سبك و سياق كتابهاي اخلاقي
اهميت اخلاق
بخش بسياري از تعليمات قرآن كريم و پيشوايان معصوم عليهمالسلام درباره اخلاق و تزكيه نفس است.حضرت امام كاظم عليهالسلام ميفرمايد: «اَلزَمُ الْعِلْمِ لَكَ، ما دَلَّكَ عَلي صلاح قَلْبِكَ وَاظْهَرَ لَكَ فَسادَهُ؛1 لازمترين دانش براي تو آن علمي است كه تو را بر صلاح دلت راهنمايي كند و فساد قلبت را نشان دهد.»امام خميني رحمهالله در وصيتنامه سياسي، الهيشان چنين مرقوم فرمودهاند: «... و از بالاترين و والاترين حوزههايي كه لازم است به طور همگاني مورد تعليم و تعلّم قرار گيرد، علوم معنوي اسلامي از قبيل: علم اخلاق و تهذيب نفس و سير و سلوك الي اللّه ـ رزقنا اللّه و ايّاكم ـ است.»2همچنين ايشان درباره عنايت و اهتمام به اخلاق ميفرمايد: «حوزههاي علميه، همزمان با فراگرفتن مسائل علمي، به تعليم و تعلّم مسائل اخلاقي و علوم معنوي نيازمند است. برنامههاي اخلاقي و اصلاحي، كلاس تربيت و تهذيب، بايد در حوزهها رايج و رسمي باشد، متأسفانه در مراكز علمي به اين گونه مسائل لازم و ضروري كمتر توجه ميشود. علوم معنوي و روحاني رو به كاهش ميرود و بيم آن است كه حوزههاي علميه نتوانند علماي اخلاق، مربيان مهذّب و آراسته تربيت كنند.در زمينه تهذيب و تزكيه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظيم كنيد. استادِ اخلاق براي خود معيّن نماييد. جلسه وعظ، پند و نصيحت تشكيل دهيد. خودْرُو نميتوان مهذّب شد. اگر حوزهها از داشتنِ مربّي اخلاق و جلسات پند و اندرز خالي باشد، محكوم به فنا خواهد بود! چطور علم فقه و اصول به مدرّس نياز دارد، درس و بحث ميخواهد، براي هر علم و صنعتي در دنيا استاد و مدرّس لازم است، ليكن علوم معنوي و اخلاقي به تعليم و تعلّم نيازي ندارد و خودرُو و بدون معلّم حاصل ميگردد؟!»3هشدار
امروزه بيشتر جمعيّت كشور ايران اسلامي را جوانان تشكيل ميدهند و اكثريت قاطع آنان داراي صفات و سجاياي اخلاقي برخاسته از فطرت الهي و خداجوي هستند. كارنامه زشت برخي احزاب و سياستمداران، نزاعهاي داخلي و فزونطلبيها و... به سرخوردگي از تلاشهاي اجتماعي سياسي و تشديد روي آوري به مسائل اخلاقي منجر شده است. رشد چاپ و نشر و گرمي بازار كتاب، نشاني از اين گرايش است.در فضايي اين چنين، گاهي مشاهده ميشود كه عدهاي به نام عرفان و با موج سواري و سوء استفادههاي تجاري، رياستي و... عواطف پاك جوانان را به بيراهه ميكشانند؛ البته جويندگان طريق عرفان را به دو دسته ميتوان تقسيم كرد: گروهي كه روحيه متعبدانه و فرهنگ بسيجي دارند، زندگاني علما و صلحا را الگو قرار ميدهند و متأسفانه بر سر راه اينان طعمهها و كتابهاي ضعيفي مثل آثار ترويج كنندگان درويشي و صوفيگري جزو مجموعه سير و سلوك پاكان نهاده شده است.دسته ديگر، جوانان بيآلايشياند كه چنين روحيهاي ندارند و به دليل بيگانگي با آثار اصيل معنوي، در دام آثار و كالاهاي بدلي و پر زرق و برق بيگانگان ميافتند. آري عرفانهاي بدلي و كاذب برخاسته از فرهنگهاي بيمار وارداتي آفتي شده كه گروهي از جامعه ما را تحت تأثير خود قرار خواهد داد.آثار گونهگون ادبيات و عرفان سرخپوستي، هندي، چيني، مسيحي و انواع كتب مربوط به روانشناسي و فرا روانشناسي، سحر و جادو، علوم غريبه، كفبيني، چهرهشناسي و فالگيري، در بازار كتاب بسيار پرفروش شده است.نقش مآخذ و منابع
همچنان كه لازم است يك واعظ، با علم فلسفه اخلاق و كليات روانشناسي اسلامي آشنا باشد، بايد كتابهاي تربيتي و اخلاقي اسلامي را بخوبي بشناسد و نيز با سبكهاي متفاوت عالمان اخلاق در طول تاريخ اسلام بيگانه نباشد وگرنه هم در يافتن جايگاه يك بحث، و هم در ارزيابي راه حلهاي اخلاقي و داوري در صحّت و سقم مطالب، ناتوان ميماند.بديهي است شناسايي و نقّادي همه منابع اخلاق اسلامي در يك مقاله نميگنجد و نيازمند چند رساله تحقيقي است؛ بناچار با استفاده از مقدمه كتاب اخلاق (5) به اشارتي بسنده كرده، چند نوع كتاب اخلاقي را معرفي ميكنيم؛ گرچه همه در يك مقسم نميگنجد.4انواع منابع
الف) نصوص اخلاقي، يعني كتابهايي كه فقط به جمع آوري آيات و روايات اخلاقي و تبويب آنها به سبك كتب روايي پرداختهاند، خواه منحصر به فصلهاي اخلاقي باشد، مثل «مكارم الاخلاق» تأليف «ابونصر حسن بن فضل طبرسي» (م قرن6)؛ «تنبيه الخواطر»، معروف به «مجموعه ورام»، نوشته «ابوالحسن ورّام بن أبي فراس» (م 605)؛ «محاسبة النفس» از «سيد بن طاوس» (م 664)؛ «ارشاد القلوب»، تأليف «ابومحمد حسن بن محمد ديلمي» (م قرن 8)؛ «عدّة الداعي»، نوشته «ابن فهد حلّي» (م 841)؛ «محاسبة النفس»، از «تقي الدين ابراهيم بن علي عاملي كفعمي» (م 905).ويا مشتمل بر فصلها يا بابهاي اخلاقي است؛ مثل «ابواب جهاد النفس» در كتاب «وسائل الشيعه» يا بسياري از بابهاي اصول كافي مثل جلد دوم آن، كتاب «الايمان والكفر» از كتاب «بحارالانوار»، مجلدات 66 تا 70. اين سلسله از منابع اخلاقي از ديرباز رايج و بسيار تأثيرگذار و قابل استفاده همگان بوده و ماندگار خواهد ماند.ب) آثار مستقل و مدوّن كه مقارن با ظهور «نهضت ترجمه آثار فلسفي يونان» و متأثر از آنان بوده است.«ابوالحسن عامري نيشابوري» (م 381) از نخستين فيلسوفان مسلمان است كه در دانش اخلاق، كتاب مستقلّي به نام «السعادة والإسعاد» تأليف كرد كه بيشتر آن از آثار اخلاقي افلاطون و ارسطو اقتباس شده و علاوه، به تصوّف نيز نظر داشته است.«ابوعلي احمد بن محمّد بن يعقوب رازي معروف به ابن مسكويه» (م 421) ـ كه به تعبير «محقق لاهيجي»5، در حكمت عملي به منزله ابوعلي سيناست ـ ديگر دانشمند اسلامي است كه به اين قلمرو گام نهاد.وي «تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق» را، در موضوع سعادت، با استفاده از مكتوبات اخلاقي ارسطو و شارحان كلام او نوشت.6 به عقيده وي اخلاق، صادر از نفس است. از اينرو، در آغاز به معرفت نفس و قواي آن ميپردازد و سپس از فضائل و رذايل اخلاقي سخن ميگويد. آنگاه با توجه به نظريه ارسطو درباره اعتدال و حد وسط، نيل به اعتدال را تنها به وسيله عقل ميسّر دانسته و ميان سعادت و فضيلت ربط داده است.در همين دوران، متكلّمان، مخصوصا معتزله، با نگرش عقلي به مباحث اخلاق پرداختند و به «حسن و قبح عقلي افعال» قائل شدند و حكم عقل را، چه در معرفت احكام عقلي و چه در شناخت استحقاق عذاب بر افعال ناپسند و استحقاق پاداش براي افعال پسنديده معتبر شمردند.در سده چهارم هجري «اخوان الصفا» در كنار تفكر عقلي و فلسفي، به حيات اخلاقي عنايت داشتند و در زمينه اخلاق، نظر عقلي را با ذوق عرفاني درآميختند.7عرفا و متصوّفه مسلمان نيز با نگاه خاصّ خود به سلوك عملي و رياضت و تطهير نفس، به عرصه مباحث اخلاقي و شناخت مهلكات و منجيات، كه مشتمل بر معاني اخلاقي است، راه يافتند.«ابوحامد محمد غزالي» (450 ـ 505 ق.) از اين گروه است. «إحياء علوم الدين» به عربي و خلاصه آن «كيمياي سعادت» به فارسي، مهمترين كتابهاي وي به شمار ميآيند. تكيه وي اساسا به دين است؛ امّا به آراي اخلاقي فلاسفه، نظير افلاطون و ارسطو نيز نظر داشته است و بر خلاف معتزله معتقد است كه اعمال، به خودي خود زشت و زيبا نيست. از نگاه او، خير آن است كه خدا به آن امر فرموده و شرّ آن است كه خدا از آن نهي فرموده است و از اين جهت، بيشتر با اشاعره هم عقيده است.وي إحياء العلوم را بر چهار پايه اصلي ـ هر يك شامل ده كتاب ـ بنا نهاد: 1. عبادات؛ 2. عادات؛ 3. مهلكات؛ 4. منجيات (هر كدام يك چهارم كتاب)عزالي، چهار فضيلت «حكمت، عفت، شجاعت و عدالت» ارسطو را به اجمال در كتاب دوم از بخش مهلكات بيان كرده و در پايان آن گفته است:«و آنچه در كتاب دوم بيان كرديم تنها اشارهاي اجمالي است به طريق تهذيب اخلاق و معالجه أمراض قلوب». او در بيشتر موارد از اعتدال، سخني به ميان نياورده است.«خواجه نصيرالدين طوسي» رحمهالله (597 ـ 672 ق.) از مفاخر بزرگ و عالمان نام آور جهان اسلام ـ كه در حكمت و بيشتر علوم زمان خود استاد و متبحّر بود ـ به دو روش اخلاقي آثاري ارائه داد:يكي «اخلاق ناصري» مطابق مشرب حكما و ديگري، «اوصاف الاشراف» كه موافق ذوق عرفاست. وي در مقدمه «اوصاف الاشراف» مينويسد:«... محرّر اين رساله... بعد از تحرير كتابي كه موسوم است به اخلاق ناصري و مشتمل است بر اخلاق كريمه و سياسات مرضيّه بر طريق حكما، انديشهمند بود كه مختصري در بيان سير اوليا و روش اهل بينش بر قاعده سالكان طريقت و طالبان حقيقت، مبني بر قوانين عقلي و سمعي و مُنبِيءْ از دقايق نظري و عملي كه به منزلت لبّ آن صناعت و خلاصه آن فن باشد مرتب گرداند.»مأخذ عمده اخلاق ناصري، «تهذيب الاخلاق» «ابن مسكويه» است؛ با اين تفاوت كه به فارسي است و «خواجه طوسي» رحمهالله دو بخش «تدبير منزل» و «سياست مدن» را هم بدان افزوده است.خواجه در آغاز كتاب، آنچه از مسائل فلسفي را كه براي فهم مطالب لازم ديده با اسلوبي نيكو خلاصه كرده است.اين كتاب همواره مورد توجه بوده و از كتب مشهور و معتبر اخلاقي است.از ديگر آثار مشهور اخلاقي، «المحجّة البيضاء في تهذيب الاحياء» تاليف «مولي محسن فيض كاشاني» (م 1091) است. اين كتاب در واقع تنقيح و تهذيب كتاب غزالي، همراه با روايات شيعه است و در آن كتاب، «آداب الشيعة و اخلاق الامامة»، جايگزين كتاب «آداب السماع و الوجد» كتاب احيا شده است.8برخي از اهل معرفت نيز برنامه خودسازي و اخلاقي خود را به شيوه سير و سلوك «منازل السائرين» و با درسهاي گام به گام تنظيم كردهاند؛ مانند «منازل السائرين و صد ميدان» از خواجه عبداللّه انصاري»، سير و سلوك منسوب به «علاّمه بحر العلوم».اين دسته از آثار راه عملي خودسازي را نشان ميدهد ولي اوّلاً براي همگان قابل استفاده نيست، ثانيا به آموزش علم اخلاق و شناخت فضائل و رذايل و راههاي كسب فضايل يا درمان رذايل نپرداخته است.آثار تلفيقي
دستهاي ديگر كه شايد بتوان ادعا كرد همگانيتر و رايجتر است، كتابهايي به شيوه تلفيقي است: مثل «جامع السعادات» و «معراج السعادة».بنابراين آثار اخلاقي را به چهار گرايش كلي ميتوان تقسيم كرد:1. گلچينهايي از متن كتاب و سنّت مثل «عدّة الداعي»، «ارشاد القلوب»؛2. آثاري كه شيوههاي فلسفي و عقلي اخلاق ارسطويي و يوناني در آنها غلبه دارد، مثل «السعادة و الاسعاد» و «تهذيب الاخلاق»؛3. آثاري كه حاوي دستورالعملهاي گام به گام و منزل به منزل است، مثل «سير و سلوك» و «منازل السائرين»؛4. كتابهايي كه تقريبا تلفيقي از روشهاي پيشين است؛ مثل «جامع السعادات» مرحوم نراقي كه در تنظيم مباحث و بحث معرفة النفس و درمان فضايل و رذايل، شبيه اخلاق فلسفي و در شاخ و برگ و محتواي برخي فصلها مثل «اسرار و آداب عبادت» نظير كتب روايي و آن دسته از آثاري است كه روح ديني بر آنها غلبه دارد؛ مثل «المحجة البيضاء». از اينرو، اين دسته از آثار را تلفيقي و نسبتا جامع ميناميم.علامه «مولي محمد مهدي نراقي»9 (1146 ـ 1209 ق.) از تلاشهاي پيشينيان سود برده و در ارائه مطالب، طرحي نو در افكنده است.در آغاز كتاب، درباره نفس انسان، قوا و غرايز او سخن ميگويد و هر يك از فضايل يا رذايل اخلاقي را به يكي از قواي نفس يا غريزهاي نسبت ميدهد.آنگاه به شناساندن يكايك فضايل و رذايل ميپردازد. سپس با آيات وروايات، موضوع را تبيين و تأييد ميكند و در پايان راه درمان هر رذيلتي را به شيوهاي حكيمانه و مثل طبّ قديم، با اعتنا به صفت ضدّ آن ارائه ميدهد.افزون بر اينها از نصيحت و موعظه غافل نيست10.وي مواد مطالب را بيشتر از كتابهاي اخلاقي نظير «المحجّة البيضاء» گرفته و با نقّادي نقل كرده است.گفتني است با اينكه نويسندگان كتابهاي تربيتي و اخلاقي از عالمان بزرگاند، ولي مبلّغ زيرك نبايد به هر چه نوشته شده، اعتماد كند بلكه با زيركي و ظرافت اهل نقد و نظر باشد.براي توضيح بيشتر به اين مثال توجه كنيد: به احياء العلوم غزالي اشكالهاي زيادي گرفتهاند11 و فيض كاشاني آن كتاب را تصفيه كرده است، تا جايي كه گفتهاند: المحجة البيضاء في احياء الاحياء، در مرحله بعد مرحوم نراقي بسياري از مطالب المحجة را قابل نقل نديده است. در عين حال داستان صوفيانه ذيل كه ريشهاش در كتاب غزالي است از زير تيغ تيز نقّادي اين دو بزرگوار جان سالم به در برده و در باب شكر اين سه كتاب با اندك تفاوتي در عبارات موجود است.خلاصه داستان
پسر عمو و دختر عمويي عاشق يكديگر شدند و در آتش فراق همديگر ميسوختند. ازدواج آنان فراهم شد و هجرانشان به وصال مبدل شد. ولي شب زفاف به شكرانه وصال به سجده و تهجد سپري شد، شب بعد نيز همچنين، و اين شكرگزاري نه يك شب و دو شب و نه يك سال و دو سال كه صد و بيست سال طول كشيد و در آن سنين وقتي با ميهمان خود در اين باره سخن ميگفتند شوهر گفت: از دختر عمويم بپرس تصديق ميكند كه هنوز باكره است و همين گونه بود.مبلّغ در برخورد با چنين مطالبي بايد بررسي كند كه به فرض صحّت، آيا چنين نسخهاي قابل اجراست؟و مهمتر آنكه آيا با شيوه انبيا و ائمّه معصومين عليهمالسلام سازگاري دارد؟«معراج السعادة» كه تقريبا ترجمه 1. قوه عاقله2. قوه غضبيه3. قوه شهويه4. قوه عاملهجربزهحكمتجهلتهوّرشجاعتجبنشرهعفتخمودظلمعدالتانظلامنمودار محور جامع السعاداتاجناس رذايل در طرف افراطنام چهارگانه فضايل (حد وسط) اجناس رذايل در طرف تفريطو قواي نفس
بابهاي ششگانه «جامع السعادات»
1. باب اوّل: مقدّمات2. باب دوم: اقسام اخلاق3. باب سوم: رذايل و فضايل قوه عاقله4. باب چهارم: رذايل و فضايل قوه غضبيه5. باب پنجم: رذايل و فضايل قوه شهويه6. باب ششم: رذايل و فضايل دو يا سه قوهو خلاصهاي از جامع السعادات است اين داستان را رها كرده است. پس از نراقيها و بويژه در عصر حاضر، آثار اخلاقي و تربيتي، انواع گوناگوني پيدا كرده است؛ براي اختصار نمونه هايي را با اندكي توضيح نقل ميكنيم.راه شايسته و بايسته
«حضرت امام خميني» رحمهالله پس از تجزيه و تحليلي در علوم و مقصد عالي از آنها، ميفرمايد:«اي عزيز! جميع علوم شرعيه، مقدمه معرفة اللّه و حصول حقيقت توحيد است در قلب؛ غايت امر آنكه بعضي مقدمه قريبه و بعضي بعيده و بعضي بلاواسطه و بعضي مع الواسطه است.علم فقه، مقدمه عمل است و اعمال عبادي، خود، مقدمه حصول معارف و تحصيل توحيد است.همين نحو، علم به منجيات و مهلكات در علم اخلاق، مقدمه است براي حصول حقايق معارف و لياقت نفس براي جلوه توحيد؛ و اين نزد اهلش پر واضح است و براي جاحدين نيز معلوم نخواهد شد؛ گر چه مثنوي هفتاد من كاغذ شود.مقصد قرآن و حديث، تصفيه عقول و تزكيه نفوس است؛ براي حاصل شدن مقصد اعلاي توحيد و غالبا شرّاح احاديث شريفه و مفسرين قرآن كريم اين نكته را كه اصل اصول است، مورد نظر قرار ندادهاند و از آن گذشتهاند و جهاتي را كه مقصود از نزول قرآن و صدور احاديث به هيچ وجه نبوده، از قبيل جهات ادبي و فلسفي و تاريخي و امثال آن، مورد بحث و تدقيق و فحص و تحقيق قرار دادهاند.[كيفيّت كتاب اخلاق]
به نظر قاصر، اخلاق علمي و تاريخي و همين طور تفسير ادبي و علمي و شرح احاديث بدين منوالي از مقصد و مقصود دور افتادن و تبعيد قريب نمودن است.نويسنده را عقيده آن است كه مهم در علم اخلاق و شرح احاديث مربوطه به آن يا تفسير آيات شريفه راجعه به آن، آن است كه نويسنده با ابشار و انذار و موعظت و نصيحت و تذكر و يادآوري، هر يك از مقاصد خود را در نفوس جايگزين كند.به عبارت ديگر، كتاب اخلاق، موعظه كتبيّه باشد و خود معالجه كند دردها و عيبها را، نه آنكه راه علاج نشان دهد.ريشههاي اخلاق را فهماندن و راه علاج را نشان دادن، يك نفر را به مقصد نزديك نكند و قلب ظلماني را نور ندهد و اخلاق فاسد را اصلاح ننمايد، كتاب اخلاق آن است كه به مطالعه آن، نفس قاسي نرم، و غير مهّذب مهذّب، و ظلماني نوراني شود؛ و آن، به آن است كه عالم در ضمن راهنمايي، راهبر و در ضمن ارائه علاج، معالج باشد وكتاب، خود، داروي درد باشد نه نسخه دوانما.طبيب روحاني بايد كلامش حكم دوا داشته باشد نه حكم نسخه.نويسنده، راه نوشتن كتاب اخلاق را باز كردم كه اگر عالمي نويسنده و قادر بر تقرير و تحرير پيدا شد، اين طرز بنويسد؛ نه آنكه خود من را چنين قدرت، يا قلم شكستهام را اين توانايي، يا قلب ظلمانيام را اين بينايي است. معلوم است اشكال نمودن سهل است، ولي حلّ آن مشكل است. ما از خداي متعال توفيق ميطلبيم كه قلب سخت ما را نرمي دهد و اخلاص را نصيب فرمايد كه شايد از اين نوشته نالايق دلي به دست آيد.»12آثار اخلاقي امام خميني رحمهالله
پيشواي بزرگ و بنيانگذار نظام مقدس جمهوري اسلامي علاوه بر فقه و اصول و... در تزكيه و تهذيب نفوس يد طولي داشت و علاوه بر سالها تدريس اخلاق به تأليف آثار پرمايه، در اين دانش ارزنده پرداخت.13آثار اخلاقي حضرت امام ـ كه مباحثي ديگر نيز در آنها هست ولي عمدةً صبغه اخلاقي دارد ـ به ترتيب تاريخ تأليف عبارت است از:1. «شرح اربعين»؛ 2. «آداب الصلاة»؛ 3. «شرح حديث جنود عقل و جهل»؛ 4. «جهاد اكبر يا مبارزه با نفس».توضيح كوتاه:
1. شرح اربعين
مبسوطترين اثر اخلاقي امام راحل رحمهالله است كه در سال 1358 ق پايان يافته است. اين اثر، شرح چهل حديث شريف است كه به اقتضاي سنّت «اربعين نويسي» در بين علماي اسلام تأليف شده و 29 حديث آن اخلاقي و هفت حديث آخر و نيز حديث 11، 28، 31 و 32 درباره اعتقادات است؛ هرچند در توضيح حديث 28 و 32 مباحث اخلاقي نيز مطرح شده است.2. آداب الصلاة
مؤلف درباره انگيزه نگارش اين اثر مينويسد:«ايّامي چند پيش از اين، رسالهاي فراهم آوردم كه به قدر ميسور از اسرار صلات در آن گنجانيدم و چون آن را با حال عامّه تناسبي نيست در نظر گرفتم كه شطري از آداب قلبيّه اين معراج روحاني را در سلك تحرير درآورم؛ شايد برادران ايماني را از آن تذكّري و قلب قاسي خود را تأثّري حاصل آيد.»اين اثر در سال 1361 ق. پايان يافته است. مؤلف در اين اثر، علاوه بر آداب قلبي نماز، مباحث معارفي و اخلاقي مهمّ ديگري را نيز به تناسب مطرح كرده و سورههاي شريفه حمد، توحيد و قدر را تفسير كرده است.3. شرح جنود عقل و جهل
اين كتاب، آخرين تأليف اخلاقي امام خميني رحمهالله است. ايشان پس از اين اثر به تأليفات فقهي و اصولي روي آوردهاند. اين اثر، شرح حديث معروف امام صادق عليهالسلام درباره جنود عقل و جهل است كه امام عليهالسلام هفتاد و پنج جُند براي هر يك از عقل و جهل بيان كرده است. امام خميني رحمهالله 25 جند از جنود عقل و جهل را در 25 مقصد شرح داده و تتمّه را به مجلّدي ديگر وانهاده است14 كه ظاهرا به تأليف آن موفق نشدهاند.4. جهاد اكبر يا مبارزه با نفس
اين كتاب، جزو آثار اخلاقي و تقرير بيانات اخلاقي ايشان در دوره تبعيد در نجف اشرف است. امام خميني رحمهالله حدود شصت سال پيش در حوزه علميه قم، جلسات پر رونق، تأثيرگذار و راهگشاي اخلاقي برگزار ميكردهاند؛ هر چند تقريراتِ آن دروس بر جاي نمانده است؛ ولي خوشبختانه آن بزرگوار مطالب اخلاقي مورد نظر خود را در آثار پيشگفته به وديعت نهادهاند.حضرت امام رحمهالله روز 13 مهرماه 1344 برابر با 9 جمادي الآخرة 1385 از تركيه به فرودگاه بغداد و عصر جمعه 23 مهر 1344 به نجف اشرف وارد شدند و روز 23 آبان 1344 برابر با 20 رجب 1385 در «مسجد شيخ انصاري رحمهالله » در نجف اشرف، تدريس فقه را شروع كردند كه تا اواسط مهرماه 1357 در ايّام درسي ادامه داشت. در اين دوران، گهگاه به مناسبتهايي مواعظ و تذكّرات تنبّه دهندهاي داشتهاند. كه يكي از آن درسهاي اخلاق تحت عنوان «جهاد اكبر يا مبارزه با نفس»، چاپ شده است.اخلاق 1 ـ 6 (متون)
اين 6 كتاب اخلاقي به اهتمام مركز تدوين و نشر متون درسي (متون) و نشر دانش حوزه، و با عنايت به نياز طلاب حوزه علميه تهيّه شده است؛ گرچه براي ديگران نيز قابل استفاده و مفيد است.معرفي اجمالي متون اخلاقي
الف) اخلاق (1)، محمود اكبري، 195ص. در اين اثر، مهمترين آداب اسلامي و زيّ طلبگي با بهرهگيري وافر از آيات و روايات، برشمرده شده است.ب) اخلاق (2)، به نام الدّر النضيد: مختصر منية المريد، تأليف شهيد ثاني، 180ص.ج) اخلاق (3)، 379 ص و اخلاق (4)، 372 ص ،گزيده چهار اثر اخلاقي حضرت امام خميني رحمهالله است.د) اخلاق (5)، 275 ص و كتاب اخلاق (6)، 556 ص. اين دو كتاب، تحرير جامع السعادات مرحوم نراقي است. سرگذشت مؤلف و معرفي تحرير اين تأليف و بهسازيهايي كه در اين كتاب صورت گرفته، در مقدمه آن در 62 صفحه بيان شده است.1. مستدرك الوسائل، ج2، ص166.
2. وصيتنامه سياسي الهي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، بند ط.
3. جهاد اكبر، ص11، 12، 23، (با تلخيص).
4. اخلاق(5) يكي از شش كتاب اخلاقي است كه (متون) چاپ كرده است.
5. گوهر مراد، ص489.
6. ر.ك: تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق، ص53، 110، 148 ـ 149 و... .
7. علم اخلاق اسلامي، ص23 (با اندكي تصرّف و تلخيص).
8. المحجة البيضاء، ج 1، ص1ـ4.
9. شرح حال علمي نراقي در مقدمه اخلاق 5، صفحات 25 تا 44 ذكر شده است.
10. براي آگاهي بيشتر از شيوه و كتاب مرحوم نراقي رك: اخلاق (5)، ص46 ـ 62؛ علم اخلاق اسلامي ج1، مقدمه استاد مجتبوي. گفتني است كه وي سه مجلد جامع السعادات را به فارسي ترجمه و سپس در يك جلد خلاصه كرده و انتشارات حكمت منتشر كرده است.
11. رك: مقدمه الغدير؛ مقدمه المحجة البيضاء و...
12. اخلاق (3)، ص203 ـ 205، نقل از: مقدمه كتاب شرح حديث جنود عقل و جهل.
13. براي توضيح بيشتر درباره برنامههاي اخلاقي حضرت امام رحمهالله ر.ك: اخلاق (3)، مقدمه.
14. شرح حديث جنود عقل و جهل، ص429.