درآمدی بر فهرست نویسی کتاب های خطی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر فهرست نویسی کتاب های خطی - نسخه متنی

رضا خانی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درآمدي بر فهرست نويسي كتاب هاي خطي

فصلنامه کتاب دوره دهم - شماره چهارم - ش - مسلسل : 40 - زمستان 1378

درآمدي بر فهرستنويسي کتاب هاي خطي

رضا خاني پور (1)

چکيده

کتابهاي خطي ، جزئي ارزشمند از مواريث گرانسنگ اين مرز و بوم هستند که دانشمندان و هنرمندان اعصار گذشته ، از خود به يادگار گذاشتهاند . گاهي تلفيق عمل اين دو طبقه موجب پديد آمدن آثار منحصر به فردي گشته است . درک و شناخت ظاهري و محتوايي نسخههاي خطي از اهميتي والا برخوردار ميباشد .

مقاله حاضر بر آن است تا اجمالاً به بحث فهرستنويسي نسخههاي خطي در دو بخش نسخهشناسي و کتابشناسي بپردازد و از منظري نو به اين مهّم نگاه کند .

مقدمه

کتابهاي خطي همواره از نقش و جايگاهي والا و ارزشمند در نزد ملل و نحل برخوردار بودهاند . شايد بتوان ادعا نمود که گنجينه کتابهاي خطي - بالاخص کيفيت و کميت نسخههاي موجود در آن - در کتابخانههاي مشهور و معتبر دنيا ، حتي در ارزشگذاري کل مجموعه مواد کتابخانهاي نقشي سزاوار تأمل دارند .

از ديرباز کار استنساخ کتابهاي خط نيز امري بسيار مهم تلقي ميشد . بطوري که :

« در عصر تيموريان چه در تختگاه هرات و چه در ديگر شهرهاي ايران ، چون ماوراءالنهر و فارس و تبريز شبکههاي رسمي به لحاظ نسخهنويسي ايجاد شده بود که کار اعضاي اين شبکهها استنساخ و کتابت و تذهيب و تزيين نسخههايي از نگاشتههاي دانشمندان بود ، به طوري که در اين دوره ، صدها بل چند هزار نسخه فراهم آمد که بعضي از آنها به اعتبار هنر نسخهآرايي از نفايس مخطــوطات اسلامــي به شمار ميروند

علوم و معاريف به جاي مانده توسط دانشمندان از متفقهّان ، متکلمان ، محدثان ، مورخان

حکيمان ، هنرمندان ، ادبا و ... در واقع بستر و زمينهاي شايسته است که نسل نو بر اساس آن ميبايست دانش جديد و پيشرفتهاي تمدن خود را استوار نمايد .

البته در اين ارتباط تعامل ملل و فرهنگها و استفاده بهينه از دستاوردهاي ديگران ، امري اجتنابناپذير ، بلکه ضروري است .

گنجينههاي کتابهاي خطي در جاي جاي کشور ما از جمله مواريث ذيقيمتي هستند که بايد بيش از پيش بدان توجه نمود و با شناسايي و معرفي دقيقتر و عميقتر ، راههاي انتقال محتواي آنها را بر ديگران هموارتر ساخت و از اين رهگذر در مسير تجديد حياتشان گامهاي مؤثّرتري برداشت .

با مطالعه و بررسيهاي تاريخي ، ميتوان اظهار نمود که ايرانيان در بعضي از حوزههاي علمي و هنري ، پيشگام ، صاحب سبک ، داراي ابداع و ذوق خاص و منحصر به فرد بودهاند . در زمينه کتاب و کتابآرايي ميتوان به حرف تجليد ، کاغذسازي ، تذهيب ، تشعير ، قطاعي ، عکاسي (2)خوشنويسي و ... اشاره نمود که اين قــوم در بعضي مبدع و واضح و در برخي ديگر صاحب ابتکار و ذوق خاص و شيوه يا اسلوب بودهاند

عامل مهمي که نگارنده را بر آن داشت تا با قلم قاصر و بضاعت مُزجات خويش در زمينه کتابهاي خطي ، سطري چند رقم زند اين بود که طي چندين سال کار تلمذ و ارتباط با نسخههاي خطي و علاقه در اين حوزه ، با مراجعاني - حتي در سطح فوقليسانس و دکتري برخورد مينمودم که متأسفانه صرفاً جهت تکميل کار پاياننامه خود ، به فهرستها و سپس نسخههاي خطي رجوع ميکردند ؛ آن هم آنقدر ناقص و محدود که احساس ميکردم حق آنها و پديدآوردندگانشان به درستي اداء نميشود و در حقيقت اين ميراث گرانقدر مورد تظلم واقع ميگردد .

البته اين نکته قابل انکار نيست که تعدادي انگشت شمار از مراجعان ، به خاطر علاقه شخصي يا کارهاي انفرادي و جمعي پژوهش از اين کتابهاي خطي در مقياسي جديتر و وسيعتر بهرهمند ميشدند ، ليکن شمار اين دسته از افراد به قدري ناچيز بود که آن تأسف به قوت خود باقي ميماند .

علل و عوامل فراواني در اين فرآيند قابل جست و جو و تحقيق است که بحث در مورد آنها از حوصله اين گفتار خارج ميباشد ؛ اما اين موارد به صورت فهرستوار قابل ذکر است :

ضرورت استفاده از آثار اسلامي ؛ تأملي بر تطابق پيشرفتهاي شگرف در عرصه علم و فنآوري نوين با علم و هنر بر جاي مانده از قدما ؛ ضرورت دستيابي به اطلاعات سريع ، کافي ، و

مرتبط در زمينه موجوديتمان در حوزه کتابهاي خطي ؛

بحث جامعيت دروني نسخههاي خطي در زمينههاي گوناگون کتابشناسي و نسخهشناسي و لزوم آشنايي اجمالي محققان و پژوهشگران جوان با آنها ؛ آموزشهاي صحيح ، يکدست ، متحول شده و کارآمد و مطابق با نيازهاي امروزي در حوزه نسخههاي خطي ؛ برخورد نسخهداران ، گنجينهداران و کتابداران قديمي با مراجعان ؛ لزوم ايجاد روحيه صبر ، حوصله و استقامت - که لازمه کار با نسخههاي خطي است - و کسب تجربيات علمي و عملي توسط پژوهشگران جوان در عرصه فعاليتهاي تـحقيقي و کار روي کتابهاي خطي ؛ فرآيند شناسايي ، فهرستنويسي و عرضه کتابهاي خطي ؛ تمايزات خاص کتابهاي خطي با کتابهاي چاپي در نحوه فهرستنويسي و استفاده از آنها ؛ سبک و سياق خاص فهرستنويسي کتاب هاي خطي و عدم ايجاد ارتباط و پيوندي قوي ميان اکثريت نسل حاضر با آن ؛ کمتوجهي و کممهري ، غرابت و بيگانگي بيشتر نسل جوان با کتابهاي خطي و رابطه آن با ميزان بسيار کم مطالعه در کل جامعه تحصيلکرده و ...

پژوهش در زمينههاي فوقالذکر شايد بتواند در جهت حل مشکل عدم ارتباط عميق و تنگاتنگ نسل جوان با پيشينه پربار خود ، راهگشا باشد . نسلي که گاهي متأسفانه در عرصههاي گوناگون علمي و فرهنگي ما مقهور و مغلوب بيگانه است ؛ دست خود را براي هر گونه ابتکار ، خلاقيت و نوآوري ميبندد و در بعضي شئون ، پيشرفتهايي متناسب با منـزلت و نيازهايش ندارد .

در پارهاي موارد واردکننده تئوريها و نظريات يا علومي است که حتي زحمت دخل و تصرف و بحث و فحص در جهت کاربردي کردن آنها را به خود نميدهد ؛ غافل از اين که اصل و منشاء بسياري را ميتواند در دل فرهنگ و تاريخ کهن خود بيابد .




  • در زمين ديگران خانه مکن
    کار خود کن ، کار بيگانه مکن



  • کار خود کن ، کار بيگانه مکن
    کار خود کن ، کار بيگانه مکن



با غور و بررسي در تاريخ و نيز آثار به جاي مانده اسلاف اين سرزمين مکشوف ميشود که ايرانيان در پارهاي از فنون که در کتاب و کتابت نقش مستقيم داشته ، سرآمد بودهاند .

به عنوان مثال ميتوان به خوشنويسي - که فصلي مهم از کار نسخهشناسي و کتابشناسي - محسوب ميگردد اشاره نمود . امروزه به جهت کاربرد بسيار بعضي از انواع اقلام سته ، همچون نسخ و ثلث در زبان عربي ، تصور برخي آنست که اصــل و ريشه آنها از اعراب باشد .

حتـي گاهي به غلط در بعضي از کتابها به آنها خط عربي اطلاق ميشود . حال آنکه « ابن مقله بيضاوي شيرازي » اولين شخصي بود که در اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم اقلام سته را از خط کوفي استخراج نمود و براي خطوط ثلث و نسخ قواعدي خاص وضع کرد در واقع وضع قواعد و اصول اين خطوط را بايد مقدمه تکامل هنر خوشنويسي دانست

نمونه ديگر هنر جلدسازي است که به دست با کفايت هنرمندان ايراني در ادوار گوناگون به اوج استحکام و زيبايي رسيد و انواع جلدهاي به جاي مانده از قبيل ضربي ، سوخت ، روغني ، معرق و ... نشانگر و معرف توان بالاي اين هنرمندان ميباشد
از ديگر هنرهايي که در کتابآرايي نقشي به سزا دارد ، تذهيب و آذين است که در حواشي صفحات ، ميان سطور و حتي زينت بخشيدن جلد از آن استفــاده ميشود . پيشينه تــذهيب در ايران به دوره ساساني ميرسد . پس از ورود و نفوذ اسلام در ايران ، اين هنر در اختيار حکومتهاي اسلامي قرار گرفت .

اين هنر والا و اصيل در سير ايام و ادوار ، گاه از بالندگي باز ايستاد ، اما به همت مذهبان عاشق و بعضاً گمنام ، دگربار ، پويايي خود را به دست آورد . در دوره سلجوقي ، آرايش قرآنها ، کتابهاي دعا ، ابزار و ادوات ، ظرفها ، خود يک حرفه مهم محسوب ميشد . اين هنر در دوره تيموري به اوج رسيد و زيباترين آثار در همين دوره به وجود آمد . در دوره صفوي نيز آثار ارزشمندي از نقاشي ، تذهيب و خوشنويسي ، در خدمت هنر کتاب آرايي ، پديد آمد که اکنون بعضي دستخوش حوادث گذشته و فقط نامي از آنها باقي است ، و برخي ديگر زينتبخش موزههاي ايران و جهان است




  • سالها دل طلب جام جم از ما ميکرد
    آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميکرد



  • آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميکرد
    آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميکرد



درسهاي اخلاقي

آخرين مطلبي که ذکرش در قسمت مقدمه خالي از لطف نيست ، درسهاي اخلاقي ويژهاي ميباشد که گاهگاه در لابهلاي صفحات نسخههاي خطي ديده ميشود و انسان با مطالعه آن با خصوصيات اخلاقي و فکري مؤلفان ، کاتبان ، مالکان و ... آشنا ميگردد . دو نمونه از اين گونه گفتارها ذيلاً مذکور است :

الف.بعضي ازمؤلفان يا کاتبان کتابهاي خطي به مسئله فاني بودن دنيا و عدم توجه صرف به آن،اين گونه اشاره نمودهاند که:

سيبقي خطوطي و کُنت تراباً فيا ناظِراً فيه قُل لي دُعائي (3)

ب.در اين که مالک مطلق خداست و مالکيت ما پايدار نيست ، اين گونه يادداشتها فراوان ديده ميشود که :

کيف اقول هذا ملکي و لله ملک السموات والارض (4)

فهرستنويسي کتاب هاي خطي

از جمله عواملي که پيشتر برشمرديم مسئله فهرستنويسي کتابهاي خطي ميباشد که به دليل سبک و سياق ، ظرايف و پيچيدگيهاي خاص خود ؛ باعث به وجود آمدن نوعي فاصله و گسيختگي ميان نسل امروز - کتابدار و غير کتابدار - با آثار گذشتگـان شده و روند استفاده بهينه آنان از محتواي ارزشمند کتابهاي خطي را گاهي با مشکل مواجه ميسازد .

آشنايي با شاخصهايي که فهرستنويسي نسخههاي خطي را - عليرغم داشتن اهدافي مشترک با فهرستنويسي کتابهاي چاپي - از فهرستنويسي کتابهاي چاپي متمايز ميکند ، قدمي مهم در جهت نزديکتر شدن و بيشتر بهره گرفتن از آثار قدماست ، بعضي از ويژگيهاي مهم و اساسي در اين بخش به اختصار مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد . باشد که در آگاهي و شناخت بيشتر و مؤثّرتر نسل جوان بالاخص کتابداران ، مفيد واقع شود .

1 . استفاده از هنرهاي مختلف و متنوع در خلق آثار خطي

در امر فهرستنويسي کتابهاي خطي ، مرقعات و گاهي در اسناد و مدارک از منظر نسخه شناسي - به مواردي برميخوريم که هر يک داراي جامعيت و گستردگي منحصر به خود هستند و طي ادوار و قرون متمادي به پيچيدگيها ، ظرايف و کاربردشان افزوده شده و با تاريخ فرهنگ و هنر ما عجين گشتهاند . فهرستنويس کتابهاي خطي بايد انواع و اقسام گوناگون هنرهاي به کار گرفته شده را بشناسد و قادر باشد آنها را به نحوي مجمل و شايسته به کاربر معرفي نمايد .

اگرچه در صورت شناخت عميقتر و وسيعتر مجاز و مطلوب است سبک و سياق آن هنر خاص را نيز ذکر کند .

ممکن است گفته شود چه لزومي دارد که به عنوان مثال سبکهاي تذهيب از قبيل مکتبهاي خراسان ، اصفهان ، تبريز و ... ذکر گردد ؟

يا اين که چه ضرورتي احساس ميشود که کاغذهاي گوناگون ، همچون سمرقندي ، خانبالغ ، بخارائي ، ترمه ، دولتآبادي ، اصفهاني ، فرنگي و ... بيان شود ؟

آيا اين موارد ارتباطي با موضوع و محتواي کتاب دارد ؟

آيا ذکر اين ويژگيها موجب سردرگمي کاربر و پيچيدگي کار نميشود ؟

و سؤالاتي از اين دست .

اگر بخواهيم به اين گونه پرسشها پاسخ دقيق و کامل بدهيم ، مثنوي هفتاد من ميشود ، اما اجمالاً اين که : اولاً ممکن است مراجعهکننده ما وابسته يا علاقهمند و دلبسته به يکي از حوزههاي هنري از قبيل نقاشي ، تذهيب ، تشعير ، جلدسازي ، خوشنويسي و مانند آن باشد و بخواهد در اين زمينهها پژوهش نمايد ؛ يا سير تطور و تحول سبکهاي خاص ادوار را مورد بررسي و کنکاش قرار دهد . اينجاست که فهرستنويسي کتابهاي خطي ميتواند پاسخگوي اين
بخش از نيازهاي مراجعانش هم باشد .

ثانياً

در وهله نخست شايد اين گونه به ذهن متبادر شود که هيچ رابطهاي ميان محتواي کتاب با جلد ، تذهيب ، يا خط آن وجود ندارد ، بنابر اين ضروري نمينمايد که فهرستنويس اين نکات را مد نظر داشته باشد و ذکر کند . اما حقيقت امر چيز ديگري است ؛ بسياري از کتابهاي خطي وجود دارند که آغاز و انجام آنها دستخوش حوادث طبيعي گشتهاند و مفقود شدهاند ، لذا ممکن است نامي از مؤلف ، کاتب ، شارح يا ساير پديدآورندگان کتاب يافت نشود ؛ حال کار واقعي فهرستنويس کتابهاي خطي - و اتفاقاً قسمت جذاب و شيرين کار - آغاز ميشود .

يعني فهرستنويس با توجه و امعان نظر در شواهد و قرائن که از فيزيک ظاهري کتاب و محتواي آن به دست ميآورد ، نوعي بازسازي تاريخي را در ذهن خود شکل ميدهد و با عنايت به موضوع مورد بحث ، سبک و سياق نگارش ، نوع خط ، نوع جلد ، تذهيب ، کاغذ و موارد متعدد ديگر ، چه بسا بتواند مؤلف ، کاتب ، تاريخ احتمالي تأليف يا کتابت و مسائلي از اين دست را تشخيص دهد . اينجاست که ارزش کار مکشوف ميشود و فهرستنويس با بهرهگيري از خلاقيت ، هوش ، مطالعات تاريخي ، هنري و ... مواردي را کشف ميکند و پردهاي از اسرار نهفته در اين کتابهاي قديمي را کنار ميزند . در اين کار لذتي است که تا شخص مستقيماً وارد عمل نشود قابل درک يا انتقال نيست . البته کميت و کيفيت اين بخش در فهرستنويسان کتابهاي خطي يکسان نيست و بستگي به تجربه ، دانش ، ابتکار ، و خلاقيت آنها دارد .

ثالثاً

کتابهاي خطي ، آثاري از مرقعات ، طومارها ، اسناد و همانند آن موجود ميباشد که پديدآورندگان آنها به علل گوناگون از جمله تواضع ، تقيه ، ترس و ... نام خود را متذکر نشدهاند يا در نام آنان بعدها دخل و تصرف شده و از بين رفته است ، که فهرستنويس با تجربه گاهي ميتواند با کمک گـرفتن از موارد فوقالذکر ، نام اين افراد بيمدعا و گمنام را احيـاء نمايد و در صورت انجام اين کار ، حقوق از دست رفتهشان تا حدودي با معرفي و شناسايي آثار ارزشمند آنها ، ايفاء ميگردد .

2 . ويژگيهاي نسخههاي خطي

مواردي است که در واقع بخشي از وجه تمايز و نقاط افتراق ميان فهرستنويسي کتابهاي چاپي با کتابهاي خطي محسوب ميشوند و با کميتها و کيفيتهاي گوناگون توسط فهرستنويسان کتابهاي خطي در معرفي نسخهها ، ذکر ميگردند .

ويژگيهاي که کُلاً يا بعضاً در نسخههاي خطي ممکن است وجود داشته باشند ، عبارتند از :

الف . جلد

شامل انواع جلدهاي سوخت ، روغني ، معرق ، ضربي ، تيماج ، ميشن ، مرغش
ساغري و غيره . که بعضي داراي انواعي اخص و مکتبهايي ويژه هستنــد . از جمـله مثلاً در جلدهاي روغني ميتوان به سبکهاي شيراز ، اصفهان ، خراسان ، تبريز ، ترکي ، کشميري و بغدادي اشاره نمود .

از منظر حجم و اندازه ، جلدها را ميتوان به قطع بازوبندي ، بغلي ، جانمازي ، حمايلي ، رقعي ، وزيري ، خشتي ، سلطاني ، رحلي و ... تقسيمبندي نمود . البته گاهي در تاريخ سراغ داريم که جلد کهنه ، تعويض يا ترميم شده است و نسخهشناس بايد بدان توجه کند . چنان که مشهور است « ابن البواب » پس از نوشتن يک پاره از قرآن مجيد به شيوه « ابوعلي ابن مقله » آن را با جلدي کهنه که از نسخههاي ديگر جدا ساخته بود ، تجليد کرده بود ، به طوري که جلد مذکور از جلدهاي بيست و نه پاره ديگر - که به خط ابن مقله بوده و همزمان با او جلد شده بود - ممتاز نميشد

ب . خوشنويسي

شامل انواع متنوع از خطوط متداول و غير رايج که مهمترين آنها عبارتند از خطوط کوفي ، ثلث ، نسخ ، ريحان ، رقاع ، محقق ، توقيع ، نستعليق ، تعليق ، شکسته نستعليق و ديواني ؛ که هر کدام داراي شيوههاي خاص خود ميباشند .

مثلاً در نسخ شيوههاي ايراني ، هندي ، ترکي ، و مصري براي اهل فن قابل تفکيک و تميز است .

بر اساس نوع خط ، شيوه نگارش ، ميزان پختگي آن و مواردي از اين دست ميتوان سال تحرير آن را به طور تقريبي حدس زد . از نقطه نظر اندازه قلم نيز اين خطوط از « غبار »، تا « کتيبه » ميتواند درجهبندي شود ، اما معمول در کتابهاي خطي اندازههاي قلم خفي ، متوسط ، جلي ميباشد ، که گاهي نيز بر اساس دانگ قلم متمايز ميشوند .

ج . تذهيب ....

ترصيع ، تشعير ، حلکاري ، افشانگري ، تحرير ، عکاسي ، قطاعي ، جدول ، رنگهنويسي ، کمند ، سرلوح ، کتيبه ، شمسه ، شرفه ، ترنج ، سرترنج ، نيم ترنج ، لچکي و ... از جمله هنرهايي هستند که مستقلاً يا متفقاً در تزئينات کتابهاي خطي استفاده ميشوند . فهرستنويس بايد اين موارد را بشناسد و در بخش توضيح تزئينات نسخه ، آنها را متذکر شود . مقولههاي ياد شده هر کدام داراي ويژگيها و خصوصياتي فني واخص نيز ميباشند که ذکر همه آنها ضروري نيست ، اما در صورت تشخيص ، به کاملتر شدن اين قسمت کمک خواهد کرد .

به عنوان مثال در شرح تذهيب يا مجالس نقاشي مهمترين دورهها عبارتند از :

دوره صدر اسلام ، دوره سلجوقي ، مغول ، تيموري ، صفوي ، افشار ، زند و قاجار ، و از مکتبهاي مشهور هنري خاص ايراني ميتوان به مکتبهاي شيراز ، اصفهان ، تبريز ، هرات ، بخارا و بغداد اشاره نمود .

همچنين گاهي تزئينات و حتي کتابت نسخههاي خطي فارسي در خارج از ايران انجام شده است که سبکهاي هندي ، چيني ، ترکي ، ترکستاني ، عربي ، مصري و مغربي از اين گروه محسوب ميشوند

د . کاغذ

صنعت ساخت کاغذ خود مقولهاي وسيع و گسترده است که با امعان نظر در
تاريخچه پيدايش اين فن و ذوق و سليقه ايرانيان در آن ، بيشتر ميتوان به ارزش کار هنرمندان خلاق و بعضاً گمنام اين مرز و بوم پي برد . بحث تاريخي در اين ارتباط از حوصله مقاله حاضر خارج است ، اما ذيلاً به مشهورترين انواع کاغذهاي استفاده شده در کتابهاي خطي اشاره ميشود :

کاغذهاي خانبالغ ، ختائي ، سمرقندي ، بغدادي عادلشاهي ، کشميري ، ونيزي ، مصري ، دولتآبادي ، بخارائي ، ترکي ، ترمه ، اصفهاني ، فرنگي و ...

انواع گوناگون و متنوع کاغذها با توجه به ويژگي هايي همچون الياف آن ، مقاومت ، صافي ، زبري ، ضخامت ، نرمي و انعطاف ، تردي و شکنندگي و مواردي از اين دست ، قابل شناسايي است

هـ . مهرها ، يادداشتهاي تملک ، وقف و ...

در مُهرها گاهي از هنرهاي خاص همچون تذهيب و خوشنويسي به نحوي هماهنگ و مطلوب استفاده شده است . خطوط به کار رفته در مهرها متفاوت است ، اما از مشهورترين و معمولترين آنها ميتوان به خطوط طغري ، ثلث ، نسخ ، نستعليق و شکسته نستعليق اشاره نمود .

سبک و شيوه نگارش و تحرير آنها با کتابت عادي کاملاً متفاوت است و به اشکال مسجع و با ترکيببنديهايي خاص دواير ، کشيدهها ، نيم مدها ، و سوار شدن حروف بر يکديگر نوشته شدهاند . قرائت بعضي از اين مهرها و يادداشتها به دليل ويژگيهاي ذکر شده ، براي افراد تازه کار مشکل است و بايد چشم و ذهن در اثر تجربه به آنها مأنوس شود ، تا شخص قادر به خواندن کامل اين گونه موارد گردد .

بسيار حائز اهميت است که اين مهرها و يادداشتها خوانده شوند ، زيرا کشف آنها پرده از مسائلي چون دست به دست گشتن متعدد نسخهها ، بعضي از وقايع تاريخي و جغرافيايي ، خلقيات مالکان کتابها ، و بسياري از چيزهاي ديگر برميدارد.

و . قطع کتاب ، اندازه سطرها ، تعداد سطر

از مواردي هستند که ذکرشان در فهرستنويسي کتابهاي خطي معمول است . در اينکه اين گونه عوامل چقدر براي کاربر مفيد است ، فيالجمله ميتوان اظهار داشت که گاهي فهرستنويس مجرب ، و حتي محقق نسخههاي خطي از تعداد سطرها ، اندازه آن ، آشنايي قبلي با متن و مقابله با نسخههاي مشابه موجود ، ميتواند به تعداد سطرهاي مفقوده يا نقص نسخه پي ببرد ، و در صورت نياز آن را بازسازي کند .

البته کار تکميل و بازسازي مربوط به فهرستنويس نيست ، اما ذکر موارد نقص و کاستيهاي نسخــه ضــروري مينمايد تا به پژوهشگر کمک بيشتري شود .

ز . آغاز و انجام نسخه

رسم بر اين است که در کتابهاي خطي ابتدا و انتهاي نسخه ذکر شود . البته در نحوه و کيفيت
و کميّت نگارش آن اختلافاتي جزئي ديده ميشود . از جمله اينکه به طور مثال ، در آوردن انجام نسخه ، عدهاي آخرين عبارات همان نسخه را - ترقيمه کتاب - اصل قرار ميدهند و تعدادي هم انتهاي متن کتاب را در نظر ميگيرند .

برخي نيز حد وسط را رعايت ميکنند يعني هم انجام متن و هم انجام نسخه را متذکر ميشوند که بحث و داوري در اين زمينه به آينده موکول ميشود .

ح . حواشي نسخه

اگر در حاشيه نسخههاي خطي ، مقابله و تصحيح ، شرح ، توضيح واژهها و عبارات يا موارد ديگر درج شده باشد ، فهرستنويس بهتر است به آنها اشاره نمايد . حتي ذکر نوع شرح - مزجي ، مجمل يا مبسوط - نيز خالي از فايده نيست . در بعضي از کتابهاي خطي ، شرح همتراز با اصل متن يا حتي بسيار مهمتر و معروفتر از آن است ، بنابراين بايد هيچ شرحي ناديده انگاشته نشود .

به طور مثال :

« جمالالدين ابوعبدالله محمد بن عبدالله الطائي الجيلاني » معروف به « ابن مالک نحوي ( 600 - 672 هـ )» هزار بيت در علم نحو سروده است که به [ الفيه ] شهرت يافته است . بر اين کتاب شرحهاي مهم متعددي نوشته شده که يکي از آنها شرح « عبدالرحمان بن ابي بکر سيوطي ( 849 - 911 هـ )» ميباشد و اين شرح به « بهجة المرضية في شرح الالفيه » مشهور است .

شايد بتوان گفت که اهميت و ميزان استفاده از اين شرح کمتر از اصل متن نيست و حتي گاهي بيش از آن مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد . همچنين است شرح « لاهيجي » « بر گلشن راز شبستري » که تقريباً همانند متن اصلي نزد اهل فن مشهور و معروف است .

د . فرسودگي فيزيکي نسخه

اگر نسخههاي خطي ، رطوبت زدگي ، آب افتادگي ، موريانه خوردگي ، پارگي ، و يا مواردي همانند آن داشته باشد ، فهرستنويس آنها را در جاي خود ذکر ميکند .

کتابشناسي

شامل مطالبي است که مستقيماً (5)به بحث محتوايي مربوط ميشوند و ميتوان گفت بخشي از آن در مقايسه با فهرستنويسي کتابهاي چاپي ، همان موضوع دادن است . اما در واقع به شکلي کنترل نشده و باز ، و گاهي نيز حتي جزئيات کار ، از نظر دور نميماند .

اين موارد عمدتاً شامل توضيحات ضروري در مورد تبويب کتاب ، موضوعات مطروحه ، زبان ، تاريخ تأليف و کتابت شرحهاي نوشته شده بر آن ، و مواردي از اين دست ميباشند که اصطلاحاً به کتابشناسي مشهور است
هم اکنون در فهرستنويسي کتابهاي خطي کتابخانه ملي ، به خاطر نزديک کردن زبان باز به شکل زبان بسته و کنترل شده علاوه بر توضيحات فوقالذکر ، از سر عنوانهاي موضوعي فارسي و فهرست مستند مشاهير و مؤلفان استفاده ميشود و در ضمن شناسههاي افزوده نيز به همان شکل استاندارد کتابهاي چاپي ، ذکر ميگردد .

راهکارها و پيشنهادها

براي تجديد عظمت تمدن اصيل ايراني ، ناگزيريم مآثر و آثار گرانسنگ و کهنسال ايران را بهتر ، جديتر ، و عميقتر معرفي کنيم و فهرستنويس جامع و دقيق نسخههاي خطي ميتواند ثابت کند که علم ، فرهنگ و هنر و تمدن ايراني يکي از سبکهاي مستقل ، با قدمت فراوان و با عظمت جهان ميباشد که با انديشه و دستان بزرگان اين سرزمين آفريده شده است . معرفي اين آثار باعث خواهد شد تا آوازه و شهرتشان پايدار و روزافزون بماند ، به شرطي که با شرايط کنوني تطبيق پيدا کند و روزآمد شود .

پيشنهادهايي که نگارنده در اين زمينه ارائه ميدهد به طور خلاصه عبارتند از :

1 . نزديک کردن استانداردهاي فهرستنويسي کتابهاي چاپي و خطي ؛

بحث تلفيق يا نزديک نمودن استانداردهاي فهرستنويسي فعلي کتابهاي چاپي و کتابهاي خطي ، موانع و محدوديتهاي موجود ، فوايد و مضار آن و ... موضوعاتي است که ميبايست در گفتاري جداگانه و با بحثهاي دقيق کارشناسي مورد ارزيابي و تجزيه و تحليل قرار گيرد تا به نتيجهاي مطلوب بينجامد .

2 . توجيه و تبين اين مسئله که استفاده و ارتباط با آثار قدما ، امري ضروري است .

3 . انجام نشستهايي مشترک ، متشکل از فهرستنويسان کتابهاي خطي و چاپي و تجزيه و تحليل موارد مورد اتفاق و اختلاف و استفاده از نظرات يکديگر در جهت بهينهسازي امر فهرستنويسي کتابهاي خطي .

4 . آموزش روزآمد ، يکدست و متحول شده در زمينههاي تخصصي کتابهاي خطي ؛

با توجه به اينکه از هنرهاي گوناگون در بخش نسخهشناسي و از علوم و فنون مختلف در کتابشناسي کتابهاي خطي استفاده شده است ، لازم مينمايد که در قسمت نسخهشناسي مطالبي که قبلاً ذکر آن گذشت به نحوي ساده و جذاب به کتابداران علاقهمند آموزش داده شود و همچنين در قسمت کتابشناسي بسيار مطلوب است که کتابداران ، متخصص موضوعي در يک يا چند زمينه مورد علاقه خود باشند تا در معرفي محتوايي آثار خطي با مشکل مواجه نشوند

5 . ايجاد زمينههايي مساعد براي جذب و استفاده از تجربيات استادان و فهرستنويسان با تجربه به کتابهاي خطي در زمينه آموزش دادن به افراد علاقهمند در سطح مراکز آموزش عالي کشور .

6 . برخورد درست و مطلوب مسئولان گنجينههاي کتابهاي خطي و فهرستنويسان قديمي و مجرب با جوانان کتابدار و غيرکتابدار ، و پاسخگويي به سؤالات احتماليشان در زمينههاي گوناگون ، تا با ايجاد رابطهاي دوستانه و صميمي ، اضطراب کاذب مراجعان جوان در زمينه پرسش و نزديک شدن به کتابهاي خطي ، فهرستها و منابع و مراجع آن از بين برود و راه براي ادامه پژوهشهاي آنان هموارتر گردد .

7 . از ميان برداشتن بعضي از غرضورزيهاي شخصي و لزوم درک متقابل نسبت به جايگاه و منزلت واقعي هر دو مقوله - کتابهاي خطي و چاپي - از سوي پيشکسوتان ؛ تا اين شکافها و اختلافات بعضاً غير علمي و تخصصي به نسل جوان منتقل نگردد و برخورد صحيح ، عاطفي و درست کتابدارانه - آن طور که خود اين استادان و پيشکسوتان در کلاسها به دانشجويان آموزش ميدهند – زير سؤال نرود .




  • چون غرض آمد هنر پوشيده شد
    صد حجاب از دل به سوي ديده شد



  • صد حجاب از دل به سوي ديده شد
    صد حجاب از دل به سوي ديده شد



8 . لزوم استفاده از فنآوري وعلم اطلاعرساني ، در جهت معرفي هر چه بيشتر و بهتر کتابهاي خطي و ويژگيهاي علمي و تخصصي آن در سطح ملي و بينالمللي .

اکنون بسياري از مباحث در جوامع غربي در زمينه حفظ ، احيا و معرفي ميراث ارزشمند گذشته و نسخههاي خطي کهن به نتيجه رسيده و حل شده است .

در کشور ما که از نظر کيفيت ، کميت ، و قدمت نسخههاي خطي بر بسياري از ديگر ملل ارجحيت دارد با مشکلات اساسي مفهومي و جايگاهي مواجه است و حتي متأسفانه موانعي عميق در زمينه شناسايي ، تبليغ و معرفي نسخههاي موجود ميباشد که بايد در بدو امر آنها را مورد بررسي قرار داد و به نتيجهاي مطلوب رسيد تا در قدمهاي بعدي بتوان در سطحي مطابق با استانداردهاي موجود در حوزه ملي و بينالملل برايشان اقداماتي صورت داد .

9 . انتقال تجربيات ذيقيمت کتابداران ، کتابشناسان ، و فهرستنويسان کتابهاي خطي

بعضاً ديده ميشود که استادان مجرب و زحمت کشيده قديمي ، دانش و تجربيات گرانبهاي خود را به آساني در اختيار دانش پژوهان جوان و علاقهمندان به کار در زمينه کتابهاي خطي قرار نميدهند . البته آنان هم دلايلي منطقي براي خود دارند ، از جمله اينکه ميخواهند هر مطلبي را به اهلش بسپارند و يا اينکه مورد احترام واقع شوند و سرمايه گرانبهاي عمر عزيزي را که در اين راه صرف کردهاند ، ناديده انگاشته نشود و ...

اما اگر مقصود اين پيشکسوتان عزيز و دانشمند حاصل آمد ، ديگر نبايد در مسير انتقال دانش و تجربه خود به جوانان سد ايجاد کنند
بديهي است که مسئولان امر ميبايست شرايطي را فراهم آورند که اين تعامل به حد اعلاي خود برسد ، چه اينان سرمايههاي انساني ارزشمند و ذيقيمتي هستند که شايد تا ساليان سال همانندشان پيدا نشود ؛ اما متأسفانه امروزه به علل گوناگون - که اکثراً بدون توجيه منطقي است - از حوزه عمل واقعي خود ، دور افتادهاند .

آيا در آينده ميتوانيم پاسخگوي ضرري باشيم که از اتلاف سرمايه عظيم نيروي انساني ، متوجه نسل پژوهشگر و علاقهمند جوان اين کشور ، کردهايم ؟

اميد که بتوانيم به نحوي شايسته و مطلوب آثار گرانبها و بعضاً بيهمتاي کتــابهاي خطـي را از گنجينههاي متروک کتابخانهها بيرون آوريم و با رعايت اصول صحيح حفاظت و مراقبت کامل ، نسخهها را در دسترس اهل ذوق ، عالمان و هنرشناسان صاحبنظر قرار دهيم و آنان نيز از اين رهگذر به نوبه خود در هر چه بيشتر و بهتر شناساندن اين کتابهاي ارزشمند به پژوهندگان جوان ، گامهاي مؤثرتري بردارند
.

مآخذ

1 . مايل هروي ، نجيب . نقد و تصحيح متون ، مراحل نسخهشناسي و شيوههاي تصحيح نسخههاي خطي فارسي . مشهد : بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي ، 1369 . ص . 33 - 34 .

2 . همان . ص 110 - 114 .

3 . فضائلي ، حبيبالله ، اطلس خط . اصفهان : انجمن آثار ملي اصفهان ، 1350 . ص . 240 - 242 .

4 . مايل هروي ، نجيب . نقد و تصحيح متون ، مراحل نسخهشناسي و شيوههاي تصحيح نسخههاي خطي فارسي . مشهد : بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي ، 1369 . ص . 114 - 115 .

5 . مجرد تاکستاني ، اردشير . شيوه تذهيب . تهران : سروش ، 1372 . ص . 26 .

6 . مايل هروي ، نجيب . نقد و تصحيح متون ، مراحل نسخهشناسي و شيوههاي تصحيح نسخههاي خطي فارسي . مشهد : بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي ، 1369 . ص 110 - 118 .

7 . بياني ، مهدي . کتابشناسي کتابهاي خطي ، به کوشش حسين محبوبي اردکاني .[ تهران ]: انجمن آثار ملي ، 1353 . ص . 32 - 31 .

8 . همان . ص . 19 - 20 .

9 . يادداشتهاي شخصي .


1- کارشناس ارشد کتابداري و اطلاعرساني و فهرستنويس کتابهاي خطي کتابخانه ملي ايران.

2- قبل از اختراع فن عکاسي نوين، عکاسي به هنر يا فني اطلاق ميشد که با آن حــواشي بعضي کتابها و رسالات را ميآراستندروش کار به اين شکل بود که نقوش مورد نظر را در متني از مقوا طراحي ميکردند و ميبريدندسپس آنها را روي متن يا صفحه اصلي ميانداختند و با الوان مختلف روي الگو را رنگ ميکردند.

3- ترجمه: خطوطم (آثارم) باقي خواهد ماند در حالي که خودم فاني ميشومپس اي کسي که بدانها مينگري مرا به خاطر آور و برايم دعا کن.

4- ترجمه: چگونه بگويم (ادعا کنم) اين [کتاب] متعلق به من است، و حال آن که که مالکيت آسمانها و زمين از آن خداست.

5- در مباحت گذشته بيان شد که حتي موارد نسخهشناسي از قبيل تزئينات، خط، جلد، کاغذ و غيره نيز به نوعي غيرمستقيم ممکن است با محتواي کتاب ارتباط داشته باشد و موجب کشف حلقههاي گمشدهاي در ذهن فهرستنويس گردد.

/ 1