پيدايش خوف از عذاب، تدريجي است، بنابراين ما بايد تلاش كنيم نخست همان عبادت از روي خوف را تقويت كنيم، چون اين مراحل تدريجا پيدا ميشود. دعاها و مناجاتهايي كه در آن ترس از عذاب شب اول قبر، صحنهي قيامت و...آمده، به خوبي گوياي اين نكته است. امام سجاد( عليهالسلام ) در دعاي ابوحمزه ثمالي ميفرمايد: از ترس تنگي لحد، تاريكي قبر، تنهايي و غربت كه زجر آور است، ضجه ميزنم. اين عبادت در دعاي ابوحمزه بسيار كوبنده و تكان دهنده است كه خدايا من هنوز فرشي براي قبرم تهيه نكردهام، چراغي براي روشنايي قبرم نيفروختهام، بميرم چه كسي از من بدبختتر خواهد بود؟عذابهايي را كه در قرآن صريحا بيان شده است، جدي بگيريد. خداوند در روز قيامت به ملائكه امر ميكند اين مجرم را با زنجيري كه هفتاد زراع طول آن است، ببنديد و او را به سوي جهنم بكشانيد. در روايت آمده است كه اگر قطرهاي ازنوشيدنيهاي جهنميان در دنيا بيفتد، تمام موجودات زنده از گند آن هلاك ميشوند. از آن طرف دربارهي شربتهاي بهشتي آمده است كه اگر يك قطرهاش در دنيا بيفتد، تمام آبهاي دنيا را معطر ميكند.
ب) بلند همتي و تقويت آن
خدا به انسان چنان قدرتي داده است كه ميتواند آن چنان بالا برود كه نيتهاي سطح پايين در مقابلش رنگ ببازد. اگر انسان مقداري از هوسهايش دست بردارد، اين كار شدني است. براي تقويت همت، افزون بر حالات ملكوتي و نوراني پيشوايان دين،( عليهمالسلام ) ميتوان به شيوهي زندگي بزرگان نيز مراجعه كرد. بسياري از علما وجود داشته و دارند كه داستانهايشان به راستي تكان دهنده، آموزنده و در خور تفكر و انديشه است. يكي از مراجع بزرگ، داستاني از مرحوم شيخ انصاري نقل كردند كه ايشان در يكي از روزهاي گرم تابستان از درس برگشتند و وارد منزل شدند(تابستان نجف پنجاه - شصت درجه بالاي صفر) و فرمودند آب برايم بياوريد. آن وقت يخچال و فريزر و امكانات امروزي نبود. در فاصلهاي كه اهل منزل رفتند از سرداب آب بياورند، شيخ انصاري( رحمهالله ) در اين فاصله كوتاه به نماز مشغول شدند تا از فرصت به خوبي استفاده كرده باشند. در حال تشنگي بالبهاي خشك به نماز ميايستد و حالي به او دست ميدهد كه از شوق عبادت پس از پايان سورهي حمد يكي از سورههاي طولاني قرآن را ميخواند، پس از نماز آبي كه برايش آورده بودند، گرم ميشود و شيخ( رحمهالله ) همان آب گرم شده را تناول ميكند.بنابراين براي دستيابي به مراحل برتر نيت، تلاش كنيم به تدريج همت را از مرتبهي پايين عبادت بالاتر ببريم.
ج) تقويت لذت بردن از عبادت
از ديگر كارهايي كه ميشود براي دست يابي به اخلاص و لذت عبادت انجام داد، اين است كه انسان در شبانه روز بنا بگذارد دو ركعت نماز بخواند و به خودش تلقين كند كه چون خدا اهل عبادت و دوست داشتني است، براي شكر نعمتهايش اين را به جا ميآورم. هرچند هيچ پاداشي هم به من ندهد يا حتي مرا به جهنم ببرد! البته اين دومي خيلي مشكل است. از اين رو دست كم همان راه اول را برگزيند.اگر انسان از كارهاي كوچك شروع كرد و اين را به خودش تلقين كرد كه هيچ چشمداشتي از اين عبادت ندارد، شايد كم كم بتواند براي كارهاي بيشتر توفيق اخلاص و دستيابي به نيتهاي سطح بالا پيدا كند.
د) عرضهي اعمال به قرآن
جابربن يزيد- از اصحاب خاص امام صادق و امام باقر( عليهمالسلام )- روايتي نقل نموده است كه مضمونش بسيار عالي و توجه به آن سودمند و راه گشاست. امام ( عليهالسلام ) فرمود: اي جابر! وقتي تو اهل ولايت ما هستي كه اگر همهي اهل شهر تو جمع شوند و بگويند تو آدم خوبي هستي، آفرين و زنده باد ديگران در تو هيچ اثري نداشته باشد و اگر همهي مردم جمع شوند و به تو ناسزا بگويند، هيچ ناراحت نشوي. كارهايت را بر قرآن عرضه كن، ببين اگر مورد رضايت خداست، خدا را شكر كن كه چنين توفيقي به تو داده است، خواه ديگران خوب بگويند يا بد بگويند. اگر كار تو خلاف آن چيزي است كه خدا فرموده است، توبه كن. توجه به اين مطلب در انجام اعمال خالصانه به انسان كمك ميكند. همه ما ممكن است ناخودآگاه به نوعي از ريا مبتلاشويم. انسان معمولاً قصد نميكند از روي آگاهي عبادت را براي خودنمايي انجام دهد، ولي شيطان با وسوسه برنيتها اثر ميگذارد، به گونهاي كه اگر قلبمان را وارسي كنيم، خواهيم يافت كه انگيزهي ما در اين عبادت خالص است يا ناخالص.نشانههاي رياكارانبزرگان و علماي اخلاق علامتهايي را براي رياكاران معرفي كردهاند. كسي كه ميخواهد عبادتي بيريا داشته باشد، ميتواند با در نظر داشتن اين نشانهها خويش را بيازمايد و به نيت خالص يا آلوده به رياي خود پي ببرد. اميرالمؤمنين( عليهالسلام ) در روايتي نشانههاي زير را براي شخص رياكار يادآور شدهاند: الف) رياكار در حضور ديگران عبادتي بانشاط و سرزنده دارد، اما در خلوت، كسالت، خستگي و بي نشاطي او را فرا ميگيرد. چنين شخصي در برابر اين پرسش كه آيا خداي خلوت و جلوت فرق ميكند، چه پاسخي دارد؟ اگر كار براي خداست، خداوند در همه جا حضور دارد.ب) اگر كسي به ستايش عمل نيك رياكار برآيد و ازنماز و ساير عبادتهاي وي تعريف و تمجيد كند، خرسند ميشود، اما اگر از كارهاي او - حتي كارهاي نيك- بدگويي و عيبجويي كند، ناراحت ميشود. در صورتي كه اگر او كار را براي خدا انجام داده است، سپاس و ناسپاسي مردم چه تأثيري دارد؟ اگر او كار را براي خدا انجام داده است، پاداشش را نيز خداوند كريم خواهد داد. فرض كه ديگران به ارزشكار او پي نبرند يا حتي بدگويي كنند، نبايد سخن ديگران تأثيري در رفتار او داشته باشد. به عنوان مثال به شخصي كه مدتي در يك نهاد، سازمان و ادارهاي، خدماتي را به جامعه ارائه داده است، اما پس از مدتي آن كار را به بهانهي ناسپاسي و قدرنشناسي مردم رها ميكند، ميتوان اشاره كرد.اگر فرد، كار را براي خوشنودي خداوند انجام دهد، حتي اگر ديگران به جاي تشويق و آفرين، ناسزا هم بگويند، براي او مهم نيست، مهم آن است كه خداوند سپاسگزار و قدردان تلاش او باشد. بنابراين اگر شخص به اين مقام دست يافت كه بدگويي يا ثناگويي ديگران براي او فرقي نداشت، به مقام والاي اخلاص دست يافته است.بنابراين اگر ما نيت و-انگيزهمان را در عبادتها بررسي كرديم و دريافتيم كه خالص نيست، بي گمان به ريا مبتلا هستيم.