سبک و سیاق کتابهای اخلاقی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سبک و سیاق کتابهای اخلاقی - نسخه متنی

علی مختاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سبك و سياق كتابهاي اخلاقي

اهميت اخلاق

بخش بسياري از تعليمات قرآن كريم و پيشوايان معصوم عليهم‏السلام درباره اخلاق و تزكيه نفس است.

حضرت امام كاظم عليه‏السلام مي‏فرمايد: «اَلزَمُ الْعِلْمِ لَكَ، ما دَلَّكَ عَلي صلاح قَلْبِكَ وَاظْهَرَ لَكَ فَسادَهُ؛1 لازم‏ترين دانش براي تو آن علمي است كه تو را بر صلاح دلت راهنمايي كند و فساد قلبت را نشان دهد.»

امام خميني رحمه‏الله در وصيتنامه سياسي، الهي‏شان چنين مرقوم فرموده‏اند: «... و از بالاترين و والاترين حوزه‏هايي كه لازم است به طور همگاني مورد تعليم و تعلّم قرار گيرد، علوم معنوي اسلامي از قبيل: علم اخلاق و تهذيب نفس و سير و سلوك الي اللّه‏ ـ رزقنا اللّه‏ و ايّاكم ـ است.»2

همچنين ايشان درباره عنايت و اهتمام به اخلاق مي‏فرمايد: «حوزه‏هاي علميه، همزمان با فراگرفتن مسائل علمي، به تعليم و تعلّم مسائل اخلاقي و علوم معنوي نيازمند است. برنامه‏هاي اخلاقي و اصلاحي، كلاس تربيت و تهذيب، بايد در حوزه‏ها رايج و رسمي باشد، متأسفانه در مراكز علمي به اين گونه مسائل لازم و ضروري كمتر توجه مي‏شود. علوم معنوي و روحاني رو به كاهش مي‏رود و بيم آن است كه حوزه‏هاي علميه نتوانند علماي اخلاق، مربيان مهذّب و آراسته تربيت كنند.

در زمينه تهذيب و تزكيه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظيم كنيد. استادِ اخلاق براي خود معيّن نماييد. جلسه وعظ، پند و نصيحت تشكيل دهيد. خودْرُو نمي‏توان مهذّب شد. اگر حوزه‏ها از داشتنِ مربّي اخلاق و جلسات پند و اندرز خالي باشد، محكوم به فنا خواهد بود! چطور علم فقه و اصول به مدرّس نياز دارد، درس و بحث مي‏خواهد، براي هر علم و صنعتي در دنيا استاد و مدرّس لازم است، ليكن علوم معنوي و اخلاقي به تعليم و تعلّم نيازي ندارد و خودرُو و بدون معلّم حاصل مي‏گردد؟!»3

هشدار

امروزه بيشتر جمعيّت كشور ايران اسلامي را جوانان تشكيل مي‏دهند و اكثريت قاطع آنان داراي صفات و سجاياي اخلاقي برخاسته از فطرت الهي و خداجوي هستند. كارنامه زشت برخي احزاب و سياستمداران، نزاعهاي داخلي و فزون‏طلبيها و... به سرخوردگي از تلاشهاي اجتماعي سياسي و تشديد روي آوري به مسائل اخلاقي منجر شده است. رشد چاپ و نشر و گرمي بازار كتاب، نشاني از اين گرايش است.

در فضايي اين چنين، گاهي مشاهده مي‏شود كه عده‏اي به نام عرفان و با موج سواري و سوء استفاده‏هاي تجاري، رياستي و... عواطف پاك جوانان را به بيراهه مي‏كشانند؛ البته جويندگان طريق عرفان را به دو دسته مي‏توان تقسيم كرد: گروهي كه روحيه متعبدانه و فرهنگ بسيجي دارند، زندگاني علما و صلحا را الگو قرار مي‏دهند و متأسفانه بر سر راه اينان طعمه‏ها و كتابهاي ضعيفي مثل آثار ترويج كنندگان درويشي و صوفيگري جزو مجموعه سير و سلوك پاكان نهاده شده است.

دسته ديگر، جوانان بي‏آلايشي‏اند كه چنين روحيه‏اي ندارند و به دليل بيگانگي با آثار اصيل معنوي، در دام آثار و كالاهاي بدلي و پر زرق و برق بيگانگان مي‏افتند. آري عرفانهاي بدلي و كاذب برخاسته از فرهنگهاي بيمار وارداتي آفتي شده كه گروهي از جامعه ما را تحت تأثير خود قرار خواهد داد.

آثار گونه‏گون ادبيات و عرفان سرخپوستي، هندي، چيني، مسيحي و انواع كتب مربوط به روانشناسي و فرا روانشناسي، سحر و جادو، علوم غريبه، كف‏بيني، چهره‏شناسي و فالگيري، در بازار كتاب بسيار پرفروش شده است.

نقش مآخذ و منابع

همچنان كه لازم است يك واعظ، با علم فلسفه اخلاق و كليات روانشناسي اسلامي آشنا باشد، بايد كتابهاي تربيتي و اخلاقي اسلامي را بخوبي بشناسد و نيز با سبكهاي متفاوت عالمان اخلاق در طول تاريخ اسلام بيگانه نباشد وگرنه هم در يافتن جايگاه يك بحث، و هم در ارزيابي راه حلهاي اخلاقي و داوري در صحّت و سقم مطالب، ناتوان مي‏ماند.

بديهي است شناسايي و نقّادي همه منابع اخلاق اسلامي در يك مقاله نمي‏گنجد و نيازمند چند رساله تحقيقي است؛ بناچار با استفاده از مقدمه كتاب اخلاق (5) به اشارتي بسنده كرده، چند نوع كتاب اخلاقي را معرفي مي‏كنيم؛ گرچه همه در يك مقسم نمي‏گنجد.4

انواع منابع

الف) نصوص اخلاقي، يعني كتابهايي كه فقط به جمع آوري آيات و روايات اخلاقي و تبويب آنها به سبك كتب روايي پرداخته‏اند، خواه منحصر به فصلهاي اخلاقي باشد، مثل «مكارم الاخلاق» تأليف «ابونصر حسن بن فضل طبرسي» (م قرن6)؛ «تنبيه الخواطر»، معروف به «مجموعه ورام»، نوشته «ابوالحسن ورّام بن أبي فراس» (م 605)؛ «محاسبة النفس» از «سيد بن طاوس» (م 664)؛ «ارشاد القلوب»، تأليف «ابومحمد حسن بن محمد ديلمي» (م قرن 8)؛ «عدّة الداعي»، نوشته «ابن فهد حلّي» (م 841)؛ «محاسبة النفس»، از «تقي الدين ابراهيم بن علي عاملي كفعمي» (م 905).

ويا مشتمل بر فصلها يا بابهاي اخلاقي است؛ مثل «ابواب جهاد النفس» در كتاب «وسائل الشيعه» يا بسياري از بابهاي اصول كافي مثل جلد دوم آن، كتاب «الايمان والكفر» از كتاب «بحارالانوار»، مجلدات 66 تا 70. اين سلسله از منابع اخلاقي از ديرباز رايج و بسيار تأثيرگذار و قابل استفاده همگان بوده و ماندگار خواهد ماند.

ب) آثار مستقل و مدوّن كه مقارن با ظهور «نهضت ترجمه آثار فلسفي يونان» و متأثر از آنان بوده است.

«ابوالحسن عامري نيشابوري» (م 381) از نخستين فيلسوفان مسلمان است كه در دانش اخلاق، كتاب مستقلّي به نام «السعادة والإسعاد» تأليف كرد كه بيشتر آن از آثار اخلاقي افلاطون و ارسطو اقتباس شده و علاوه، به تصوّف نيز نظر داشته است.

«ابوعلي احمد بن محمّد بن يعقوب رازي معروف به ابن مسكويه» (م 421) ـ كه به تعبير «محقق لاهيجي»5، در حكمت عملي به منزله ابوعلي سيناست ـ ديگر دانشمند اسلامي است كه به اين قلمرو گام نهاد.

وي «تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق» را، در موضوع سعادت، با استفاده از مكتوبات اخلاقي ارسطو و شارحان كلام او نوشت.6 به عقيده وي اخلاق، صادر از نفس است. از اينرو، در آغاز به معرفت نفس و قواي آن مي‏پردازد و سپس از فضائل و رذايل اخلاقي سخن مي‏گويد. آنگاه با توجه به نظريه ارسطو درباره اعتدال و حد وسط، نيل به اعتدال را تنها به وسيله عقل ميسّر دانسته و ميان سعادت و فضيلت ربط داده است.

در همين دوران، متكلّمان، مخصوصا معتزله، با نگرش عقلي به مباحث اخلاق پرداختند و به «حسن و قبح عقلي افعال» قائل شدند و حكم عقل را، چه در معرفت احكام عقلي و چه در شناخت استحقاق عذاب بر افعال ناپسند و استحقاق پاداش براي افعال پسنديده معتبر شمردند.

در سده چهارم هجري «اخوان الصفا» در كنار تفكر عقلي و فلسفي، به حيات اخلاقي عنايت داشتند و در زمينه اخلاق، نظر عقلي را با ذوق عرفاني درآميختند.7

عرفا و متصوّفه مسلمان نيز با نگاه خاصّ خود به سلوك عملي و رياضت و تطهير نفس، به عرصه مباحث اخلاقي و شناخت مهلكات و منجيات، كه مشتمل بر معاني اخلاقي است، راه يافتند.

«ابوحامد محمد غزالي» (450 ـ 505 ق.) از اين گروه است. «إحياء علوم الدين» به عربي و خلاصه آن «كيمياي سعادت» به فارسي، مهم‏ترين كتابهاي وي به شمار مي‏آيند. تكيه وي اساسا به دين است؛ امّا به آراي اخلاقي فلاسفه، نظير افلاطون و ارسطو نيز نظر داشته است و بر خلاف معتزله معتقد است كه اعمال، به خودي خود زشت و زيبا نيست. از نگاه او، خير آن است كه خدا به آن امر فرموده و شرّ آن است كه خدا از آن نهي فرموده است و از اين جهت، بيشتر با اشاعره هم عقيده است.

وي إحياء العلوم را بر چهار پايه اصلي ـ هر يك شامل ده كتاب ـ بنا نهاد: 1. عبادات؛ 2. عادات؛ 3. مهلكات؛ 4. منجيات (هر كدام يك چهارم كتاب)

عزالي، چهار فضيلت «حكمت، عفت، شجاعت و عدالت» ارسطو را به اجمال در كتاب دوم از بخش مهلكات بيان كرده و در پايان آن گفته است:

«و آنچه در كتاب دوم بيان كرديم تنها اشاره‏اي اجمالي است به طريق تهذيب اخلاق و معالجه أمراض قلوب». او در بيشتر موارد از اعتدال، سخني به ميان نياورده است.

«خواجه نصيرالدين طوسي» رحمه‏الله (597 ـ 672 ق.) از مفاخر بزرگ و عالمان نام آور جهان اسلام ـ كه در حكمت و بيشتر علوم زمان خود استاد و متبحّر بود ـ به دو روش اخلاقي آثاري ارائه داد:

يكي «اخلاق ناصري» مطابق مشرب حكما و ديگري، «اوصاف الاشراف» كه موافق ذوق عرفاست. وي در مقدمه «اوصاف الاشراف» مي‏نويسد:

«... محرّر اين رساله... بعد از تحرير كتابي كه موسوم است به اخلاق ناصري و مشتمل است بر اخلاق كريمه و سياسات مرضيّه بر طريق حكما، انديشه‏مند بود كه مختصري در بيان سير اوليا و روش اهل بينش بر قاعده سالكان طريقت و طالبان حقيقت، مبني بر قوانين عقلي و سمعي و مُنبِي‏ءْ از دقايق نظري و عملي كه به منزلت لبّ آن صناعت و خلاصه آن فن باشد مرتب گرداند.»

مأخذ عمده اخلاق ناصري، «تهذيب الاخلاق» «ابن مسكويه» است؛ با اين تفاوت كه به فارسي است و «خواجه طوسي» رحمه‏الله دو بخش «تدبير منزل» و «سياست مدن» را هم بدان افزوده است.

خواجه در آغاز كتاب، آنچه از مسائل فلسفي را كه براي فهم مطالب لازم ديده با اسلوبي نيكو خلاصه كرده است.

اين كتاب همواره مورد توجه بوده و از كتب مشهور و معتبر اخلاقي است.

از ديگر آثار مشهور اخلاقي، «المحجّة البيضاء في تهذيب الاحياء» تاليف «مولي محسن فيض كاشاني» (م 1091) است. اين كتاب در واقع تنقيح و تهذيب كتاب غزالي، همراه با روايات شيعه است و در آن كتاب، «آداب الشيعة و اخلاق الامامة»، جايگزين كتاب «آداب السماع و الوجد» كتاب احيا شده است.8

برخي از اهل معرفت نيز برنامه خودسازي و اخلاقي خود را به شيوه سير و سلوك «منازل السائرين» و با درسهاي گام به گام تنظيم كرده‏اند؛ مانند «منازل السائرين و صد ميدان» از خواجه عبداللّه‏ انصاري»، سير و سلوك منسوب به «علاّمه بحر العلوم».

اين دسته از آثار راه عملي خودسازي را نشان مي‏دهد ولي اوّلاً براي همگان قابل استفاده نيست، ثانيا به آموزش علم اخلاق و شناخت فضائل و رذايل و راههاي كسب فضايل يا درمان رذايل نپرداخته است.

آثار تلفيقي

دسته‏اي ديگر كه شايد بتوان ادعا كرد همگاني‏تر و رايج‏تر است، كتابهايي به شيوه تلفيقي است: مثل «جامع السعادات» و «معراج السعادة».

بنابراين آثار اخلاقي را به چهار گرايش كلي مي‏توان تقسيم كرد:

1. گلچينهايي از متن كتاب و سنّت مثل «عدّة الداعي»، «ارشاد القلوب»؛

2. آثاري كه شيوه‏هاي فلسفي و عقلي اخلاق ارسطويي و يوناني در آنها غلبه دارد، مثل «السعادة و الاسعاد» و «تهذيب الاخلاق»؛

3. آثاري كه حاوي دستورالعمل‏هاي گام به گام و منزل به منزل است، مثل «سير و سلوك» و «منازل السائرين»؛

4. كتابهايي كه تقريبا تلفيقي از روشهاي پيشين است؛ مثل «جامع السعادات» مرحوم نراقي كه در تنظيم مباحث و بحث معرفة النفس و درمان فضايل و رذايل، شبيه اخلاق فلسفي و در شاخ و برگ و محتواي برخي فصلها مثل «اسرار و آداب عبادت» نظير كتب روايي و آن دسته از آثاري است كه روح ديني بر آنها غلبه دارد؛ مثل «المحجة البيضاء». از اينرو، اين دسته از آثار را تلفيقي و نسبتا جامع مي‏ناميم.

علامه «مولي محمد مهدي نراقي»9 (1146 ـ 1209 ق.) از تلاشهاي پيشينيان سود برده و در ارائه مطالب، طرحي نو در افكنده است.

در آغاز كتاب، درباره نفس انسان، قوا و غرايز او سخن مي‏گويد و هر يك از فضايل يا رذايل اخلاقي را به يكي از قواي نفس يا غريزه‏اي نسبت مي‏دهد.

آنگاه به شناساندن يكايك فضايل و رذايل مي‏پردازد. سپس با آيات وروايات، موضوع را تبيين و تأييد مي‏كند و در پايان راه درمان هر رذيلتي را به شيوه‏اي حكيمانه و مثل طبّ قديم، با اعتنا به صفت ضدّ آن ارائه مي‏دهد.

افزون بر اينها از نصيحت و موعظه غافل نيست10.

وي مواد مطالب را بيشتر از كتابهاي اخلاقي نظير «المحجّة البيضاء» گرفته و با نقّادي نقل كرده است.

گفتني است با اينكه نويسندگان كتابهاي تربيتي و اخلاقي از عالمان بزرگ‏اند، ولي مبلّغ زيرك نبايد به هر چه نوشته شده، اعتماد كند بلكه با زيركي و ظرافت اهل نقد و نظر باشد.

براي توضيح بيشتر به اين مثال توجه كنيد: به احياء العلوم غزالي اشكالهاي زيادي گرفته‏اند11 و فيض كاشاني آن كتاب را تصفيه كرده است، تا جايي كه گفته‏اند: المحجة البيضاء في احياء الاحياء، در مرحله بعد مرحوم نراقي بسياري از مطالب المحجة را قابل نقل نديده است. در عين حال داستان صوفيانه ذيل كه ريشه‏اش در كتاب غزالي است از زير تيغ تيز نقّادي اين دو بزرگوار جان سالم به در برده و در باب شكر اين سه كتاب با اندك تفاوتي در عبارات موجود است.

خلاصه داستان

پسر عمو و دختر عمويي عاشق يكديگر شدند و در آتش فراق همديگر مي‏سوختند. ازدواج آنان فراهم شد و هجرانشان به وصال مبدل شد. ولي شب زفاف به شكرانه وصال به سجده و تهجد سپري شد، شب بعد نيز همچنين، و اين شكرگزاري نه يك شب و دو شب و نه يك سال و دو سال كه صد و بيست سال طول كشيد و در آن سنين وقتي با ميهمان خود در اين باره سخن مي‏گفتند شوهر گفت: از دختر عمويم بپرس تصديق مي‏كند كه هنوز باكره است و همين گونه بود.

مبلّغ در برخورد با چنين مطالبي بايد بررسي كند كه به فرض صحّت، آيا چنين نسخه‏اي قابل اجراست؟

و مهم‏تر آنكه آيا با شيوه انبيا و ائمّه معصومين عليهم‏السلام سازگاري دارد؟

«معراج السعادة» كه تقريبا ترجمه

1. قوه عاقله

2. قوه غضبيه

3. قوه شهويه

4. قوه عامله

جربزه

حكمت

جهل

تهوّر

شجاعت

جبن

شره

عفت

خمود

ظلم

عدالت

انظلام

نمودار محور جامع السعادات

اجناس رذايل در طرف افراطنام چهارگانه فضايل (حد وسط) اجناس رذايل در طرف تفريط

و قواي نفس

بابهاي ششگانه «جامع السعادات»

1. باب اوّل: مقدّمات

2. باب دوم: اقسام اخلاق

3. باب سوم: رذايل و فضايل قوه عاقله

4. باب چهارم: رذايل و فضايل قوه غضبيه

5. باب پنجم: رذايل و فضايل قوه شهويه

6. باب ششم: رذايل و فضايل دو يا سه قوه

و خلاصه‏اي از جامع السعادات است اين داستان را رها كرده است. پس از نراقيها و بويژه در عصر حاضر، آثار اخلاقي و تربيتي، انواع گوناگوني پيدا كرده است؛ براي اختصار نمونه هايي را با اندكي توضيح نقل مي‏كنيم.

راه شايسته و بايسته

«حضرت امام خميني» رحمه‏الله پس از تجزيه و تحليلي در علوم و مقصد عالي از آنها، مي‏فرمايد:

«اي عزيز! جميع علوم شرعيه، مقدمه معرفة اللّه‏ و حصول حقيقت توحيد است در قلب؛ غايت امر آنكه بعضي مقدمه قريبه و بعضي بعيده و بعضي بلاواسطه و بعضي مع الواسطه است.

علم فقه، مقدمه عمل است و اعمال عبادي، خود، مقدمه حصول معارف و تحصيل توحيد است.

همين نحو، علم به منجيات و مهلكات در علم اخلاق، مقدمه است براي حصول حقايق معارف و لياقت نفس براي جلوه توحيد؛ و اين نزد اهلش پر واضح است و براي جاحدين نيز معلوم نخواهد شد؛ گر چه مثنوي هفتاد من كاغذ شود.

مقصد قرآن و حديث، تصفيه عقول و تزكيه نفوس است؛ براي حاصل شدن مقصد اعلاي توحيد و غالبا شرّاح احاديث شريفه و مفسرين قرآن كريم اين نكته را كه اصل اصول است، مورد نظر قرار نداده‏اند و از آن گذشته‏اند و جهاتي را كه مقصود از نزول قرآن و صدور احاديث به هيچ وجه نبوده، از قبيل جهات ادبي و فلسفي و تاريخي و امثال آن، مورد بحث و تدقيق و فحص و تحقيق قرار داده‏اند.

[كيفيّت كتاب اخلاق]

به نظر قاصر، اخلاق علمي و تاريخي و همين طور تفسير ادبي و علمي و شرح احاديث بدين منوالي از مقصد و مقصود دور افتادن و تبعيد قريب نمودن است.

نويسنده را عقيده آن است كه مهم در علم اخلاق و شرح احاديث مربوطه به آن يا تفسير آيات شريفه راجعه به آن، آن است كه نويسنده با ابشار و انذار و موعظت و نصيحت و تذكر و يادآوري، هر يك از مقاصد خود را در نفوس جايگزين كند.

به عبارت ديگر، كتاب اخلاق، موعظه كتبيّه باشد و خود معالجه كند دردها و عيبها را، نه آنكه راه علاج نشان دهد.

ريشه‏هاي اخلاق را فهماندن و راه علاج را نشان دادن، يك نفر را به مقصد نزديك نكند و قلب ظلماني را نور ندهد و اخلاق فاسد را اصلاح ننمايد، كتاب اخلاق آن است كه به مطالعه آن، نفس قاسي نرم، و غير مهّذب مهذّب، و ظلماني نوراني شود؛ و آن، به آن است كه عالم در ضمن راهنمايي، راهبر و در ضمن ارائه علاج، معالج باشد وكتاب، خود، داروي درد باشد نه نسخه دوانما.طبيب روحاني بايد كلامش حكم دوا داشته باشد نه حكم نسخه.

نويسنده، راه نوشتن كتاب اخلاق را باز كردم كه اگر عالمي نويسنده و قادر بر تقرير و تحرير پيدا شد، اين طرز بنويسد؛ نه آنكه خود من را چنين قدرت، يا قلم شكسته‏ام را اين توانايي، يا قلب ظلماني‏ام را اين بينايي است. معلوم است اشكال نمودن سهل است، ولي حلّ آن مشكل است. ما از خداي متعال توفيق مي‏طلبيم كه قلب سخت ما را نرمي دهد و اخلاص را نصيب فرمايد كه شايد از اين نوشته نالايق دلي به دست آيد.»12

آثار اخلاقي امام خميني رحمه‏الله

پيشواي بزرگ و بنيانگذار نظام مقدس جمهوري اسلامي علاوه بر فقه و اصول و... در تزكيه و تهذيب نفوس يد طولي داشت و علاوه بر سالها تدريس اخلاق به تأليف آثار پرمايه، در اين دانش ارزنده پرداخت.13

آثار اخلاقي حضرت امام ـ كه مباحثي ديگر نيز در آنها هست ولي عمدةً صبغه اخلاقي دارد ـ به ترتيب تاريخ تأليف عبارت است از:

1. «شرح اربعين»؛ 2. «آداب الصلاة»؛ 3. «شرح حديث جنود عقل و جهل»؛ 4. «جهاد اكبر يا مبارزه با نفس».

توضيح كوتاه:

1. شرح اربعين

مبسوط‏ترين اثر اخلاقي امام راحل رحمه‏الله است كه در سال 1358 ق پايان يافته است. اين اثر، شرح چهل حديث شريف است كه به اقتضاي سنّت «اربعين نويسي» در بين علماي اسلام تأليف شده و 29 حديث آن اخلاقي و هفت حديث آخر و نيز حديث 11، 28، 31 و 32 درباره اعتقادات است؛ هرچند در توضيح حديث 28 و 32 مباحث اخلاقي نيز مطرح شده است.

2. آداب الصلاة

مؤلف درباره انگيزه نگارش اين اثر مي‏نويسد:

«ايّامي چند پيش از اين، رساله‏اي فراهم آوردم كه به قدر ميسور از اسرار صلات در آن گنجانيدم و چون آن را با حال عامّه تناسبي نيست در نظر گرفتم كه شطري از آداب قلبيّه اين معراج روحاني را در سلك تحرير درآورم؛ شايد برادران ايماني را از آن تذكّري و قلب قاسي خود را تأثّري حاصل آيد.»

اين اثر در سال 1361 ق. پايان يافته است. مؤلف در اين اثر، علاوه بر آداب قلبي نماز، مباحث معارفي و اخلاقي مهمّ ديگري را نيز به تناسب مطرح كرده و سوره‏هاي شريفه حمد، توحيد و قدر را تفسير كرده است.

3. شرح جنود عقل و جهل

اين كتاب، آخرين تأليف اخلاقي امام خميني رحمه‏الله است. ايشان پس از اين اثر به تأليفات فقهي و اصولي روي آورده‏اند. اين اثر، شرح حديث معروف امام صادق عليه‏السلام درباره جنود عقل و جهل است كه امام عليه‏السلام هفتاد و پنج جُند براي هر يك از عقل و جهل بيان كرده است. امام خميني رحمه‏الله 25 جند از جنود عقل و جهل را در 25 مقصد شرح داده و تتمّه را به مجلّدي ديگر وانهاده است14 كه ظاهرا به تأليف آن موفق نشده‏اند.

4. جهاد اكبر يا مبارزه با نفس

اين كتاب، جزو آثار اخلاقي و تقرير بيانات اخلاقي ايشان در دوره تبعيد در نجف اشرف است. امام خميني رحمه‏الله حدود شصت سال پيش در حوزه علميه قم، جلسات پر رونق، تأثيرگذار و راهگشاي اخلاقي برگزار مي‏كرده‏اند؛ هر چند تقريراتِ آن دروس بر جاي نمانده است؛ ولي خوشبختانه آن بزرگوار مطالب اخلاقي مورد نظر خود را در آثار پيشگفته به وديعت نهاده‏اند.

حضرت امام رحمه‏الله روز 13 مهرماه 1344 برابر با 9 جمادي الآخرة 1385 از تركيه به فرودگاه بغداد و عصر جمعه 23 مهر 1344 به نجف اشرف وارد شدند و روز 23 آبان 1344 برابر با 20 رجب 1385 در «مسجد شيخ انصاري رحمه‏الله » در نجف اشرف، تدريس فقه را شروع كردند كه تا اواسط مهرماه 1357 در ايّام درسي ادامه داشت. در اين دوران، گهگاه به مناسبتهايي مواعظ و تذكّرات تنبّه دهنده‏اي داشته‏اند. كه يكي از آن درسهاي اخلاق تحت عنوان «جهاد اكبر يا مبارزه با نفس»، چاپ شده است.

اخلاق 1 ـ 6 (متون)

اين 6 كتاب اخلاقي به اهتمام مركز تدوين و نشر متون درسي (متون) و نشر دانش حوزه، و با عنايت به نياز طلاب حوزه علميه تهيّه شده است؛ گرچه براي ديگران نيز قابل استفاده و مفيد است.

معرفي اجمالي متون اخلاقي

الف) اخلاق (1)، محمود اكبري، 195ص. در اين اثر، مهم‏ترين آداب اسلامي و زيّ طلبگي با بهره‏گيري وافر از آيات و روايات، برشمرده شده است.

ب) اخلاق (2)، به نام الدّر النضيد: مختصر منية المريد، تأليف شهيد ثاني، 180ص.

ج) اخلاق (3)، 379 ص و اخلاق (4)، 372 ص ،گزيده چهار اثر اخلاقي حضرت امام خميني رحمه‏الله است.

د) اخلاق (5)، 275 ص و كتاب اخلاق (6)، 556 ص. اين دو كتاب، تحرير جامع السعادات مرحوم نراقي است. سرگذشت مؤلف و معرفي تحرير اين تأليف و بهسازيهايي كه در اين كتاب صورت گرفته، در مقدمه آن در 62 صفحه بيان شده است.


1. مستدرك الوسائل، ج2، ص166.

2. وصيتنامه سياسي الهي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، بند ط.

3. جهاد اكبر، ص11، 12، 23، (با تلخيص).

4. اخلاق(5) يكي از شش كتاب اخلاقي است كه (متون) چاپ كرده است.

5. گوهر مراد، ص489.

6. ر.ك: تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق، ص53، 110، 148 ـ 149 و... .

7. علم اخلاق اسلامي، ص23 (با اندكي تصرّف و تلخيص).

8. المحجة البيضاء، ج 1، ص1ـ4.

9. شرح حال علمي نراقي در مقدمه اخلاق 5، صفحات 25 تا 44 ذكر شده است.

10. براي آگاهي بيشتر از شيوه و كتاب مرحوم نراقي رك: اخلاق (5)، ص46 ـ 62؛ علم اخلاق اسلامي ج1، مقدمه استاد مجتبوي. گفتني است كه وي سه مجلد جامع السعادات را به فارسي ترجمه و سپس در يك جلد خلاصه كرده و انتشارات حكمت منتشر كرده است.

11. رك: مقدمه الغدير؛ مقدمه المحجة البيضاء و...

12. اخلاق (3)، ص203 ـ 205، نقل از: مقدمه كتاب شرح حديث جنود عقل و جهل.

13. براي توضيح بيشتر درباره برنامه‏هاي اخلاقي حضرت امام رحمه‏الله ر.ك: اخلاق (3)، مقدمه.

14. شرح حديث جنود عقل و جهل، ص429.

/ 1