مجموعه جهانی آذرگشنسب آذربایجان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه جهانی آذرگشنسب آذربایجان - نسخه متنی

نویسنده و پژوهشگر: ارشام پارسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مجموعه جهاني آذرگشنسب آذربايجان

يادآور سه هزار سال شکوه تمدن ايران

در شمال غرب ايران حد مرز استانهاي آذربايجان غربي و شرقي , زنجان و كردستان ما بين شهرهاي تكاب، زنجان، مياندوآب و ميانه نزديك به شهرهاي دندي از استان زنجان و تكاب در آذربايجان غربي , مجموعه اي شکوهمند از آثار تاريخي با قدمتي بيش از سه هزار سال قرار دارد كه مجموعه جهاني تخت سليمان با ويژگيهاي خاص در ميان اين آثار جلوه نمايي ميكند . مجموعه آثار باستاني تخت سليمان كه در 45 كيلومتري شمال شرقي شهرستان تكاب در استان آذربايجان غربي قرار گرفته، با وسعتي معادل 5/12 هكتار به عنوان يكي از هفت اثر جهاني ايران در سازمان يونسکو و يکي از محوطه هاي تاريخي مهم كشور محسوب مي گردد. اين منطقه به عنوان ميراث بشريت به ثبت رسيده است . در اين منطقه نشانه ها و بقاياي استقرار از هزاره اول قبل از ميلاد تا قرن يازدهم ه.ق ملاحظه مي شود. اما اوج شكوه و آباداني تخت سليمان مربوط به دوره ساساني مي باشد. كه ساختمان آتشكده آذر گشنسب در آنجا احداث و به عنوان مهمترين معبد مورد احترام حكومت مذكور ايفا مي نمايد و آتش جاودان آن به مدت 7 قرن نماد اقتدار آئين زردتشت محسوب مي شده و آتشكده ساساني آذر گشنسب از زمان حكومت ايلخانيان به بعد « تخت سليمان » نام گرفت . وسيع ترين تاسيسات مذهبي و اجتماعي مجموعه مربوط به دوره ساساني است كه تاكنون شناسايي و از زير خاك بيرون آورده شده است. بقاياي آثار معماري اين مجموعه متعلق به يكي از بزرگترين نمادهاي مذهبي، سياسي و فرهنگي اواخره دوره ساساني در قرن 6 م به شمار مي آيد . آتشکده آذرگشنسب در آذربايجان , آذرفرنبغ در اردشيرخوره پارس , آذربرزين مهر خراسان سه آتشکده بزرگ ايران است که شهرت جهاني دارند .

آذرگشسب در دوره شاهنشاهي هخامنشي به نام شيز مشهور بوده است . همچنين در دوره اشکاني ولي در زمان ساسانيان اوج شکوه و عظمت خود را گرفت و به مهمترين اثر ديني منطقه تبديل شد زيرا مکاني مقدس و داراي آبهاي معدني گرم نيز ميباشد گفته شده است عده اي از شاهنشاهان ايران در اين مکان مهم تاجگذاري کرده اند و سوگند وفاداري خورده اند . اين مکان چنان اهميتي داشته است که شاهان محلي و شاه شاهان قبل از انجام کارهاي مهم کشوري به اين منطقه مي رفتند و از خداوند درخواست ياري ميکردند و هداياي بسياري تقديم اين مکان ميکردند و سپس به دست به انجام اقدامات بزرگ مي زدند . از ديگر مکانهاي ديدني آن اژدهاي سليمان است که بعد از اسلام چنين نامي گرفته است و به صورت ديواري بلند و باستاني همچنان باقي است که 300 متر طول و 2 متر ارتفاع آن است . ديواري بسيار بلند از دوره ساساني که مسلمانان به اين نام مشهورش کردند .

ساخت اين آتشکده از دوره پيش از مادها آغاز مي شود و سپس مادها , هخامنشيان , سلوکيان , پارتيان و ساسانيان را در بر ميگرد . پس از اسلام اين آتشکده بزرگ ويران مي شود . امروزه محقيق و دين شناسان بر يگانه پرساتي باور ايرانيان پيش از اسلام رسيده اند که آتشکده جايي براي پرستش خدا نيست بلکه آتش همچون قبله اي براي ايرانيان محسوب مي شود که نيايش هاي ديني خود به درگاه خداوند ( اهورامزدا ) در برابر آن انجام دهند . ايرانيان طبيعت و آتش را به عنوان بارزترين قدرت خداوند مي دانستند و به همين روي احترام بسيار ميگذاشتند . در دين ايرانيان باستان بهشت و جهنم نور و تاريکي است . آذرگشسب مخفف آذرگشنسب است که يکي از سه آتشکده هاي مقدس حافظ جهان است . همچنين نام آتشکده گشتاسب هم است که در بلخ قرار داشته است ‚ گنجهاي گشتاسب نيز در آنجا بود که اسکندر گجستک آن را خراب کرده و گنجها برداشت و بعضي گفته اند کتاب زند و اوستا نيز بدانجا بوده است. مرکب اين واژه مطلق آتشکده را گويند. بمعني برق هم آمده است. نام فرشتهاي است موکل بر آتش که پيوسته در آتش مقام دارد و معني ترکيبي آن آتش جهنده باشد چه آذرآتش و گشسب به معني جهنده و خيزکننده آمده است و اين معني مناسبت تمامي با برق دارد. برهان .

فردوسي بزرگ




  • همان اسب تو شاه اسب من است
    چنان ديد در خواب کآتشپرست
    چو آذرگشسب و چو خراد و مهر
    بيزدان که او را سزد برتري
    بتاج و بگاه و بخورشيد و ماه
    که از شاه خاقان نپيچد بدل
    نباشد بکاري ورا دل گسل



  • کلاه تو آذرگشسب من است
    سه آتش فروزان ببردي بدست
    فروزان چو بهرام و ناهيد چهر
    نگارنده زهره و مشتري
    به آذرگشسب و بمهر و کلاه
    نباشد بکاري ورا دل گسل
    نباشد بکاري ورا دل گسل



نظامي گنجوي




  • ببلخ آمد و آذر زردهشت
    بهار دل افروز در بلخ بود
    زده موبدش نعل زرين بر اسب
    شده نام آن خانه آذرگشسب



  • بطوفان شمشير چون آب کشت
    کزو تازه گل را دهن تلخ بود
    شده نام آن خانه آذرگشسب
    شده نام آن خانه آذرگشسب



از اين روي ظاهر ميشود که عقيده صاحب برهان و فرهنگ نويسان ديگر متکي بر همين ابيات نظامي است‚ ليکن با اينکه نظامي از بزرگان شعر و ادب است گفته هاي او در تاريخ محل اعتماد تام نتواند بود‚خاصه اگر با صريح شاهنامه نيز مخالف باشد. آذرگشسب چنانکه ازقطعات ذيل روشن است نام آتشکده آذربايجان بوده است نه آتشکده بلخ

فردوسي بزرگ




  • چو بشنيد خسرو که شاه جهان
    شب تيره از طيسفون درکشيد
    نداد آن سر پربها رايگان
    چو آگاهي آمد بهر مهتري
    يکايک بخسرو نهادند روي
    از ايران و از دشت نيزهوران
    همي گفت هر کس که اي پور شاه
    نگر تا نداري هراس از گزند
    زماني بنخجير تازيم اسپ
    بديشان چنين گفت خسرو که من
    اگر پيش آذرگشسب اين سران
    خورند و مرا يکسر ايمن کنند
    يلان چون شنيدند گفتار اوي
    بخوردند سوگندهايي که خواست
    از آن جايگه لشکر اندرکشيد
    چو از پارس لشکر فراوان نبرد
    که از جنگ بگريخت بهرام شاه
    چو بهرام رخ سوي آذر نهاد
    فرستاده آمد ز قيصر چو باد



  • همي خون او جويد اندر نهان
    تو گفتي که گشت از جهان ناپديد
    همي تاخت تا آذرآبادگان
    که بد مرزبان يا سر کشوري...
    سپاه و سپهبد همه نامجوي
    ز خنجرگذاران و جنگي سران
    ترا زيبد اين تخت و تاج و کلاه
    بزي شاد و آرام و دل ارجمند
    زماني نوان پيش آذرگشسپ...
    پر از بيمم از شاه وز انجمن
    بيايند و سوگندهاي گران
    که پيمان من زآن سپس نشکنند...
    همه سوي آتش نهادند روي
    که مهر تو ما زنده داريم راست
    سوي آذرآبادگان برکشيد
    چنين بود نزد بزرگان و خرد
    ورا سوي آذرگشسپ است راه
    فرستاده آمد ز قيصر چو باد
    فرستاده آمد ز قيصر چو باد



اهميت آذرگشنسب از ديدگاه فردوسي بزرگ




  • پس و پيش گرد اندر آزادگان
    چو چشمش برآمد بر آذرگشسپ
    نشستند چون باد هر دو بر اسپ
    بيک ماه در آذرآبادگان
    از آتش گسي کرد بانوگشسپ ابا
    چو رستم بديدش برانگيخت اسپ
    سپهبد برآمد خروشان به اسپ
    يکي نيزه زد همچو آذرگشسپ
    چو برساخت کار اندرآمد به اسپ
    وز آن پس نشستند گردان بر اسپ
    براندند برسان آذرگشسپ



  • همي رفت نوشيروان تا آذرآبادگان
    پياده شد از دور و بگذاشت اسپ
    دمان تا در خان آذرگشسپ
    ببودند شاهان و آزادگان
    خواسته همچو آذرگشسپ
    بيامد بر او چو آذرگشسپ
    روان شد بکردار آذرگشسپ
    ز کوهه ببردش سوي يال اسپ
    برآمد بکردار آذرگشسپ
    براندند برسان آذرگشسپ
    براندند برسان آذرگشسپ



تخت بلقيس در آذرگشنسب

تخت بلقيس در سال 1959 بوسيله فون دراوستن بصورت علمي و دقيق مورد بازديد قرار گرفته و در سال هاي 1966 و 1969 ميلادي به وسيله ديتريش هوف بررسي و مستند سازي اوليه گرديد . حصار استحكامات دژ بلقيس، فضايي در حدود 50*60 متر را در برمي گيرد. با توجه به نقشه مقدماتي تهيه شده اين حصار داراي 9 برج است كه احتمالا 4 برج ديگر نيز بايد وجود داشته باشد كه در حال حاضر بعلت عدم انجام كاوش علمي مشخصات دقيق آنها معلوم نيستند . دروازه هاي اين اثر مي توانند در سمت جنوب شرقي يا نزديك زاويه جنوبي واقع شده باشند . در درون حصار، تالاري تقريبا مربع شكل و ايواني در جلوي آن وجود دارد. در جلوي بنا يك تراس چند طبقه قرار دارد كه اتاقهاي پناهگاه مانند طويلي را با سقف گنبدي در خود جاي داده است . نوع معماري بنا و آجرهايي كه در ابعاد آجرهاي ساساني هستند همچنين قطعات سنگ ماسه اي زرد رنگ و علائم حجاري سنگتراشان ساساني، تاريخگذاري بنا را به اين دوره محتمل مي سازد . اين استحكامات در طرح كلي خود با ايوان، تالار و رواق پيرامون، نه تنها مي تواند معرف كاخ سازي ايراني باشد، بلكه به عنوان تاسيسات يك آتشكده نيز محسوب مي شود، از نظر طرح معماري و هندسي، جهت دادن استحكامات به سمت مجموعه باستاني تخت سليمان، هر دو بنا را طوري در ارتباط نزديك با هم قرار مي دهد كه تعبير استحكامات به عنوان يك آتشكده ساساني بسيار محتمل است . بهر صورت صرف نظر از جنبه تاريخي و معماري، بلحاظ باور و اعتقادات عامه ارتباطي اساطيري بين آثار تخت سليمان و دژ بلقيس نزد مردم نيز مطرح مي گردد، محل مذكور براي هر بازديدكننده از مجموعه تخت سليمان جذابيت خاصي دارد اما بعلت صعوبت راه دسترسي و سرد سيري منطقه، فقط در مواقع محدودي از سال امكان دسترسي به آن براي افرادي كه داراي تجهيزات لازم باشند مقدور است .

مكان يادشده به علت اينكه بلندترين قله منطقه مي باشد داراي زمستانهاي طولاني و تابستاني دلپذير مي باشد چنانكه در ميان دو قله اين كوه، بر اثر آب برفها در اواخر بهار و اوايل تابستان، علاوه بر سرسبزي و وجود جويبارها، گلهاي رنگارنگ، درياچه اي فصلي نيز تشكيل مي شود كه بر جذابيت محل مي افزايد .راه دسترسي به اين مكان در حال حاضر از طريق راه ارتباطي تخت سليمان , دندي به زنجان در سه راهي معدن انگوران با جاده اي خاكي و فرعي كه فقط ماشين هاي شاسي بلند كمك دار قادر به عبور از آن هستند و تا نزديكي دامنه كوه مي توان به آن نزديك شد و بقيه مسافت را با حدود نيم ساعت پياده روي مي توان به آثار دژ رسيد . معبد آناهيتا از ديگر آثار ارزشمند آذرگشنسب است که نشان از پرستش خداي بزرگ اهورامزدا است که شاهنشاهان ديني ساساني احترام زيادي براي آن قائل بودند زيرا در اين مکان آب و آتش و خاک که از بزرگترين معجزات يزدان پاک است گردهم آمده بودند و سپاس از اين نعمات الهي وظيفه پادشاهان ايران بوده است .

پاسدار آذرگشنسب

گزارسي از ملاقات با يکي از محافظان بزرگ تاريخ و تمدن ايران : پس از ورود به دروازه بزرگ منطقه آذرگشنسب مکاني ديده مي شود که محل زندگي پيرمري کهنسال است . در تهران بارها در مستند هاي ايرانشناسي با چهره اهورايي اين مرد آريايي آشنا شده بودم . يکي از مهم ترين انديشه هاي اين بود که اين بزرگ مرد را از نزديک ببينم و بر دستان مهرورزش بوسه بزنم . به کنار درياچه هميشه جوشان آذرگشنسب رسيدم . درياچه اي که بيش از ده هزار سال است جوشان مانده است و آب روان آنرا کشاورزان منطقه هزاران سال است که استفاده مي کنند . در حالي که مشغول گوش دادن به سخنان کارشناسان محوطه بودم پيرمرد کهنسال به کنار تيم ايران دوستان که از تهران راهي آذربايجان شده بودند آمد . همگان او را مي شناختند . او عزيز عاشقي بود , متولد 1294هجري شمسي , به عبارتي سن وي 92 سال ميشد . بسياري وي را در آغوش گرفتند و به پاي صحبتهاي او نشتند . او با گويش شيرين کردي و آذري سخن را چنين آغاز کرد :

به نام خداوند

من عزيز عاشقي متولد سال 1294 هجري شمسي هستم . در خانواده اي به دنيا آمدم که پدرم آذري بود و مادرم کرد . حدود 50 سال است که عمر خود را صرف پاسداري از اين منطقه نمودم . اين مکان براي ايرانيان همچون کعبه مسلمانان مقدس است و به همين روي من خود را موظف دانستم از اين منطقه تا حد توانم نگهداري کنم . آذرگشنسب يادگاري از بزرگترين مکان ديني نياکان آريايي ماست که روزگاري جايگاه پادشاهان هخامنشي و اشکاني و ساساني بوده است . خسروپرويز ها و بهرام ها و شاپور ها پاي به اين مکان پاي گذاشتند و در اين مکان به بزرگي خداوند قبطه خورده اند . آتش مقدس بيش از شصد سال در اين مکان روشن نگاه داشته شده بود . درياچه آذرگشنسب براي من يادآور شکوه و عظمت ايراني است . اين درياچه شاهد باشکوه ترين آيين هاي پادشاهان ايراني در خاورميانه بوده است . من زندگي ام را در آذرگشنسب سپري کردم و به فرزندانم وصيت نمودم که پس از مرگ جسدم را بر فراز کوه آذرگشنسب به خاک سپارند تا براي ابديت در کنار اين تمدن و اين عشق و شکوه باقي بمانم . . .

پس از شنيدن سخنان عزيز عاشقي اشک از چشمانم جاري شد و بي اختيار بغض سنگيني بر من غلبه کرد , در آنجا بر کوچک بودنم خود بيش از پيش آگاه شدم . با نگاهي به دوستان و تيم اعزامي از تهران متوجه شدم که برخي ديگر از ياران نيز اشک مي ريزند و به کناري رفته اند . سخنان اين پاسدار بزرگ تمدن ايران چنان تاثيري بر من گذاشت که فقط توانستم بر دستانش بوسه بزنم و شانه مبارکش را ببوسم . پيرمرد چنان بزرگي نفس داشت که نگذاشت دستان سختکوشش را بگيرم . با او پيرامون جنبشهاي فرهنگي ايران زمين سخن راندم و چنين گفتم که با وجود شما حافظان تاريخ و فرهنگ اين کشور , آينده بي شک از آن ايران و ايراني است . او از اينکه ايران و تمدن ايران روز به روز گسترش مي کند شاد بود و احساس آرامش خاطر ميکرد . با وجود کهولت سن او به ياري خداوند سلامت و پايدار بود و سخنان را به درستي درک ميکرد و حتي ما را از خاطرات و تجربيات اين پنجاه سال ماندن در آذرگشسب آگاه مي ساخت . منطقه آذرگشسب در منطقه اي کوهستاني به دور از هرگونه شهر , روستا و يا دهي است . چنين مکاني را براي زندگي انتخاب کردن هيچ توجيهي براي انسان ندارد به جز عشق و ايمان داشتن به آنچه که نيکانمان کردند . اميدوارم مردم نيک سرشت و مسئولان دولتي پاسخ چنين بزرگ مردي را به درستي و پاکي بدهند تا اين اصالت ايراني براي ابديت باقي بماند . درود و هزاران درود بر عزيز عاشقي و همه پاسداران تمدن اين سرزمين . . .

غروب زيباي آذرگشنسب در انتظار افتخار آفريني فرزندان دلير اين سرزمين است

جستارهاي وابسته

آنچه ايران به جهان آموخت

جمهوري آذربايجان يا ايران شمالي

ايران سرزمين هميشگي آريايي ها

تاريخ و فرهنگ آتروپاتکان , آذرآبادگان , آذربايجان

کنفرانس چگونگي ورود زبان ترکي آذربايجان به ايران

نويسنده و پژوهشگر ارشام پارسي , برداشت اين نوشتار با ذکر نام و آدرس پايگاه آزاد است

/ 1