بسم الله الرحمن الرحيم «طلبة شهيد: سيد باقر هاشمي» و لنبلونکم بشيء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين. الذين اذا اصابتهم مصيبه مصيبه قالوا انا لله و انا اليه راجعون. و شما را بيازمائيم با سختيها، چون ترس و گرسنگي و آفات در اموال و نفوس و زراعت و بشارت و مژده باد صابران را آنانکه چون به حادثة سخت و به ناگواري دچار شوند صبوري پيش گرفته و گويند ما به فرمان خدا آ‚ده و به سوي او رجوع خواهيم کرد. و لا تحسبن الذين قثلوا في سبيل الله امواتا بل احيائ عند ربهم يرزقون و گمان مکنيد آنانکه در راه خدا کشته شدند و مردهاند، نه بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگار خود روزي مي خورند. با درود به روان تابناک همة پيامبران به ويژه خاتم پيامبران حضرت محمد (ص) و ائمه اطهار عليهم السلام، علي و يازده فرزندانش و حضرت مهدي (عج الله تعالي فرجه) تا نايب بر حقش روح الله خميني کبير. با درود و سلام به ارواح پاک شهيدان، مخصوصاً سالار شهيدان اسلام، حضرت اباعبد الله الحسين(ع) که راه چگونه زيستن را به پيروان حق آموخت و فرمود که اي پيروان راه آزادي، شما زير بار ظلم نرويد و عليه استعمار قيام کنيد و ما موقعي که بررسي کنيم، مي بينيم که تمام امامان ما با يک نوع استعمار مبارزه مي کردند و در اين زمان که ما مي نگريم مي بينيم که يک فرزند از سلالة حسين(ع) قيام کرده است و مي خواهد مستضعفان و محرومان جهان را نجات دهد. تمام ابرقدرتها و استعمارگران عليه او به استعماري برمي خيزند و فرد دست نشانده اي به نام صدام يزيد کافر، در جلوي راه مي گذارند، اما زماني که يک ملت به رهبري روحانيت بيدار و آگاه بپا خواست ديگر هيچ استعمارگري سد راه او نمي تواند باشد، به قول امام ملتي که شهادت دارد اسارت ندارد و امام عزيزمان (هل من ناصر ينصرني) سر مي دهد و جوانان عزيز اين ملت گروه گروه به نداي امامشان لبيک مي گويند و به جبهه مي روند و فداي اسلام مي شوند و طبق وعده خدا در آيه شريفه (ان وعد الله حقا) به درستي که وعده خدا حق است به پيش مي روند و به لقاء الله مي پيوندند و من هم چنانکه احساس کردم برايم واجب شد که همچون خاري درکنار رزمندگان اسلام باشم تا ان شاء الله اگر توفيق شامل حالم شد، به آرزوي هميشگي خود که همان قرب به حق تعالي و شهادت مي باشد برسم. چند وصيت با شما دارم، اولاً تمام جبهه ها احتياج به جوانان رزمنده دارد و بايد جوانان بروند و جبهه ها را تنها نگذارند و امام را ياري کنند و گوش به فرمان او باشند و نگذارند دشمن شاد شود و اسلام را ياري کنند. ثانياً کتابهايم را در يکي از کتابخانههائي که متعلق به امام زمان است زير نظر پدرم بگذارند. ثالثاً مقداري از پولهايم را وجوهات بدهيد و بقيه را براي بازسازي مسجد صرف کنيد و خواهش مي کنم که در مراسم من گريه نکنيد و پدرم به جاي گريه دوست دارم به منبر بروي و به مردم تبريک بگوئي و مادرم مانند ام ليا صبر کن و فرزندانت را باز هم به جبهه بفرست و خواهرانم همچون زينب و کلثوم عمل کنند و برادرانم همچون علي اکبر و قاسم و ديگر ياران حسين، و از همسر و خانواده ام عذر مي خواهم که نتوانستم به زندگي خود ادامه دهم و اميدوارم موفق و پيروز در راه شهيدان قدم بردارند. والسلام عليکم و رحمه الله خدا نگدار. سيد باقر هاشمي خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار