ش: 16 ـ تابستان 1378 حسن رضايي موضوع خاص اقتصادي ص: 17 ـ 25 در پاسخ به پرسشهايي مانند: چرا دستمزد و حقوق در سطح كنوني آن تعيين شده است؟ چرا بايد از يك ساختار حقوقي تبعيت كرد؟ چرا نرخ دستمزد و اجزاي تشكيل دهنده آن در سازمانهاي مختلف تفاوت دارد؟ و ... بايد گفت عوامل و متغيرهاي اثرگذار بر سيستم پرداخت و جبران خدمات كاركنان، تعيين كننده نهايي سقف پرداخت است. در اين قسمت به دو عامل اثرگذار در پرداخت كاركنان كه عنايتي خاص در مكتب ارزشي اسلام به آنها شده است، اشاره ميكنيم.
عوامل مؤثر در پرداخت كاركنان
الف: عوامل مؤثر در شغل
در ميان مشاغل، برخي از اهميت و ارزش ويژهاي برخوردارند و قوام و انتظام جامعه به آن ها بستگي دارد، در حالي كه بعضي ديگر از مشاغل اين اهميت و حساسيت را ندارند . در تدوين نظام پرداخت، يكي از مهمترين عوامل تعيين كننده ميزان حقوق و دستمزد، خودكار و شغل است. به همين جهت قبل از طراحي نظام پرداخت، مشاغل طبقه بندي ميشوند و هر شغل در رديف خاصي قرار ميگيرد، آنگاه براي هر رديف و گروه از مشاغل، نظام پرداخت مناسب خود را طراحي مينمايند. امام علي ـ عليه السلام ـ در نامه خود به مالك اشتر، پس از طرح لزوم همزيستي آدمي و نياز نوع بشر به ياري هم، به بخشي از مشاغل موجود در جامعه اشاره ميفرمايند؛ سپس جايگاه اجتماعي هر يك از مشاغل را برميشمارند و چنين نتيجه ميگيرند كه براي گروهي از مشاغل پرداخت مشخصي را نميتوان مقرر كرد، و نوع شغل، چنين ميطلبد كه متصديان آنها زندگيشان تأمين شود كه از گروه قاضيان، نظاميان، دولتمردان و .... هستند. حضرت فرمودند: «ثم اسبغ عليهم الأرزاق فإنّ ذلك قوّه لهم علي استصلاح أنفسهم و غني لهم عن تناول ما تحت أيديهم و حجة عليهم إن خالفوا أمرك أو ثلموا أمانتك. » «سپس جيره و خواربارشان را فراوان بده كه اين كار (پرداخت مناسب ) چند اثر دارد: نخست آنكه آنان را به اصلاح خودشان و كسب فضايل اخلاقي و دوري از بديها، توانا ميسازد. دوم آنكه از خوردن مال مسلمانان و آنچه كه از بيتالمال در اختيارشان است بينياز ميكند. سوم آن كه اگر فرمانت را به كار نبستند يا در امانت خيانت كردند، دليل و حجت است بر ايشان. » از ديگر عوامل تأثيرگذار در پرداخت در قسمت مشاغل، آساني و سختي آن است. ضعف و شدتي كه بر برخي از مشاغل حاكم است در پرداخت و حتي مدت اشتغال، همچنين در بازنشستگي تأثير ميگذارد. كسي كه در معادن زيرزميني كار ميكند با كارگري كه در محيطي آرام و بدون سر و صدا به كار اشتغال دارد به يقين در پرداخت حقوق و مزايا نبايد يكسان باشند. در اين جا تنها به يك نمونه از مستندات اين امر اكتفا ميكنيم. اميرالمؤمنين ـ عليهالسلام ـ فرمودند: «علي قدر البلاء يكون الجزاء. » « پاداش به اندازه كار و كوشش انجام شده، معين ميشود.» از ديگر مواردي كه از عوامل شغل محسوب شده و در پرداخت تأثير ميگذارد ميتوان به زمان و ساعتهايي كه براي كار صرف ميشود اشاره كرد، مانند مدت زماني كه قبل از تصدي شغل خاصي بايد به آموزش و غيره بپردازد، مدتي كه به كار اشتغال دارد و شيفت كاري روزانه يا شبانه، كه در روايات اسلامي سفارشهايي مربوط به هر يك آمده است.
ب: عوامل مؤثر در شاغل
در اين قسمت در صدد بيان اين مطلب هستيم كه چه ويژگيها و خصوصيت هايي در كاركنان بايد وجود داشته باشد تا در پرداخت به آنها مؤثر باشد. بايد توجه داشت كه اين شرايط و ضوابط غير از شرايط عمومي و اخلاقي است كه اسلام همه را به آنها توصيه كرده است.
1 ـ علم و آگاهي
در آيات قرآن و احاديث معصومان ـ عليهالسلام ـ برفراگيري علم و آگاهي در هر زمينهاي تأكيد شده است. حتي سنجش اعمال و كارهاي انسان به ميزان معرفت و آگاهي او بستگي دارد. آنچه در اين جا به عنوان معياري در خصوصيتهاي شاغلين مورد بحث قرار ميگيرد ارتباط علم و آگاهي يا تحصيلات فرد در رابطه با مسؤوليت و شغلي است كه ميپذيرد. در احاديث اسلامي به رابطه آگاهي و عملي كه بر اثر آگاهي به نحو احسن انجام ميشود فراوان تأكيد شده است و از همين تأكيد ها پي ميبريم كه به يقين مقدار معلوماتي كه فرد كسب كرده است در كارآيي او و در نتيجه ميزان پرداخت دستمزد او مؤثر است. در حديثي از رسول اكرم نتيجه و ثمربخشي كار اندكي كه با علم و آگاهي صورت گرفته، بيشتر از كار زيادي كه از روي ناداني و جهالت صورت گيرد، بيان شده است. پيامبر اكرم ـ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ـ فرمودند: «إنّ قليل العمل مع العلم كثير و كثير العمل مع الجهل قليل. » «كار اندكي كه با علم و آگاهي و بصيرت انجام شود نتيجه و ثمرش زياد است، و كار بسياري كه با ناداني صورت پذيرد ثمري ناچيز دارد.» در وصيّت ها و تعاليم امام موسي بن جعفر ـ عليهماالسلام ـ به هشام بن الحكم، در ارجگذاري به انسان آگاه و دانايي كه وظيفهاش را از روي بصيرت و علم انجام ميدهد، آمده است: «يا هشام! قليل العمل من العالم مقبول مضاعف و كثير العمل من أهل الهوي و الجهل مردود.» «اي هشام! اعمال و كردار اندك از عالم چند برابر پذيرفته ميشود و كارهاي زياد از هواپرستان و نادانان پذيرفته نميشود و مردود است.» در حديث ديگري ارزش و قيمت انسانها در ارزيابي علوم و آگاهي آنان خلاصه شده است. حضرت فرمودند: «قيمه كل امرء ما يعلم.» «ارزش هر شخص به علم و آگاهيهاي اوست.» پيامبر اكرم ـ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ـ نيز فرمودند: «أكثر الناس قيمة، أكثرهم علماً.» «فزوني ارزش مردم در فزوني علم آنهاست.» بنابر آنچه گذشت، مدارج علمي كه كاركنان در طول دوران تحصيلي خود كسب كرده اند، علاوه بر اينكه در تصدي و عهدهداري شغلهاي حساس و مهم، تأثير دارد، بايد در مقدار حقوق پرداختي نيز مؤثر باشد . البته علم و آگاهي كاركنان ميبايست با نيازهاي شغلي آنان هماهنگ باشد.
2ـ تجربه و مهارت
تجربه به عنان نمود عملي علم و آگاهي، از اموري است كه اسلام براي آن اهميت زيادي قايل شده است. مطمئناً شخص با تجربه و ماهر در دريافت حقوق با شخصي كه فاقد تجربه و مهارت است يكسان باشد. تجربه و مهارت نه تنها در پرداخت حقوق كارگزاران تأثير دارد بلكه در مراحل ديگر استخدامي اعم از گزينش و انتصاب و ارزشيابي نيز مؤثر است. امام علي ـ عليهالسلام ـ در عهدنامه مالك اشتر به گزينش و انتخاب افراد با تجربه و ماهر، براي خدمت به مردم تأكيد فرمودند: «و توخّ منهم أهل التجربة و الحياء من أهل البيوتات الصالحة.» «كارگزارانت را از ميان افراد با تجربه و باحيا از خانوادههاي صالح و نيكوكار برگزين.» در روايتي ديگر نقش تجربه را در تكامل عقل چنين بيان ميدارد: «العقل غريزة تزيد بالعلم و التجارب.» «عقل از امور غريزي است كه با علم و تجربهها كمال مييابد.» همچنين اميرالمؤمنين علي ـ عليهالسلام ـ ارزش فكر هر انساني را در گرو تجربه و مهارت او ميداند: «رأي الرجل علي قدر تجربته. » «فكر و نظر شخص به بلنداي تجربه اوست.» در خصوص ارزش تجربه و نقش آن در مهارتهاي انساني احاديث فراواني در متون روايي ما وجود دارد كه همگي مؤيد آن هستند كه به تجربه كاركنان ميبايد توجه كافي بشود و در پرداخت مد نظر باشد.
3 ـ تخصّص
در بخش علم و آگاهي مفهوم وسيع آن مورد نظر بود، اما در اينجا مراد ما فضيلتهايي است كه به تعبير قرآن كريم، عدهاي از آن بهرهمند هستند . خداوند متعال فرمودند: « .... يمتّعكم متاعاً حسناً إلي أجل مسمّي ويؤت كلّ ذي فضل فضله ... » «خداوند متعال شما را تا وقت معيني ( هنگام مرگ) لذت و بهره نيكو ميبخشد و هر صاحب فضيلتي را جزاي فضل و برتري عطا ميكند.» علامه طباطبايي ـ رحمةالله عليه ـ در تفسير اين آيه نوشته است: فضل يعني زياده و برتري، معناي آيه اين است كه خداوند متعال هر كس را كه صفات و اعمالش بر ديگران فزوني و برتري داشته باشد و داراي صفات و كارهايي باشد كه مقتضي اجرت و پاداش زياد باشد، اجر و پاداش زياد به او خواهد داد، بدون آنكه حقش را باطل سازد و يا اضافه كارش را غصب كند يا به ديگري تمليك كند. جمله «ويؤت كلّ ذي فضل فضله» كه حاكي از اعتنا و توجّه خداوند به برتري كساني است كه داراي برتري هستند بعد از جمله «يمتّعكم متاعاً حسناً» كه دلالت بر بهرهمند ساختن همه مردم ميكند، آمده است و از ارتباط و پياپي بودن اين دو جمله چند مطلب روشن ميشود: ـ مقصود از جمله «يمتعكم ....» بهرهمندي از امكاناتي است كه بين تمام افراد جامعه مشترك است. مراد از جمله «ويؤت....» مزايا و پاداشهاي اضافي است كه در قبال برتريهاي اختصاصي افراد كه دارند به آنان داده ميشود. ـ جمله اول به اين مطلب اشاره دارد كه خداوند مردم را از نعمتهاي دنيا بهرهمند ميسازد، و جمله دوم اشاره دارد به اين كه خداوند در مقابل اعمال شايستهاي كه فرد انجام ميدهد به او ثواب آخرت ميدهد. ـ نتيجه ديگري كه از پياپي بودن اين دو جمله حاصل ميشود اين است كه خداوند به هر كس كه داراي فضيلت و برتري باشد، هم در دنيا و هم در آخرت پاداش برتر ميدهد. يعني هر كس از جهت دنيايي بيشتر كار كند او را به برتري و تخصصي در جهتهاي مختلف زندگي كه مقتضاي آن زيادتي است، اختصاص خواهد داد. به عبارت ديگر، هر صاحب فضيلتي را اعم از آنكه اين فضيلت و تخصص در كار او باشد و يا در صفات و اخلاقش، به مقام و رتبه و درجهاي كه مقتضي آن فضيلت است، ميرساند و مقام مخصوصش را به او ميدهد. نه اينكه بين افرادي كه در دين و اعتقادات برترند و آنان كه فروترند، مساوات و يكساني قايل شود و يا ارزش تخصص او را از بين ببرد و درجات و مقاماتي كه بين افراد جامعه بر اثر كوشش و تلاش به وجود ميآيد، باطل سازد و با بطلان اين درجات تفاوتي بين مردم فعال و پركار و تلاشگر و مردم تنبل و بيكار قايل نباشد، به يقين اينطور نيست و اجر كسي كه در كار دقيق و مهمي كوشش ميكند با كار كسي كه به آساني و كوچكي كاري را انجام ميدهد، يكسان نيست.
4 ـ لياقت و كارداني
از عوامل مؤثر ديگر در ميزان پرداخت حقوق كاركنان عامل لياقت و كارداني ايشان است. حسن عمل و نيكو انجام دادن كارها از ارزشهايي است كه بايد به آن توجه بسيار كرد. كارداني و توانايي انجام كار هم از شرايط موفقيت كارگزار است و هم بايد در پرداخت حقوق مؤثر باشد. قرآن كريم در داستان حضرت موسي و شعيب ـ عليهماالسلام ـ بر اين ويژگي تأكيد ميكند و بر دو صفت توانايي (كارداني) و امانت (درستكاري) تكيه دارد: «يا أبت استأجره إنّ خير من استأجرت القويّ الأمين» «پدرم! او را استخدام كن، چرا كه بهترين كسي را كه ميتواني استخدام كني ؟ قوي و امين باشد.» همچنين در داستان تقاضاي حضرت سليمان ـ عليهالسلام ـ براي آوردن تخت بلقيس، آن فردي كه آوردن تخت را در كمترين مدت، عهدهدار ميشود، بر دارا بودن اوصاف كارداني و امانت اشاره ميكند: «قال عفريت منالجنّ أنا آتيك به قبل أن تقوم من مقامك و إنّي عليه لقوي أمين» «عفريتي از جن گفت: من آن را پيش از آن كه از مجلس خود برخيزي براي تو ميآورم و بر اين (كار) سخت توانا و مورد اعتمادم.» در روايات زيادي به اتقان و محكمكاري تأكيد شده است كه برگشت آنها نيز به كارداني است. پيامبر اكرم ـ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ـ فرمودند: «إذا عمل أحدكم عملاً فليتقن.» « هنگامي كه كسي از شما كاري انجام ميدهد، آن را با اتقان و كارداني به پايان برساند.» اميرالمؤمنين ـ عليهالسلام ـ هنگامي كه سپاهيانش را به جنگ با دشمنان به ظاهر مسلمان، ميانگيخت، برداشتن لياقت و آگاهي و كارداني در اين راه، تأكيد كرد و فرمود: «و لا يحمل هذا العلم إلاّ أهل البصر و الصبر و العلم بمواقع الحق.» «اين پرچم را به دست نميگيرد و عهدهدار امر جهاد نميشود، مگر كسي كه به حقايق بينا و در سختيها شكيبا و به آنچه كه حق است، دانا و آگاه باشد.» در تعبير زيباي ديگر امام علي ـ عليهالسلام ـ خطاب به يكي از واليانش فرمود: «ولا تقبلنّ في استعمال عمّالك و امرائك شفاعة إلّا شفاعة الكفاية و الأمانة.» «هرگز در به كارگيري و استخدام كارگزاران و عمالت، وساطتي را جز وساطت شايستگي و كارداني و امانتداري، مپذير.»