شيوه جلسات پرسش و پاسخ
انسان موجودي پرسشگر
مبلّغ آگاه و دلسوز قبل از برگزاري جلسات پرسش و پاسخ، بايد در نگرش خويش كنكاشي داشته باشد كه آيا به اين جلسات بصورت ابزاري توجه دارد و به دليل اعتقاد عميق به پرسشگري انسان به اين حركت روي آورده است. نگاه دقيق مبلّغ در اين عرصه موجب ميشود كه با متانت و اعتقاد قلبي اين جلسات را تشكيل داده، كارشناسانه و متين هدايت كند.انسان موجودي داراي عقل و انديشه است و به لحاظ توان پي بردن به راز مجهولات، همواره باپاسخ به حس كنجكاوي خود، احساس هويت انساني ميكند و با تلاش براي يافتن و پي بردن به علوم جديد، روح حقيقت جوي خويش را سيراب و در اين راه بطور عجيبي احساس شادي و لذت ميكند.برخي از انسانها براي پاسخ به اين نياز ژرف و عميق خود در طول تاريخ مشكلات طاقتفرسايي را به جان خريده و انواع لذتهاي مادّي را دراين مسير قرباني كردهاند. همه اختراعات، اكتشافات و پيشرفتهاي علمي بشر مرهون همين حس كنجكاوي است و هرگونه تغيير در زندگي بشر از غارنشيني تا تسخير فضا و كنكاش در اعماق درياها و پي بردن به راز اتمها و پرواز بربال امواج و تبديل كره بزرگ زمين به دهكده جهاني و... بازتاب همين پرسشگري آدمي است.دربين علومي كه براي آدمي جذّاب بوده و در ادوار مختلف حيات خويش به درك آن علاقه نشان داده است، چند موضوع بسيار اساسي در حيطه آفرينش است؛ چگونه آفريده شده؟ آفريننده او كيست؟ وظيفه او در برابر آفرينندهاش چيست؟ و درنهايت به كجا خواهد رفت؟ و سرانجام، جهان چه خواهد شد؟
روزها فكر من اين است و همه شب سخنم
زكجا آمدهام آمدنم بهر چه بود
به كجا ميروم آخر ننمائي وطنم
كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم
به كجا ميروم آخر ننمائي وطنم
به كجا ميروم آخر ننمائي وطنم
قرآن و پرسشگري
روحيه كنجكاو و پرسشگر آدمي در قرآن مجيد مورد توجّه بوده و در آيات بسياري به اين امر پرداخته شده كه شايسته است نكاتي در مورد اين آيات مطرح ميكنيم.1. در آيات بسياري سؤال مردم عينا با واژه يسئلونك و يا اذا سئلك بيان شده و قرآن به پاسخ سؤالات پرداخته است و اين نشان دهنده اهتمام قرآن به پاسخگويي و توجه به انديشه و روح كنجكاو و جستجوگر آدمي است.2. در مواردي سؤالي مطرح شده ولي از آنجا كه پرسش بي مورد و يا بيفايده بوده، قرآن پاسخ نگفته و يا آنكه اگر سؤالي كه مطرح شده جواب آن از اهميّت ويژه برخوردار نبوده، قرآن ضمن جواب اجمالي بصورت مفصل به بخشي پرداخته كه مورد نياز مخاطبان است، اين موضوع در ادامه مقاله خواهد آمد.3. در موارد بسياري قرآن خود ايجاد سؤال كرده تا روح كنجكاو آدمي را فعال سازد و گاهي اين عمل در شيوه تبليغ پيامبران عليهمالسلام نيز ديده شده است كه در اينجا نمونههايي از هر دو مورد بيان ميشود.الف) قرآن مجيد ميفرمايد:ـ «اَحَسِبَ النّاس أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لايُفْتَنُونَ»؛1 «آيا مردم خيال كردند كه اگر گفتند ايمان آورديم رها شده و آزمايش نميشوند.»ـ «اَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللّهِ و ما نزَلَ مِنَ الحَقِّ»؛2 «آيا براي افراد با ايمان زمان آن نرسيده كه قلوبشان در برابر ياد خدا و آنچه از حق نازل گشته خاشع گردد.»ـ «اَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ»؛3 «آيا نديدي پروردگارت با قوم عاد چه كرد؟»ـ «اَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصْحابِ الْفيلِ»؛4 «آيا نديدي خدايت با اصحاب فيل چه كرد؟»ب) حضرت يوسف عليهالسلام براي هدايت دوستان زنداني خود يك سؤال اساسي مطرح و مخاطبان خود را به تفكّر وا ميدارد.«أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الواحِدُ القَهّارُ»؛5 «آيا خدايان متفرق بهترند يا خداي يكتاي قهّار.»همه اين پرسشها و پرسشهاي فراوان ديگري كه از اين نوع در قرآن آمده، زمينه فكر و انديشه را براي انسان ايجاد ميكند.4. مطلب ديگري كه در فرهنگ قرآن بدان توجّه گشته آنست كه طرح سؤالات بي حساب از رهبري كه آدمي با دليل و برهان حقّانيت او را يافته، حركتي نابجا معرفي گشته است. از قصّه حضرت خضر و حضرت موسي عليهماالسلام در قرآن، مخاطب در مييابد كه اگر در حد موسي بود و رهبري مورد اعتماد مانند حضرت خضر عليهالسلام يافت بايد تبعيّت كند و از سؤالهاي بي مورد بپرهيزد. حضرت خضر عليهالسلام ميگويد:«فَاِنِ اتَّبَعْتَني فَلا تَسْئَلْني عَنْ شَيْيءٍ حَتّي اُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرا»؛6 «اگر از من تبعيّت كردي از آنچه انجام ميدهم هيچ سؤال مكن تا وقتي كه من از آن تو را آگاه سازم.»موسي عليهالسلام از جانب خداوند به حضرت خضر عليهالسلام رسيده است، پس فردي كه مورد اعتماد تام واقع شده نبايد لحظه لحظه از هر عمل او سؤال شود.ما هم اگر با دليل و برهان به حقانيت قرآن و كلام خداوند بودن آن پي برديم، پس از آن نبايد از راز هر حكم و دليلي سؤال كنيم و در صورت عدم دريافت فلسفه حكمي، آن حكم را باطل بپنداريم.ايجاد فرصت براي طرح سؤالات ديني
از آنجا كه تبليغات ديني ما غالبا بصورت سخنراني و ارائه مطلب از سوي گوينده القاء ميشود، مردم دراين جلسات بطور بايسته فعال نبوده و معمولا زمينه طرح سؤالات و بيان مشكلات فكري برايشان فراهم نميشود؛ از اينرو ايجاد زماني خاص براي طرح سؤالات مردم، كاري شايسته و بسيار ارزشمند است.فضاهاي طرح سؤالات
براي بيان سؤالات مردم، مبلغ ميبايست حتما زمانهائي را اختصاص دهد و صبورانه سخنان آنان را شنيده و به راهنمايي و هدايتشان بپردازد. زمانها و فضاهاي طرح سؤال ميتواند به شيوههاي ذيل برگزار شود:1. پس از نماز صبح و عشاء، براي سؤالات خصوصي و احكام زماني مشخص شود.2. حدود يكساعت قبل از غروب آفتاب، براي سؤالات اعتقادي، راهنمايي و مشاوره در امور خانوادگي و اجتماعي، حل اختلافات و اصلاح مشاجرات و... ميتواند اختصاص يابد.3. در هفته يك شب براي طرح سؤالات عمومي و پاسخ به آنها مناسب است.4. براي بانوان به دليل احكام ويژه و مشكلات خاص آنان ميتوان زماني رامشخص ساخته و براي اداره آنان از زنان مبلّغه و يا همسران روحانيون استفاده كرد.توجيه و كنترل عملكرد اين افراد، لازم است توسط روحاني پيگيري شود.5. اختصاص زماني در هفته براي پاسخ به سؤالات فرهنگيان، دانشجويان، معلمان و نيروهاي اهل مطالعه، ميتواند كارساز باشد.شيوه برگزاري جلسات
از بين همه فضاهايي كه براي پاسخ به سؤالات مردم بر شمرديم، برگزاري جلسات عمومي پرسش و پاسخ از اهميت ويژهاي برخوردار است. زيرا اداره كارشناسانه آن، از سويي داراي تأثير گسترده و از سوي ديگر داراي حساسيّت خاصي است، به حدّي كه عدم كنترل آن گاهي ضايعات جدّي به دنبال خواهد داشت؛ از اينرو به برخي از مسائلي كه بايد در اين جلسات مورد توجّه قرار گيرد اشاره ميشود؛ گرچه برخي از اين مسائل در جلسات پرسش و پاسخ صنفي و يا خصوصي هم ميتواند كارساز باشد.1. از آنجا كه جلسات پرسش و پاسخ در برخي از مواقع با هيجان و استرس همراه است و اين هيجان از سويي شنوندگان و از سوي ديگر گوينده را مورد فشار روحي قرار ميدهد، لازم است عوامل افزايش دهنده فشارهاي عصبي مورد كنترل قرار گيرد؛ از اينرو مكان برگزاري جلسات بايد از جهت حرارت، برودت، محل نشستن شنوندگان، نور كافي، صوت، و... مورد توجّه قرار گيرد؛ چون هر كدام از اين عوامل ميتواند آرامش جلسات پرسش و پاسخ را تحت تأثير قرار دهد.2. شروع جلسه با تلاوت آياتي از قرآن مجيد باشد كه زمينه ساز رشد روحيه معنوي و آمادگي بيشتر براي پذيرش كلام حق خواهد بود.3. اعلان شود كه سؤالات بصورت كتبي مطرح شود.4. حيطه موضوعات مورد بحث مشخص شود، كه آيا از مباحث اعتقادي، اخلاقي، سياسي، احكام و... كداميك مورد پرسش و پاسخ قرار ميگيرد.5. اگر جلسه مخصوص بانوان بوده و اداره كننده آن يكي از مبلغين است، سعي شود حتي الامكان با حضور چند مرد ميان سال و يا سالمند برگزار شود.6. پس از طرح سؤال و قبل از پاسخگويي، به حاضران ـ در جلسه ـ فرصت داده شود تا در صورت آمادگي پاسخ سؤال را بيان كنند و پس از آن، مبلّغ جواب نهائي را مطرح كند.7. زمان جلسه به حدّي طولاني نشود كه براي شنوندگان خسته كننده باشد.8. پس از جلسه، كساني كه سؤال كردهاند مورد مهر بيشتري قرار گيرند تا جرئت طرح سؤال و گفتگو با مبلغ را از دست ندهند.9. پس از اتمام جلسه، حتما مبلّغ دقايقي را در جمع صميمي شركت كنندگان بنشيند. اين حركت فوائد بسياري دارد كه به چند مورد اشاره ميشود:الف) كساني كه بخواهند براي درك بيشتر با مبلغ سخن بگويند، فرصت مناسبي مييابند.ب) حدود موفقيت جلسه در گفتار افرادي كه گرداگرد مبلغ مينشينند مطرح، و نقاط ضعف و قوّت مشخص ميشود.ج) شنوندگان احساس نميكنند كه مبلّغ سخناني گفته و با سرعت معركه را ترك كرده است.د) در اين نشستهاي صميمي تأثيرات تربيتي فراواني وجود دارد كه گاهي از خود سخنراني كمتر نيست.ويژگيهاي پاسخ گوينده
مبلّغ براي دستيابي به اهداف تبليغي خود در جلسات پرسش و پاسخ، بايد ويژگيهايي را لحاظ كند كه گاهي عدم توجّه به آنها موجب شكست، سرخوردگي و بي آبرويي براي مبلّغ گشته، مشكلات فراواني را به دنبال خواهد داشت. در اينجا به برخي از اين ويژگيها در دو بخش «ويژگيهاي ظاهري» و «روحي رواني» ميپردازيم.ويژگيهاي ظاهري
در همه جلسات ـ بويژه مجالس پرسش و پاسخ ـ مبلغ با رعايت مسائل ذيل ميتواند موفقتر عمل كند:1. لباس مبلّغ كامل باشد؛ يعني لباس كامل روحانيت را در برداشته و حتي جوراب هم پوشيده باشد؛ زيرا كسري لباس ظاهري شهامت فرد را در سخن گفتن و همچنين، تمركز ذهني گوينده را كاهش داده، در موارد بسياري موجب حواسپرتي مخاطبان ميگردد و از سوي ديگر اگر مخالفين حاضر در مجلس بخواهند نسبت به مبلّغ خردهگيري كنند، همين امر زمينه را براي آنان فراهم ميسازد.2. لباسها نظيف بوده، از پوشيدن لباسهاي پاره، چروك خورده و عمامه نامنظم خودداري شود.3. موي سر و صورت اصلاح شده و در عين حال شانه كرده و منظم باشد.4. اگر مبلّغ كتاب، دفتر، جزوه و يادداشت همراه دارد، منظم و آراسته بوده، به هيچ وجه آشفته، پاره و يا نامنظم احساس نشود.5. از آنجا كه برخي از مردم با حساسيّت زيادي رفتار روحانيون و بستگان آنان را زير نظر دارند، اگر مبلّغ فرزند پر تحرّك و شلوغي دارد، از همراه بردن در اين جلسات پرهيز كند؛ زيرا هر حركت غيرقابل انتظار او افكار مردم را مشوّش ميكند.6. مبلّغ از همراه داشتن كيف و تزئينات خيلي جذّاب و يا رفتارهايي كه دلالت بر ناز پروردگي و نشان دهنده رفاه زدگي است، بايد پرهيز كند.7. از حساسيت نسبت به نشستن در جاي مخصوص و يا صدر مجلس كه نشان دهنده توقع بي جا و انتظار زيادي است بپرهيزد؛ همانگونه كه پيامبر صلياللهعليهوآله در جلسات بگونهاي مينشستند كه افراد غريبه ايشان را نميشناختند.ويژگيهاي روحي رواني
مسائلي را كه از جهت روحي رواني بايد گوينده در جلسات پرسش و پاسخ رعايت كند، امور فراواني است كه اكنون به مواردي اشاره ميشود:1. سعه صدر: فردي كه از جهت روحي توان شنيدن سخنان مخالف يا كلمات نيش دار را ندارد، نميتواند جلسات پرسش و پاسخ را با متانت اداره كند. مبلّغ بايد با آرامش سخنان را بشنود، سپس با وقار و متانت به پاسخ بپردازد.گاهي مبلغ در فراز و نشيبهاي بحث، از كوره در رفته و با پرخاش به سؤال كننده، مشكل ايجاد ميكند و گاهي مكتب و مجموعهاي را كه احساس ميكند سؤال كننده طرفدار آن است، مورد تعرّض قرار ميدهد. اين رفتارها گوينده را شكست خورده و طرف مقابل را موفق جلوه ميدهد.2. شادابي چهره: در طول بحث بايد مبلّغ لبخند آرامي بر لب داشته و جلسه را پيش ببرد و هيچ گاه چهرهاي مضطرب، دستپاچه و ناآرام از خود نشان ندهد.3. مبلّغ بايد آمادگي پذيرش حق را داشته، اگر مطلب حقّي را شنيد بزرگوارانه بپذيرد كه در روايت آمده است: «تَواضَعْ لِلْحَقِّ تَكُنْ اَعْقَلَ النّاسِ؛7 در برابر حق كرنش كن تا عاقلترين مردم باشي.»4. از نظر روحي توان آن داشته باشد كه اگر مطلبي را نميداند با صراحت بگويد «نميدانم، مطالعه ميكنم و در جلسات بعد پاسخ ميگويم.»5. هر گاه در حين بحث احساس مشكل نمود، يك لحظه به خداوند توجه كند و ضمن اظهار عجز، در دل بگويد: «خدايا! ميخواهم از دين تو دفاع كنم، مرا كمك كن.» همين يك آن توجه، در بسياري از مواقع موجب نزول بركات ميگردد.6. اگر در جلسهاي بخوبي بحث اداره شد و شيطان آدمي را به غرور علمي كشاند، مبلّغ سعي كند در همان حال به خدا توجه كرده و بگويد: خدايا! يك آن مرا به خود وامگذار كه حتما آبرويم خواهد رفت.هدايت محتوايي
از آنجا كه جلسات پرسش و پاسخ به لحاظ كمّي و كيفي، خصوصي و يا عمومي بودن و... متفاوت است، بايدها و نبايدهاي گوناگوني به تناسب هر كدام ميتواند مطرح شود، ليكن از آنجا كه بسياري از مسائل ميتواند براي همه جلسات و در هر حال مطرح باشد و فقط از حيث شدّت و ضعف متغير است، ما مسائل مشترك را در اين فصل مورد بحث قرار ميدهيم.1. مبلّغ بايد حيطه بحث و پرسشها را مشخص كرده، به دنياي بيكران چراهاي بي مرز وارد نشود و قبل از شروع، موضوع جلسه را مطرح كند و از حاضران بخواهد درباره همان موضوع سؤالات خود را مطرح كنند.2. لازم است براساس موضوع جلسه، مبلّغ حتي الامكان مطالعات خود را به روز كرده و با حضور ذهن وارد جلسه شود.3. از شيوه «الكلام يجرّ الكلام» در هنگام پاسخگويي به سؤالات بپرهيزد؛ زيرا بحثهاي بيش از حد حاشيهاي، شنوندگان را خسته و آزرده ميكند.4. از پاسخگويي به برخي از سؤالات بايد پرهيز كند.قرآن مجيد ميفرمايد: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ اَيّانَ مُرْسيها قُلْ اِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبّي»؛8 «درباره قيامت از تو سؤال ميكنند، كي فرا ميرسد؟ بگو: علمش فقط نزد پروردگار من است.»مبلّغ كه به همه علوم اوّلين و آخرين و عالم غيب مسلّط نيست تا همه سؤالات را پاسخ گويد.5. بعضي از سؤالات كاملاً فنّي است و بايد از متخصّصان پرسيده شود. اگر سؤالي مطرح شد كه در فضاي اطلاعاتي مبلّغ نيست، بايد سؤال كننده را به اهل فنّ ارجاع دهد.قرآن مجيد ميفرمايد: «فَاسْئَلُوا اَهْلَ الذِّكْرِ اِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛9 «اگر نميدانيد از اهل ذكر سؤال كنيد.»اين يك اصل عقلاني است كه از اهل خبره سؤال شود. حال اگر مردم وظيفه دارند از اهل فنّ سؤل كنند، گوينده هم اگر اهل فنّ نيست نبايد پاسخ گويد.6. گاهي سؤالي مطرح ميشود كه پرداختن به جواب آن خيلي ضروري نيست. مبلّغ ميتواند ضمن پاسخگويي اجمالي، بحث را به زاويهاي كه ضروري است بكشاند و آن بحث را مطرح كند. قرآن مجيد ميفرمايد: «يَسْأَلـُونَكَ ماذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَالاْءَقْرَبِـينَ وَالْيَتامي وَالْمَساكِـينِ وَابْنِ السَّبِـيلِ وَما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِـيمٌ»؛10 «از تو سؤال ميكنند چه چيز انفاق كنند؟ بگو: هر خير و نيكي كه انفاق ميكنيد، بايد براي پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد. و هر كار خيري كه انجام دهيد، خداوند از آن آگاه است.»در اينجا پرسشگر از اينكه چه چيز انفاق كند سؤال ميكند، قرآن جواب ميدهد: هر چه خير بر او اطلاق شود وخوب است انفاق كنيد، ليكن اين زاويه كه به چه كساني انفاق شود مهم است و در عين حال از آن سؤال نشده است؛ ولي قرآن به آن ميپردازد كه ابتداء به پدر و مادر، بعد خويشان، سپس... .7. برخي از افراد پرسشگر فقط دنبال كنجكاوي بي جا و گاهي وسواسي هستند كه در موارد بسياري با سؤالات بي حساب براي خود مشكل ميآفرينند. قرآن مجيد ميفرمايد: «لا تَسْئَلُوا عَنْ اَشْياءَ اِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ»11؛ «از چيزهايي سؤال نكنيد كه اگر براي شما آشكار شود شما را ناراحت ميكند [و دچار مشكل مبلّغان ديني بايد بر اساس دريافتهاي اسلامي خود و با استدلالهاي قانع كننده سعي نمايند به تناسب سطح فكر مخاطبان، همگان را در يافتن پاسخ و اقناع فكر و انديشه ياري كنند.ميشويد].»يكي از مصاديق سؤالات بي جا قصّه گاو بني اسرائيل است كه حضرت موسي عليهالسلام از آنان خواست گاوي را بكشند و آنان سؤالات زيادي مطرح كردند و هر چه به نشانيهاي گاو افزوده شد، مشكل آنان بيشتر شد. در روايتي آمده است كه اگر آنان همان اوّل يك گاو معمولي را ميكشتند مشكل حل ميگشت.8. مبلّغ در پاسخگويي به سؤالات نبايد به هيچ وجه طرفدار حزب و يا گروهي شناخته شود، بلكه تنها براساس ملاكهاي قرآن و روايات بايد مردم را راهنمايي كند و تشخيص مصداق را به خود آنان واگذارد.9. در اين جلسات به هيچ وجه نبايد به توجيه خطاهاي مسئولين پرداخت، بلكه حداكثر ميتوان گفت كه نبايد از مسئولين انتظار عصمت داشته باشيد. در هر صورت اشتباه ديگران را نبايد توجيه كرد.10. ممكن است سؤالي نوشته شده باشد كه اگر مطرح شود، در ذهن شنوندگان شبهه ايجاد ميكند، در حالي كه آن شبهه در بين مردم شايع نشده است. بايد از طرح چنين پرسشهايي و پاسخگويي به آن در محافل عمومي خودداري كرده، به سؤال كننده گفته شود كه براي پاسخ شخصا بعد از جلسه يا در فرصتي ديگر مراجعه كند.در اينجا بايد اذعان كرد كه توجّه به حيطه گستره شبهه و شناخت صحيح آن بستگي به هنر و شناخت دقيق اجتماعي مبلّغ دارد.11. گاهي مطلبي سؤال ميشود كه مربوط به قشر خاصّي است و طرح آن در بين عموم مردم خلاف نزاكت تلقي ميشود. اين سؤالات بايد در بين همان گروه در جلسه مخصوص مطرح شود؛ مثلاً نوجواني از علائم تكليف ميپرسد، مبلغ ميتواند با ظرافت و خيلي جدّي در جمع عموم مطرح كند، ولي راه ديگري هم وجود دارد و آن اينكه بگويد در جلسه مخصوص نوجوانان توضيح ميدهم. در آن جلسه، مخاطبان بهتر ميتوانند سؤال كرده، ابهامات را مرتفع كنند.12. برخي از شبهات نياز به يك يا چند سخنراني مستقل دارد، مبلّغ ميتواند به مردم قول دهد كه در يك يا چند جلسه به آن شبهه خواهد پرداخت و پس از مطالعه دقيق و جامع در سخنرانيهاي خود به آن بپردازد.همچنان لازم به ذكر است كه طرح پرسشهايي در سخنرانيهاي مستقل و پاسخگويي به آن در صورتي زيبنده است كه شبهه در بين اكثر مردم مطرح و تأثير منفي گذاشته باشد اما اگر مردم از شبههاي بيخبرند، طرح آن، خود مشكل آفريني است.13. برخي از سؤالات را ميتوان براي كسانيكه توان درك مطلب را دارند پاسخ گفته و براي كساني كه نسبت به آن حيطه نا آگاه هستند، به آرامي و لطافت پاسخ نگفت.شخصي از حضرت علي عليهالسلام در مورد قدر سؤال ميكند، حضرت ميفرمايند: «بَحْرٌ عَميقٌ فَلا تَلِجْهُ؛12 درياي ژرفي است، در آن فرو نرو.»فرد ديگري سؤال ميكند، حضرت چون توان علمي او را قابل درك مييابند، ميفرمايند: «لا جَبْرَ وَلا تَفْويضَ بَلْ اَمْرٌ بَيْنَ اَمْرَيْنِ؛13 نه جبر و نه تفويض است، بلكه امري بين اين دو امر است.» پس گاهي يك سؤال به فردي پاسخ گفته شده و به ديگري توصيه ميشود كه به دنبال جواب آن نباشد.1. عنكبوت/ 2.
2. حديد/ 16.
3. فجر/ 6.
4. فيل/ 1.
5. يوسف/ 39.
6. كهف/ 70.
7. كافي، ج1، ص15؛ بحارالانوار، ج1، ص 125.
8. اعراف/187.
9. نحل/ 43.
10. بقره/ 215.
11. مائده/ 101.
12. بحار الانوار، ج5، ص56 و 97 و 110.
13. همان، ج5، ص11.