دنياي نوجواني (1)
علي اقليدي نژاد عبور از جادههاي پر پيچ و خم زندگي هميشه به آساني ممكن نيست. و در اين ميان دوران پرمخاطره نوجواني از سختترين گذرگاههاي مسير زندگاني به شمار ميرود. نوجواني در واقع برزخي بين كودكي و جواني است. اين دوره آكنده از رفتارهاي متناقض، غرايز طوفانوار و تشنج زا ميباشد. در عين حال اين سنين نويد بخش تولدي دوباره در تمامي عرصههاي جسمي، اجتماعي و ارزشي است، همچنين ميتوان از اين ايام به عنوان «نقطه عطف زندگي» ياد نمود. از همين رواست كه روانشناسان نوجواني را با القاب و عناويني همچون «دوران منفي»؛ «زندگاني تشنجانگيز»؛ «دوران طوفان و فشار»؛ «تولد جديد»1 و... نام گذاري نمودهاند.نوجواني و ويژگيها
نوجواني دوراني انتقالي است و مانند هر مرحله انتقالي دچار نوعي ابهام است و همين ابهام باعث نوعي گمگشتگي در نوجوان ميشود. او در اين مرحله نه كودك است و نه بزرگسال. اگر كودكانه رفتار كند مورد سرزنش قرار ميگيرد و چنانچه بخواهد همانند بزرگترها عمل نمايد، با توجه به عدم تجربه كافي دچار مشكلاتي جدي خواهد شد. اين مسئله همراه جهش و تغييرات فيزيكي، عاطفي، جنسي و تغيير در نوع نگرشهاي ارزشي ـ اجتماعي، ويژگيهاي متفاوتي را براي نوجوان به دنبال ميآورد كه در ادامه به برخي از آنها ميپردازيم.الف) ويژگيهاي عاطفي
1. عدم تعادل و بيثباتي عاطفي:
نوجوان به سرعت خشمگين ميشود و در كنترل رفتار خويش ناموفق عمل ميكند. از سوي ديگر حاضر نيست به سخن و توصيه اطرافيان توجه نمايد، اما به زودي پشيمان شده، خود را سرزنش ميكند. از خصوصيات برجسته وي در اين دوره زود رنجي او است كه وابسته به غدد داخلي و ترشحات هرموني و نوع تربيت و آموزش وي ميباشد.
2. گرايش به همسالان:
به سوي دوستان و همسالانش گرايش دارد و دايره دوستيهايش را افزايش ميدهد. از اين رو ارزش بزرگسالان و والدين نزد او رو به كاهش ميگذارد و سطح ارتباط او با آنان پايين ميآيد. در واقع او در اين مرحله به سوي استقلال عاطفي گام برميدارد.3. انتقاد ناپذيري:
نوجوان تحمل شنيدن انتقاد را ندارد، اما به شدت از ديگران انتقاد ميكند. او ممكن است انتقاد را تا آنجا ادامه دهد كه روابط صميمانه خويش با والديناش را به مخاطره بياندازد.4. از خود گذشتگي:
حس فداكاري در او جلوهگر ميشود و در برابر ستم ميايستد و حاضر نيست در برابر حرف زور ساكت بماند.5. احساس شخصيت:
تلاش ميكند به ديگران بقبولاند فردي مستقل و كارآمد است؛ از اين رو از هر نوع بيتوجهي آزرده خاطر ميشود و به شدت موضعگيري ميكند.6. نااميدي:
در صورت شكست دچار يأس و افسردگي ميگردد. در مواقعي به گوشه تنهايي پناه ميبرد و در حالتهاي افراطي به خاطر فرار از احساس سرشكستگي دست به بزه و خطا ميزند.7. وضع ظاهري:
مقداري از وقت خود را صرف وضعيت ظاهري خود ميكند و سعي دارد خود را شخصي آراسته بنماياند. وي برخلاف دوران كودكي در پوشش و آرايش ظاهر خود سختگيري به خرج ميدهد و همين امر سبب درگيري او با مربيان و والدين ميشود.8. تخيل:
نوجوان در اين دوران به خيالپردازي روي ميآورد و دنيايي رؤيايي براي خود ميسازد. اين مسئله گاه آنچنان شدت ميگيرد كه موجب سرزنش وي از سوي اطرافيان ميگردد.9. آينده:
در عين حال نوجوان به سوي آينده نيز نيم نگاهي دارد و نگران سرنوشت تحصيلي، شغلي، اقتصادي، خانوادگي و اخلاقي خويش است. همين مسئله در مواردي وي را دچار پريشاني و اضطراب خاطر مينمايد2.10. دوستيها:
روان شناسان در اين دوران دست كم سه نوع دوستي را بيان ميكنند:يكم: دوستيهايي كه نوجوان با همجنس و همسال خويش برقرار ميكند. اين نوع دوستيها با تقديم هديه و احساسات پاك به اوج خود ميرسد و نوعي انحصارطلبي در آن مشاهده ميشود.دوم: نوجوان گاه با كودكان خردسال روابط صميمانه برقرار ميسازد و به حمايت از آنها ميپردازد. در اين گونه موارد از آنجا كه احتمال انحرافهاي جنسي وجود دارد مناسب است به دقت اين روابط مورد توجه والدين و مربيان قرار گيرد.سوم: در نوع سوم دوستي بين نوجوان و شخص بزرگسالتر رخ ميدهد. در اين حال شخص بزرگتر طرف اعتماد نوجوان قرار ميگيرد، حتي ممكن است اين رابطه به ارتباطي تنگاتنگ بدل شود. در اين موارد بايستي خانواده و اطرافيان نوجوان بر اين نوع دوستي نظارت كاملي را اعمال نمايند و از پاكي و صداقت دوست بزرگسال مطمئن شوند3.ب) ويژگيهاي اجتماعي
با فرا رسيدن ايام نوجواني دو حس ارزشمند در نوجوان هويدا ميگردد. كهلبرگ روانشناس مشهور در همين رابطه ميگويد: «نوجواني مرحلهاي انتقالي است كه با دو ويژگي كشف خويشتن و هويتيابي و تعالي اجتماعي همراه است.4»1. مشاركت اجتماعي:
نوجوان در تلاش است با قبول مسئوليتها و مشاركت در فعاليتهاي جمعي براي خويشتن نوعي نقش و جايگاه اجتماعي تعريف نمايد. از اين رو به شناخت قوانين و مقررات اجتماعي و بررسي ارزشهاي اجتماعي روي ميآورد. در اين صورت اگر وي از راهنماييهاي به جاي اطرافيان برخوردار باشد، ميتوان از او نقشي فعال و تا حدودي هماهنگ و ارزشمدار انتظار داشت و در غير اين صورت ممكن است اين حس به انحرافات اجتماعي بيانجامد.2. هويتجويي:
در سالهاي آغازين نوجواني، پسران و دختران تحت نفوذ همسالان خود قرار دارند و براي ايشان هماهنگي با گروه دوستان بسيار با اهميت است، اما با گذر اين مرحله به تدريج نوجوان در جستجوي هويت خويش برميآيد و به رفتارهايي مستقلانه اقدام ميكند. البته بايد توجه داشت كه ارائه آگاهيهاي لازم در زمينههاي هويت ديني و ملي ميتواند كمك مثبتي به قوام شخصيت نوجوان در اين دوران باشد. از سوي ديگر بيتوجهي به اين مسئله خطر «بحران هويت» را در پي دارد كه عواقب خطرناك و اسف بار آن ميتواند تا مدتها دامنگير شخص و جامعه وي شود.نوجواني و نيازها
شناخت نيازهاي نوجوانان و پاسخگويي به آنها از مهمترين وظايف والدين و مربيان ميباشد. اين نيازها را ميتوان به دو دسته نيازهاي زيستي و رواني تقسيم نمود.الف) نيازهاي زيستي
اين نيازها شامل نوع تغذيه، خواب، استراحت، فعاليتها و... ميباشد و با توجه به تغييرات همه جانبه در دوران نوجواني ميتوانند تا حدودي در بهداشت و بهبود وضعيت جسمي و روحي او موثر باشند.ب) نيازهاي رواني
اين دسته از نيازها از دسته نخست مهمتر است؛ چرا كه بيتوجهي به آنها موجب اختلالات شخصيتي و بيماريهاي رواني ميشود. بسياري از مردم آزاريها، بزهكاريها، افسردگيها، پرخاشگريها و بدبينيها، نتيجه عدم ارضاي كافي و به موقع اين نوع از نيازها است. از اين رو به صورت چكيده و فهرستوار به بررسي اين گونه نيازها ميپردازيم5:1. محبت جويي:
نوجوان علاقهمند است تا دوست بدارد و دوست داشته شود؛ به تعبيري محبت كند و محبت ببيند. به همين خاطر وي در جستجوي محبت به هر سويي ميرود. و در اين ميان جمع دوستان، خانواده، مدرسه و... از جمله كانونهاي مورد توجه نوجوان است كه ميتواند اثرات مثبت يا منفي بر وي برجاي گذارد. بر پايه همين نيازها است كه برخي نوجوانان به دنبال عدم ارضاي اين حس به كانونهاي منحرف و خارج از خانواده و محيطهاي نامطلوب جذب ميشوند و در دام آنها گرفتار ميشوند.2. امنيتخواهي:
بر خلاف ادعاهاياستقلال طلبانه دوران نوجواني، وي نيازمند به احساس امنيت خاطر و آرامش بوده، در مواقع اضطراب و هراس همواره در پي يافتن پناهگاه و ياراني است كه از او در برابر ناملايمات دفاع نمايند. به همين دليل وي به گروههاي حمايتگر جذب ميشود، هر چند اين گروهها از ديدگاه اجتماع ناپسند جلوه كنند.3. نياز به مقبوليت و محبوبيت:
در اين سنين وي با ورود به جمع همسالان خود تلاش ميكند تا با بروز استعدادهايش، طرف توجه آنان واقع گردد. در اين سالها او معيارهاي گروهي را بر بسياري از مرزها و معيارهاي اجتماعي، مذهبي و خانوادگي ترجيح ميدهد. و از آنجا كه از مطرود شدن ميهراسد، با فعاليتهاي گروهي هم سويي و همدلي بيشتري نشان ميدهد. امروزه با توجه به گسترش زندگي شهرنشيني و زمانه درهم شكسته شدن صميميتها و پراكندگي خانوادهها، مسئله گروهگرايي غالبا به شكلهاي منفي جلوهگر ميشود و موجب پيدايش گروههاي هنجارشكن مانند رپ، هوي متال و دهها دسته و گروه كوچك و بزرگ در سطح كشوري يا بين المللي شده است.4. تشويق و تكريم:
نوجوان احترام خواه و تكريمپذير است. او در برابر همراهي با ارزشهاي موجود توقع تشويق و احترام دارد. از سوي ديگر علاقهمند است تنها رفتارهاي مسئولانهاش مورد توجه قرار گيرد و از خطاهايش چشم پوشي شود.پاسخگويي به اين نيازها ثمرات پرباري در پي دارد كه از جمله آنها ميتوان به اعتماد به نفس، احساس ارزش، توانايي، موفقيت و شايستگي اشاره نمود.5. استقلال:
بسياري از نوجوانان از تسلط والدين و مربيان بر رفتارهاي خود برميآشوبند و در صدد كسب استقلال برميآيند. استقلال اقتصادي و استفاده از آزاديهاي فردي و اجتماعي از مهمترين خواستههاي ايشان در اين دوران است. همين نياز موجب برخوردها و تنشهايي در روابط نوجوان، والدين و نيروهاي اجتماعي ميشود كه ميتوان با شكيبايي، پاسخگويي و مهرورزي در تعديل اين خواستها، قدمهاي مؤثري برداشت؛ به گونهاي كه با جهت دهي اين نياز، آسيبهاي اين مرحله را به حداقل رساند.6. نياز به مذهب و فلسفه زندگي:
بيگمان نوجواني يكي از عقيدتيترين دوران حيات انسان است. نوجوان به دنبال تكيه گاهي روحي ميباشد تا به مدد پشتيباني آن راز وجودي خود و علت هستياش را دريابد. گاه اين روحيه در وي چنان شدت مييابد كه به رياضتهاي سخت روي ميآورد. او در اين مرحله داراي احساسات و عواطف خالصانه و لطيفي ميشود كه كشش و جاذبه آن تمام وجودش را تحت تأثير قرار ميدهد. بر همين اساس است كه اميرمؤمنان در نامه خويش به فرزند دلبندش سير تربيت او را در آغاز بر مبناي آموزشهاي مذهبي قرار ميدهد و او را براي رويارويي با شبهههاي زمانه آماده مينمايد و ميفرمايد: «وَاَنْ اَبْتَدِئَكَ بَتَعْليمِ كِتابِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَتَأْويلِهِ وَشَرايِعِ الاِْسْلامِ وَاَحْكامِهِ وَحَلالِهِ وَحَرامِهِ لا اُجاوِزُ ذلِكَ بِكَ اِلي غَيْرِهِ، ثُمَّ اَشْفَقْتُ اَنْ يَلْتَبِسَ عَلَيْكَ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ فيهِ مِنْ اَهْوائِهِمْ وَآرائِهِمْ مِثْلَ الَّذي الْتَبَسَ عَلَيْهِمْ فَكانَ اِحْكامُ ذلِكَ عَلي ما كَرِهْتُ مِنْ تَنْبيهِكَ لَهُ اَحَبَّ اِلَيَّ مِنْ اِسْلامِكَ اِلي اَمْرٍ لا آمَنُ عَلَيْكَ بِهِ الْهَلَكَةَ؛6 پس در آغاز تربيتت تصميم گرفتم تا كتاب خدا را به همراه تفسيرش به تو بياموزم و شريعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام به تو تعليم دهم و به چيز ديگري نپردازم. پس از آن ترسيدم كه مبادا بينشهاي منحرف كه سبب پراكندگي و شبهه مردم گرديده است به تو نيز هجوم آورد؛ از اين رو آگاهي تو را از اين موارد بر ناراحتي و دغدغهام ـ از مواجهه تو با اين مسائل ـ ترجيح دادم تا تسليم هلاكتهاي اجتماعي نشوي.»7. نياز به رشد و كمال يافتگي:
با فرا رسيدن ايام نوجواني، نوجوانان تمايل دارند استعدادهاي خود را شكوفا ساخته از ظرفيتهاي خود بيشترين بهره را ببرند7. همين حس است كه سبب ميشود آنان بيهيچ هراسي در جادههاي سخت زندگي و شرايط دشوار گام نهند و در بسياري از مواقع قلههاي موفقيت را فتح نمايند. نمونه زيباي اين كمال يافتگي را كه بيشتر ناظر به روحيات ارزشي و حماسي است در دوران دفاع مقدس و حضور حماسي نوجوانان به خوبي ميتوان يافت.دوران شكفتن
با توجه به آنچه گفته شد ميتوان دوران نوجواني واز پي آن جواني را دوران شكفتن دانست؛ دوران طلايي و پر ارزشي كه تنها يكبار در زندگي انسان رخ ميدهد. سادگي و بيآلايشي اين دوران به همراه عشق خالص به رفتارهاي والا موقعيتي كم نظير را فراروي مربيان، مبلغان و والدين پرتلاش و مسئوليت شناس ميگذارد كه بهره برداري از آن موفقيتهاي دراز مدتي را به دنبال ميآورد. در واقع اين مرحله از زندگي همان دوران قوت و قدرتي است كه خداوند در كلام خويش در ميانه دو دوره ناتواني و سستي ميآورد و بيشترين تكاليف را براي همين دوران در نظر ميگيرد. «اللّهُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفا وَشَيْبَةً»8؛ «خدا همان كسي است كه شما را در حال ضعف آفريد و پس از آن ناتواني، قوت و توانايي بخشيد و بار ديگر پس از توانايي، ضعف و پيري را قرار داد.»نوجواني و عوامل مشكلزا
پس از آشنايي با برخي ويژگيهاي نوجوان، مناسب است نيم نگاهي به عوامل مشكلزاي اين دوران داشته باشيم؛ چرا كه با شناسايي اين علتها، مباني رفتاري نوجوانان مشخص ميشود و ميتوان در مواجهه با آنها روشهاي مناسب را برگزيد.الف) كشمكش رفتاري:
كودك به ناگاه وارد مرحلهاي جديد از زندگي ميشود. وي متوجه تغييراتي در خود ميگردد و سطح توقعات اطرافيان را از خود بيشتر ميبيند. از سويي در خود كششي اجتنابناپذير به سوي استقلال مييابد، ولي از ديگر سو نميتواند از حمايتهاي والدين و توجههاي بيدردسر دوران كودكي دست بكشد. بر همين اساس دچار كشمكش دروني گشته رفتارهاي متفاوتي از خود بروز ميدهد.ب) استقلالطلبي:
احساس هويت جديد به او اين امكان را ميدهد كه عليه تمامي مراجع وابستگي و قدرت از جمله پدر و مادر سركشي كند. بحثها و مجادلههاي طولاني، موضعگيري در برابر خواست والدين و مربيان، عدم انجام تكاليف و وظايف و در مواردي بزهكاري، از همين مسئله ناشي ميشود.ج) قدرت تحليلي:
دنياي نوجواني، دنيايي تحليلي ـ انتقادي است. نوجوان در خود توانايي تحليل مسائل را مييابد. نقاط مثبت و منفي ديگران را ميشناسد و الگوهاي گذشته خود را به نقد ميكشد و اعتماد خود را از ايشان دريغ ميدارد. از طرفي احساسات عاطفي نسبت به بزرگسالان به ويژه پدر، مادر و مربيان محبوب، او را دچار دوسوگرايي و كشمكش عاطفي ميكند.د) هدفشناسي:
با پديدار شدن علائم بلوغ جنسي و گسترش تواناييهاي فكري ـ منطقي، فرد نيز دچار تحول جدي ميشود. وي با پرسشهايي همچون «من كيستم؟» و «هدف من از زندگي چيست؟» روبرو ميگردد و ذهن جستجوگر او در پي يافتن پاسخي به اين پرسشها است و در تلاش است، تا شخصيتي يكپارچه براي خود بسازد. در اين دوره او با سه معيار كلي روبرو است.اول. ارزشهايي كه در دوران كودكي به وي ارائه گرديده است و مورد پذيرش والدين او است.دوم. ارزشهاي گروه همسالان كه همينك با آن درگير است.سوم. معيارها و ارزشهاي اجتماعي، مذهبي و فرهنگي جامعه.در اينجا چنانچه اين سه معيار با يكديگر همخواني داشته باشند، نوجوان ميتواند به آساني هويت خويش را شكل داده، جايگاه خود را بهبود بخشد؛ اما مشكل زماني آغاز ميشود كه اين معيارها با يكديگر ناهمخوان، متضاد و متعارض باشند و از وي وظايفي ناهماهنگ را درخواست نمايند. در اين فرض است كه او خود را در گرداب تعارضها، سردرگمي و اضطراب، ناتوان مييابد و براي فرار از اين مشكل وحشتزا به هر سويي پناه ميبرد.ه··) بلوغ جنسي:
رشد و نمو غدد داخلي و ترشخ هورمونهاي جنسي، نوجوان را در آغاز راهي سخت قرار ميدهد. كشش و انگيزهاي جدي براي ارتباط با غير همجنس در او بيدار گرديده است. وي در صدد است اين انرژي متراكم را در جايي آزمايش كند؛ اما از عواقب آن ميهراسد. با گسترش تمايلات جنسي، تغييراتي در سازمان جسمي و عضلاني او پديدار ميشود و زمينه را براي برخوردهاي خشن يا غير متعارف با دنياي خارج فراهم ميسازد. تحمل اين مشكلات، فشارهاي روحي بسياري بر وي وارد ميكند. اين حالت به ويژه زماني كه نوجوان دچار بلوغ زودرس شده است، مشكلات بيشتري را براي وي ايجاد ميكند و او را دچار انحرافاتي از قبيل مقاربت جنسي غيرمتعارف، خودارضايي، همجنسگرايي، حيوان بازي، نظر بازي يا... مينمايد9.و) بيتجربگي:
از جمله عللي كه ريشه بسياري از رفتارهاي به ظاهر غير خردمندانه نوجوانان به شمار ميرود، بيتجربگي و عدم آمادگي براي برخورد با مسائل و مشكلات است. نوجوان به واسطه عدم آشنايي و تجربه لازم، از حل مشكلات و مسائل ناتوان ميماند و در خود احساس عدم شايستگي كرده، دچار خود كم بيني ميشود. از زاويه ديگر، وجود روحيه عدم وابستگي نميگذارد وي دست ياري به سوي ديگران دراز كند و اين آغاز رفتارهاي غيرمعقول او است.ز) پرورش و آموزش:
محيطهاي تربيتي و آموزشي نيز به عنوان يكي از عوامل بسيار مهم در شكلدهي رفتارهاي نوجوان ميتواند مورد توجه قرار گيرد. درگيريهاي پدر و مادر با يكديگر يا فرزندان، محروميتهاي فرهنگي، سختگيري و مراقبتهاي بيش از حد يا رهاسازي و آزاديهاي نا بهجا، همگي از عوامل مشكلزا براي سلامت دوران نوجواني است.ح) شكافها و محروميتها:
از ديگر عوامل تاثيرگذار بر كردارهاي نوجوانان ساختار و اوضاع و احوال اقتصادي، اجتماعي و سياسي جامعه است. محروميتهاي مالي، شكافهاي اقتصادي، كمبود امكانات فرهنگي، نبود شرايط مناسب و مساوي براي پيشرفت همگان، نبود اماكن مذهبي و نيروهاي كارآمد و... از جمله اهرمهاي مهم براي ايجاد رفتارهاي نامناسب در نوجوان به شمار ميرود.در بخش بعدي اين مقاله، مشكلات روحي ايام نوجواني، واكنشهاي دفاعي نوجوان و انتظار از نوجوان را مورد بحث قرار داده و در پايان، به ارائه توصيههايي براي ارتباط بهتر با نوجوانان خواهيم پرداخت.ادامه دارد...1. نك: روانشناسي نوجواني، بلرو جونز، ترجمه رضا شاپوريان؛ همچنين «بلوغ»، موريس دبس، ترجمه حسن صفاري و دنياي نوجوان، محمد رضا شرفي، ص27.
2. جهت اطلاع بيشتر نك. هلن شاگتر و چنگيز بوئر، مشكلات نوجوانان، و راه حل آنها، ترجمه مجتبي جواديان، مشهد، دانشسراي عالي.
3. دنياي نوجوان، دكتر محمد رضا شرفي، ص157.
4. مسائل نوجوانان و جوانان، دكتر محمد خداياريفرد، ص28، با اندكي تصرف.
5. جهت اطلاع بيشتر از مباحث اين بخش مراجعه شود به: ظوابطي، مهدي، مباني مشكلشناسي كودكي و نوجواني، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، 1365.
6. نهج البلاغه، نامه 31.
7. جهت اطلاع نك: ابراهام فرلو، انگيزش و شخصيت، ترجمه احمد رضواني، مشهد: آستان قدس رضوي: 1367.
8. روم/ 54.
9. نك. روانشناسي و تربيت جنسي كودكان و نوجوانان، كوچيتكف ولاپيك، ترجمه محمد تقيزاده، انتشارات بنياد.