مراسم جشن سده در ایران امروز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مراسم جشن سده در ایران امروز - نسخه متنی

مازیار قویدل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مراسم جشن سده در ايران امروز

برگزاري جشنِ سده در شهر ها و مناطق گوناگون ايران با تفاوتهاي بسياري با يکديگر برپا مي شود.

در بخش رواندوز: جشن به گونه اي بسيار گسترده و نيز دراز مدت برپا مي گردد. شب آغازين جشن با آتش افروزي همراه است و اين آتش افروزي پس از پايان جشن همگاني آن شب نيز دنبال شده، هر هفته يکبار بر افروخته مي شود تا هنگاميکه به آتش افروزي جشن سوري، يا چهارشبنه سوري مي پيوندد.

در شبستـر: اين مراسم در اين منطقه نيز رواج داشته و به همان شکل هم تا چهارشنبه سوري ادامه مي داشت و ندارا Nadara ناميده مي شد. در مراسمي که در آنجا برپا مي شد مردم بوته هاي خشک شده مو را براي آتش افروزي گرد مي آورده اند و در کوزه هايي نيز باروت مي ريختند و آنها را به آتش مي کشيدند. در اين منطق تير اندازي با تفنگ و فشفه پراني نيز جريان داشته، از شوخي هاي جالب اين مراسم، دزديدن ديگ شام خانواده بوده، در اين جشن اين ترانه نيز خوامده مي شده است:

ندار، ها ندار شاگلدي قندهار

نويسنده و گردآورنده گرامي هاشم رضي در جشنهاي ... ، مي افزايد که، اگرچه اين جشن نام ويژه اي دارد، اما به سبب برگزاري همزمانِ آن با زمانِ برگزاري جشن سده و نيز اجراي مراسم آتش افروزي، شکي وجود ندارد که اين جشن، همان جشن سده است.

در خور: (خور و بيابانک هم گفته مي شود و مرکز بخش جندق و بيابانک، است که در ميان کويرنمک و کوير مرکزي ايران قرار دارد.) استاد حبيب يغمايي درباره جشن سده آورده است:

در سالهاي دهه خورشيدي دبستان در خور وجود نداشت و مکتب خانه ها محل ِ درس خواندن بوده اند و دانش آموزان مکتب خانه هاي گوناگون منطقه براي برگزاري هرچه بهتر و با شکوه تر ِ جشنِ سده با يکديگر مسابقه داشتند و هـر گروه مي کوشيدند که مراسم را بهتـر و پر رونق تر از ديگر گروهها برپا نمايند.

به همين مناسبت و دو سه روز پيش از جشن، دانش آموزان به صحرا مي رفتند و از بوته هاي ترخ

Terkh و قيچ Ghich پشته هايي گردآورده به دوش کشيده به دهکده مي آورديم.

البته بسياري از دانش آموزان دارا چهارپاياني همچون استـر و اولاغ (خر) براي بارکشي بودند و مي توانستند پشته هاي فراهم آمده را به وسيله آنها به دهکده بياودند، اما از آنجايي که ارزش و اهميت اين جشن بخوبي نشان داده شود، مي گفتند هر کسي بايد خود بوته بچيند و بر دوش بکشد و به دهکده بياورد تا ثواب پاداش آنرا ببرد. بهمين سبب هم بچه پولدارهاي دهکده نيز خود در اين کار همگاني شرکت مي جستن

کرمانيان در هنگام برگزاري جشن سده مي خوانند:




  • سد به سده، سي به گله
    پنجاه به نوروز، ها بله



  • پنجاه به نوروز، ها بله
    پنجاه به نوروز، ها بله



برگزاري جشن سده يا سده سوزي در روستاهاي خراسان:

خراساني ها در هنگام برگزاري اين جشن سرودهايي نيز مي خوانند همچون:




  • آي سـده، سـده، ســده
    سد به غله، پنجه به نوروز



  • سد به غله، پنجه به نوروز
    سد به غله، پنجه به نوروز



يعني سد روز به غله و پنجاه روز به نوروز.

و يا:

سده در پشت دال بميرن غله دار

يعني سده در پشت دالان کمين کرده است، غله داران و محتکراني که غله را احتکار کرده اند و گران

مي فروشند از غصه بميرند.

سده در بيشتر روستاهاي خراسان با کم و بيش اختلافي برگزار مي گردد. در اين باره ابراهيم

شکورزاده عقايد و رسوم مردم خراسان ، به روشني اجرايِ مراسم جشن سده را برايمان به يادگار گذاشته است. بر پايه اين نوشته ها، مردم روستاهاي خراسان از خرد و کلان و از چند روز به فرا رسيدن جشن مانده به کوه و صحرا مي روند و پشته هايي از خار و علوفه را با خود و يا بوسيله چهارپايانشان به روستا مي آورند. غروب هنگام روز دهم بهمن ماه، مردم هر روستا و آبادي بر بام بلندترين بام خانه خود مي روند و هيزم ها را به شيوه ي ويژه اي روي هم چيده، زمانيکه خورشيد تابان در پس افق پنهان گشت و تاريکي سايه گسترد، بزرگ خانواده آتش به بوته ها مي زند. همين که شعله آتش زبانه کشيد، فريادهاي شادماني از گلوي افراد خانواده بيرون مي زند. شعله ها در فضاي تاريک زبانه مي کشد و باد آن را به هر سو مي کشاند و به رقص در مي آورد.

جوانان نيز که پيش از آن هيزم و هيمه تدارک ديده اند در جاي جاي دشت و صحراي روستا به افروختن آتش و در پي آن رقص و پايکوبي و دست افشاني مي پردازند. در اين هنگام آنان به دور آتش مي چرخند و مي رقصند و مي خوانند.

گاهي نيز شاخه ي افروخته شعله ور و يا هيزمي را که در ميان توده ي هيمه در حال سوختن است بر مي دارند و به آسمان پرتاب مي کنند. آنان همراه با پايکوبي و دست افشاني خود چنين مي خوانند:

اي سده، سده، سده

سد به غله، پنجه به نوروز

آي سده، سده، سده

سد به غله، پنجه به نوروز

زنون بي شو، چله به درشو

زنون شو دار، به غم گرفتار

سد به غله، پنجه به نوروز

دخترون دِ خِنه، دِ فکر جئمه، نوروز بي يمه

سد به غله، پنجه به نوروز

دخترون به خنه بر شو منله

آي سد به غله، پنجه به نوروز

سد به غله، پنجه به نوروز

سده در پشت دال، بميرن غله دار

سده سده ي ما، ميشو د گله ما

يعني :

سده سده سده

سد روز به برداشت غله مانده و پنجاه روز به جشن نوروز

آي سده سده سده . . .

پس از آنکه شعله هاي آتش در پشت بامها فرونشست، شور و هيجان در دشت و صحرا آغاز مي شود جوانان با شادي و نشاط تمام به هر سو مي روند و آواز خوانان بوته هاي شعله ور را که به طناب بسته اند به گرد سر مي چرخانند. گاهي نيز گوي هاي ويژه اي را که از چند روز پيش از آن و از پارچه و پنبه تهيه کرده اند با نفت آلوده، پس از روشن کردن به آسمان پرتاب مي کنند. پاره اي نيز با مهارت ويژه اي پس از بزمين افتادن آنها را برداشته، دوباره به هوا پرتاب مي کنند.

در حاليکه جوانان شاد و ترانه خوان آتش بازي مي کنند، سالمندان گرداگرد آتش نشسته و به تماشاي آن مي پردازند. آنان عقيده دارند که، تماشاي سده سوزي آتش سده، موجب تندرستي و بهروزي است و اينگونه فروريختن آتش بر روي زمين، از اثرات سرماي زمستان مي کاهد و سرما را از ميان مي برد که در نتيجه زمين نفس مي کشد و زندگي بهاري آغاز مي گردد. نا گفته نماند که مردم باختر يا غرب ايران همچون بروجرديها و خرم آباديها نيز عقيده دارند که در اين هنگام اندک اندک زمين نفس مي کشد. اين جشن سه شب ادامه دارد و مردم در شب پاياني، خاکستري را که از آتش سده باقي مانده است در پشت بام خانه خود برجاي مي گذارند و بدون آنکه به آن دست بزنند به خانه خود باز مي گردند. در بيشتر روستاهاي خراسان مردم معتقدند که اگر در شب هاي سده باران ببارد و آب باران خاکستر آتش سده را بشويد و با خود ببرد، سال خوبي در پيش خواهند داشت. ولي اگر باران نبارد و خاکستر سده را باد ببرد، آن را به فال بد گرفته، عقيده دارند که در آن سال با بي آبي و خشک سالي مواجه خواهند شد.

جشن سده در ميان زرتشتيان :

زرتشتيان جشن سده را هنوز به همان چهره ي گذشته اش نگهداري کرده اند و آنرا همانندِ ساير جشنهاي ملـي با شکوه و گستردگي برپا مي دارند. آنان در اين جشن مانند، نوروز، مهرگان، تيرگان و ...، با همبستگي و همکاري فراوان و در جايي که درخور و مناسبِ برپايي جشن و افروختن آتش گران و کلان و بزرگ سده باشد گردهم مي آيند. آتش مي افروزند و با شادي و سرور به پايکوبي و دست افشاني و برگزارنمودنِ مراسم مي پردازند و پس از پايان مراسم همگاني، هموندان و اعضا هر خانواده گردهم مي آيند و دست افشان و پايکوبان با خوردن و آشاميدن، اين جشن بزرگ ملـي را پي مي گيرند.

در برپايي اين جشن، همکاري همگاني، گردآوردن همگاني پشته هاي هيمه و خار_که هر کس خود بايد هيمه بهر خود براي افروختن آتش را گردآورده از ثوابِ کار بهره برد_، به گردهم آيند و با همبستگي، همياري، تکيه بر راستي و درستي و بويژه، انديشه نيک و گفتار نيک و کردارنيک به نيرومند شدن نيروهاي راست کنش پرداخته، سبب سست شدن بنياد انديشه بد ، گفتار بد و کردار بد و همچنين نيرنگ، نفرت، خشم، حسد، کينه و... را فراهم مي آورند.

موبدان زرتشتي هنگاميکه بسوي پشته ي انبوه و بزرگ هيمه مي آيند يا دست در دست يکديگر دارند و يا بوسيله بند و رسمه اي ويژه، ارتباط با يکديگر را حفظ مي نمايند. آنان تن پوشهاي سپيد و پاکيزه و هماهنگ برتن، لاله بر دست و در حاليکه سرود ويژه آتش را زمزمه مي کنند به سوي پشته ي هيمه مي خرامند و با رسيدن به خرمنِ آتش، سه بار به دور آن مي گردند. در کنار موبدان کندر و اسپند در آتشدان ها مي پراکنند و بوي خوش هوا را پر مي کند، زمزمه اوستا خواني حالتي ويژه و همگان مي دهد تا اينکه سر انجام و از آتش افروخته و فروزان لاله هاي بر دستشان، بر خرمن خشک آتش مي پراکنند و جشن را آغاز مي نمايند.

زرتشتيان ايران اين جشن را با بزرگي و شکوه فراوان و در چند شهر چون يزد و کرمان و تهران، برپا مي دارند. يزديان در هنگام افروختن آتش با شادي فراوان به گرد آن مي گردند و هم آوا ي با يکديگر مي خوانند:

سده به سده ده به گله

پنجه به نوروز اومده

م جشن سده در ايران امروز

کرمانيان نيز همانگونه که آمد در هنگام برپايي جشن مي خوانند:

سد به سده، سي به گله

پنجاه به نوروز ها بله

زرتشتيان تهران اين جشن را در کوشک ورجاوند که در جاده کرج قرار دارد با شکوه هر چه بيشتر برپا مي دارند. در ابان روز از ماه بهمن، يا روزِ جشن سده يا سده سوزي، زرتشتيان آشي از انواع حبوبات و سبزيجات مي پزند(پاره اي گوشت در اين آش نمي ريزند)، سيروگ که نان ويزه و تهيه شده از آرد هفت گونه دانه است و در روغن کنجد سرخ شده مي خورند، شرابِ گوارا مي نوشند و به دست افشاني و پايکوبي مي پردازند.

خانواده هاي که نتوانند به جشن همگاني بروند و گاه آنانکه از جشن بزرگ همگاني باز مي گردند، در بام خانه ها به افروختن آتشِ سده مي پردازند.

نـوسـده _ بـرسـده:

ابوريحان بيروني در دو نسک يا کتاب التفهيم و آثار الباقيه از جشن نوسده يا برسده (برسذق _ نوسذق) ياد کرده است. همچنين در زين الاخبار و منتهي الادراک نيز از جشن نوسده نام برده در اين باره اشاره هايي شده است.

به نظر مي رسد که اين روز پنج روز پيش از برگزاري روز جشن سده که نخستين روز از پنج روز جشن سده بوده است. زيرا مي دانيم که در آن زمانها جشن ها را در پنج روز برپا مي داشتند که روز پنجم بزرگترين و با شکوه ترين روزهاي جشن بودند.

جشني همچون سده در نزد ارمني ها:

ارمني ها نيز در برگزاري يکي از جشن ها ملـي و سنتي خود آتش مي افروزند.

ارمنيان در اين جشن که در بعد از نيمروز چهاردم فوريه ( بهمن ماه)، بر گزار مي گردد و هم

زمينه ملـي و هم زمينه مذهبي دارد، به سپاس گزاري بدرگاه ديراندرس مي پردازند.

سرايندگان و شاعران و جشن سده:

خاقاني شرواني مي سرايد:

بگـذار آتش سـده در جـان مـا زند

اين هجر کافر تو که آفت رسان ماست.

وحکيم ارزقي گويد:

از جور و ستيز تو به هـر بيهـده اي

در هـر نفس از سينه برآرم سـده اي

اي عشـق، تو در د ل مـن آتش زده اي

مـردي نبود ستيـزه با دل شــده اي

منوچهري ( در گذشته در هجري) در قصيده اي دلکش مي گويد:

آمـد اي سيـد احرار شب جشـن ســده

شب جشـن ســده را حـرمت بسيار بود

بر فـروز آتش بـرزين که در ا ين ماه بسي

آذر بــرزيـن پيغمبــر آزار بــود

آتشـي بـايـد چـونان که فـروزد عملش

برتــر از دا يــره ي گنبـد دوار بود

چون به گردون بر، از اين سلسله ي زراندود

قرص خورشيد فروخفته نگون ســـار بود

آتـش و دود چـو دنبـال يکي طاووسـي

که بر اندوده به طرف دم اوقــــار بود

وان شـرر گويي طاووس به گرد دم خويش

لولوي خـرد فتـاليده به منقـــــار بود

چون يکي خيمه ي مرجان به برش نافه ي مشک

که سمن برگ برآن نافه ي عطــــار بود

يا چو زرين شجري درشده اطراف شجــر

که بر او بر ثمر از لولوي شهـــوار بود

باغبان اين شجـر از جاي بجنبــاند سخت

تا فـرو بـارد بـاري که بر اشجــار بود

مي خور اي سيد احرار شب جشن ســـده

باده خوردن بلي از عادت احــــرار بود

زان مي ناب که تا داري در دست چـراغ

بـاز دانستنشـان از هـم دشــوار بـود

هر که را کيسه گـران، سخت گرانمايه بود

هرکه را کيسه سبـک، سخت سبک بار بود

مـن بر خواجه روم تا دهـدم سيـم بسـي

تا مــرا نيـز به نزديک تـو مقـدار بود

هست جبــار وليــکن متـواضع گه جود

متـواضـع که شنيـده است که جبـار بود

طالب شعر و جوانمــردترين همه خلــق

آن جوانمـرد است کـو طالب اشعـار بود.

عنصري، سراينده دربار سلطان محمود غزنوي که مانند بسياري نان بنرخ روز خوران زمانيکه شاه را دوستدار بزگزاري جشن سده مي بيند مي سرايد:

سـده جشـن ملوک نامـدار است

ز افريدون و از جـم يادگار است

گـر از فصل زمستان است بهمـن

چرا امشب جهان چون لاله زار است؟

درخور گفتن است که همين جناب عنصري _مانندِ بسياري که به زبان خودشان در نشست هاي دوستانه نيز گفته اند اينگونه سخنان را براي درآوردن نان سر مي دهند و با اينکه مي دانند، مي توان مردم را نادان انگاشت ولي نه براي هميشه و هنوز در انديشه به دست آوردنِ درآمدي آبرومند نيافتاده اند_، زمانيکه گمان مي کند نان ده او به انديشه هاي پيشينيان پاي يبند نيست و خلاف آن اوضاع را مي بيند، همانند آنان که امروز نيز نمونه هايشان فراوانند، بگونه اي ديگر مي سرايد و مي گويد. البته در همين سرود نيز از سويي به پيشينه ي جشن را اگاهي انداخته، هم به تازيان تاخته است و هم دل سرورش را خواسته به دست آورد.

در اين نوشتار، از شاهنامه و نوشته ها و گفته هاي فراواني بهره گيري شده است که در جابجاي نوشتار بدانها اشاره شد. به ويژه از نوشته هاي هاشم رضي که جاي قدرداني ويژه دارد. سده بر شما خجسته باد.

نويسنده: مازيار قويدل

منبع: www.topiranian.com

/ 1