مالياتهاى حكومتى؛ مشروعيت يا عدم مشروعيت؟ مجيد رضايى(1)
چكيده:
اهميت مالياتهاى حكومتى در تأمين هزينههاى دولت و كاركرد ابزار سياست مالى آن در اقتصاد جديد و كمبود مقدار خمس و زكات با توجه به خروج برخى از موارد زكات و گسترش وظايف دولت، اقتصاد اسلامى را بويژه بر اساس فقه شيعه با مشروعيت وضع مالياتهاى حكومتى مواجه ساخته است. بررسى وظايف دولت در صدر اسلام و مقايسه آن با وظايف دولت امروزى نشانگر رشد وظايف دولت در عصر حاضر بويژه بر اساس ديدگاه دولت رفاه را دارد. محاسبه منابع مالى دولت اسلامى، نشان از كمبود منابع يا مشكلات مبتنى بر آن دارد. اين مقاله، ده راه مختلف فقهى را براى مشروعيت وضع مالياتهاى حكومتى بررسى كرده و امكان مشروعيت آن را اثبات مىكند. واژگان كليدى: مالياتهاى حكومتى، مشروعيت، وظايف دولت، خمس، زكات مقدمه:
مالياتها هميشه از منابع مالى مهم دولتها بوده و بر حسب نوع دولت و نياز آن نرخ ماليات تفاوت داشته است. در نظامهاى طبقاتى، ماليات توسط برخى طبقات اجتماع (ضعفاء) پرداخت مىشد و طبقات اشراف زاده و نجبا از پرداخت ماليات معاف بودند. ولى در نظامهاى ديگر پرداخت ماليات وظيفه تمامى افراد و به صورتهاى مختلف بوده است. امروزه سيستمهاى مالياتى بسيار گسترش يافته و يكى از معيارهاى موفقيت دولتها را توان جمع آورى ماليات براى تأمين هزينههاى دولت مىدانند. معيارهايى مانند نسبت ماليات به توليد ناخالص داخلى (TGDP)، نسبت ماليات به كل درآمدهاى دولت و نسبت ماليات به هزينههاى دولتى (TG)، بيانگر جايگاه ماليات در اقتصاد كشورها مىباشد. علاوه بر ماليات، ديگر منابع مالى دولت، مانند درآمدهاى ناشى از فروش خدمات دولتى، درآمد ناشى از نفت و گاز، انحصارات و مالكيت دولت و در آمدهاى انتقالى، حق بيمه و سود سرمايه گذارى، تأمين كننده هزينههاى دولت است. اما موفقيت اقتصاد دولت بستگى به بالا بودن نسبت سهم ماليات به ديگر منابع دارد. در كشورهاى توسعه يافته عمده درآمدهاى دولت از ماليات تأمين مىشود. در حالى كه در كشورهاى در حال توسعه سهم ماليات مقدار ناچيزى است. (جعفرى صميمى: ص 23-14) از طرف ديگر در اقتصاد اسلامى، دولت منابع متعدد مالى مانند زكات، خمس، خراج و انفال در اختيار دارد. تعدادى از آنها مشابه ماليات و برخى متفاوت از آن هستند. زكات و خمس مشابه مالياتهاى ثابت با نرخ معين است و خراج كه همان اجاره زمينهاى دولتى است، شبيه درآمد ناشى از مالكيت دولتى در جدول حسابدارى ملى است. انفال بخش وسيعى از اموال عمومى را شامل مىشود. معادن، زمينهاى موات، درياها، درهها و كوهپايهها و... از انواع انفال است. دولت مىتواند موارد انفال را در اختيار افراد قرار دهد و از درآمد آن استفاده كند و يا اين كه مانند مواد معدنى، آن را بفروشد. در هر صورت درآمد ناشى از انفال مشابه در آمدهاى ناشى از فروش معادن و كالاها و يا درآمد ناشى از انحصارات و مالكيت دولتى مىباشد. از اين رو، گاه تاكيد مىشود كه با وجود اين منابع مالى نمىتوان از مشروعيت مالياتهاى حكومتى سخن گفت. به بيان ديگر گفته مىشود، در اسلام منابع مالى متعددى براى دولت قرار داده شده و از اين رو، نياز دولت به جعل ماليات جديد منتفى است. ديدگاه مقابل آن نه تنها در صدد اثبات مشروعيت مالياتهاى حكومتى، بلكه درصدد اثبات اولى بودن حكم اين نوع مالياتهاست. صاحبان اين نظريه، با توجه به ضرورت وجود دولت اسلامى و عدم امكان بقاء آن بدون ماليات، به دليل عدم كفايت منابع مذكور يا عدم امكان حصول آن و تغيير منابع مالى ثروت مردم از كشاورزى به صنعت و خدمات، وجود انواع مالياتهاى حكومتى را ضرورى مىدانند. مباحث فوق، تا حدودى مىتواند اهميت اثبات مشروعيت مالياتهاى حكومتى در چارچوب اقتصاد اسلامى يا عدم آن را نشان دهد. براى تبيين ادله مشروعيت مالياتهاى حكومتى لازم است، اولاً، وضعيت حكومت در صدر اسلام و وظايف و منابع مالى آن مشخص شود و سپس وضعيت دولت اسلامى در اقتصاد امروزى و وظايف و منابع مالى آن بررسى و با مقايسه آن دو لزوم يا عدم لزوم مالياتهاى حكومتى اثبات شود. دولت اسلامى در صدر اسلام: وظايف و منابع مالى آن با ورود پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله به مدينه طيبه، سنگ بناى تأسيس دولت اسلامى نهاده شد. دولت ده ساله نبوى و دوران 25 ساله فترت و دولت 5 ساله علوى مهمترين دوران حكومت اسلامى است. با توجه به سيطره آموزههاى پيامبر در آن دوران و حساسيت شديد نسبت به تحقق آرمانهاى دولت اسلامى، در اين چهل سال الگوى مناسبى از دولت اسلامى براى مسلمانان به ميراث گذاشته است. گرچه در زمانهاى بعد و در طول تاريخ تاكنون جوامع اسلامى بى بهره از فرهنگ اقتصاد اسلامى نبوده و در بخشهاى عديدهاى بويژه بخش خصوصى، آموزههاى اسلامى مورد عمل قرار گرفته است (صادقى تهرانى: 3 / صص 172-125) ولى بهترين دوران از نظر عملكرد بخش عمومى دولت نبوى و علوى است. بر طبق منابع تاريخى، مهمترين درآمدهاى بيت المال: زكات، خمس، جزيه، خراج و انفال است. با توجه به گستردگى درآمدهاى حاصل از كشاورزى و دامپرورى، وجود غنايم جنگى فراوان، وجود اهل ذمه و اجاره زمينهاى مفتوحه كشاورزى و نسبت بالاى سهم بخش دولتى، بيت المال در آن زمان توانايى تأمين انواع هزينهها را داشت. حجم اين درآمدها در برخى سالها گاه به حدى مىرسيد كه دولت توان هزينه كردن آن را نداشت و گاه به علت هزينههاى اضافى، نياز به وضع ماليات جديد پيدا مىشد. (ر.ك: رضايى و ديگران؛ حسينى: صص 406 و 418 و 420؛ صدر: ص 115؛ كهف: صص 303-271) كمبود در آمد در زمان پيامبر گاه باعث استقراض مىشد، البته غالبا در همان سال از درآمدهاى غنائم يا زكات تأمين مىشد. (كهف: ص 288-289) در مجموع بر حسب موارد تاريخى، مىتوان ادعا كرد كه غير از خمس، زكات، غنائم، فئ، انفال، جزيه، خراج و عوارض گمركى درآمدهاى مالياتى عمدهاى وجود نداشته و موارد مشابه زكات اسب در زمان اميرمؤمنان عليهالسلام كه به قرائن مختلف از نوع ماليات حكومتى است (المنتظرى: 1411: 4/ ص 288) بسيار محدود بوده است، و سياست استفاده از فروش انفال نيز چندان قابل توجه نبوده است. البته موارد محدودى از اقطاعات پيامبر صلىاللهعليهوآله و واگذارى انفال رسيده است كه جنبه درآمدزايى براى دولت نداشته و غالبا جنبه توزيع درآمدى داشته است. (ابوعبيد: صص 297-286) در دوره عثمان كه بذل و بخشش فراوان رخ داد و اقطاعات فراوان به افراد بى صلاحيت عطا شد، شورشهاى اجتماعى را در پى داشت، ولى در زمان دولت علوى اين امر محدود شد. در هر صورت از اقطاعات در آمدى نصيب بيت المال نمىشده است. مهمتر از اموال بيت المال، مخارج و هزينههايى است كه دولت اسلامى خود را مكلف به تأمين آنها نموده بود. بر حسب متون دينى و با توجه به مصارف خمس و زكات و ديگر منابع مالى، بيت المال، در موارد زير مصرف مىشده است. (حكيمى: 6/ صص 34-299-340؛ حسينى: صص 7-422) 1- تأمين نيازهاى اساسى اقشار نيازمند: (فقرا، مساكين، در راه ماندگان، زندانيان، از كار افتادگان، خانوادههاى بى سرپرست) 2- تأمين بدهى بدهكاران فقير، ديه قتل و جنايت كسانى كه جانى مشخصى ندارند، جبران خطاى قضات. 3- تأمين هزينههاى دفاعى، امنيتى، مثل خريد سلاح، حقوق نظاميان، هزينه تجهيزات و استحكامات. 4- تأمين حقوق كاركنان دولت، قاضيان، مبلغان و معلمان امور دينى، ناظرين بر بازار كار و كالا، مأموران جمعآورى زكات و اموال دولتى. 5- تأمين هزينههاى فرهنگى و آموزشهاى عمومى. به موارد فوق در متون دينى تصريح شده است. برخى از محققان، عمران و آبادى بلاد را از وظايف دولت اسلامى مىدانند. (حكيمى: 6/ ص 300؛ حسينى: ص 424) استناد آنان به نامه اميرمومنان عليهالسلام به مالك اشتر است كه مىفرمايد: «بايد كوشش در آبادى زمين بيش از كوشش در گردآورى خراج باشد، زيرا خراج جز با آبادانى به دست نمىآيد و آن كس كه بخواهد ماليات را بدون عمران و آبادى بطلبد شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود مىكند.» (نهجالبلاغه، نامه 53) برخى ديگر از محققان اقتصاد اسلامى با استفاده از توصيههاى دين مبين به علم آموزى و تشويق اهل طب و تخصص از سوى پيامبر صلىاللهعليهوآله پيشبرد علوم و فنون را از مصاديق مهم هزينههاى بيتالمال دانستهاند و با اتكا به گسترش اسلحه سازى و فراگيرى ساخت منجنيق و دبابه در عصر پيامبر صلىاللهعليهوآله و گسترش فنون شهرسازى پس از پيامبر صلىاللهعليهوآله و ضرب سكه در زمان امير مؤمنان وظيفه دولت اسلامى را رشد و توسعه علوم مىدانند. (صدر: صص 125-120) ولى به نظر مىآيد اين امور جزو وظايف دولت اسلامى نيست. با دقت در كلام امام به مالك معلوم مىشود، كه حضرت مىخواهد، در اجراى سياست مالى و اخذ ماليات به گونهاى عمل كند كه آبادانى كشور در خطر قرار نگيرد و در زمان سختى و قحطى ماليات اخذ شده به حدّى باشد كه توليد را نابود نكند. ارفاق مالياتى و مراعات مشكلات توليد، متفاوت از صرف بيت المال در عمران و آبادانى است. مراد حضرت از آبادى شهرها در ابتداى نامه همين امر است. نامه اشارهاى به مسؤوليت عمران و آبادى دولت به صورت تصدى ندارد. همچنين دولت وظيفه دارد در امور دفاعى بيت المال را صرف كند و گسترش اسلحه سازى و مانند آن لازمه امور دفاعى است و اين امر غير از پيشبرد علوم و فنون در همه زمينههاست. بايد توجه داشت كه در عصر صدر اسلام اسلحه سازى، پزشكى و مانند آن در اختيار بخش خصوصى بوده و كارگاه توليد اسلحه و محل طبابت دولتى نبوده است. البته دولت بر اين امور نظارت داشت و گاه به علت حساسيت امر ساخت اسلحه دولت مجبور به توليد آن مىشده است. (صدر: صص 4-122 و 159) در مورد سرمايه گذاريهاى زير بنايى و مواردى كه بخش خصوصى امكان عمل يا انگيزه آن را ندارد، بخش دولتى به ناچار بايد اقدام كند. ساخت كانال سوئز در زمان خليفه دوم، به علت قحطى و خطر مرگ اهل مدينه و لزوم سرعت بخشيدن در امر ارسال كالا بود. شهر كوفه و بصره ابتدا به عنوان پادگان ساخته شد و بعد به تدريج تبديل به منطقه مسكونى نظاميان و ديگر مردم شد و شهر شكل گرفت. بنابراين صرف بيت المال در اين امور جنبه دفاعى و اضطرارى داشته است. دولت علوى در ساخت امور زير بنايى از مردم كمك مىگرفت. از نمونههاى آن درخواست گروهى از مردم بهقباذات است كه از كارگزار حضرت قرظه بن كعب انصارى درخواست حمايت و كمك مالى در لايروبى نهر كردند. حضرت به او سفارش مىكند، كه بدون آن كه كسى را مجبور كند، از آنان بخواهد در انجام لايروبى نهر كمك كنند و اگر چنين كردند نهر در اختيار آنها قرار خواهد گرفت. (محمودى: 5/ ص 395) بنابراين مىتوان مورد ديگرى از وظايف دولت را چنين ذكر كرد. 6- تأمين هزينه انجام امور زير بنايى مثل ساخت جادهها، سدها، نهرها با كمك مردم در حد مقدور آنها. دولت در صدر اسلام با وجود منابع گسترده مالى، امور اقتصادى متعددى را در اختيار بخش خصوصى قرار مىداد. تجارت، صنعت، كشاورزى، همگى توسط مردم انجام مىگرفت و دولت ضمن نظارت بر آنها ماليات مناسبى به صورت زكات، خمس، عُشر و جزيه دريافت مىكرد و غير از امور عمومى و دفاعى و تأمين اجتماعى، ديگر بخشها در اختيار مردم بوده است. حتى دولت زمينهاى خراجيه را در اختيار مردم قرار مىداد و از آن اجاره مىگرفت، نه اين كه افراد را براى انجام كار بر زمينها استخدام كند. امور مربوط به سكه نيز به علت حساسيت بالاى آن مورد توجه بوده است و به علت احتمال مغشوش شدن سكهها و اختلال در امور اقتصادى، دولتها ضرب سكه و كنترل آن را به عهده گرفتند. همچنين به علت نياز به بهبود وضعيت دفاعى و كيفيت سلاحها صرف هزينه جهت ساخت سلاحهاى جديد منجر به رشد علم و انتقال فناورى آن به ديگر بخشها مىشد. بنابراين مىتوان گفت دولت اسلامى وظايف تصدى امور اقتصادى جز در موارد بالا را ندارد و بايد از مردم حمايت كند تا آنها اين امور را انجام دهند. گاه پيامبر صلىاللهعليهوآله يا امير مؤمنان به عنوان بخش خصوصى در بازار يا بخش توليد فعاليت مىكردند و از مزاياى فعاليت شخصى بهره مىبردند. (كلينى: 5/ ص 75) همچنين گسترش وقف در مورد امور زير بنايى، حفر قنات و چاه، ساخت جاده و احداث اماكن عمومى در طول تاريخ نشانگر شركت اختيارى بخش خصوصى در آن است. البته دولت اسلامى جنبه نظارتى كامل بر بازار داشته است. پيامبر صلىاللهعليهوآله و امير مومنان عليهالسلام نظارت بر بازار را وظيفه دولت مىدانستند. دولت وظيفه دارد از افزايش غير صحيح قيمتها به واسطه احتكار و كم فروشى و انجام معاملات ربوى و شكل گيرى انحصار جلوگيرى نمايد. (گيلك، 1380: صص 4-332) وظيفه اصلى دولت در مسائلى كه بر عهده بخش خصوصى است، نظارت و هدايت و كمك به شفاف سازى و جلوگيرى از انواع رانتخوارى غير صحيح است. 7- نظارت بر مجموعه عملكرد بخش خصوصى و كمك به بهبود و رشد و ارتقاء آن. مطالب بالا وظايف دولت را در شرايط عادى بيان مىكند. البته چنانچه شرايطى رخ دهد كه دولت مجبور شود برخى از امور را به صورت تصدى انجام دهد، دولت اسلامى تا رفع اضطرار وظيفه دارد كه مشكلات اجتماع را بر طرف نمايد. وظايف دولت امروزى امروزه وظايف دولت بر حسب نوع ديدگاه نسبت به دولت متفاوت است. در اندازه دولت ديدگاههاى متفاوتى وجود دارد. (رنانى) دولت حداكثرى، متوسط، حداقل كلاسيكى سه نمونه كلى آن است. هر چه وظايف دولت، علاوه بر امور عمومى و حاكميت و دفاعى نسبت به امور اجتماعى و اقتصادى گسترش يابد، ساختار دولت حداقل به سمت دولت سوسياليستى كامل با برنامه ريزى متمركز نزديك مىشود. امروزه به جهت شكست حاكميت دولت حداقلى در عرصه عدالت و شكست دولت حداكثرى در عرصه كارآيى در اقتصاد، نگرش غالب توجه به اقتصادهاى مختلط را فراهم كرده است. پذيرش موارد عديده شكست بازار (توليد كالاهاى عمومى، انحصارهاى طبيعى، گسترش اطلاعات، پيامدها و آثار جانبى مثبت و منفى و مانند آن) و قبول كارآيى بازار در موارد گوناگون زمينه قبول اقتصاد مختلط است. البته وفاق كلى در مورد اهداف اقتصادى، امروزه وجود دارد، اما اختلاف اساسى در انتخاب ابزار مناسب است. برخى حضور مستقيم دولت در اقتصاد را عامل مثبت مىدانند و برخى بر نقش بازار تكيه مىكنند. در هر صورت جوامع امروزى طالب تحقق اهداف اجتماعى و اقتصادى متنوعى است و زمامداران نيز به علت گرايش عمومى وظيفه خود مىدانند كه اين امور تحقق يابد. حضور قدرتمند دولت رفاه در اقتصاد سرمايه دارى و تحقق اهداف اجتماعى گستردهتر از نظامهاى سوسياليستى نشان از اراده جوامع مختلف بر تحقق اهداف اجتماعى اقتصادى است. (ر.ك: تمدن جهرمى؛ دادگر؛ عظيمى) اگر سامان دهى مسائل مربوط به تأمين اجتماعى (بيمههاى اجبارى، نظامهاى حمايت و مساعدتهاى اجتماعى و...) انجام برنامههاى حوزه شكست بازار، اصلاح مقررات و حمايت از حقوق اجتماعى و تأمين امنيت در تمامى ابعاد، حمايت از تحقيقات و گسترش اطلاعات، اعمال سياستهاى كارآ، مبارزه با انحصار گرايى و بهبود وضع بهداشتى و آموزشى، بر عهده دولت امروزى است و تمامى مردم از دولتهاى منتخب خود آن را خواستار هستند، بى شك انجام آن نيازمند تأمين درآمد متناسب است. در قانون اساسى ايران به عنوان يك كشور اسلامى وظايف متعددى بر عهده دولت قرار گرفته است. اين وظايف عبارتند از: تأمين خودكفايى در علوم و فنون و صنعت و مانند آن، تأمين اجتماعى جامع افراد، گسترش تحقيقات، تأمين مسكن، آموزش، رفع فقر و تأمين نيازهاى اساسى، اشتغال و رشد اقتصادى، حمايت از آزادى اقتصادى و مخالفت با انحصارگرايى و انجام معاملات و فعاليتهاى غير شرعى اقتصادى و تحقق استقلال اقتصادى است. تحقق تمامى اين اهداف نيازمند تأمين مالى آن است. البته قانون اساسى ايران ضمن تأكيد بر لزوم پى ريزى اقتصاد صحيح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامى جهت رفاه و رفع فقر و محروميت در تمامى جوانب و تأكيد بر لزوم اسلامى بودن قوانين كشور، در اصل 51، به مراكز قانونى كشور اجازه وضع مالياتهاى مختلف را داده است. در ادامه نگاهى به مجموعه درآمدهاى شرعى جهت تأمين اين وظايف خواهيم داشت و امكان سنجى نياز به وجود ماليات را بررسى مىكنيم. درآمدهاى شرعى دولت اسلامى قبلاً بيان شد كه دولت اسلامى درآمدها و ثروتهايى مانند: خمس، زكات، جزيه، خراج و انفال را در اختيار دارد . براى اثبات نياز به وضع ماليات جديد و يا عدم آن بايد مقدار درآمدهاى شرعى و سهم آن در تأمين هزينههاى دولت امروزى محاسبه شود. 1- زكات به عنوان يكى از مهمترين منابع مالى دولت بر طبق نظر مشهور فقها با درصدهاى مختلف از غلات (گندم، جو، خرما، كشمش) و انعام (گاو، گوسفند، شتر) و نقدين (طلا و نقره مسكوك) دريافت مىشود. اگر نظر مشهور فقها پذيرفته شود و راههاى ديگرى كه به آن اشاره خواهد شد، مطرح نشود، مقدار زكات دچار محدوديتهاى زيادى خواهد بود. انعام ثلاثه در صورتى زكات به آن تعلق مىگيرد كه در طول سال از مراتع استفاده كند، ولى امروزه تقريبا تمامى دامها در طول سال از علوفه دستى استفاده كرده و از اين رو زكات آن ناچيز است. بر طبق برآورد مقدار زكات گندم و جو در ده سال 1365 تا 1375 از حدود 21 ميليارد ريال به 191 ميليارد ريال و زكات فطره در اين مدت از 26 ميليارد ريال به 192 ميليارد رسيده است. (كياءالحسينى و باقرى: فصل نهم) همچنين با احتساب زكات خرما و كشمش از روش ديگر مجموع زكات از سال 70 تا 79 حداكثر از رقم 108ميليارد ريال به 745 ميليارد مىرسد. در سال 75 مقدار زكات 416 ميليارد ريال است. (كياءالحسينى و ملكش: فصل سوم) مقدار زكات نقدين به علت شرط مسكوك بودن و رايج بودن آن امروزه تقريبا صفر است. 2- مقدار خمس محاسبه شده در سال 65، حدود 384 ميليارد ريال و در سال 75 حدود 2603 ميليارد ريال است (گيلك 1379، فصل چهارم) و مقدار آن بر حسب محاسبه ديگرى در طول سالهاى 65 تا 75 از رقم 500 ميليارد ريال به 3728 ميليارد ريال مىرسد. (كياءالحسينى و باقرى: فصل نهم) در اين دو تحقيق محققان مقدار خمس را از طريق حسابهاى ملى محاسبه كردهاند. آنان در آمد قابل تصرف بخش خصوصى را محاسبه كرده و با كسر هزينههاى مصرفى بخش خصوصى پايه خمس را بدست آورده و از طريق آن مقدار خمس را بر آورد كردهاند. آنان مجموع درآمدهاى دولت را قابل خمس ندانستهاند. كياءالحسينى بر حسب روابط زير به پايه خمس رسيده است. درآمد مشمول خمس بخش خصوصى = درآمدهاى دولت - توليد ناخالص ملى پايه خمس = استهلاك سرمايه ثابت بخش خصوصى - هزينههاى مصرفى بخش خصوصى - درآمد مشمول خمس بخش خصوصى مقدار خمس = 5/1 × پايه خمس اشكال اساسى اين شيوه، عدم لحاظ خمس افراد شاغل در بخش دولتى است. گر چه درآمد دولت به عنوان بخش حقوقى و نه حقيقى و همچنين به عنوان اين كه دولت محل مصرف خمس است، متعلق خمس قرار نمى گيرد، ولى در آمد مجموعه شاغلين در بخش دولتى همانند بخش خصوصى متعلق خمس بوده و بايد مجموعه هزينههاى صرف شده دولتى به عنوان درآمد افراد براى خمس محاسبه شود. هزينههاى حقوق جزو هزينههاى جارى دولت است. هزينههاى جارى دولت شامل حقوق كاركنان و خريد وسايل و ابزار مصرفى، اجاره كردن مكانها، حمل و نقل و غيره است. بر اساس محاسبات اوليه تقريبا 75% هزينههاى جارى دولت متعلق به حقوق كاركنان دولت مىباشد. هزينه جارى دولت بين سالهاى 1365 تا 1375 از 2410 ميليارد ريال به 378037 ميليارد ريال رسيده است.4/ 3 اين مقدار از حدود 1800 ميليارد ريال تا 24000 ميليارد ريال مىرسد و با در نظر گرفتن نرخ مصرف بخش خصوصى و تساوى آن با مصرف شاغلان دولتى كه حدود 75% است، مقدار پس انداز ساليانه كاركنان بخش دولتى از 450 تا 6000 ميليارد مىرسد و مقدار خمس آن از 90 ميليارد ريال تا 1200 ميليارد ريال مىرسد. با اضافه كردن اين مقدار به خمس محاسبه شده بخش خصوصى كل خمس محاسبه شده از طريق حسابهاى كلان در اين دهه از 590 ميليارد ريال به حدود 4928 ميليارد ريال مىرسد. مقدار خمس سال 70 حدود 1550 ميليارد ريال مىباشد. البته، گيلك و كياءالحسينى، خمس را از راه درآمد و هزينههاى خانوارها با استفاده از آمارهاى كلان نيز محاسبه كردهاند. طبق بر آورد كياءالحسينى مقدار آن از سال 65 تا 75 از 532 ميليارد ريال به 4192 ميليارد ريال مىرسد. (كياءالحسينى و باقرى: ص 257) اين مقدار بيشتر از محاسبه قبلى ايشان و كمتر از مقدار برآورد شده با احتساب هزينه حقوق شاغلين دولت است. 3- جزيه امروزه قابليت عمل ندارد. 4- خراج كه در قديم مبلغ بسيار زيادى از درآمدهاى دولتى را به خود اختصاص مىداد امروزه رقم كمى دارد. اگر بتوان درآمد حاصل از انحصارات و مالكيت دولت را با خراج شبيه سازى كرد، مقدار آن در سال 65 تا 75 از 22 ميليارد ريال به 195 ميليارد ريال براى ايران رسيده است. 5- مهمترين ثروت دولت اسلامى انفال است. با احتساب معادن به عنوان يكى از اجزاء انفال و قابليت فروش آن، بدون شك رقم آن زياد است. در ايران به علت حجم بالاى درآمد مربوط به نفت و گاز، اين بخش از درآمد را جداگانه قرار مىدهند. درآمد نفت و گاز دولت با نوسانات شديد مواجه بوده، ولى هميشه سهم قابل اعتنايى از درآمدهاى دولت را به خود اختصاص داده است. مقدار آن از سال 65 تا 75 از رقم 434 ميليارد ريال (به علت سقوط شديد قيمت نفت و كاهش صادرات و مشكلات جنگ) به 38153 ميليارد ريال رسيده است. در اين مدت درآمدهاى مالياتى كشور از 1024 ميليارد ريال به 12560 ميليارد ريال رسيده است. اين دو رقم مهمترين مقادير درآمد دولت است. البته امروزه دولت با فروش اوراق مشاركت و پيش فروش حج و زيارت و فروش ارز، راههاى تازهاى براى تأمين درآمد يافته است. با توجه به مباحث قبلى مشكلات متعددى با فرض پذيرش نظريه مشهور در تعلق زكات بر موارد نه گانه و تأمين هزينههاى دولت از راه انفال، زكات، خمس و امور معهود ديگر رخ مىدهد. الف- رقم درآمد نفت و گاز گرچه مهمترين درآمد دولت است، اما تكيه مالى دولت بر فروش آن، آثار منفى شديدى دارد. امروزه براى همه روشن شده است كه اگر درآمد دولت به نفت متكى باشد، با توجه به نوسانات شديد و برونزا بودن قيمت آن بودجه دولت دائما لرزان خواهد بود و وضعيت درآمدى دولت بحرانى است. علاوه بر آن كه وجود درآمدهاى زياد نفتى مصرف گرايى را در بخش دولتى رواج داده و از سرمايههاى ملى براى تأمين هزينههاى جارى استفاده خواهد شد. تجربه 30 ساله ايران و برخى از ديگر كشورها صحت اين امر را به اثبات رسانده است. امروزه تمامى كشورهايى كه از راه فروش مواد اوليه در آمد دولت را تأمين مىكنند، ضربه پذيرى شديدى را تحمل مىكنند. البته دولت مىتواند، نفت را به صورت كالايى نهايى در آورده و به فروش برساند و يا آن كه آن را به بخش خصوصى داخلى بفروشد و بخش خصوصى انواع كالاهاى صادراتى توليد كنند و با تنوع كالاهاى صادراتى حاصل از نفت، ضربه پذيرى درآمدهاى دولتى كاهش مىيابد. اين امر نيازمند گسترش فعاليتهاى توليدى صادراتى و رقابت جدى با توليد كنندگان خارجى است. در هر صورت امروزه درآمد نفت و گاز و ديگر معادن مهم مانند مس، كاملاً در اختيار دولت ايران است و دولت در حد توان از آن بهره مىبرد، ولى اين درآمدها قادر نيست هزينههاى دولت را پوشش دهد و به ناچار دولت نيازمند اخذ ماليات است. بنابراين درآمدهاى ناشى از انفال در دو صورت جواز وضع ماليات و يا اكتفا به مالياتهاى شرعى خمس و زكات مشترك است و بايد بين مالياتهاى ايران و مقدار خمس و زكات مقايسه صورت گيرد. هرگاه درآمد حاصل از خمس و زكات را با درآمدهاى مالياتى مقايسه كنيم به كمبود شديد مجموع درآمدهاى خمس و زكات پى خواهيم برد. فقط دو سال را مقايسه مىكنيم. > | ||||
سال | زكات | خمس | مجموع زكات و خمس | ماليات |
70 | 108 ميليارد ريال | 1550 ميليارد ريال | 1658 ميليارد ريال | 2765 ميليارد ريال |
75 | ||||
416 ميليارد ريال | 4928 ميليارد ريال | 5344 ميليارد ريال | 12560ميليارد ريال |
منابع
1- ابوعبيد، القاسم بن سلام، كتاب الاموال، بيروت، دار الكتب العلمية، الطبعة الاولى، 1406 ق. 2- تمدن جهرمى، محمد حسين، نگاهى به چالشهاى اقتصادى دولت، فصلنامه فرهنگ و انديشه، 1380، شماره دوم. 3- جعفرى صميمى، احمد، اقتصاد بخش عمومى، تهران، سمت، 1371 ش. 4- جوادى آملى، عبدالله، مالياتهاى حكومتى از ديدگاه فقه، نظام مالى اسلام، (مجموعه مقالات) به اهتمام احمد على يوسفى، تهران، پژوهشگاه فرهنگ وانديشه اسلامى، 1379 ش. 5- الحر العاملى، الشيخ محمدبن الحسن، وسائل الشيعة، ج 6، تصحيح عبدالرحيم الربانى الشيرازى، مكتبة الاسلامية، 1403 ق. 6- حسينى، سيدرضا، بيت المال، دانشنامه امام على، ج 7، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، 1380 ش. 7- حكيمى، محمدرضا، على، محمد، الحياة، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامى، الطبعة الاولى، 1368 ش. 8- دادگر، يدالله، مرورى بر ادبيات نقش و جايگاه دولت در اقتصاد، فصلنامه فرهنگ و انديشه 1380، شماره دوم. 9- درخشان، مسعود، ملاحظاتى در مفاهيم و نقش ماليات در اقتصاد اسلامى و اقتصاد متعارف، پژوهشها و سياستهاى اقتصادى، 1374، شماره 1 و 2. 10- رضايى، مجيد، سعيد فراهانى، على معصومى نيا، نظام مالى دولتهاى مسلمان از ظهور اسلام تا قرن چهارم هجرى، نظام مالى اسلام (مجموعه مقالات) به اهتمام احمد على يوسفى، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، 1379 ش. 11- رنانى، محسن، ماهيت و ساختار دولت در ايران، نقش دولت در اقتصاد (مجموعه مقالات) به اهتمام سعيد فراهانى فرد، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، 1381 ش. 12- صادقى تهرانى، على، گامى در تحليل اقتصادى و ويژگيهاى رفتارى در نظام اقتصاد شهرى تمدن اسلامى، مجموعه مقالات فارسى اولين مجمع بررسيهاى اقتصاد اسلامى، ج 3، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1370 ش. 13- صدر، سيدكاظم، اقتصاد صدر اسلام، تهران، مركز چاپ و انتشارات دانشگاه شهيد بهشتى، 1374 ش. 14- الصدر، سيد محمدباقر، اقتصادنا، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، 1402 ق. 15- عظيمى، حسين، دولت در علم اقتصاد و توسعه اقتصادى، فصلنامه فرهنگ و انديشه، 1380، شماره دوم . 16- قائنى، محمد، ولايت حاكمان بر وضع مالياتها، نظام مالى اسلام (مجموعه مقالات) به اهتمام احمد على يوسفى، تهران، پژوهشگاه فرهنگ وانديشه اسلامى، 1379 ش. 17- كلينى، محمد بن يعقوب، الكافى، ج 5، تصحيح على اكبر الغفارى، تهران، دار الكتب الاسلامية، 1362 ش. 18- كهف، منذر، ايرادات الميزانية العامة للدولة الاسلامية، «السياسة الاقتصاديه فى إطار النظام الاسلامى» جده، البنك الاسلامى للتنمية، الطبعة الثانيه، 1422 ق. 19- كياء الحسينى، سيد ضياءالدين و اسماعيل ملكش، نقش زكات در امحاء فقر غذايى كشور (مطالعه موردى 79-1370) قم، دانشگاه مفيد، 1381 ش. 20- كياءالحسينى، سيدضياءالدين و على باقرى، تأمين اجتماعى در ايران با تكيه بر منابع مالى اسلامى، قم. دانشگاه مفيد، 1380 ش. 21- گيلك حكيم آبادى، محمدتقى، امكان جايگزينى ماليات بر در آمد با خمس و تبيين آثار آن بر برخى متغيرهاى اقتصاد كلان، پاياننامه دكترى دانشگاه تهران، دانشكده اقتصاد، 1379 ش. 22- ـــــــــــ ، دولت و سياستهاى اقتصادى، دانشنامه امام على عليهالسلام ، ج 7، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، 1380 ش. 23- المحمودى، محمدباقر، نهج السعاة فى مستدرك نهج البلاغه، النجف الاشرف، المطبعة النعمان، الطبعة الاولى، 1378 ق. 24- مغنيه، محمد جواد، فقه الامام جعفر الصادق عليهالسلام ، بيروت، دارالتعارف. 25- المنتظرى، حسين على، كتاب الزكاة، ج 1، قم، مركز النشر، مكتب الاعلام الاسلامى، الطبعة الاولى، 1404 ق. 26- ـــــــــــ ، دراسات فى ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلامية، ج 1، قم، المركز العالمى للدراسات الاسلامى 1408 و ج 3 و 4، قم، دارالفكر، 1411 ق. 27- الموسوى الخمينى، سيد روحا... (امام)، كتاب البيع، قم، مؤسسه اسماعيليان، 1410 ق. 1- عضو هيأت علمى گروه اقتصاد دانشگاه مفيد.