نامه علوم انساني» - نامه علوم انسانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نامه علوم انسانی - نسخه متنی

سید فضل‏الله موسوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه علوم انساني»

دكتر سيد فضل‏الله موسوي

سخن سردبير

اِنَ‏النّاقِدَ بَصيرٌ بَصيرٌ

يكي از كارهاي خداوند متعال، نقّادي است. او نقّادي بسيار بسيار بصير است كه با ريزبيني خاص خود، همه پديده‏هاي عالم هستي، ازجمله موجودات مختار را زيرنظر دارد و تمامي كردارها، رفتارها و نيّتهاي نهفته در پس آنها را مي‏داند و مي‏بيند و به زبان ما به‏نقد مي‏كشد. حتي آن دسته از اعمال و رفتارها و نيّتهايي را كه ممكن است از چشم فرشتگان مختلف ــ كه مأموران نگارش اعمالندــ بدور افتند، مي‏بيند و بررسي مي‏كند. به عبارتي ديگر، نقد و بررسي و ارزيابي خداوند، از وراي اعمالي كه ثبت آنها ممكن است وظيفه فرشتگان نباشد، انجام مي‏گيرد و به‏تناسب، پاداشها و كيفرهايي خاص براي همه اعمالي كه در عالم وجود انجام مي‏گيرد درنظر گرفته مي‏شود. همچنين وضعيت عاملان آنها بويژه در عالم آخرت روشن و مجسم مي‏شود، به‏نحوي كه گويي آن اعمال با وجود آنها عجين شده و آنها را احاطه كرده است.

امّا اين نقّاد بزرگ و بصير، در عين نقّادبودن، ستّار نيز هست و بسياري از عيوب بندگانش را براي بندگان ديگر آشكار نمي‏كند بلكه با رحمت و فضل بيكران خود مي‏پوشاند. او مي‏خواهد انسان طوري تربيت شود كه ابتدا خود با توجه به دستورات و احكام الهي و شيوه عمل پيامبران به اشتباهاتش پي ببرد و خويش را اصلاح كند. سپس از طريق آموزش و اندرزها و فرامين انسانهاي خوب و پرورش‏يافته و نيز حوادث عبرت‏انگيز، راه صحيح خويش را بيابد. لذا خداوند گاه بر سر راه او حوادثي ايجاد مي‏كند يا در برابر او و درطول زندگي‏اش افرادي را قرار مي‏دهد كه او را متنبّه كنند و مسير زندگي و اعمالش را تغيير دهند و او را به راه صلاح كشانند. در واقع شايد بتوان گفت كه نقادي و اصلاح‏گري خداوند، هم بصورت مستقيم و هم غيرمستقيم اعمال مي‏شود. همه اين كارها به‏دليل رحمت بيكران خداوند در راستاي رستگاري، رشد و كمال بندگان و در نتيجه خير آنان انجام مي‏گيرد.

امّا به‏غير از خداوند ــ كه نقادي بزرگ و واقعي است ــ انسانها نيز در حيطه خود، دربرابر هم مسئوليتها و تعهداتي دارند كه ازجمله آنها نقّادي از يكديگر است. نهاد امر به معروف و نهي از منكر، قطعا يكي از اين مقوله‏ها است؛ حديث معروف «درميان برادران ديني، آن كسي را بيشتر دوست دارم كه عيوب مرا به من هديه كند» نيز در همين راستا است؛ و سرانجام، از همين موارد است بسياري از توصيه‏هاي اخلاقي اسلام كه در آيات و احاديث مندرج است و مسلمانان را وامي‏دارد تا دربرابر بديها و كاستيهاي يكديگر بي‏توجّه نباشند و به وجهي كه سازنده است، آنها را به يكديگر يادآور شوند و گوشزد كنند و به عبارتي ديگر، انتقادي سازنده به‏قصد اصلاح انجام دهند، تا ضمن برطرف‏شدن نواقص، باعث رشد و سازندگي در انسانها و آثار آنان شوند. ازجمله اين نقّادي‏هاكه براي برطرف كردن كاستيهاي انسان و كارهايش و از طرف ديگر براي رشد، تعالي و كمال او صورت مي‏گيرد، نقد و بررسي آثار قلمي و علمي انسانها بويژه متفكران و دانشمندان است. روش انسانها در اين نقّادي‏ها بايد بعضاً با الهام از شيوه ناقد بزرگ و مهربان يعني خداوند متعال باشد: ناقدان بايد سعي كنند همانگونه كه خداوند اعمال را با دقت مي‏نگرد و ارزيابي مي‏كند و قضاوت باطل نمي‏كند، در نقد و بررسي خود، ريزبيني و دقت را با رعايت عدالت و انصاف و بي‏طرفي بكار گيرند؛ تا همانطور كه خداي متعال مي‏خواهد، آبروي افراد حفظ شود و پرده‏دري انجام نگيرد و آنچه شايسته است، حكم شود. همچنين بايد شيوه‏هايي را بكار گيرند كه به طريق درست و انساني و در راستاي درست‏انجام گرفتن كار و رفع نقايص و كمبودها باشد؛ و آنگونه كه خداوند هدفش اصلاح بندگان و اعمال آنها است، ناقدان هم بايد اين شيوه را دنبال كنند و نيت و هدفشان از ذكر عيبها و نقصها، اصلاح و رفع آنها و در نتيجه رشد و تعالي علوم و جوامع باشد.

ناقدان نبايد تنها به فكر عيب‏جويي و ذكر عيوب باشند بلكه نكات مثبت و خوب اثر را هم ببينند و يادآور شوند؛ همانطور كه خداوند نيز هم خوبيهاي انسان و هم بديها و نقصهاي او را مي‏بيند. بعلاوه، همانگونه كه خداوند به حيله‏هاي منافقان و كافران آگاهي دارد و دربرابر آنها واكنش نشان مي‏دهد و از راههاي مختلف (مستقيم و غيرمستقيم) چهره آنان را آشكار و كيدشان را ازبين مي‏برد، ناقدانِ پيرو او نيز بايد در مواردي دربرابر آثاري اين‏چنين هوشيار باشند و در برابر چنين كارهايي واكنش مناسب نشان دهند تا كلامها و مكتوبات، ابزاري براي گمراهي و تباهي انسانها و جوامع نشود؛ و موارد ديگر از اين قبيل كه ناقدان بايد از آن ناقد بزرگ درس بياموزند.

با نگاهي اجمالي به جامعه فعلي خود پي مي‏بريم كه اين نقّادي آنطور كه بايد و شايد صورت نمي‏پذيرد و متأسفانه شيوه اِعمال نقّاديها به گونه‏اي است كه اغلب جنبه سازندگي ندارد، بلكه مي‏توان گفت مخرّب نيز هست.

با توجه به جوّ اجتماعي، سياسي و فكري كه بعد از انقلاب اسلامي در ايران ايجاد شده و آزاديهاي مشروعِ انسان پر و بال تازه‏اي گرفته، اين نقّاديها، بويژه ازلحاظ سياسي، داغتر شده است. روزنامه‏ها و مجلات مختلفي كه در كشور انتشار مي‏يابند و روزبه‏روز بر تعدادشان افزوده مي‏شود و هر يك نشانگر بينش عقيدتي و سياسي گروه و افراد خاصي است، ميدان تاخت و تاز اينگونه نقّاديهاست.

ليكن با كمال تأسف بايد گفت كه به دلايل مختلف، بيشتر اين نقّاديها نه تنها جنبه سازندگي ندارند، بلكه مسائلي چون تنش و عميق‏ترشدن اختلافات و هتك آبرو و حيثيّت افراد و بعضا رواجِ دروغ، تهمت و مسائل غيراخلاقي از اين دست را موجب شده‏اند. البته به مصداق «... كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ»، هر فرد، گروه و يا دسته‏اي تصور مي‏كند كه آنچه خود مي‏انديشد و مي‏گويد، بهترين است و انديشه‏ها و حرفهاي ديگران نادرست است. وجود چنين شيوه‏اي از كار درخصوص نقّادي ــ كه اساسا مبتني بر نبودِ تقوا در برخي ناقدان معتقد به تقوا و كمبود يا نبودِ انصاف و وجدان در سايرين است ــ باعث مي‏شود كه حرفها و انديشه‏ها، عاري از منطق و دليل باشند و بعضي افراد و گروهها صرفا با قضاوتي ازپيش‏تعيين‏شده و با توسل به هر وسيله‏اي اعم از دروغ و تهمت، نظرهاي مخالف خود را در صحنه مبارزه شكست دهند و از بين ببرند و عقيده و نظر خود را حاكم كنند و رواج دهند. به عبارتي ديگر، كار خود را عاري از عيب و كار ديگران را سرتاپا عيب ببينند.

چنانكه عنوان شد، اِعمال چنين شيوه‏هايي حتي اگر تحت عنوان نقّادي و انتقاد، برخورد عقايد، تضارب افكار و غيره صورت گيرد، نه تنها سازندگي و رشدي در افراد و جامعه بوجود نمي‏آورد، بلكه تخم نفاق و كينه را در دلهاي انسانها مي‏افشاند و تنشها و جدالهاي فكري و عملي ايجاد مي‏كند كه در نهايت باعث نابودي عملكردها و انديشه‏هاي صحيح و نفوس يك ملت مي‏شود. هيچ ملت و جامعه‏اي به هلاكت نمي‏افتد مگر اينكه انسانهاي آن جامعه در حق يكديگر ظلم روا دارند.

يكي از مصداقهاي اين ظلم، قضاوت و نقّادي نادرست و مغرضانه و طرح تهمتها، دروغها و افتراهايي است كه برخي نقّادان در حق افراد ديگر بويژه در زمينه‏هاي سياسي و اجتماعي بكار مي‏برند. نقّادي سياسي و اجتماعي هرچند كه در بسياري موارد دچار بيماري است، به هر حال در جامعه ما وجود دارد. به‏غير از مسائل روزمره عمومي جامعه، حوزه علم و انديشمندي نيز بستر مناسب بحث، بررسي و نقادي است. افكار، عقايد و نظريه‏هايي كه دانشمندان و متفكران در قالب گفتار و مكتوبات به جامعه عرضه مي‏كنند، ضمن اينكه حاوي نكات مثبت و نويني هستند، طبيعتا نواقص، انحرافها، كج‏فهميها و بدفهميهايي هم دارند؛ چراكه انسان، كامل مطلق نيست و افكار و نظريه‏هايي كه زائيده فكر خلّاق و برداشتهاي اجتماعي و شيوه‏هاي تربيتي او است، ممكن است نواقصي داشته باشد. اين نكات منفي، كاستيها، كج‏فهميها و انحرافهاي منعكس در آثار قلمي، با مطالعه و درك متفكران ديگر و ارائه نقادي و نظريه‏هاي آنان به جامعه روشن مي‏شود تا ارائه‏دهندگان اوليه و ديگران درصدد رفع نواقص و انحرافها برآيند. روشن است كه هدف از اين كار ــ يعني بررسي، بحث و نقد ــ آشكارشدن نواقص و سپس رفع آنها و درنهايت رشد علم و دانش و كمال‏بخشيدن به آثار علمي در زمينه علوم انساني است. همچنين اين كار مي‏تواند ارج‏نهادن به زحمات كساني باشد كه در اين حوزه‏ها تلاش كرده و آثار علمي خود را به جامعه، بويژه جامعه دانشگاهي، تقديم كرده‏اند. از سوي ديگر، محققاني واقعي و دانش‏پژوه و عالم مي‏توانند با ارائه مقاله‏هاي نقد و بررسي خود از آثار كساني كه بي‏مناسبت بر مسند كار تحقيق و تأليف نشسته‏اند و با آثار ضعيف، كم‏مايه و بي‏مايه خويش، منزلت علوم انساني را پايين آورده‏اند، درجهت روشنگري جامعه، بويژه جامعه علمي، گام بردارند. همچنين نقد و بررسي كتابها و مقاله‏هاي استادان محترم دانشگاه و حوزه‏هاي علميه، از سوي همكاران آنان و ساير محققان، باعث تضارب آرا و افكار مي‏شود و در واقع به روشن‏شدن حقايق و دستيابي به نكات بديع و نو در زمينه علوم انساني منجر مي‏گردد. در ضمن، ضروري است كه چنين نقدهايي با تكيه بر اين بيان معصوم (ع) باشد كه: «به آنچه گفته مي‏شود بنگر، نه به آنكه مي‏گويد». به عبارت ديگر، نقد آثار علمي استادان و محققان از سوي استادان و محققان ديگر بايد نه مبتني بر نقد خود آنان و شخصيت آنان، بلكه برپايه نقد و بررسي مكتوبات، كلامها، افكار و نظرهاي آنان باشد.

بنابراين، نتيجه يك نقّادي علمي و منطقي كه خالي از حبّ و بغضهاي شخصي و گروهي و درجهت صلاح باشد، چيزي جز رشد، تعالي و تكامل علوم، و افكار و نظرها نيست؛ و طبيعي است كه رشد و تعالي علوم و افكار، سبب رشد و تعالي جوامع مي‏شود و راهِ پيش‏روي آنها را روشن مي‏كند. بررسي نوشته‏ها و كتابهاي علماي پيشين، بويژه درخصوص مسائل فقه، اصول، فلسفه و غيره، اصولاً نشانگر نقادي بسيار خوب و خالي‏بودن آنها از انگيزه‏هاي فردي و شخصي است.

علماي ديني، نظرهاي يكديگر را آنچنان با دليل و استدلال مورد بررسي و مداقّه قرار داده‏اند و مي‏دهند كه ضمن روشن‏شدن نواقص، جرقه‏ها و دريچه‏هايي از روشنايي، و افكار جديد و بديع در اذهان آنان و مردم جامعه باز مي‏شده است و مي‏شود؛ و همين امر، سبب رشد علوم، افكار و انديشه‏ها در اين زمينه شده است.

وقتي با چنين شيوه‏اي با آثار نويسندگان برخورد كنيم و نيّت خيري را براي برطرف‏كردن نواقص يك اثر داشته باشيم، بالطّبع تنها نواقص را نمي‏نگريم، بلكه اگر اثر، حُسنها و فضليتهايي هم داشته باشد، آنها را نيز بيان مي‏كنيم و چيزي از بيان خوبيها كم نمي‏گذاريم. به اين ترتيب، نقد يك اثر تنها بيان كاستيها نيست بلكه بيان حسنهاي آن نيز هست.

امّا تا اينجا فرض بر اين است كه نوشته‏ها براساس حُسن نيّت باشد، هر چند كه در آنها نواقص و انحرافهايي وجود داشته باشد. امّا مُعضل ديگر در جايي است كه رهزنان انديشه با چراغي مي‏آيند تا كالاي بهتري را برگزينند. انديشه‏ها و عقايد انحرافي خود را به زيور دين و ارزشهاي فرهنگي جامعه مي‏آرايند و در قالب مكتوبات خويش بيان مي‏دارند و اين نوشته‏ها و كلامهاي بظاهر زيبا را به ذهن خام و ناآگاه برخي از افراد جامعه القا مي‏كنند. چنين نوشته‏ها و مكتوباتي را حتماً بايد نقد و بررسي عالمانه كرد، نقاب زيبا و جذّاب آن را برداشت و حقيقت آن را تبيين و آشكار كرد؛ تا سَره از ناسَره و حق از باطل تشخيص داده شود. به همين دليل است كه در تعاليم ديني اسلام، به ما آموخته شده است كه گفته‏ها را نقد و بررسي كنيم؛ چه بسا كلامي گمراه‏كننده كه به آيه‏اي از قرآن تزيين داده مي‏شود تا وسيله گمراهي افرادي را فراهم كند، همانند پول مسيني كه نقره‏اندود شده است تا مشتريان ناآگاه را فريب دهد. امّا اهل نظر و خبره و نقّاد راستين با ملاكها و محكهاي خود همانگونه كه نقره‏شناس، پول نقره و غيرنقره را از هم تشخيص مي‏دهد، كلام حق را از باطل تمييز مي‏دهد. در اينجا است كه وظيفه دينداران دلسوز و مرزبانان شريعت اسلام و حق‏جويانِ باوجدان روشن مي‏شود؛ بدين ترتيب كه دربرابر نوشته‏ها و كلامهاي باطل و يا باطل‏نوشته‏هاي به‏حق‏تزيين‏شده ساكت ننشينند و با قلمي صريح و گويا كه مبتني بر عقل، منطق و استدلال است، به پاسخگويي به شبهات و روشن‏كردن ابهامات و آشكاركردن حقايق بپردازند و حقيقت را براي افراد جامعه جلوه‏گر سازند و راه را براي كساني كه ممكن است در تاريكيهاي راههاي زندگي سردرگم شوند، روشن كنند.

به هر حال، مبناي تلاش حاضر كه در قالب فصلنامه‏اي تحت عنوان «نامه علوم انساني» انتشار مي‏يابد، اين است كه در محيطي‏آرام و خالي از حبّ و بغضهاي شخصي و گروهي، و تنها براي روشن‏شدن حقايق و رفع معايب و نواقص و بيان محاسن، متون و منابع علوم انساني نقد و بررسي شوند تا در نهايت رشد و تعالي افكار و نظرها را بدنبال داشته باشند. اين مكتوبات، در وهله اول، از ميان متون درسي دانشگاهي كه استادان محترم دانشگاهها آنها را تدريس مي‏كنند يا به طريقي در رديف منابع درسي قرار مي‏گيرند، انتخاب و نقد و بررسي مي‏شوند؛ به عبارتي ديگر، بررسي و نقد منابع مختلف رشته‏ها و گرايشهاي علوم انساني ــ اعم از تأليف، ترجمه و پژوهش ــ را دربر مي‏گيرد. اين نقادي، بررسي و تحليل مباني علوم انساني و ارزيابي و نقادي آنها بصورت منطقي و علمي را نيز شامل مي‏شود.

از اهدافِ ديگرِ اين فصلنامه

ــ بررسي و نقد برنامه‏هاي آموزشي و پژوهشي علوم انساني در دانشگاهها و ساير مراكز آموزشي و پژوهشي؛

ــ بررسي و نقد شيوه‏هاي اجرايي و عملكرد برنامه‏هاي‏آموزشي و پژوهشي علوم انساني؛

ــ معرفي دستاوردهاي جديد علوم انساني (اعم از تأليف، ترجمه و پژوهش) .

در اين فصلنامه همچنين درنظر است كه براي آشنايي با نخبگان و محققان برجسته داخلي و خارجي در رشته‏هاي علوم انساني، بويژه در جهان اسلام، شرح حال آنان به‏نگارش درآيد يا با آنان مصاحبه شود. اين نوع آشنايي، به دوستداران تحقيق امكان مي‏دهد ضمن اينكه به مطالب و نظرهاي جديدي دست يابند، نمونه‏اي عملي هم براي پيروي، در اختيار داشته باشند.

طرح مشكلات پژوهشي در زمينه علوم انساني و احيانا ارائه راه‏حلهايي براي آنها، معرفي مجامع پژوهشي در زمينه علوم انساني و آشنايي با امكانات آنها و سرانجام گزارشهايي علمي از همايشهاي علوم انساني، محتوياتِ ديگرِ اين فصلنامه را تشكيل مي‏دهد.

بنابراين، با توجه به اهداف مذكور و با داشتن نيتي خالصانه جهت رشد و تعالي منابع علوم انساني و درنتيجه رشد و تعالي جامعه، به انتشار اين فصلنامه دست يازيديم. طبيعي است كه نويسندگان مقاله‏هاي اين فصلنامه را استادان و علماي دانشگاهها و حوزه‏هاي علميه، دانشجويان و محققان تشكيل مي‏دهند؛ از اين رو، دست خود را به‏سوي همه آنها دراز مي‏كنيم و از آنها مي‏خواهيم تا براساس موضوعات، معيارها و اهدافي كه ذكر شد، مقاله‏هاي علمي و پژوهشي خود را براي چاپ در اين فصلنامه ارائه دهند.

در اين مسير، با توجه به مطالب مقدماتي كه ذكر شد، كساني كه كتابها و مقاله‏هاي آنان نقد و بررسي مي‏شود، هرگز نبايد از اين امر ناخشنود شوند، كه البته نخواهند شد؛ چرا كه در اين نقد، خوبيهاي كار آنان بيان و نواقص كارشان برطرف مي‏شود و موضوع مورد تحقيق آنها راه رشد و تعالي را طي مي‏كند. البته اين حق نيز براي آنان محفوظ خواهد بود كه پاسخهاي علمي خود را در قالب مقاله‏اي قابل قبول و مستدل ارائه دهند.

اميد است كه با لطف و عنايات حق تعالي و آموختن روش صحيح نقادي از او، در اين كار موفق باشيم و اين راه همچنان ادامه يابد.

مطلوب ما اين است كه به اهداف گفته‏شده جامه عمل بپوشانيم. امّا تا چه حد توانسته‏ايم در اين شماره به آن نايل آييم، قضاوت آن با خوانندگان و محققان ارجمند است.

اميد است كه با ياري خداوند و همت نويسندگان و محققان عزيز در شماره‏هاي بعد، فصلنامه را بصورت بهتري ارائه دهيم.

از خداوند محبوب مي‏خواهيم كه كارهاي ما مورد رضايت او قرار گيرد.

/ 1