 1411 ق/1991م.

5. أعلام المؤلفين الزيدية، عبدالسلام بن عباس وجيه، مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية، صنعاء، چاپ اول، 142 ق/1999م.

6. الافادة في تاريخ أئمة السادة، ناطق­بالحق ابوطالب يحيي بن حسين هاروني، مركز أهل­البيت للدراسات الإسلامية، صعده، چاپ اول، 1422ق/2 1م.

7. أوائل المقالات في المذاهب و المختارات، شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان، مؤسسه مطالعات اسلامي، تهران، چاپ اول، 1372ش/1413ق.

8. البحر الزخار الجامع لمذاهب علماء الأمصار، مهدي­لدين­الله احمد بن يحيي ابن­مرتضي، دارالحكمة اليمانية، صنعاء، چاپ اول، 14 9ق/1988م، 6جلد.

9. البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، محمد بن علي شوکاني، دار الفکر، دمشق، چاپ اول، 1419ق/1998م.

1 . بلوغ الأرب و كنوز الذهب في معرفة المذهب، علي بن عبدالله بن قاسم، مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية، صنعاء، چاپ اول، 1423ق/2 2م.

11. التاجي في أخبار الدولة الديلميّة، ابراهيم بن هلال صابي، منتشر شده در أخبار أئمة الزيدية.

12. تاريخ الطبري، محمد بن جرير طبري، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، چاپ چهارم، 14 3ق/1983م.

13. تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، ظهيرالدين مرعشي، فردوسي، تهران، 1333 ش.

14. تاريخ طبرستان، محمد بن حسن بن اسفنديار، پديده، تهران، 1366 ش.

15. تاريخ گيلان و ديلمستان، ظهيرالدين مرعشي، مؤسسه اطلاعات، تهران، 1364 ش.

16. تتمةالمصابيح، علي بن بلال آملي، منتشر شده با المصابيح.

17. التحف شرح الزلف، مجدالدين بن محمد مؤيدي، مكتبة بدر، صنعاء، چاپ سوم، 1417ق/1997م.

18. تراث الزيدية، سيد علي موسوي‌نژاد، مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، قم. 1384ش.

19. الحدائق الوردية في مناقب أئمة الزيدية، حميد بن احمد محلي، مركز بدر العلمي و الثقافي، صنعاء، چاپ اول، 1423ق/2 2م.

2 . حقائق المعرفة، متوكل­علي­الله احمد بن سليمان، مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية، صنعاء، چاپ اول، 1424ق/2 3م.

21. الحورالعين، نشوان بن سعيد حميري، مكتبة الخانجي، چاپ اول، 1948م.

22. الدرجات الرفيعة، سيد علي خان مدني، بصيرتي، قم، چاپ دوم، 1397ق.

23. رحيق الأنهار في تراجم رجال شرح الأزهار، احمد بن عبدالله جنداري، منتشر شده در مقدمه شرح الأزهار.

24. الرسالة البديعة المعلنة بفضائل الشيعة، عبدالله بن زيد عنسي، مركز أهل­البيت للدراسات الإسلامية، صعده، چاپ اول، 1423ق/2 2م.

25. روضة الاخبار، يوسف بن محمد حجوري، بخش منتشر شده در تاريخ أئمة الزيدية في طبرستان و ديلمان و جيلان.

26. شرح عيون المسائل، ابوسعد محسن بن محمد بن کرامه جشمي، منتشر شده در فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة.

27. عدة الـاكياس في شرح معاني الـاساس، احمد بن محمد شرفي، دار الحكمة اليمانية، صنعاء، چاپ اول، 1415ق/1995م، 2 مجلد.

28. فرق الشيعة، حسن بن موسي نوبختي، دار الأضواء، بيروت، چاپ دوم، 14 4ق/1984م.

29. فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة، فواد سيد، الدار التونسية، 1393ق/1974م.

3 . الكامل في التاريخ، ابن‏اثير شيباني، دار احياء التراث العربي، بيروت، 14 8ق/1983م.

31. كتاب وصل إلي الفقيه العلامة عمران بن الحسن، يوسف ين ابي­الحسن جيلي، منتشر شده در أخبار أئمة الزيدية في طبرستان و ديلمان و جيلان.

32. مآثر الأبرار في تفصيل مجملات جواهر الأخبار، محمد بن علي زحيف، مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية، صنعاء، چاپ اول، 1423ق/2 2م.

33. مجالس المؤمنين، قاضي نورالله شوشتري، اسلاميه، تهران، 1375.

34. المراتب في فضائل علي بن أبي‎طالب، ابوالقاسم اسماعيل بن احمد بستي، دليل ما، قم، 1421ق.

35. مروج الذهب و معادن الجوهر، علي بن حسين مسعودي، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1411ق/1991م.

36. مسائل الإمامة، ناشيء اكبر، فرانز اشتاينر، 1971م.

37. المصابيح، ابوعباس احمد بن ابراهيم، مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية، صنعاء، چاپ اول، 1422ق/2 2م.

38. مقاتل الطالبيين، ابوالفرج علي بن حسين اصفهاني، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، چاپ دوم، 14 8ق/1987م.

39. مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين، علي بن اسماعيل اشعري، فرانز اشتاينر، چاپ سوم، 14 ق/198 م.

4 . المنتزع المختار من الغيث المدرار مشهور به شرح الأزهار، عبدالله بن مفتاح، مكتبة التراث الإسلامي، صعده، 1414ق/2 3م، 1 مجلد.

41. المنية و الأمل في شرح الملل و النحل، مهدي­لدين­الله احمد بن يحيي ابن­مرتضي، مؤسسة الكتاب الثقافية، 1988م.

42. المنير علي مذهب الامام الهادي يحيي بن الحسين، احمد بن موسي طبري، مركز أهل­بيت للدراسات الإسلامية، صعده، چاپ اول، 1421ق/2 م.

43. الموعظة الحسنة، مهدي­لدين­الله محمد بن قاسم حوثي، مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية، صنعاء، چاپ اول، 142 ق/1999م.

/ 1