پالایشگاه، سنگر آتش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پالایشگاه، سنگر آتش - نسخه متنی

سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پالايشگاه، سنگر آتش

چهار سال از شروع جنگ تحميلي مي گذرد. تابستان چهار سال پيش بود كه زنگ جنگ با بمباران فرودگاه مهرآباد در تهران به صدا درآمد. از آن روز تا كنون، تهران صدمه چنداني از آتش دشمن نديده و دفاع مقدس در جنوب و غرب كشور ادامه داشته است.
در چنين حال و هوايي گرماي پيش از ظهر تابستاني، آتش نشانان ايستگاه 13 در حال آموزش ضمن خدمت داخل شيفت،‌ آموخته هاي خود را مرور مي كنند.
-شيفت قبلي، اول صبح زنگ حريق خورد خوشبختانه امروز خبري نيست.

اين جمله اي است كه "نبي گودرزي" آهسته در گوش همكار خود زمزمه مي كند. هنوز حرفش تمام نشده كه صداي انفجاري مهيب در دوردست،‌ فضا را پر مي كند. با موافقت فرمانده كلاس تعطيل مي شود و پيش از همه گودرزي و همكارش به سوي ساختمان مي دوند.

چند لحظه بعد هر دو بر بام ايستگاه مي ايستند و به سمت جنوب نگاه مي كنند. در محدوده پالايشگاه تهران دود غليظي آسمان منطقه را سياه كرده است.
-گودرزي! به جون خودم پالايشگاه س نيگا كن.

چنان درباره موضوع صحبت مي كنند كه انگار اين حادثه ارتباط چنداني به آتش نشاني ندارد،‌ اما هنگامي كه زنگ حريق ايستگاه به صدا در مي آيد، هر دو به خاطر مي آورند كه بايد هر چه زودتر خود را به پالايشگاه برسانند. به سرعت به دنبال هم مي دوند و چند ثانيه بعد، در حال پوشيدن لباس عمليات به سوي خودروها مي دوند. تقريبا همه همكاران پيش از آنها آماده شده اند و چند لحظه بعد خودروها به دنبال يكديگر از ايستگاه خارج مي شوند.

به دستور ستاد فرماندهي، نيروهاي متعددي از ايستگاه هاي مختلف روانه پالايشگاه تهران شده اند و ترافيك بيسيمي عجيبي پيش آمده كه دريافت اطلاعات تكميلي از فرماندهي را با مشكل مواجه كرده است.

خودروها به جاده پالايشگاه مي رسند، جايي كه از سمت روبرو تانكرهاي حامل سوخت به سرعت دور مي شوند تا از آتش گسترده پالايشگاه در امان بمانند. باند مخالف خيابان بسيار شلوغ است و خودروهاي حامل سوخت سراسيمه لابلاي بقيه خودروها راه باز مي كنند، اما خوشبختانه در اين سمت راه باز است و نيروهاي امدادي بدون مانع خود را به پالايشگاه مي رسانند.

داخل پالايشگاه جهنمي از آتش برپاست. در چند نقطه، اطراف منبع هاي دايره اي شكل عظيم، چنان حريق گسترده اي در جريان است كه آتش نشانان هرگز نظير آن را نديده اند. سالها از جنگ مي گذرد، اما اولين بار است كه جنگنده هاي دشمن پالايشگاه تهران را هدف قرارداده اند.

نيروهاي آتش نشاني پالايشگاه سراسيمه و حيرت زده به دل آتش زده اند اما در برابر حجم عظيم آتش، تعداد آنها بسيار اندك به نظر مي رسد. كمبود نيروي انساني، نخستين چيزي است كه توجه نيروي كمكي را جلب مي كند. شرايط بحراني، كمي نيروها را سردرگم كرده است، هر جا شعله اي هست، نيروهاي اعزامي از ايستگاههاي مختلف آتش نشاني تهران عمليات مهار آتش را آغاز مي كنند. منبع هاي عظيم در آتش مي سوزند و در چند نقطه بر اثر انهدام منبع ها، حوضچه هاي بزرگ نفتي تشكيل شده و آتش در حال گسترش است.

فرمانده ايستگاه 13 افرادش را به چند گروه تقسيم مي كند. نبي گودرزي به همراه يكي ديگر از اعضاي گروه حريق به سوي يكي از حوضچه هاي آتش گرفته مي دوند، و يك رشته لوله دو و نيم را كه به هيدرانت زميني فشار بالاي پالايشگاه متصل است، با زحمت فراوان كنترل مي كنند. قدرت لوله زياد است و هر دو نفر را به چپ و راست مي برد اما بالاخره به سختي مهار مي شود و دو آتش نشان با خوشحالي به آتش حمله مي برند.

وسعت شعله ها و حجم آتش غير قابل تصور است، با اين همه، آتش نشانان در سطح پالايشگاه پخش شده اند و هر سو كه چشم كار مي كند، گروه هاي مختلف در تلاش براي مهار آتش ديده مي شوند. جوان ترها با جسارت بيشتر به آتش نزديك مي شوند و با تجربه ها، در ايمن ترين نقطه از امكانات ناكافي در دسترس بهره مي‌گيرند. هيا هوي زيادي بر پاست، به گونه اي كه در آغاز صداي هواپيماي جنگنده اي كه به پالايشگاه نزديك مي شود، به گوش كسي نمي رسد اما جنگنده عراقي بدون هيچ اقدامي در پايين ترين ارتفاع از فراز سر آتش نشانان مي گذرد و پس از گشتي بر روي پالايشگاه به سرعت اوج مي گيرد و دور مي شود.

-نبي! فكر كنم هواپيماي دشمن نبود. اومد و رفت.

-عراقي بود بابا. پرچم شو نديدي؟ مال ما دايره سه رنگه. ستاره نداره كه.

-پس چرا هيچ كاري نكرد؟

-فكر كنم اومده بود عكس و فيلم بگيره تا ببينه كجاها رو زده.

در حال اداي جملات، هر دو نفر با قدرت لوله را كنترل مي كنند. اما فشار آب لوله به جهت تغذيه از هيدرانت پالايشگاه زياد است و آتش نشانان در كنترل آن با مشكل مواجه مي شوند.

-نفسمونو گرفت. بايد آب رو از هيدرانت بفرستيم به خودرو. از اونور با فشار كمتر بگيريم.

گويا پيش تر از آنها فرمانده به اين راه حل فكرده است،‌ اما رايزني و مشورت آنها نيز كاري از پيش نمي برد. سيستم تجهيزات آتش نشاني پالايشگاه انگليسي است و كوبلينگ ها به هم متصل نمي شوند. تجهيزات آتش نشاني تهران، آلماني است و اساسا از دو سيستم متفاوت به صورت يكجا و هماهنگ نمي توان بهره گرفت .

-چاره اي نيست بايد با همين تجهيزات بسازيم.

-آقا حجم آتيش خيلي زياده. از كف سبك و سنگين هم كاري برنمياد. هنوز به آتيش نرسيده از بين ميره.

گرماي ظهر تابستان و حرارت بي نظير آتش صورت همه نيروها را سوزانده است. سه ساعتي از ظهر مي‌گذرد اما هيچكس به فكر غذا نيست. در آن گرماي طاقت فرسا، آب آشاميدني مايع حيات بخشي است كه لب هاي تشنه را نوازش مي كند هر چند حرارت آب آشاميدني هم به اندازه اي است كه گاهي لب‌هاي ترك خورده را مي‌سوزاند. اما آتش نشانان بيدي نيستند كه با اين بادها بلرزند. هرچه آتش سركشي مي‌كند، آنها نيز سخت تر هجوم مي برند. اين آتش بايد خاموش شود وگرنه دشمن احساس پيروزي مي‌كند و در گشودن آتش بر شهرهاي ميهن جسورتر مي‌شود.

آن سوي ميدان چند تن از آتش نشانان بر اثر پاشيده شدن اسيد روي پاهايشان دچار سوختگي مي‌شوند. اما جاي نگراني نيست،‌ يك ساعتي است كه حجم آتش در نقاط مختلف كم شده و حوضچه هاي آتش گرفته يكي پس از ديگري در برابر اراده آتش‌نشانان سر تعظيم فرود مي آورند. اين حركت قهرمانانه به قدري ارزشمند است كه علاوه بر مسئولان آتش نشاني منطقه 2 و آتش نشاني و خدمات ايمني تهران، نخست‌وزير "مير حسين موسوي" نيز براي روحيه بخشيدن به تلاشگران در محل حضور يافته اند.

هر چه زمان مي گذرد، آتش نشانان با نيروي بيشتري كار مي كنند، و در سمت مقابل حوضچه هاي آتش و منبع هاي بزرگ، يكي پس از ديگري آرام مي گيرند. ساعت 6 بعد از ظهر پيش از آنكه خورشيد تابستاني غروب كند،‌ در گرماي جانبخش بعد ازظهر، آتش پالايشگاه تهران خاموش مي شود و آتش نشانان خسته اما خوشحال دست از كار مي كشند.

آتش خاموش مي شود اما مسئولان و فرماندهان آتش نشاني به نكته مهمتري مي‌انديشند. سيستم هاي متفاوت آتش نشاني تهران و تجهيزات پالايشگاه موضوعي تعيين كننده است. پيش از آنكه نيروها محل را ترك كنند در نخستين گام تصميم گرفته مي شود كه با برگزاري جلسات بين مسئولان آتش نشاني و پالايشگاه، زمينه همكاري جدي و تبادل تجربيات بين آنها فراهم شود.

بايد چاره اي انديشيد كه با مانورهاي مشترك و تبادل اطلاعات توان نيروها به حداكثر برسد. مبادله تجهيزات و مجهز نمودن ايستگاه هاي مجاور پالايشگاه به كوبلينگ هاي برنجي سيستم انگليسي نخستين گام عملي در اين راستا خواهدبود. دشمن بايد پيروزي در پالايشگاه را از ذهن خود پاك كند. اينجا سربازان جان بركفي تلاش مي كنند كه لباس ويژه با نشان آتش نشاني بر تن دارند.

/ 1