سياهان آمريكا و اسلام سياسي
مرتضي شيرودي دريانوردان مسلمان اندولسي (=اسپانيايي)، قبل از كريستف كلمب پا در قاره آمريكا نهادند و اسلام را به آن مكان بردند. پس از آن نيز بر اثر رفت و آمد تجار و بحرپيمايان مسلمان و مهاجرت گروهي از مسلمانان اروپايي، هندي و...1، و مهمتر از همه، مهاجرت اجباري بردگان مسلمان سياه به قاره آمريكا،2 اسلام در آن مكان نفوذ كرد و مطرح شد. با اين وصف اسلام از اوايل قرن 14 ش./20 م. آن هم در پي اوجگيري محروميت رنگينپوستان، بهويژه سياهپوستان مسلمان آمريكايي از حقوق فردي و اجتماعي و ناكامي انديشه ناسيوناليسم در نجات سياهان از ظلم و ستم سفيدپوستان، به عنوان ايدئولوژي مبارزه سياسي سياهان برگزيده شد.3مروري بر تاريخچه جنبش اسلامي سياهان آمريكا
آمريكاييان براي افزايش توليدات كشاورزي (=جنوب آمريكا) و صنعتي (=شمال آمريكا)، تعداد زيادي از سياهپوستان آفريقايي را به بردگي گرفتند. اين سياهپوستان از ابتداييترين حقوق فردي و اجتماعي محروم بودند، و با آنها همچون بردگاني رفتار ميشد كه گويا براي خدمت به سفيدپوستان آفريده شدهاند. به همين علت از اواسط سده 11 ش./17م. تا اواسط سده 13 ش./19م. قيامهايي از سوي بردگان سياه عليه اربابان سفيدپوست روي داد.4 جنبشهاي ملي گرايانه سياهان، در اوايل قرن حاضر به رهبري «ماركوس گاروي»5 و «نوبل دروعلي»6 ادامه يافت. به گونهاي كه فقط در سال 1298 ش./ 1919م. 25 برخورد خونينِ نژادي در آمريكا اتفاق افتاد. اما هيچيك از اين قيامها (=قيامهاي ناسيوناليستي) منجر به دستيابي سياهان به حقوق برابر با سفيد پوستان نشد. اين سرخوردگي و ناكامي گرايش جديدي را در فرايند مبارزات سياسي سياهان در دهه اول قرن سيزدهم هجري شمسي/دهه سوم قرن بيستم ميلادي پديد آورد كه به گسترش و توسعه اسلام در جامعه سياهپوست آمريكا ميانديشد؛ اسلامي كه هيچگونه تمايزي بين انسانها، مگر بر اساس تقوا قائل نيست.7بر اساس گرايش جديد، جنبش اسلامي سياهان آمريكا در سال 1309 خورشيدي/1930 ميلادي شكل گرفت. اندكي بعد از آن، اين جنبش از سوي «عاليجاه محمد»8 با تأسيس «گروه ملت اسلام» گسترش يافت. ملت اسلام صرفا يك گروه سياسي نبود، بلكه با شركت در فعاليتهاي اقتصادي سودآور در جهت ارتقاي مادي زندگي سياهان تهيدست گام برداشت. اين جنبش پس از مرگ عاليجاه محمد، عليرغم انشعابات مختلف، به عنوان مهمترين و گستردهترين گروه اسلامي سياهان آمريكا به حيات خود ادامه داد.9رهبران جنبش اسلامي سياهان
«والاس دي فرد محمد» اولين رهبر سياهان مسلمان آمريكا بود. او كارش را با تبليغ اسلام آغاز كرد، سپس براي نجات سياهان از محروميتهاي حقوقي و اجتماعي، نخستين گروه سياسي مسلمانان را در بزرگترين شهر سياهپوستنشين يعني «ديترويت» تأسيس كرد، و در فاصله كوتاهي پيرواني بالغ بر هشت هزار نفر پيدا كرد. اما در سال 1311 ش./1932م. پس از دو سال فعاليت مستمر ناگهان ناپديد شد.10 پس از ناپديد شدن ناگهاني فرد محمد، رهبري جنبش مسلمانان سياه به دست عاليجاه محمد افتاد. او تا زمان مرگش در سال 1354 ش./ 1975م. رهبري اين جنبش را بر عهده داشت. نقش عاليجاه محمد در جنبش اسلامي سياهان بيش از فرد محمد ارزيابي ميشود. زيرا عاليجاه محمد مساجد بسياري در آمريكا ساخت و روحانيوني را براي اداره هر يك از آنها تعيين كرد، و نيز به دائر كردن يك دانشگاه اسلامي مخصوص سياهان همت گمارد، و براي تثبيت موقعيت داخلي جنبش اسلامي سياهپوستان، با كشورهاي اسلامي روابط دوستانهاي برقرار كرد. مجموعه اين اقدامات در سامان بخشيدن به جنبش سياهپوستان مسلمان و همچنين در ارتقاي دانش اسلامي و افزايش تحرك سياسي آنان مؤثر افتاد.11بعد از مرگ عاليجاه محمد، فرزندش «والاس دي محمد» رهبري ملت اسلام را برعهده گرفت. او پس از تصدي رهبري مسلمانان آمريكا، نام كانون ملت اسلام را به جامعه جهاني تغيير داد. نام بلاليان 12 را براي مسلمانان سياه انتخاب كرد، و فعاليتهاي تجاري كانون ملت اسلام را متوقف ساخت. اين اقدامات با انتقاد گروهي از مسلمانان سياهپوست و برخي از متصديان مساجد مواجه شد؛ زيرا به اعتقاد آنها نام ملت اسلام، اتحاد برانگيزتر، نام سياهان مسلمان جذابتر و فعاليتهاي اقتصادي براي سياهان سودمندتر بود.13 اقدامات والاس دي محمد، زمينه تفرقه و انشعابهاي مختلف را در پيروان كانون ملت اسلام فراهم آورد. بر اين اساس تعدادي از رهبران مسلمان سياهپوست از جمله «مالكوم ايكس»14 با انشعاب از كانون ملت اسلام، گروههاي اسلامي جديدي را در جامعه سياهپوستي آمريكا پديد آوردند.15 پس از ترور وي و بهويژه با آغاز سالهاي نخستين دهه 70 ش./ 90 م. جامعه سياهان مسلمان آمريكا تحت رهبري «لوئيس فراخان» به سوي اتحادي كه كانون ملت اسلام از آن بهرهمند بود، حركت كرده است.انگيزههاي تأسيس كانون ملت اسلام
آمريكاييان از همان نخستين روزهايي كه سياهان آفريقايي را براي كار در مزارع به خدمت گرفتند، با آنها به صورت برده رفتار كردند؛ زيرا به عقيده سفيدپوستان آمريكايي، سياهان ذاتاً بي لياقت و پَست آفريده شدهاند، و به همين جهت فقط براي كار كردن، كشته شدن و خدمت به سفيدپوستاناند. اين مسائل بردگان سياهپوست را مجذوب و همگامِ جنبش ضد بردهداري سفيدپوستان شمال آمريكا، ساخت. اين جنبش كه با هدف ظاهري مبارزه با بردهداري جنوب آمريكا ولي در واقع به منظور دستيابي به زمينهاي مزروعي و مواد خام جنوب صورت گرفت، به تشكيل آمريكا16 و صدور فرمان آزادي بردگان از سوي آبراهام لينكلن در سال 1242 ش./1863م. انجاميد.17 برخلاف انتظار سياهان، فرمان لغو بردهداري منجر به برابري حقوقي آنها نگرديد؛ بلكه نظام تبعيض نژادي، با آثارِ به مراتب بدتر از نظام گذشته، جايگزين سيستم بردهداري گرديد. بر اساس نظام جديد، سياهان از شخصيت اجتماعي، امنيت شغلي و هويت ملي محروم شدند، و محلهاي سكونت، گورستانها، رستورانها، پاركها و حتي شيرهاي آب آشاميدنيشان جدا گرديد؛ از تصدي مشاغل مهم و كليدي، تحصيل برابر با سفيدپوستان، دستمزدهاي يكسان و... بي نصيب ماندند.18 ناتواني ناسيوناليسم سياه به رهبري «ماركوس گاروي» و «نوبل درو علي» در نجات سياهان از نظام تبعيض نژادي، ناكامي كليساهاي مسيحي در متقاعد كردن سياهان ستمديده به بردباري در برابر ظلم سفيدپوستان، و نيز بحران اقتصاديِ آمريكا در سالهاي 1308 و 1309 ش./ 1929 و 1930م. كه منجر به قحطي و فقر بيشتر سياهان گرديد، زمينههاي مناسب براي روي آوردن جامعه سياهان آمريكا را به اسلام فراهم آورد. آنچه بيش از همه در گرايش سياهان به سوي اسلام مؤثر افتاد، پيامهاي اسلامي نهضت بود كه فرد محمد و عاليجاه محمد تأسيس كردند.19مهمترين پيامهاي جذاب نهضت اسلامي سياهان عبارت بود از: 1. اتحاد تمام سياهپوستان آمريكايي در يك نظام برادري سياهپوستي؛2. ايجاد يك نظام آموزشي مستقل از نظام آموزشي سفيدپوستان؛3. تلاش براي آزادي مسلمانان زنداني از زندانهاي آمريكا؛ 4. تشكيل مدارس جداگانه دخترانه و پسرانه براي فرزندان مسلمانان؛5. آزادي مسلمانها در تبليغات اسلامي. 20آثار نهضت اسلامي سياهان
برخي از نتايج مثبت و منفي نهضت اسلامي سياهان را ميتوان به شرح ذيل برشمرد: فردمحمد اولين رهبر سياهان مسلمان در سال 1311 ش./1932م. به طرز شگفتآوري ناپديد شد. عاليجاه محمد در طي بيش از چهار دهه رهبري كانون ملت اسلام، بارها بازداشت و زنداني گرديد. مالكوم ايكس هم از رهبران با نفوذ مسلمان آمريكايي است كه در دهه 40 و 50 ش./ 60 و 70م. ترور شد. اما هيچيك از اين ترورها در خاموش كردن جنبش اسلامي سياهان مؤثر نيفتاد؛ بلكه تظاهرات متعدد ميليونها انسان سياهپوست مسلمانِ معترض به نظام تبعيد نژادي و ... در اواسط دهه 70 ش./ 90 م. نشان از تشديد گسترش نهضت اسلامي سياهان دارد.21عليرغم قيامها و تظاهرات متعدد سياهان آمريكايي در برابر نظام بردهداري و تبعيض نژادي و برخي اقدامات تلافيجويانه مسلمانان سياه، مانند ممنوعيت آرايش مويِ زنان مسلمان،22 هيچ گونه بهبودي در موقعيت اجتماعي آنان صورت نگرفته است؛ بلكه هنوز هم حقير شمرده ميشوند و با آنان به عنوان موجوداتي پَست رفتار ميشود.23 تفرقه و عقايد خرافي و مخالفت سردمداران آمريكايي، علتهاي ناكامي نهضت اسلامي سياهان آمريكا در نيل به هدفهاي مورد نظر است. تغيير شعار برادري سياهان به برادري جهاني (=برادري سياهان و سفيدپوستان) از سوي اتحاديه مساجد مسلمان به رهبري مالكوم ايكس از جلوههاي تفرقه، و اعتقاد به الوهيت فرد محمد از سوي پيروانش، از مصداقهاي عقايد خرافي سياهان به شمار ميرود24 كه آن به صورت معجوني از افسانههاي آفريقايي، تعاليم مسيحيت و احكام اسلامي در آورده است.25گسترش جنبش اسلامي سياهان آمريكا تا حد زيادي متأثر از پيروزي انقلاب اسلامي ايران است؛ زيرا با پيروزي انقلاب اسلامي، موج اسلامخواهي در بين سياهان آمريكا آهنگ سريعتري به خود گرفت. به دفعات تظاهرات چندميليوني سياهان و سياهان مسلمان با شعارهاي «الله اكبر» به دعوت گروه امت اسلام در آمريكا صورت گرفته است. لوئيس فراخان در سال 1374 ش./ 1995 م. به ايران مسافرت كرده، و از 1100 مسجد آمريكا، 800 باب آن در ده سال اخير بنا شده است و نيز آمار كساني كه همانند ايرانيان مسلمان لباس ميپوشند و همچنين تعداد افرادي كه مسلمان ميشوند، در حال گسترش است.Nobel Drew Ali .6
Marcus Garvey .5
1. اين مهاجرتها به ترتيب از سال 871 و 1209 ش. به بعد اتفاق افتاد.
2. اقليتهاي مسلمان در جهان امروز، علي كتاني، ص 231.
3. مسلمانان سياهپوست آمريكائي، عليرضا راهي و حسين هدي، ص 21.
4. مسلمانان سياه آمريكا، استين ادوم، ترجمه محمد رفيعي مهر آبادي، ص 10.
5. مسلمانان سياه آمريكا، استين ادوم، ترجمه محمد رفيعي مهر آبادي، ص 14 و 32.
6. عاليجاه را بهصورت «اليجاه» هم مينويسند؛ اما اگر عاليجاه را از عاليجناب بدانيم، در آن صورت عاليجاه صحيحتر است.
7. مسلمانان سياه آمريكا، استين ادوم، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي، ص 15-14.
8. عدهاي ناپديد شدن ناگهاني دي فرد محمد را به سازمان جاسوسي سيا نسبت ميدهند.
9. سياهان در ايالات متحده، كلودفولان، ترجمه قاسم صنعوي، ص 119.
10. اشاره به بلال حبشي است كه او هم سياهپوست بود.
11. مسلمانان سياهپوست آمريكائي، عليرضا راهي و حسين هدي، ص 35-31.
12. ايكس بر خلاف برخي از رهبران سياه، منشأ نژادي سياهان را مجهول ميدانست و به همين دليل نام ايكس يعني مجهول را بر خود نهاد. ر.ك: مسلمانان سياهپوست آمريكائي، عليرضا راهي و حسين هدي، ص 61.
13. همان، ص 40-38.
14. آمريكا قبل از جنگ داخلي به صورت ايالتهاي مستقل از هم بوده است.
15. سياهان آمريكا را ساختند، بنجامين كوارلز، ترجمه ابراهيم يونسي، ص133-131.
16. مسلمانان سياهپوست آمريكايي، عليرضا راهي و حسين هدي، ص 35-31.
17. مسلمانان سياه آمريكا، استين ادوم، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي، ص 78-76.
18. همان، ص 16.
19. روزنامه اطلاعات (20 الي 30 مهرماه 1374 و 1375)، صفحه آخر.
20. زنان مسلمان كه در كانون ملت اسلام عضوند، به نشانه اعتراض به نظام تبعيض نژادي (=آپارتايد)، از آرايش موها خودداري ميكنند.
21. مسلمانان سياهپوست آمريكايي، عليرضا راهي و حسين هدي، ص 33-30.
22. مسلمانان سياه آمريكا، استين ادوم،ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي، ص 78-77.
23. آينده جنبش اسلامي سياهان آمريكا اميدبخش است. زيرا هر ساله 300 هزار نفر از سياهان، مسلمان مي شوند. بر اين اساس پيش بيني ميشود كه تا قبل از سال 1379 ش./ 2000 م. اسلام به دومين دين بعد از مسيحيت در آمريكا تبديل گردد.برخي ديگر معتقدند كه چنانچه آمار رشد جمعيت مسلمانان و آمار زاد و ولد و آمار مسلمان شدن سياهان به صورت فعلي ادامه پيدا كند، اسلام گستردهترين دين در آمريكا خواهد شد. علاوه بر آن مسجدسازي در دهه اخير در آمريكا نسبت به دهه قبل از آن 72 درصد افزايش نشان ميدهد.