لذت های ماندگار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لذت های ماندگار - نسخه متنی

علی اصغر ظهیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لذت‏هاى ماندگار

لذت‏طلبى انسان

انسان يك موجود لذت‏گرا و زيبا دوست است و
از هر چيزى كه مانع لذت او شود متنفر است.

براى برطرف كردن موانع لذت، آشنايى با
فرهنگ لذت حقيقى لازم و ضرورى است; چرا كه
اگر انسان با فرهنگ صحيح لذت آشنا نباشد،
نمى‏تواند موانع آن را برطرف و طعم خوش آن
را احساس نمايد.

از نكات قابل توجه در مورد فرهنگ لذت اين
است كه بدانيم ماندگارترين لذت‏ها كدام
است؟

پاسخ سؤال فوق، راه جديدى را به روى
ما مى‏گشايد و ما را در رسيدن به لذت حقيقى
رهنمون مى‏شود.
لذت‏هاى انسان را مى‏توان به دو قسم
تقسيم نمود:

1 - لذت‏هاى مادى و دنيوى

2 - لذت‏هاى معنوى و اخروى

تفاوت لذت‏هاى مادى و معنوى

مهمترين تفاوت لذت‏هاى دنيوى و اخروى در
اين است كه لذت‏هاى دنيوى به مرور زمان
موجب دلزدگى و رنجش خاطر انسان مى‏شوند;
مثلا تكرار خوردن يك نوع از لذت بخش‏ترين
غذاها انسان را دچار دلزدگى مى‏نمايد و
درجه لذتش را كاهش مى‏دهد.
نكته فوق را مى‏توان از مهمترين لذت‏هاى
ماندگار
علل و عوامل نوآورى و تنوع در امور
لذت‏انگيز دانست. انسان از يك سو به دنبال
كسب لذت است و از سوى ديگر لذت‏هاى دنيوى
با تكرار ملال‏آور مى‏باشند، از اين رو
اين لذت‏ها او را اشباع نكرده و به مرور
زمان كارهاى لذت‏انگيز هميشگى‏اش به
منفورترين آن‏ها تبديل مى‏شود و همين امر
سبب مى‏شود تا به كارهاى جديدترى كشانده
شود.
به عنوان مثال در دنياى غرب، براى درك لذت
بيشتر، روزى به آزادى مطلق و اختلاط
دختران و پسران راى مى‏دهند و روز ديگر به
همجنس بازى و سپس به آميزش با حيوانات
مى‏گرايند. اين همه به خاطر ويژگى
لذت‏هاى دنيوى است كه بر اثر تكرار و
مداومت از درجه لذت كاسته شده و انسان به
راه جديدى براى اشباع خود كشانده مى‏شود.

اما در لذت‏هاى معنوى و اخروى ويژگى فوق
وجود ندارد. در آخرت گرچه انسان از
نعمت‏ها به طور مداوم استفاده مى‏كند،
اما هرگز دچار دلزدگى و رنجش خاطر
نمى‏شود، خوردن لذيذترين خوراكى‏ها و
نوشيدن گواراترين نوشيدنى‏ها و ارضاء
غرايز به ويژه غريزه جنسى در اين دنيا،
سرانجام انسان را دچار دلزدگى مى‏كند; اما
همين لذت‏ها در آخرت هرگز ملال‏آور نيست.

خداوند متعال در قرآن كريم مى‏فرمايد:

و بشر الذين امنوا و عملوا الصالحات ان
لهم جنات تجرى من تحتها الانهار كلما
رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذى
رزقنا من قبل و اتوبه متشابها و لهم فيها
ازواج مطهرة و هم فيها خالدون;(1)

«به كسانى
كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام
داده‏اند، بشارت ده كه باغ‏هايى از
بهشت‏براى آن‏هاست كه نهرها از زير
درختانش جارى است، هر زمان كه ميوه‏اى از
آن به آنان داده شود مى‏گويند: اين همان
است كه قبلا به ما روزى داده شده بود [ولى
اين‏ها چقدر از آن‏ها بهتر و عالى‏تر
است.] و ميوه‏هايى كه براى آن‏ها آورده
مى‏شود همه [از نظر خوبى و زيبايى]
يكسانند. و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه
است و جاودانه در آن خواهند بود.»

بعضى از لذت‏هاى معنوى دنيا

توجه به امور معنوى از جمله كارهاى
لذت‏انگيز در اين دنيا است كه هرگز
ملال‏انگيز نبوده و تكرار آن زمينه رسيدن
انسان به اوج لذت را فراهم مى‏كند. به
عنوان مثال به چند نمونه از اين امور اشاره
مى‏شود.

1 - اقامه نماز

اين كار گرچه در زندگى انسان بارها تكرار
مى‏شود، اما نه تنها دلزدگى و رنجش خاطر
ايجاد نمى‏كند بلكه تكرار آن سبب فراهم
شدن لذت بيشتر مى‏شود.
رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله
«نماز» را نور چشم خود دانسته و به اشتياق
خود بر مداومت آن تصريح فرموده است. آن
حضرت مى‏فرمايد:

«جعل الله جل ثناءه قرة عينى فى الصلاة و
حبب الى الصلاة كما حبب الى الجائع الطعام
و الى الظمان الماء و ان الجائع اذا اكل
شبع و ان الظمان اذا شرب روى و انا لا اشبع
من الصلاة;(2)
خداوند جل ثناءه نور ديده مرا
در نماز قرار داده و نماز را محبوب من
گردانيد، همچنان كه غذا را محبوب گرسنه و
آب را محبوب تشنه قرار داد. [با اين تفاوت
كه ]گرسنه هرگاه غذا بخورد سير مى‏شود و
تشنه هرگاه آب بنوشد سير آب مى‏شود; اما من
هرگز از نماز سير نمى‏شوم.»

امام حسين‏عليه السلام نيز در ظهر روز
عاشورا; هنگامى كه دشمن خيال كشتن او را در
سر مى‏پروراند، به اقامه نماز توجه ويژه
داشت و با آخرين نماز خود، مراتب بندگى و
اطاعت‏خود از خداوند را به نمايش گذاشت.

ابوثمامه صائدى (صيداوى) هنگامى كه خبر از
رسيدن وقت نماز داد، حضرت او را اين چنين
دعا كرد:

«ذكرت الصلاة، جعلك الله من
المصلين;
نماز را ياد كردى، خداوند تو را
از نمازگزاران قرار دهد.»(3)

2 - تلاوت قرآن


تلاوت قرآن نيز از امورى است كه تكرار آن
از حلاوت و شيرينى لذت انگيزش نمى‏كاهد.
مرحوم محدث قمى نقل كرده است كه: حضرت
رضاعليه السلام با مردم كم سخن مى‏گفت.
گفتار و پاسخ و مثال‏هايى كه در ضمن
سخنانش مى‏آورد از قرآن نشات گرفته بود.
آن حضرت هر سه روز يك بار قرآن را ختم
مى‏كرد و مى‏فرمود:

«اگر بخواهم
مى‏توانم در كمتر از سه روز نيز قرآن را
ختم كنم; اما به هيچ آيه‏اى نمى‏رسم مگر
آن كه در معنايش تفكر مى‏كنم.»(4)

لذت تكرار تلاوت قرآن تا آن جاست كه حضرت
سيدالشهداعليه السلام حتى پس از شهادت و
هنگامى كه سر بريده و مطهرش را بر نيزه
كرده بودند، قرآن تلاوت مى‏كرد. مرحوم
محدث قمى مى‏نويسد: از «زيد بن ارقم‏»
روايت‏شده است كه گفت: هنگامى كه سر مقدس
امام حسين‏عليه السلام و يارانش را حركت
مى‏دادند، من در غرفه خود بودم. همين كه سر
مقدس امام‏عليه السلام مقابل من رسيد، اين
آيه را تلاوت نمود:

«ام حسبت ان اصحاب الكهف
و الرقيم كانوا من اياتنا عجبا»;(5)

«مگر
پنداشتى اصحاب كهف و رقيم [خفتگان غار
لوحه‏دار] از آيات شگفت ما بوده‏اند؟»

به
خدا سوگند! مو بر بدنم راست‏شد و فرياد
زدم: اى پسر رسول خدا! به خدا سوگند كه
داستان سر مقدس تو از داستان اصحاب كهف و
رقيم عجيب‏تر است.»(6)

3 - نوكرى اهل‏بيت‏عليهم السلام

يكى از كارهايى كه مانند قرآن و نماز
تكرار آن ملال‏آور نيست و لذت به دست
آمده‏اش فروكش نمى‏كند، نوكرى در دستگاه
با عظمت اهل بيت‏عليهم السلام است.

نوكران اين دستگاه از كارهاى تكرارى
مانند اقامه عزادارى آن بزرگواران به ويژه
سالار شهيدان حضرت حسين بن على‏عليهما
السلام، ملول نمى‏شوند و تكرار اين عبادت
پرثواب، دلزدگى و رنجش خاطر به دنبال
ندارد.

نوكرى اهل بيت‏عليهم السلام و خدمت در
اين راه، انسان را از لذت حقيقى بهره‏مند
ساخته و زمينه را براى رسيدن به اوج
لذت‏هاى معنوى فراهم مى‏سازد.

«قنبر» غلام و نوكر اميرمؤمنان‏عليه
السلام بود. او به خاطر همين سمت‏بزرگ،
مورد احترام همگان بود.

روزى هنگام عبور از مقابل گروهى از مردم،
به طور شگفت‏انگيزى مورد احترام حاضران
قرار گرفت. آنان با ديدنش يكباره از جا
برخاسته و او را مورد احترام قرار دادند.
هنگامى كه خبر برخورد محترمانه مردم با
غلام اميرمؤمنان‏عليه السلام به آن حضرت
رسيد، فرمود:

«مبادا اين احترام‏ها سبب
اذيت و آزار قنبر شود و كينه‏توزان و
حسودان طاقت نوكريش را نداشته باشند... .»

پس از شهادت اميرمؤمنان‏عليه السلام، در
دوران غصب خلافت توسط سرسلسله خاندان
جنايت‏يعنى معاوية بن ابى سفيان، قنبر را
دستگير كردند.

«حجاج بن يوسف‏» او را مورد خطاب قرار داد
و گفت: تو در خانه على چه مى‏كردى؟

قنبر
پاسخ داد: كارهاى منزل او را انجام
مى‏دادم و آب وضو برايش حاضر مى‏نمودم. پس
از گفت‏وگويى كه رخ داد، حجاج پرسيد: آيا
مولايت‏به تو خبر داد كه چگونه كشته
مى‏شوى؟

قنبر پاسخ داد: آرى! مولايم فرمود: مرا ذبح
خواهيد كرد.

سرانجام اين نوكر دل‏سوخته در راه عقيده
خود جان باخت و سر به تيغ جلادان خون آشامى
چون حجاج داد.(7)

قنبر جز خدمتكارى و نوكرى
اميرمؤمنان‏عليه السلام كارى نمى‏كرد،
كارهايش نيز تكرارى بود; اما از تكرار اين
كار لذت‏انگيز خسته نشد و ملالى به خاطرش
نرسيد.

امروز هم هر كسى كه ادعاى محبت
اهل‏بيت‏عليهم السلام را دارد، از نوكرى
در مجالس عزادارى آن بزرگواران خسته
نمى‏شود و لذتش بر اثر تكرار فروكش
نمى‏كند.

اقامه عزادارى امام حسين‏عليه السلام
لذتى دارد كه ملال‏آور نيست تا دلزدگى
داشته باشد.

رسول گرامى اسلام قبل از شهادت امام
حسين‏عليه السلام به اين حقيقت اشاره
كرده و مى‏فرمايد: «ان لقتل الحسين حرارة
فى قلوب المؤمنين لا تبرد ابدا;(8) براى
شهادت حسين‏عليه السلام حرارت و گرمايى
در دل‏هاى مومنان است كه هرگز سرد و خاموش
نمى‏شود.»

اهل بيت‏عليهم السلام و زنده نگهداشتن
ياد و خاطره امام حسين‏عليه السلام و
شهيدان كربلا

1. امام صادق‏عليه السلام فرمودند:

«على
بن الحسين‏عليهما السلام [به ياد عاشورا]
بيست‏سال گريست و هرگز طعامى پيش روى او
نمى‏گذاشتند، مگر اينكه گريه مى‏كرد.»(9)

2. مرحوم مجلسى نقل كرده است كه:

«زيد بن
شحام‏» مى‏گفت: «من با گروهى از مردم كوفه
در خدمت امام صادق‏عليه السلام بوديم.
«جعفر بن عفان‏» خدمت آن حضرت آمد.
امام‏عليه السلام او را احترام كرد و نزد
خود نشاند. آنگاه امام صادق‏عليه السلام
فرمود: مرثيه مى‏سرايى؟

عرض كرد: آرى.

حضرت
فرمود: بخوان.

جعفر اشعارى خواند و ضمن آن
به مصائب امام حسين‏عليه السلام اشاره
نمود.

امام صادق‏عليه السلام گريست و قطرات
اشك، محاسن مباركش را گرفت و حاضران نيز
گريستند. آنگاه حضرت فرمود:

به خدا سوگند!
ملائكه و فرشتگان مقرب خدا در اينجا حاضر
شدند. اى جعفر! خداوند بهشت را بر تو واجب
كرد و گناهان تو را آمرزيد.

سپس فرمود: اى جعفر! مى‏خواهى بيشتر
بگويم؟

عرض كرد: آرى.

حضرت فرمود: هر كس در
مصيبت‏حسين شعرى بگويد و بگريد يا
بگرياند خداوند بهشت را برايش واجب و تمام
گناهان او را بيامرزد.(10)

3. امام هشتم، حضرت رضاعليه السلام به
«دعبل خزايى‏» (شاعر اهل بيت‏عليهم
السلام) فرمود: «اى دعبل! دوست دارم شعرى
بخوانى، چرا كه اين روزها روز اندوه و غمى
است كه بر ما خاندان رفته است.»(11) آن ايام
همزمان با فرارسيدن ايام شهادت امام
حسين‏عليه السلام بود.

در روايت ديگرى آمده است كه حضرت فرمود:

«فعلى مثل الحسين فليبك الباكون فان
البكاء عليه يحط الذنوب العظام;(12)

گريه‏كنندگان بايد بر كسى همچون
حسين‏عليه السلام گريه كنند، چرا كه
گريستن بر او گناهان بزرگ را فرو
مى‏ريزد.»

عاشقى نمونه

هر كدام از شهيدان كربلا و ياران امام
حسين‏عليه السلام كه تا پاى جان ايستادند
و با شهادت خود، نوكرى خويش را به اثبات
رساندند، ويژگى‏هاى منحصر به فردى
داشتند. يكى از اين شهيدان والامقام، غلام
سيه چهره‏اى به نام «جون‏» است كه تمام
افتخارش نوكرى در خانه اهل‏بيت‏عليهم
السلام به ويژه امام حسين‏عليه السلام
بود.

وى اول از غلامان ابوذر - سلام الله عليه -
بود كه خود افتخار نوكرى و شاگردى
اميرمؤمنان‏عليه السلام را داشته است. پس
از شهادت اميرمؤمنان‏عليه السلام،
«جون‏» در ركاب امام حسن‏عليه السلام
نوكرى مى‏كرد و پس از شهادت آن حضرت، گوش
به فرمان امام حسين‏عليه السلام بود.

سابقه نوكريش طولانى است، اما با اين وجود
هرگز از تكرار وظايف نوكرى ملالى به خاطرش
نرسيد و از درجه لذت وصف‏ناپذيرش كاسته
نشد. وى در كربلا با نهايت فداكارى زمينه
فتح قله لذت خود را فراهم كرد و در ركاب
معشوق، عشق را زنده كرد.

در روز عاشورا، به محضر امام‏عليه السلام
آمد و عرض كرد: اجازه بفرماييد به ميدان
بروم و جان ناقابلم را فدايتان سازم.

امام‏عليه السلام فرمود: تو آزادى، براى
ما خود را به مشقت مينداز.

«جون‏» عرض كرد: آيا من در راحتى باشم و
شما را در سختى تنها بگذارم؟

به خدا قسم! هر
چند بوى بدنم بد و حسب و نسبم والا نيست اما
به خدا قسم! هرگز از شما جدا نمى‏شوم تا
خون سياه من با خون شريف شما آميخته شود.
سرانجام با شجاعت وصف‏ناپذيرى پاى به
ميدان گذاشت و با شجاعت و اشتياق فراوان
شربت‏شهادت نوشيد و به رياض جنت پرواز
كرد.

پس از آن كه «جون‏» به زمين افتاد،
امام‏عليه السلام به بالينش آمد و در حقش
چنين دعا كرد:

«خدايا بوى بدنش را معطر و روى او را سپيد
گردان.» از امام باقرعليه السلام
روايت‏شده است كه فرمود: پس از شهادت امام
حسين‏عليه السلام، پيكر پاره‏پاره اين
غلام و نوكر دل‏سوخته را ديدند، در حالى
كه بوى مشك از آن به مشام مى‏رسيد.(13) و
دعاى امام حسين‏عليه السلام در حقش به
اجابت رسيد.


1. بقره/ 25.

2 . ميزان الحكمة، ترجمه شيخى، ج 7، ص 3092،
حديث 10535.

3 . الارشاد، شيخ مفيد، ص 458; بحارالانوار،
ج 45، ص 21.

4 . انوار البهيه، ترجمه اشتهاردى، ص 331.

5 . كهف/ 9.

6 . منتهى الآمال، ص 483.

7 . اقتباس از منهاج الدموع، شيخ على قرنى
گلپايگانى، چاپ چهارم.

8 . بحارالانوار، ج 46، ص 108.

9 . همان.

10 . جلاء العيون، مجلسى، ص 523، به نقل از
رجال كشى، ص 574.

11 . جامع احاديث الشيعة، ج 12، ص 567.

12 . بحارالانوار، ج 44، ص 283.

13 . نفس المهموم، ص 290.

/ 1