مقايسه آماري اعراب و اسرائيل، ميتواند علت شكستهاي پي در پي نظامي و سياسي اعراب را در مقابله با اسرائيل مشخص كند و راههاي درمان آن را نشان دهد.1. جمعيت. جمعيت اعراب در اواسط دهه 90 / 70 از مرز 250 ميليون نفر گذشت كه اين رقم در مجموع 5/4 درصد جمعيت جهان را تشكيل ميدهد، و احتمال ميرود، در اوايل قرن 21، جمعيت آنها از 300 ميليون نفر فراتر رود. اعراب در منطقهاي وسيع كه بيش از 13 ميليون كيلومتر است، زندگي ميكنند. اين منطقه 9 درصد مساحت خشكيهاي زمين را تشكيل ميدهد، ولي جمعيت رژيم اشغالگر قدس در اواسط دهه 90 تا 70 به 5/5 ميليون نفر رسيد كه يك پنجم آن را اعراب تشكيل ميداد. مساحت سرزمينهاي اشغالي اندكي بيش از 20 هزار كيلومتر مربع است. بنابراين، اعراب از لحاظ جمعيتي 50 برابر اسرائيل هستند، و قلمرو آنها 600 برابر بيشتر است. به علاوه، هم اعراب و هم اسرائيليها، جمعيتي را نيز در خارج از قلمرو ارضي خود دارند. البته جمعيت يهوديان نسبت به جمعيت اعراب كمترند، ولي به مراتب مؤثرتر، قدرتمندتر و ثروتمندترند.2. آموزش. عليرغم آن كه در قرن بيستم در كشورهاي عربي، تلاشهاي گستردهاي براي گسترش آموزش در بين بيسوادان انجام شده است، ولي بيسوادي همچنان در اين كشورها، يك معضل است و احتمال ميرود در اواسط دهه 90 / 70 ميزان آن 45 درصد باشد كه از متوسط جهان و حتي از متوسط كشورهاي در حال توسعه نيز بيشتر است؛ در حالي كه رقم بيسوادي در بين يهوديان، تقريباً صفر و در بين اعراب فلسطيني بسيار كمتر از اعراب غير فلسطيني است. ميزان بالاي باسوادان در اسرائيل، اثر خود را در بخش تحقيقات توليدات نشان ميدهد. 3. تحقيقات. در دهه 90 / 70 سهم هر فرد از بودجه اختصاص يافته به وسيله كشورهاي عربي به تحقيقات و فناوري، كمتر از يك دهم ديگر افراد جهان است، در حالي كه سهم هر اسرائيلي از بودجه تحقيقات 3 برابر متوسط جهاني بوده است؛ يعني سهم هر اسرائيلي 30 برابر يك عرب است. در كشورهاي عربي دو دهم درصد از توليد ناخالص ملي به تحقيقات اختصاص يافته، حال آن كه متوسط جهاني 4/1 درصد است، و در اسرائيل اين رقم به 2 درصد توليد ناخالص ملي ميرسد؛ يعني 10 برابر اعراب.از سال 1989 تا پايان 1998 / 1368 تا 1377، 700 هزار نفر از جمهوريهاي سابق اتحاد جماهير شوروي به اسرائيل مهاجرت كردهاند كه 70 هزار نفر آنها مهندس، 20 هزار نفر پزشك، پيراپزشك و هنرمند و 40 هزار نفر استاد و معلم بودهاند. اين مهاجرت تعداد دانشمندان و مهندسين اسرائيل را نسبت به اعراب، 2 برابر كرده است. 4. توليدات. در زمينه توليدات علمي نيز اعراب در وضعيت نامناسبي به سر ميبرند. به عنوان مثال، در سال 1995 / 1374 سهم اعراب در نشر مقالات و آثار علمي در مجلههاي معتبر بينالمللي، 7 دهم درصد بود كه كمتر از يك ششم سهم جهاني است، اما سهم اسرائيل به 10 برابر جمعيت اين كشور در مقايسه با كل جهان ميرسد. بنابراين، برتري اسرائيل بر اعراب در اين زمينه به 70 درصد ميرسد. طبق آمار سازمان ثبت اختراعات و علائم تجاري در سال 1998 / 1377 كشورهاي عربي، مجموعاً 24 اختراع و علامت تجاري را در اين مركز به ثبت رساندهاند. به عبارت ديگر، به ازاي هر يك ميليون نفر جمعيت از كشورهاي عربي، يك دهم اختراع به ثبت رسيده است، اما در همين سال، اسرائيل 577 اختراع به ثبت رسانده كه به معني 102 اختراع براي هر ميليون نفر است. به اين معنا كه متوسط اختراعات در اسرائيل در مقايسه با جمعيت اعراب، 1000 برابر كل كشورهاي عربي است، در حالي كه تعداد دانشمندان اسرائيل به نسبت جمعيت، 10 برابر دانشمندان عرب است. نتيجه اينكه شايد مؤثرترين راه پيروزي بر اسرائيل غاصب،نه خريد تسليحات بيشتر بلكه ارتقاي كيفي جمعيت و بالا بردن سطح آموزش و افزايش ميزان تحقيقات و افزودن بر مقدار توليدات است. در واقع، قدرت واقعي نه در افزايش بودجه نظامي، بلكه در افزايش قدرت ملي است.