«چه كنيم تا عمر طولاني و روزي فراوان داشته باشيم؟»
محمدرضا مطهري»احترام به والدين در اسلام
پدر و مادر واسطهي آفرينش فرزند و تربيت ابتدايي او ميباشند، بدين سبب در دين مقدس اسلام بالاترين توصيه و تأكيد در اطاعت و احترام ايشان وارد شده تا جاييكه خداي متعال در كلام خود پس از ذكر توحيد، به احسان والدين توصيه فرموده و ميفرمايد«وقضي ربك ان لا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا(1)يعني خداي تو فرمان داده است كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد.پيامبر اكرم( صلياللهعليهوآله ) فرمود: سه چيز است كه احدي مجاز نيست، از آن تخلف و سرپيچي نمايد:اول، وفاي به عهد، طرف پيمان، مسلمان باشد يا كافر.دوم، نيكي به والدين، خواه مسلمان باشند و يا غير مسلمانسوم، اداي امانت، خواه صاحب امانت مسلم باشد يا كافر(2)نتيجهي خوبي به پدر و مادر
رسول بزرگوار اسلام فرمود: هركس دوست دارد عمرش افزون و روزيش فراوان باشد، به پدر و مادرش صله و احسان كند، چون اين عمل او، بخشي از اطاعت خداوند است.(3) به پدر و مادر خود نيكي و خوبي كنيد، تا فرزندان شما هم در حق شما نيكي و احسان نمايند.(4) هركس دوست ميدارد كه لحظهي مرگ برايش آسان باشد، صلهي رحم كرده و به پدر و مادرش احسان و خوبي كند كه علاوه بر شيريني لحظهي مرگ، پيش از آن فقر و نداري هم، گريبانگير او نخواهد شد.(5)شخصي به امام صادق( عليهالسلام )گفت: پدري دارم بسيار پير و ناتوان، اورا به دوش ميگيرم و براي قضاي حاجت بيرون ميبرم. امام فرمود: هرچه ميتواني به پدرت خدمت كن و حتي لقمه دردهان او بگذار كه اينكار وسيلهي نجات تو از آتش دوزخ خواهد بود. احسان و خوبي به پدرومادر، فقر و فلاكت را برطرف و هفتاد نوع مرگ سوء را دفع ميكند و بر عمر انسان ميافزايد.(6)نگاه كردن فرزند به پدرومادر از روي مهر و محبت عبادت محسوب ميشود و هيچ فرزند صالحي به والدينش نظر پرمهر و رأفت نيفكند مگر آن كه خداوند براي او در برابر هر نگاه، هر چند كه روزي صدها بار تكرار شود، ثواب و پاداش يك حج پذيرفته شدها ميدهد. همچنان كه اگر يك فرزند با نگاه تندو تيز به پدرومادر نگاه كند، هرچند كه در حق او ظلم و ستم كرده باشند، خداوند نمازش را نخواهد پذيرفت.(7)و امام صادق فرمود: از آثار عاق بودن آن است كه فرزند با نگاه تندوتيز به پدرومادر نظاره كند.نتيجهي بد رفتاري به پدرومادر
در سخنان معصومين آمده كه سزا و كيفر سه گناه به آخرت نميماند، بلكه در همين دنيا گريبانگير انسان ميشود. از آن جمله است: نافرماني و بيحرمتي به پدرومادر. بدترين فرزندان كساني هستند كه در اثر اهمال كاري و قصور، سرانجام عاق والدين ميشوند.(8)و فرزندي كه پدرومادرش را بزند، يا باآنان بدرفتاري كند، ملعون و نفرين شده است.(9)امام باقر( عليهالسلام ) فرمود: روزي پدرم پسري را ديد كه بر بازوي پدر تكيه داده و با او راه ميرود. مشاهدهي اين وضع پدرم را آنچنان به خشم آورد و از آن پسر آن اندازه بدش آمد كه تا زنده بود، با او سخن نگفت.(10)جواني از اصحاب پيامبر اسلام مريض و بستري شده بود. رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) به عيادت او آمد. حالش بسيار وخيم و در آخرين لحظات زندگي بود. پيغمبر به او فرمود: به يگانگي خداوند اقراركن و بگو لااله الالله. زبان جوان به لكنت افتاد و نتوانست آن كلمهي مقدس را ادا كند. رسول خدا از زني كه در آنجا حضور داشت، پرسيد:آيا اين جوان مادر دارد؟گفت: آري من مادر او هستم.فرمود، آيا از او ناراضي هستي؟ گفت: آري، اكنون مدت شش سال است كه با او سخن نگفتهام. رسول خدا از او خواست كه از لغزشهاي پسرش بگذرد و او را عفو كند. گفت: يا رسول الله به خاطر شما از او گذشتم و راضي شدم. آن گاه پيامبر به جانب جوان متوجه شد و فرمود: بگو لا اله الالله. زبان او گشوده شد و به آساني توانست اعتقادات حقه را برزبان جاري كند.(11)احترام به والدين در نزد امام خميني( رحمهالله ) نيز از اهميت خاصي برخوردار بود كه براي نمونه به بيان چند مورد از سيرهي حضرت ايشان ميپردازيم: يكبار يكي از مسؤولان مملكتي براي انجام كارهاي جاري به خدمت امام رسيد، همراه او، پدر هم ديده ميشد. پس از اين كه از خدمت امام بازگشت، گفت:«وقتي ميخواستم به حضور امام برسم، من جلو افتاده بودم و پدرم از پشت سر ميآمد. پس از تشرف؛ پدرم را به امام معرفي كردم. امام نگاه ميكردند و فرمودند: اين آقا پدر شما هستند؟ پس چرا شما جلوتر از او راه افتادي و وارد شدي؟»(12)دكتر فاطمه طباطبائي در مورد احترام كودكان به والدين در سيرهي حضرت امام خميني چنين نقل ميكنند:«يادم است كه پسر كوچكم وقتي با تندي جوابم را داد، آقا جدا از رفتار او با من ناراحت ميشد. بعدا او را جداگانه ميخواستند و ميگفتند: تو رفتارت با مادرت خيلي بد بود. به من ميگفتند: نبايد رفتارش اينگونه باشد. يعني از كنار اين قبيل مسائل به ظاهر ساده هم راحت رد نميشدند»(13)1. اسري آيه 22
2. مجموعه ورام، ج 2، ص 121
3. بحارالانوار، ج 74،ص 85
4. همان منبع، ص 65
5. روضه الواعظين، ص 430
6. بحارالانوار، ج 74، ص 81
7. امالي طوسي، ج 1، ص 314
8. بحارالانوار، ج 74، ص 74
9. بحارالانوار، ج 74، ص 85
10. اصول كافي، ج 2، ص 349
11. تعاليم آسماني اسلام، ص 66، به نقل از امالي طوسي، ج اول، ص 62
12. سروش نوجوان، ص 25، سال 1368(تيرماه)