بوئینگ در آتش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوئینگ در آتش - نسخه متنی

سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بوئينگ در آتش

فردا ارديبهشت چتر زيبايش را بر فراز تهران بزرگ خواهد گشود. ساعتي پيش خورشيد آخرين روز فروردين 84 غروب كرده و اينك در آغاز شب "محمد رضا صامت" فرمانده ايستگاه 81 آتش نشاني و خدمات ايمني در محوطه ايستگاه به آسمان پرستاره نگاه مي كند. ناگهان بر مي گردد و به داخل ساختمان خيره مي شود. زنگ حريق به صدا در آمده و سكوت ايستگاه با قدمهاي محكم و سريع آتش نشانان در هم شكسته است. فرمانده به سرعت به سمت بي سيم مي دود تا قبل از هر حركتي با دريافت اطلاعات اوليه براي حركت آماده شود. در اين فاصله آتش نشانان در حال پوشيدن لباس به سوي خودروها مي دوند.

كاردان پشت فرمان خودروي پيشرو انتظار مي كشد و لحظه اي بعد فرمانده در حال صحبت با بي سيم دستي سوار مي شود و فرمان حركت مي دهد.

-حادثه خروج هواپيما از باند. ميريم فرودگاه .

خودروها به دنبال يكديگر از ايستگاه خارج مي شوند، در حاليكه فرمانده به ارتباط خود با فرماندهي ادامه مي دهد.

-ايستگاههاي 8 و 34 به محل اعزام شدن. با توجه به بعد فاصله احتمالا شما زودتر مي‌رسين.

-حادثه دقيقا كدوم قسمت فرودگاه اتفاق افتاده؟

-هواپيماي 707 ساها به علت عمل نكردن سيستم ترمز انتهاي باند بعد از موانع توري و خاكي روي رودخانه كن متوقف شده.

-وضعيت مسافراي هواپيما رو هم اعلام ميفرمايين؟

-بيشتر مسافرا خارج شدن. احتمالا تا الان هواپيما كاملا تخليه شده.

برخلاف شلوغي آغاز شب، نيروي ايستگاه 38 پيش از ايستگاههاي ديگر به ورودي هواپيمايي "ساها" مي‌رسد. هماهنگي با حراست فرودگاه چندان طول نمي كشد. دقيقه اي بعد يكي از كاركنان،‌ به عنوان راهنما، نيروي آتش نشان را از ورودي ويژه‌اي كه به باند فرودگاه منتهي مي شود، هدايت مي كند و خودروها به دنبال يكديگر پيش مي روند.

در فاصله اي كه خودروها از كنار غول هاي آهني مستقر در باند مي گذرند، داخل خودروي پيشرو، فرمانده به تجربه پيشين خود مي انديشد. حدود 6 سال پيش در حادثه برخورد دو هواپيما او به عنوان مسئول گروه حريق و نجات از ايستگاه 27 به همين مكان اعزام شده بود. گويي همين ديروز بود كه هواپيماي c130 با كليه خدمه و مسافرانش در آتش مي سوخت و هواپيماي بوئينگ نيز از قسمت بال چپ دچار ريزش بنزين و آتش سوزي شده بود. صداي مسئولان آن روز فرودگاه هنوز در گوشش زنگ مي زند كه پياپي آتش نشانان را از بيم انفجار هواپيما به دور شدن از محل حريق تشويق مي كردند. حادثه تلخي بود اما براي محمد رضا صامت تجربه اي موفق به حساب مي آمد، زيرا نيروي تحت فرماندهي او، موفق به اطفاء حريق شده و مورد تشويق قرار گرفته بودند.
آتش خاطره به آتش واقعي پيوند مي خورد. خودروها به فاصله 500 متري هواپيماي 707 ساها مي رسند و فرمانده با يك نگاه موقعيت را به خوبي درك مي كند. هواپيما از سمت بال شعله ور است و نور زياد ناشي از شعله ها محيط را روشن كرده است. نوك هواپيما از روي رودخانه كن گذشته و آتش در قسمت بال چپ از سمت موتور به طرف بدنه در حال گسترش است. خودروهاي فرودگاهي به تعداد زياد با فاصله ايمن در اطراف هواپيما صف كشيده اند اما عملياتي در جريان نيست. هواپيما به آرامي در آتش مي سوزد و هيچكس براي خاموش كردن آتش اقدام نمي كند.

خودروهاي آتش نشاني توقف مي كنند. فرمانده به سرعت پياده مي شود و در حالي كه با نگاه اطراف را مي كاود با فرماندهي تماس مي گيرد.

-استحضار داشته باشين ما در محل حادثه ايم و هواپيما از باند خارج شده و موتورش شعله وره. ظاهرا مسافرها تخليه شدن.

همزمان يكي از مسئولان فرودگاه به فرمانده نزديك مي شود.

-احتمال ميديم كسي داخل هواپيما نباشه . وضعيت ناجور بود. نتونستيم آمار بگيريم. متاسفانه چند نفري توي رودخانه كن غرق شدن.

فرمانده به طرف هواپيما مي رود و دستور كشيدن لوله را صادر مي كند.

-لوله كشي رو شروع كنين. ، سريع تر بچه ها سريع تر.

آتش نشانان با مهارت دست به كار مي شوند. و به دستور فرمانده با حداقل نفرات به هواپيما مي رسند. در اين فاصله فرمانده از روي بال به طرف موتورها مي رود. آتش زياد است و بر اثر ريزش بنزين، حاشيه رودخانه هم درگير حريق شده است. فرمانده به سرعت بازمي گردد.

-همه خاموش كننده ها رو لازم داريم. شما آب رو آماده كنين.

در مدت زماني اندك،‌ دو تن از آتش نشانان با خاموش كننده هايي كه در دست دارند به سوي فرمانده مي‌آيند و لحظه اي بعد هر سه نفر كنار موتورها ايستاده اند. فرمانده خاموش كننده ها را تقسيم مي كند و دستور مي دهد كه از بالا، پايين و عقب موتور به آتش حمله كنند.

-حاضرين بچه ها؟ با احتياط يه خورده برو جلوتر. خوبه . شروع مي‌كنيم. حالا.

از سه جهت پودر با شدت به موتور هواپيما شليك مي شود و هر لحظه آتش فروكش مي كند. اما به محض اينكه چند ثانيه مي گذرد به علت ريزش بنزين و گرماي محيط داخل موتور، آتش از سمت ديگر آن زبانه مي‌كشد. هر سه نفر با قدرت تمام براي مهار آتش تلاش مي كنند. فرمانده چنان به آتش خيره شد كه گويي هيچ صدايي نمي‌شنود . در برابر چشمان او از پس هرم آتش انسان هاي منتظر و نگران ديده مي‌شوند كه به مهارت و تجربه او اميد بسته اند. صورت آتش نشان ها بر اثر گرماي شديد گل انداخته است. چشمان خود را تنگ تر مي كنند و ته مانده پودر خاموش كننده را روي آتش مي پاشند.

خاموش كننده هاي خالي را برمي گردانند و روي زمين خاكي كنار بال هواپيما به زمين مي گذارند. سه راهي آماده شده و دو سر لوله به سمت بال و موتور هواپيما هدايت مي شود. فرمانده اميدوار است كه آب بتواند محيط حريق از جمله موتور هواپيما را سرد كند تا آتش فرو نشسته، دوباره شعله نكشد. نيروهاي اعزامي از ايستگاه 8 و 34 با فاصله اندكي از هم به محل مي رسند و فرماندهان هر دو گروه براي رايزني به سراغ فرمانده صامت مي آيند.

-صلاح اينه كه خودروها سري بشن تا آب كافي به سه راهي برسه. با چهار تا سرلوله هواپيما و موتور رو خنك مي كنيم.

با رسيدن نيروي كمكي حجم فعاليت گسترده تر مي شود، اما متاسفانه با چهار سرلوله و حتي پاشيدن كف نيز آتش خاموش نمي شود و موتورها هر بار از سمت ديگري شعله مي كشند. در اين فاصله چند تن از فرماندهان و مدير عامل آتش نشاني نيز به محل رسيده اند. "حاج اصغر عبدي" فرمانده عمليات منطقه پنج ضمن صحبت با فرمانده صامت به راه كار مناسبي اشاره مي كند.

-آقا! مگه موقع خاموش كردن ماشين ها آب توي باك نمي ريزيم؟ اينجا هم همين كارو بكنين بنزين مياد بالا، به جاي بنزين آب ريزش مي كنه.

پيشنهاد تعيين كننده اي است. هيچكس مخالفتي نمي كند و در يك چشم به هم زدن آتش نشانان با تبر به ورودي هاي باك بنزين هواپيما هجوم مي برند. چند لحظه بعد با پهناي سر تبر هر سه درب باك را مي‌گشايند و سه آتش نشان با سرلوله هاي گالكسي دويست ليتري آب را به داخل باك هواپيما مي‌فرستند. از سمت ديگر همچنان لوله ها با حجم عظيم آب به خنك كردن موتور و بدنه هواپيما ادامه مي‌دهند.

مدت زيادي نمي گذرد كه آب در قسمت پايين باك جاي بنزين را مي گيرد و به جاي بنزين آتش افروز، آب از خروجي ها بيرون مي زند و آتش فرو مي نشيند.
فرمانده نفسي به راحتي مي كشد و به خودروي آتش نشاني تكيه مي دهد. تازه مدير عامل آتش نشاني را مي بيند كه از آغاز عمليات در محل حضور داشته است. مدير عامل پيش مي آيد و با چشماني كه از خوشحالي برق مي زند، دستش را به سوي فرمانده دراز مي كند.

-خسته نباشي آقاي صامت. گفتم همه بچه ها رو تشويق كنن.

-وظيفه است حاج آقا خيلي ممنون.

مدير عامل لبخندي مي زند و پيش از رفتن، نگاهي مهربان به او مي اندازد. فرمانده به همكارانش نگاه مي‌كند كه اينك براي بازگشت به ايستگاه آماده شده اند.

با فرماندهان ايستگاههاي 8 و 34 خداحافظي مي كند و فرمان بازگشت مي دهد. خودروهاي آتش نشاني در امتداد باند از مقابل غول هاي آهني مي گذرند. و فرمانده لبخند بر لب خاطره اي ديگر را با خود مي برد. يك بار ديگر تلاش آتش نشانان جان بر كف هواپيمايي به ارزش بيست ميليارد ريال را از سوختن در آتش حادثه نجات داده است.

/ 1