در شمارههاي پيشين نشريه فروغ وحدت، مقالهاي با عنوان «رؤيت خدا» به چاپ رسيد. در اين شماره سعي شده است،كه هم خلاصهاي از مقاله قبل آورده شود و هم مقالهاي ديگر،در تكميل مقاله قبل با عنوان،« رؤيت خدا آري يا نه؟» ارائه گردد.رؤيت خدا از قديم الايام موضوع بحث اديان، فرقهها و مذاهب گوناگون بوده و ميباشد. و هميشه فطرت خدا جوي، انسان را به جهتي سوق ميدهد كه از خود بپرسد آيا خدا قابل ديدن است يا خير؟ و آيا خدا هيچ وقت ديده نميشود يا فقط در دنيا قابل ديدن نيست؟ و يا نياز به مقدماتي براي ديدن خدا ميباشد؟ در حالي كه مناديان توحيد انسان را به خدائي كه ديدني نيست فرا ميخوانند و ميفرمايند: خدائي را پرستش كنيد كه يگانه و بيهمتاست و هرگز ديده نميشود و اينكه ديدن خداوند واجب الوجود، نه واجب است و نه ممكن.مقالهاي كه اينك شما ميخوانيد، پاسخ به همين سؤالات فطري انسان است كه گاه بدون جواب مانده و يا جواب مورد نظر چندان قابل باور و پسند نبوده است. البته اين مقاله به شيوه خاصي كه هر گونه تعصب مذهبي، قبيلهاي، و فرقهاي، را رفع نمايد نگاشته شده است. لذا نام طرفداران اقوال مختلف ذكر نشده و فقط جواب يا رد، بر قولي آورده شده است. بحث تنها راجع به سه آيه قرآني وجوه يومئذناضره الي ربها ناظره، (سوره قيامه آيه 22و 23) و آيه لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار (سوره انعام آيه 103) كه از مهمترين آيات در مورد ديدار و رؤيت الهي است، ميباشد كه مفسرين در تفسير آنها به بحث در مورد رؤيت خدا پرداختهاند.اقوال و احاديث بسياري تا به حال در تفسير اين آيات ذكر شده است. صحت و سقم دلايل و استنباطها كاملاً واضح و مشخص است. لذا نتيجه بحث را به عهده خوانندگان محترم گذاردهايم تا كاملا بيطرفانه بدون اينكه بدانند قول از آن كيست، قول صحيح را اختيار كنند.اين آيات (آيه 22و 23 قيامت) يكي از آياتي است كه مورد توجه و بحث اكثر مفسران قرار گرفته است.مفسران در تفسير اين آيات به دو دسته تقسيم ميشوند. دسته اول: كساني كه نظر را حمل بر رؤيت بوسيله چشم نمودهاند. دسته دوم: كساني كه نظر را به معناي انتظار دانستهاند. دسته اول: (رؤيت بوسيله چشم) خود نيز به دو گروه تقسيم ميشوند. الف: كساني كه ميگويند پروردگار را ميتوان به چشم سر ديد ب: گروهي نيز ميگويند منظور ديدن نعمات پروردگار است.الف: كساني كه موافق و سازگار با قول رؤيت خدا بوسيله چشم سر هستند به دو دليل اشاره و استنباط ميكنند:دليل اول: قول خداي تعالي است كه از حضرت موسي (ع) حكايت ميكند. تعداد اندكي از مفسران و قرآن پژوهان در توضيح اين مورد قرآني ميگويند: موسي به پروردگار خويش عرض كرد:رب ارني انظر اليك، اگر ديدن خدا محال است چرا پيامبر اولوالعزم چون موسي، بايد درخواست رؤيت كند و با همين استدلال، آيه لا تدركه الابصار را تفسير ميكنند و ميگويند «لا تدركه الابصار في الدنيا.»دليل دوم: اينكه نظر، به معناي برگردانيدن چشم است به سوي مرئي، پس نظر سبب ديدن است و چون در اينجا حمل بر رؤيت مناسب نيست حمل بر سبب آن شده و اينكه «نظر» فعلي متعدي به نفسه است و اگر با حرف «الي» بيايد به معناي رؤيت است.جواب: اكثر مفسران و قرآن پژوهان اسلامي درباره اين آيات ذكر كردهاند كه طلب رؤيت از طرف موسي (ع) براي قوم بوده است و حضرت موسي (ع) به اصرار قوم اين كلام را به خدا عرض كرد و عظمت اين مطلب باعث عتاب وي شد و اگر رؤيت ممكن بود چرا «لن تراني» شنيد، چون «لن» به معناي نفي ابد به كار ميرود. يعني ابدا و هرگز مرا نخوايد [نخواهيد] ديد. همچنين كه آيه «لا تدركه الابصار» بر اين معنا دلالت دارد و بعضي در معناي اين آيه (لن تراني) ميگويند كه هرگز در دنيا مرا نخواهي ديد. (جواب): اولا قيد در دنيا بودن را از كجا آوردهاند؟ ثانيا اگر ميخواست بگويد در دنيا مرا نميبيني از «لن» استفاده نميكرد. و ميتوانست از حروف نفي ديگري استفاده نمايد. مثلاً بفرمايد «لاتراني» اين چون اگر «لا» ميآمد، ميتوانست توجيهي كرد تا به معناي نديدن در دنيا باشد.همچنين يادآوري كردهاند كه «نظر» با «الي» به معناي رؤيت ميآيد كه در اينجا عرض ميكنيم كه «نظر» به همراه «الي» به معناي «انتظار» نيز آمده است و دليل آن را روشن خواهيم نمود.ديگر اينكه اگر خدا به چشم سر ديده شود پس مشاراليه به چشم است و چيزي كه مشاراليه به چشم باشد، با دست هم ميشود به آن اشاره كرد و چيزي كه با دست به آن اشاره شود، مكاني را اشغال ميكند و چيزي كه مكاني را اشغال كند اولا نيازمند به مكان است و ثانيا مركب است و ... كه خداوند از همه آنها مبرا و منزه است. و بعضي در توجيه اينگونه اقوال گفتهاند كه منظور، ديدن به چشم سر نيست كه محال عقل است، بلكه ديدن همان شهود قلبي در مرتبه عيناليقين و حقاليقين است و اين دليل را همه علما و عرفا قبول دارند.ب: كساني كه طرفدار قول «ديدن نعمات پروردگار» ميباشند در توجيه مدعاي خود به يكي از دو دليل استناد ميكنند، بعضي ميگويند كه مضاف در «الي ربها» حذف گرديده و مضافاليه جاي مضاف آمده است و مضاف را در اينجا «ثواب» ميگيرند «الي ثواب ربها ناظره» و براي مدعاي خود مثالهائي از قول خداي تعالي و امهات متون عرب، اعم از شعر و نثر ميآورند كه بدين سبك و سياق آمده است. مثلا «و جاء ربك» يعني «و جاء امر ربك» و آيه «انا ادعوكم الي العزيز الغفار» يعني «به سوي طاعت و عبادت عزيز غفار شما را ميخوانم.» و گروهي نيز ميگويند «الي» مفرد «آلاء» است به معناي نعمت، كه در اين صورت الي اسم است مضاف، و ربها مضافاليه و مثالهايي را نيز براي اثبات نظر خود دراند كه از جمله يكي از آنها اين بيت الاعشي است: «ابيض لا يرهب الهزال و لا يقطع رحما و لا يخون الي»در اينجا الي به معناي نعمت است.و اما گروه دوم كساني كه «نظر» را به معناي «انتظار» ميدانند. البته بعضي اشكالاتي از اين قول گرفتهاند و آن اينكه «نظر» به معناي «انتظار» متعدي به «الي» نميشود، ولي طرفداران اين قول در جواب به اين شبهه گفتهاند: كه «نظر» متعدي به «الي» ميشود. چون 1- در لسان عرب چنين آمده «ناظرات الي الرحمن» و بيت «اني اليك لما وعدت لناظر/ نظر الفقير الي الغني الموسر» و بيت «وجوه يوم بدر ناظرات/ الي الرحمن تنتظر الفلاحا» يعني «منتظرات باتيانه بانظره و الفلاح» 2- در قول خداي تعالي نيز ديده ميشود: «اني مرسله بهديه و فناظره بم يرجع المرسلون فنظره الي ميسره.» احاديث فراواني از طرف شيعه و اهل سنت نقل شده است كه در اينجا تنها به نقل اندكي (كه به مثابه مشت نمونه خرواراست) بسنده ميكنيم.1- از عايشه همسر پيامبر اكرم (صليالله عليه و آله و سلم ) نقل شده كه شخصي به او رجوع كرد و گفت كه آيا پيامبر (ص) خدا را ديده است؟ گفت: سبحانالله، اگر كسي درباره محمد (ص) سه چيز را نقل كند، دروغ گفته است. اول اينكه پروردگارش را ديده است و سپس آيه «لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار و ...» را تلاوت كرد و ....ظاهرا اين حديث نشان ميدهد كه خداوند متعال در اين دنيا ديده نميشود، و همچنين در آخرت نيز ديده نميشود چون اگر بگوييم خداوند در آخرت ديده ميشود، پس بايد كه حضرت محمد (ص) در شب معراج خداوند را با چشم ديده باشد و اگر ديده باشد، حتما حديثي از آن جناب نقل ميكردند و خبري به ما ميرسيد كه تا كنون كسي چنين ادعايي نكرده است. 2- از امام رضا (عليهالسلام) نقل شده كه در تفسير آيات «وجوه يوميذ ناظره، الي ربها ناظره» فرمودند: «مشرقه تنتظر ثواب ربها»3- در احاديث بسياري از اميرالمؤمنين وارد شده كه آن حضرت در تفسير اين آيه (الي ربها ناظره) فرمودند كه منظور نگاه كردن به ثواب پروردگار ميباشد. 4- امام صادق (عليهالسلام) در تفسير آيه «لا تدركه الابصار» ميفرمايند كه «و لا تدركه الاوهام و لا يحيط به العلم فكيف تدركه ابصارالعيون» يعني قوه و هم انسان نيز نميتواند خدا را درك كند چه برسد به قوه بينايي انسان. چون قوه و هم آنچه را كه در دنياي خارج وجود ندارد و چشم هم نميتواند آن را ببيند و وجودش فقط در ذهن است، ميتواند آن را درك كند.5- از امام صادق (عليهالسلام) نقل شده كه فرمودند: ديدن بر دو نوع است: 1- ديدن با قلب 2- ديدن با چشم. مشاهده با قلب ديدن به وسيله حقيقت ايمان است كه هر كس با قلب مشاهده كند نيكوست و هر كس بگويد با چشم مشاهده كرده كافر است.
فهرست منابع حديثي:
1. بحار/ ج 4/ ص 28/ روايت 3/ باب 5. 2. بحار/ ج7/ ص 119/ روايت 55/ باب 5. 3. بحار/ ج7/ ص 167/ باب 8. 4. بحار/ ج 3/ ص 259/ روايت4/ باب9. 5. بحار/ ج 3/ ص 262/ روايت 17/ باب 9. 6. بحار/ ج3/ ص 304/ روايت 42/ باب 13. 7. بحار/ ج 4/ ص 29/ روايت 4/ باب 5. 8. بحار/ ج 4/ ص 33/ روايت 11/ باب 5. 9. بحار/ ج 4/ ص 36/ روايت 14/ باب5. 10. بحار/ ج 4/ ص 53/ روايت 31/ باب 5. 11. بحار/ ج 36/ ص 406/ روايت 16/ باب 46. 12. الکافي/ ج 1/ ص 98/ روايت 9. 13. مسند احمد/ حديث 23094/ اخرجه البخاري في بدالخلق 2995 اخرجه مسلم في الايمان، 260.
فهرست مقالات:
1. دانشنامه قرآن پژوهي، بهاءالدين خرمشاهي، مقاله رؤيت. 2. فروغ وحدت ش2و 3، مقاله رؤيت خدا، محمد شيخ احمدي.