قم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قم - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قـم

تاريخچه شهر قم

در پيدايش شهر قم و قدمت تاريخي آن نظرات گوناگوني از مورخان به يادگار مانده است . برخي از آنان بناي اين شهر را به تهمورث ،‌ سومين پادشاه پيشدادي نسبت داده اند.

در سند مكتوبي كه به خط پهلوي به نام « خسرو كوازان و ريزكي » از عهد ساسانيان باقي مانده است از زعفران قمي و نزهتگاه قم سخن به ميان رفته است كه اين خود نمايانگر وجود اين شهر در آن تاريخ مي باشد . بعضي ديگر از تاريخ نويسان آن را به دوران بهرام گور ،‌ پادشاه سلسله ساساني و برخي ديگر يادي از هخامنشيان داشته اند و آنان را در شكل گيري اين شهر سهيم دانسته اند. همچنين « ناصري » از تاريخ نگاراني است كه در مجموعه خويش ،‌ پيدايش شهر قم را به دستور « كيخسرو » يكي از پادشاهان كيان ياد كرده است ؛ وي مي نويسد :

« در عهد سلاطين كيان ، قم محل اجتماع آب رودخانه هاي فرقان و اناربار و چراگاه رمه كيقباد بود ؛‌ ليكن در وقت لشكر كشي « كيخسرو » به توران بر اساس حكم پادشاه بيژن پسر گيو ، بابر قمرود را شكافته و آب را به طرف مسيله جاري ساخته و اين اراضي از آب خارج گشته است ».

اما آنجا كه تاريخ بدان شهادت مي دهد آن است كه قم قبل از ظهور اسلام، داراي شهرت و رشد چنداني نبوده است؛ گو اينكه به سبب وجود رودخانه اي بزرگ و پر آب در كنار اين جايگاه، تنها محل تجمعي به منظور استراحت در بعضي از فصلها بوده است. هر چند بعضي از تاريخ نويسان از جمعيت زياد اين شهر قبل از اسلام نيز نامي به ميان آورده اند.

اسامي شهر

«قم» نامي است آشنا كه در كلام اهل بيت عليهم السلام و كتب تاريخ نويسان معروف جايگاه ويژه اي را به خود اختصاص داده است؛ اما اينكه نامگذاري اين سرزمين در چه زمان بوده است و چه كسي اين شهر را بدين نام خوانده است، ما را به كنكاش پيرامون نام قم و سبب اين نامگذاري مي كشاند.

احمد بن ابي عبدالله برقي مي نويسد :

«‌شهر قم را از براي آن قم نهادند كه در ابتداي حال،‌ محل جمع شدن آب بوده است و هيچ رهگذري براي عبور نداشته است و در طرف آن انواع گياه و سبزه پديد آمده است و در (زبان) عرب جمع شدن آب را قم گويند».

در جاي ديگر آمده است :‌

«بر اثر جمع شدن و رويش علفزارها (در اين سرزمين) صحرا نشينان در آن نقطه تجمع كردند و چادرهايي براي سكونت بنا نموده اند كه به آن خانه ها و چادرها «كومه» مي گفتند با گذشت زمان كومه را مخفف كردند و «كُم» ‌ گفته و سپس معرب (به تلفظ عربي) كردند و قم خواندند.»‌

همچنين وجه ديگري در اين باره ذكر كرده اند :

اينكه «كُم» به وسيله اشعري ها از كمندان (‌كه يكي از قريه هاي تشكيل دهنده شهر قم بود)‌ گرفته شده و به منظور تخفيف در تلفيظ آن، قسمت دوم آن را حذف كرده و «كُم» ناميدند و كاف را تبديل به قاف نمودند و گفتند قم.»

مدرسه فيضيه

مدرسه فيضيه يكي از پرآوازه‌ترين حوزه‌هاي علوم ديني در جهان است. اين مدرسه از نيمه نخستين قرن سيزدهم هجري قمري جايگزين بناي «مدرسه آستانه» شده و به اعتبار متون معتبر تاريخي از ميانه قرن ششم هجري قمري وجود داشت و در عصر صفوي تجديد بنا شده است. بناي مدرسه چهار ايواني است و در دوطبقه با 40 حجره تحتاني متعلق به عصر قاجار و 40 حجره فوقاني متعلق به قرن چهاردهم هجري قمري با هدايت آيت‌الله حائري يزدي، بر فرازحجره‌هاي پيشيندر گرداگرد ميانسرا(حياط مركزي) بنا گرديد.

قديمي‌ترين بخش مدرسه، ايوان جنوبي آن است كه با تاريخ 939 ه.ق و مزين به كاشي كاري‌هاي زيباي معرق متعلق به عصر صفوي است و سردر صحن عتيق آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(س) محسوب مي‌شود.

مسجد اعظم

مسجد اعظم در جبهه غربي آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) به سعي و اهتمام آيت الله بروجردي در سال 1334 هجري شمسي توسط استاد «حسين‌بن محمدمعمار» معروف به «لرزاده» بنا گرديد. اين مسجد كه به جهت عظمت و بزرگي، مسجد اعظم نام گرفته در زمره مساجد سه ايواني است و شبستان گنبد‌دار آن كه سراسر مزين به كاشي‌هاي معرق است، در ضلع جنوبي صحن واقع شده و ازطريق مسيرهاي جانبي به دو شبستان ستو‌ن‌دار شرق و غرب مرتبط است.

مجموعه مسجد اعظم از سمت شرق با مسجد بالا سر و صحن عتيق حرم مطهر و از جنوب عرب به خيابان ساحلي رودخانه و گنجينه حرم مطهر مرتبط مي‌باشد.

صنايع دستي

در سطح استان قم و بويژه در مناطق روستايي آن توليد صنايع دستي متنوعي رواج دارد که ذيلاً به معرفي آن مي پردازيم.

قالي بافي

سابقه قالي بافي در قم به قبل از جنگ جهاني دوم مي رسد. توجه بازارهاي جهاني به قالي ايران سبب شد تا قم مرکز مهمي جهت عرضه توليدات قالي در روستاها و توابع آن در شهرستان قم باشد.

محصولات توليد شده با گره فارسي درابتدا با پشمي نه چندان ظريف راهي بازار مي شدند، در برخي از اين توليدات بخشهايي از قاليچه توليد شده با استفاده از ابريشم داراي درخشندگي بيشتري مي شود. اين نوع قاليچه ها تحت عنوان گل ابريشم بزودي بازار انواع ديگر را تحت الشعاع خود قرار داد. لکن برخي از بافندگان پا را از اين نيز فراتر نهادند و به بافت قاليچه هايي تمام ابريشم همت گماشتند.

قاليچه هاي تمام ابريشم و يا قاليچه هاي کرک و ابريشم به لحاظ قداست، مناسب زير پا نبودند و تنها بر ديوار آويخته مي شدند. لذا مناسبترين طرح براي اينگونه قاليچه ها طرحهاي سجاده و يا محراب بود. ليکن اين روند الزامي بود و رفته رفته نقشها و طرحهاي ديگر نيز بدون آنکه در قالبي سجاده اي باشند بدين امر اختصاص يافت.

طرحهاي قالي قم همانند رنگهاي مورد استفاده از تنوع و گستردگي خاصي برخوردارند. نقش بته همانقدر که در روستاهاي ترک زبان همدان با حالت خاص منطقه مورد استفاده است در روستاهاي فارس زبان قم نيز در زمينه هاي کرم در اندازه هاي دوزرع تا هفت متر يافت مي شود.

طرحهاي اسليمي و ختايي، لچک ترنج دار و نيز طرحهاي درختي همانند قاليچه هاي اصفهان از جمله طرحهاي مورد نظري است که بيشترين توليدات را به خود اختصاص مي دهند.

نقشهاي کومه اي (درختي، حيواني، بوته اي) و شاه عباسي، گل فرنگ به لحاظ امکاناتي که طراح دررنگ آميزي آنها دارد از زيبايي چشمگيري نسبت به رنگهاي بديع بهره مندند. طرح قاليهاي شکارگاهي نيز گر چه از اصفهان نشأت گرفته ليکن نمونه هاي فراواني از اين طرح را در قاليچه هاي ابريشم بافت قم مي توان مشاهده کرد و بالاخره با توجه به تنوع نقوش و مهارتي که در بافنده هنرمند قم سراغ داريم تعجبي نخواهد داشت اگر شاهد توليد طرحهايي هندسي و نيمه هندسي در بافتهاي اين منطقه باشيم، لذا بافت طرحهاي هندسي همانند قاليهاي قفقاز و نقشهاي هراتي موسوم به ماهي درهم که در مداليوني چند ضلعي متن قالي قم را بخود اختصاص مي دهند گهگاه تعجب بيننده را که همواره به اصالت طرحهاي هر منطقه مي انديشيده است برمي انگيزند.

آقايان حاج داوود کلهر، علي اوليايي، عباسي ملک و واقفي از جمله طراحان قم هستند که در طراحي قاليهاي گومه اي و نقش شاه عباس تبحر دارند.

رنگها نيز نقش عمده اي در ابراز وجود بافته هاي قم در بازارهاي جهاني داشته اند.

مروار بافي قم

در اين صنعت که سابقه چنداني ندارد و طي سالهاي اخير در پاره يي از بخشهاي استان هاي قم و گيلان رواج يافته، به کمک ترکه هاي باريکي که "مروار" نام دارد و کشت آن در اطراف تهران رايج است، مصنوعاتي مانند سبد، جاميوه يي، مبل، ميز، کلاهک آباژور، حباب چراغ، جاي نان و غيره توليد مي شود که از نظر شکل و ظاهر بسيار شبيه به محصولات بامبو است.

در مروار بافي علاوه بر ترکه هاي مروار از مواد ديگري مانند تخته سه لايي، انواع ميخ، روغن جلا، مفتولهاي سيمي نيز استفاده مي شود و ابزار آلات توليد مروار عبارت است از: اره، رنده، چکش، انبر دستي، گاز انبر، قيچي باغباني و ...

رنگرزي

رنگ کردن الياف صنعت تکامل يافته اي است که صدها سال است در ايران رواج دارد حتي امروزه که کارخانه هاي بافندگي و نساجي منحصراً مواد رنگي مصنوعي به کارمي برند بازهم صنعت رنگرزي با مواد رنگي حيواني و نباتي برقرار است.

هنگامي که در پايان سده گذشته و آغاز سده بيستم رنگهاي مصنوعي آنيلي براي نخستين بار در قاليهاي ايراني به کار برده شد. اين قاليها بسياري از ويژگيهاي اصلي خود را از دست دادند. اول به اين علت که دامنه رنگها نامتناسب بود و ديگر آنکه که قاليباف ساده دل روستايي يا چوپان نمي توانست دستورالعمل پيچيده اين رنگها را به خوبي به کار برد.

چاقو سازي

چاقو سازي و ساخت انواع کارد، مقراض، قند شکن و گز ليک از صنايعي است که در بعضي از شهرهاي ايران رواج داشته است.

خرمهره، مظهر رنگ جادويي

رنگ طلسم مانند ايرانيان، فيروزه اي آبي روشن است که بهترين نمونه اش را به روي خرمهره هايي که به چارپايان گران قيمت و نيز به کودکان براي دفع چشم بد مي آويزند مي توان ديد.

اين آثار در مقابر ايراني از هزاره نخست تا دوره ساساني ديده مي شود و پيکره ها و نظر قربانيهاي کنده کاري شده اي نيز در روزگاران هخامنشي و اشکاني رواج داشته است. هر مهره اي چون شکافته شود، حاوي بلور دانه دانه سفيد رنگي است که به جاي گل رس از خميره سنگ ساخته شده ولي سختتر و خشن تر است. رازي را که همه سازندگان اين مهره ها سعي در حفظ آن دارند اين است که چگونه لعاب آبي رنگ يکدستي را به روي مهره، مي توان ايجاد کرد بي آنکه هر مهره را روي سوزني سوار نمود يا مهره ها را به يکديگر چسباند يا اثري از شن يا خاکستر روي آنها به جا گذاشت.

بدنه مهره از گرد ريگ رودخانه ساخته مي شود که نوع مرغوبي از کوارتز با محتواي کلريد است.

در قديم خرمهره را به گردن خر و برخي از حيوانات ديگر مي آويختند و به همين دليل به"خرمهره" معروف شد. تغيير شکل دادن و افزودن فلز زرد در کنار دو سوراخ اطراف آن سبب شد که به شکل گردن آويز درآيد و آمريکاييها از آن استفاده کنند. خرمهره به شکل صليب و ماه و ستاره و قلب هم ساخته شده اما نوع دايره اي شکل و گردو آن خرمهره ناميده مي شود. نام ديگر خرمهره"کوسوجي" است که براي دفع چشم زخم آن را به کلاه بچه مي دوختند.

بنا بر شواهد تاريخي سابقه توليد خرمهره هاي رنگين به مصر باستان بازمي گردد و اين مهره ها از ارزش تزئيني و مذهبي خاصي برخوردار بوده است. اين مهره هاي رنگين به خمير مصري معروف مي باشند.

مليله کاري

قديمي ترين اشياي مليله کاري ايراني به روايت اکثر محققان تعلق به سالهاي 550 تا 330 پيش از ميلاد دارد. چه آنکه طي سالهاي ياد شده به دليل رواج استعمال ظروف گران قيمت از سوي طبقات ثروتمند، صنعتگران به اشياء مصرفي حالتي تزئيني نيز مي دهند و با آنکه بر اثر تاراج اسکندر و سپاهيان او، از ظروف و اشياء فلزي گران قيمت اين دوره که غنائم کم وزن و پر بها بودند اثر چنداني باقي نمانده ولي آنچه طي يکي دو قرن اخير در اثر کاوشهاي باستان شناسي يا به طور تصادفي از زيرخاک بيرون آمده نظير گنجينه جيحون، همدان و شوش استادي و مهارت صنعتگران مؤيد وجود مليله کاري در ايران پيش از تاريخ است.

نقوش رايج در مليله سازي همانند ساير پرنقوش صنايع دستي اکثراً ذهني و ملهم از طرحهاي قديمي و سنتي است. نقشهاي معروف مليله عبارتند از: ماشين مله سي(ماشين مليله)که معمولاً پس از ديواره چيده مي شود و مشخص تر از بقيه است و به صورت حاشيه کار مي شود.

برگ فرنگ که به گفته يکي از اساتيد اين فن در زنجان در زمان قاجار اواخر دوره فتحعليشاه قاجار شخصي به نام حاج اسدالله طراح برگ فرنگ را در مليله ابداع کرده است و سپس سبک چيني را تغيير داده و سبک خاصي را شروع مي نمايد، ريزجقه، غنچه، سر، چهار چشمه را مي توان نام برد که هر يک داراي ويژگي خاصي است.

/ 1