دنیای نوجوانی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دنیای نوجوانی (1) - نسخه متنی

علی اقلیدی نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دنياي نوجواني (1)

علي اقليدي نژاد

عبور از جاده‏هاي پر پيچ و خم زندگي هميشه به آساني ممكن نيست. و در اين ميان دوران پرمخاطره نوجواني از سخت‏ترين گذرگاههاي مسير زندگاني به شمار مي‏رود. نوجواني در واقع برزخي بين كودكي و جواني است. اين دوره آكنده از رفتارهاي متناقض، غرايز طوفان‏وار و تشنج زا مي‏باشد. در عين حال اين سنين نويد بخش تولدي دوباره در تمامي عرصه‏هاي جسمي، اجتماعي و ارزشي است، همچنين مي‏توان از اين ايام به عنوان «نقطه عطف زندگي» ياد نمود. از همين رواست كه روانشناسان نوجواني را با القاب و عناويني همچون «دوران منفي»؛ «زندگاني تشنج‏انگيز»؛ «دوران طوفان و فشار»؛ «تولد جديد»1 و... نام گذاري نموده‏اند.

نوجواني و ويژگيها

نوجواني دوراني انتقالي است و مانند هر مرحله انتقالي دچار نوعي ابهام است و همين ابهام باعث نوعي گم‏گشتگي در نوجوان مي‏شود. او در اين مرحله نه كودك است و نه بزرگسال. اگر كودكانه رفتار كند مورد سرزنش قرار مي‏گيرد و چنانچه بخواهد همانند بزرگترها عمل نمايد، با توجه به عدم تجربه كافي دچار مشكلاتي جدي خواهد شد. اين مسئله همراه جهش و تغييرات فيزيكي، عاطفي، جنسي و تغيير در نوع نگرشهاي ارزشي ـ اجتماعي، ويژگيهاي متفاوتي را براي نوجوان به دنبال مي‏آورد كه در ادامه به برخي از آنها مي‏پردازيم.

الف) ويژگيهاي عاطفي

1. عدم تعادل و بي‏ثباتي عاطفي:

نوجوان به سرعت خشمگين مي‏شود و در كنترل رفتار خويش ناموفق عمل مي‏كند. از سوي ديگر حاضر نيست به سخن و توصيه اطرافيان توجه نمايد، اما به زودي پشيمان شده، خود را سرزنش مي‏كند. از خصوصيات برجسته وي در اين دوره زود رنجي او است كه وابسته به غدد داخلي و ترشحات هرموني و نوع تربيت و آموزش وي مي‏باشد.


2. گرايش به همسالان:

به سوي دوستان و همسالانش گرايش دارد و دايره دوستيهايش را افزايش مي‏دهد. از اين رو ارزش بزرگسالان و والدين نزد او رو به كاهش مي‏گذارد و سطح ارتباط او با آنان پايين مي‏آيد. در واقع او در اين مرحله به سوي استقلال عاطفي گام برمي‏دارد.

3. انتقاد ناپذيري:

نوجوان تحمل شنيدن انتقاد را ندارد، اما به شدت از ديگران انتقاد مي‏كند. او ممكن است انتقاد را تا آنجا ادامه دهد كه روابط صميمانه خويش با والدين‏اش را به مخاطره بياندازد.

4. از خود گذشتگي:

حس فداكاري در او جلوه‏گر مي‏شود و در برابر ستم مي‏ايستد و حاضر نيست در برابر حرف زور ساكت بماند.

5. احساس شخصيت:

تلاش مي‏كند به ديگران بقبولاند فردي مستقل و كارآمد است؛ از اين رو از هر نوع بي‏توجهي آزرده خاطر مي‏شود و به شدت موضع‏گيري مي‏كند.

6. نااميدي:

در صورت شكست دچار يأس و افسردگي مي‏گردد. در مواقعي به گوشه تنهايي پناه مي‏برد و در حالتهاي افراطي به خاطر فرار از احساس سرشكستگي دست به بزه و خطا مي‏زند.

7. وضع ظاهري:

مقداري از وقت خود را صرف وضعيت ظاهري خود مي‏كند و سعي دارد خود را شخصي آراسته بنماياند. وي برخلاف دوران كودكي در پوشش و آرايش ظاهر خود سختگيري به خرج مي‏دهد و همين امر سبب درگيري او با مربيان و والدين مي‏شود.

8. تخيل:

نوجوان در اين دوران به خيال‏پردازي روي مي‏آورد و دنيايي رؤيايي براي خود مي‏سازد. اين مسئله گاه آنچنان شدت مي‏گيرد كه موجب سرزنش وي از سوي اطرافيان مي‏گردد.

9. آينده:

در عين حال نوجوان به سوي آينده نيز نيم نگاهي دارد و نگران سرنوشت تحصيلي، شغلي، اقتصادي، خانوادگي و اخلاقي خويش است. همين مسئله در مواردي وي را دچار پريشاني و اضطراب خاطر مي‏نمايد2.

10. دوستيها:

روان شناسان در اين دوران دست كم سه نوع دوستي را بيان مي‏كنند:

يكم: دوستيهايي كه نوجوان با همجنس و همسال خويش برقرار مي‏كند. اين نوع دوستيها با تقديم هديه و احساسات پاك به اوج خود مي‏رسد و نوعي انحصارطلبي در آن مشاهده مي‏شود.

دوم: نوجوان گاه با كودكان خردسال روابط صميمانه برقرار مي‏سازد و به حمايت از آنها مي‏پردازد. در اين گونه موارد از آنجا كه احتمال انحرافهاي جنسي وجود دارد مناسب است به دقت اين روابط مورد توجه والدين و مربيان قرار گيرد.

سوم: در نوع سوم دوستي بين نوجوان و شخص بزرگسال‏تر رخ مي‏دهد. در اين حال شخص بزرگ‏تر طرف اعتماد نوجوان قرار مي‏گيرد، حتي ممكن است اين رابطه به ارتباطي تنگاتنگ بدل شود. در اين موارد بايستي خانواده و اطرافيان نوجوان بر اين نوع دوستي نظارت كاملي را اعمال نمايند و از پاكي و صداقت دوست بزرگسال مطمئن شوند3.

ب) ويژگيهاي اجتماعي

با فرا رسيدن ايام نوجواني دو حس ارزشمند در نوجوان هويدا مي‏گردد. كهلبرگ روان‏شناس مشهور در همين رابطه مي‏گويد: «نوجواني مرحله‏اي انتقالي است كه با دو ويژگي كشف خويشتن و هويت‏يابي و تعالي اجتماعي همراه است.4»

1. مشاركت اجتماعي:

نوجوان در تلاش است با قبول مسئوليتها و مشاركت در فعاليتهاي جمعي براي خويشتن نوعي نقش و جايگاه اجتماعي تعريف نمايد. از اين رو به شناخت قوانين و مقررات اجتماعي و بررسي ارزشهاي اجتماعي روي مي‏آورد. در اين صورت اگر وي از راهنماييهاي به جاي اطرافيان برخوردار باشد، مي‏توان از او نقشي فعال و تا حدودي هماهنگ و ارزشمدار انتظار داشت و در غير اين صورت ممكن است اين حس به انحرافات اجتماعي بيانجامد.

2. هويت‏جويي:

در سالهاي آغازين نوجواني، پسران و دختران تحت نفوذ همسالان خود قرار دارند و براي ايشان هماهنگي با گروه دوستان بسيار با اهميت است، اما با گذر اين مرحله به تدريج نوجوان در جستجوي هويت خويش برمي‏آيد و به رفتارهايي مستقلانه اقدام مي‏كند. البته بايد توجه داشت كه ارائه آگاهيهاي لازم در زمينه‏هاي هويت ديني و ملي مي‏تواند كمك مثبتي به قوام شخصيت نوجوان در اين دوران باشد. از سوي ديگر بي‏توجهي به اين مسئله خطر «بحران هويت» را در پي دارد كه عواقب خطرناك و اسف بار آن مي‏تواند تا مدتها دامنگير شخص و جامعه وي شود.

نوجواني و نيازها

شناخت نيازهاي نوجوانان و پاسخگويي به آنها از مهمترين وظايف والدين و مربيان مي‏باشد. اين نيازها را مي‏توان به دو دسته نيازهاي زيستي و رواني تقسيم نمود.

الف) نيازهاي زيستي

اين نيازها شامل نوع تغذيه، خواب، استراحت، فعاليتها و... مي‏باشد و با توجه به تغييرات همه جانبه در دوران نوجواني مي‏توانند تا حدودي در بهداشت و بهبود وضعيت جسمي و روحي او موثر باشند.

ب) نيازهاي رواني

اين دسته از نيازها از دسته نخست مهمتر است؛ چرا كه بي‏توجهي به آنها موجب اختلالات شخصيتي و بيماريهاي رواني مي‏شود. بسياري از مردم آزاريها، بزهكاريها، افسردگيها، پرخاشگريها و بدبينيها، نتيجه عدم ارضاي كافي و به موقع اين نوع از نيازها است. از اين رو به صورت چكيده و فهرست‏وار به بررسي اين گونه نيازها مي‏پردازيم5:

1. محبت جويي:

نوجوان علاقه‏مند است تا دوست بدارد و دوست داشته شود؛ به تعبيري محبت كند و محبت ببيند. به همين خاطر وي در جستجوي محبت به هر سويي مي‏رود. و در اين ميان جمع دوستان، خانواده، مدرسه و... از جمله كانونهاي مورد توجه نوجوان است كه مي‏تواند اثرات مثبت يا منفي بر وي برجاي گذارد. بر پايه همين نيازها است كه برخي نوجوانان به دنبال عدم ارضاي اين حس به كانونهاي منحرف و خارج از خانواده و محيطهاي نامطلوب جذب مي‏شوند و در دام آنها گرفتار مي‏شوند.

2. امنيت‏خواهي:

بر خلاف ادعاهاي‏استقلال طلبانه دوران نوجواني، وي نيازمند به احساس امنيت خاطر و آرامش بوده، در مواقع اضطراب و هراس همواره در پي يافتن پناهگاه و ياراني است كه از او در برابر ناملايمات دفاع نمايند. به همين دليل وي به گروههاي حمايتگر جذب مي‏شود، هر چند اين گروهها از ديدگاه اجتماع ناپسند جلوه كنند.

3. نياز به مقبوليت و محبوبيت:

در اين سنين وي با ورود به جمع همسالان خود تلاش مي‏كند تا با بروز استعدادهايش، طرف توجه آنان واقع گردد. در اين سالها او معيارهاي گروهي را بر بسياري از مرزها و معيارهاي اجتماعي، مذهبي و خانوادگي ترجيح مي‏دهد. و از آنجا كه از مطرود شدن مي‏هراسد، با فعاليتهاي گروهي هم سويي و همدلي بيشتري نشان مي‏دهد. امروزه با توجه به گسترش زندگي شهرنشيني و زمانه درهم شكسته شدن صميميتها و پراكندگي خانواده‏ها، مسئله گروه‏گرايي غالبا به شكلهاي منفي جلوه‏گر مي‏شود و موجب پيدايش گروه‏هاي هنجارشكن مانند رپ، هوي متال و ده‏ها دسته و گروه كوچك و بزرگ در سطح كشوري يا بين المللي شده است.

4. تشويق و تكريم:

نوجوان احترام خواه و تكريم‏پذير است. او در برابر همراهي با ارزشهاي موجود توقع تشويق و احترام دارد. از سوي ديگر علاقه‏مند است تنها رفتارهاي مسئولانه‏اش مورد توجه قرار گيرد و از خطاهايش چشم پوشي شود.

پاسخگويي به اين نيازها ثمرات پرباري در پي دارد كه از جمله آنها مي‏توان به اعتماد به نفس، احساس ارزش، توانايي، موفقيت و شايستگي اشاره نمود.

5. استقلال:

بسياري از نوجوانان از تسلط والدين و مربيان بر رفتارهاي خود برمي‏آشوبند و در صدد كسب استقلال برمي‏آيند. استقلال اقتصادي و استفاده از آزاديهاي فردي و اجتماعي از مهمترين خواسته‏هاي ايشان در اين دوران است. همين نياز موجب برخوردها و تنشهايي در روابط نوجوان، والدين و نيروهاي اجتماعي مي‏شود كه مي‏توان با شكيبايي، پاسخگويي و مهرورزي در تعديل اين خواستها، قدمهاي مؤثري برداشت؛ به گونه‏اي كه با جهت دهي اين نياز، آسيبهاي اين مرحله را به حداقل رساند.

6. نياز به مذهب و فلسفه زندگي:

بي‏گمان نوجواني يكي از عقيدتي‏ترين دوران حيات انسان است. نوجوان به دنبال تكيه گاهي روحي مي‏باشد تا به مدد پشتيباني آن راز وجودي خود و علت هستي‏اش را دريابد. گاه اين روحيه در وي چنان شدت مي‏يابد كه به رياضتهاي سخت روي مي‏آورد. او در اين مرحله داراي احساسات و عواطف خالصانه و لطيفي مي‏شود كه كشش و جاذبه آن تمام وجودش را تحت تأثير قرار مي‏دهد. بر همين اساس است كه اميرمؤمنان در نامه خويش به فرزند دلبندش سير تربيت او را در آغاز بر مبناي آموزشهاي مذهبي قرار مي‏دهد و او را براي رويارويي با شبهه‏هاي زمانه آماده مي‏نمايد و مي‏فرمايد: «وَاَنْ اَبْتَدِئَكَ بَتَعْليمِ كِتابِ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَتَأْويلِهِ وَشَرايِعِ الاِْسْلامِ وَاَحْكامِهِ وَحَلالِهِ وَحَرامِهِ لا اُجاوِزُ ذلِكَ بِكَ اِلي غَيْرِهِ، ثُمَّ اَشْفَقْتُ اَنْ يَلْتَبِسَ عَلَيْكَ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ فيهِ مِنْ اَهْوائِهِمْ وَآرائِهِمْ مِثْلَ الَّذي الْتَبَسَ عَلَيْهِمْ فَكانَ اِحْكامُ ذلِكَ عَلي ما كَرِهْتُ مِنْ تَنْبيهِكَ لَهُ اَحَبَّ اِلَيَّ مِنْ اِسْلامِكَ اِلي اَمْرٍ لا آمَنُ عَلَيْكَ بِهِ الْهَلَكَةَ؛6 پس در آغاز تربيتت تصميم گرفتم تا كتاب خدا را به همراه تفسيرش به تو بياموزم و شريعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام به تو تعليم دهم و به چيز ديگري نپردازم. پس از آن ترسيدم كه مبادا بينشهاي منحرف كه سبب پراكندگي و شبهه مردم گرديده است به تو نيز هجوم آورد؛ از اين رو آگاهي تو را از اين موارد بر ناراحتي و دغدغه‏ام ـ از مواجهه تو با اين مسائل ـ ترجيح دادم تا تسليم هلاكتهاي اجتماعي نشوي.»

7. نياز به رشد و كمال يافتگي:

با فرا رسيدن ايام نوجواني، نوجوانان تمايل دارند استعدادهاي خود را شكوفا ساخته از ظرفيتهاي خود بيشترين بهره را ببرند7. همين حس است كه سبب مي‏شود آنان بي‏هيچ هراسي در جاده‏هاي سخت زندگي و شرايط دشوار گام نهند و در بسياري از مواقع قله‏هاي موفقيت را فتح نمايند. نمونه زيباي اين كمال يافتگي را كه بيشتر ناظر به روحيات ارزشي و حماسي است در دوران دفاع مقدس و حضور حماسي نوجوانان به خوبي مي‏توان يافت.

دوران شكفتن

با توجه به آنچه گفته شد مي‏توان دوران نوجواني واز پي آن جواني را دوران شكفتن دانست؛ دوران طلايي و پر ارزشي كه تنها يكبار در زندگي انسان رخ مي‏دهد. سادگي و بي‏آلايشي اين دوران به همراه عشق خالص به رفتارهاي والا موقعيتي كم نظير را فراروي مربيان، مبلغان و والدين پرتلاش و مسئوليت شناس مي‏گذارد كه بهره برداري از آن موفقيتهاي دراز مدتي را به دنبال مي‏آورد. در واقع اين مرحله از زندگي همان دوران قوت و قدرتي است كه خداوند در كلام خويش در ميانه دو دوره ناتواني و سستي مي‏آورد و بيشترين تكاليف را براي همين دوران در نظر مي‏گيرد. «اللّه‏ُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفا وَشَيْبَةً»8؛ «خدا همان كسي است كه شما را در حال ضعف آفريد و پس از آن ناتواني، قوت و توانايي بخشيد و بار ديگر پس از توانايي، ضعف و پيري را قرار داد.»

نوجواني و عوامل مشكل‏زا

پس از آشنايي با برخي ويژگيهاي نوجوان، مناسب است نيم نگاهي به عوامل مشكل‏زاي اين دوران داشته باشيم؛ چرا كه با شناسايي اين علتها، مباني رفتاري نوجوانان مشخص مي‏شود و مي‏توان در مواجهه با آنها روشهاي مناسب را برگزيد.

الف) كشمكش رفتاري:

كودك به ناگاه وارد مرحله‏اي جديد از زندگي مي‏شود. وي متوجه تغييراتي در خود مي‏گردد و سطح توقعات اطرافيان را از خود بيشتر مي‏بيند. از سويي در خود كششي اجتناب‏ناپذير به سوي استقلال مي‏يابد، ولي از ديگر سو نمي‏تواند از حمايتهاي والدين و توجه‏هاي بي‏دردسر دوران كودكي دست بكشد. بر همين اساس دچار كشمكش دروني گشته رفتارهاي متفاوتي از خود بروز مي‏دهد.

ب) استقلال‏طلبي:

احساس هويت جديد به او اين امكان را مي‏دهد كه عليه تمامي مراجع وابستگي و قدرت از جمله پدر و مادر سركشي كند. بحثها و مجادله‏هاي طولاني، موضع‏گيري در برابر خواست والدين و مربيان، عدم انجام تكاليف و وظايف و در مواردي بزهكاري، از همين مسئله ناشي مي‏شود.

ج) قدرت تحليلي:

دنياي نوجواني، دنيايي تحليلي ـ انتقادي است. نوجوان در خود توانايي تحليل مسائل را مي‏يابد. نقاط مثبت و منفي ديگران را مي‏شناسد و الگوهاي گذشته خود را به نقد مي‏كشد و اعتماد خود را از ايشان دريغ مي‏دارد. از طرفي احساسات عاطفي نسبت به بزرگسالان به ويژه پدر، مادر و مربيان محبوب، او را دچار دوسوگرايي و كشمكش عاطفي مي‏كند.

د) هدف‏شناسي:

با پديدار شدن علائم بلوغ جنسي و گسترش تواناييهاي فكري ـ منطقي، فرد نيز دچار تحول جدي مي‏شود. وي با پرسشهايي همچون «من كيستم؟» و «هدف من از زندگي چيست؟» روبرو مي‏گردد و ذهن جستجوگر او در پي يافتن پاسخي به اين پرسشها است و در تلاش است، تا شخصيتي يكپارچه براي خود بسازد. در اين دوره او با سه معيار كلي روبرو است.

اول. ارزشهايي كه در دوران كودكي به وي ارائه گرديده است و مورد پذيرش والدين او است.

دوم. ارزشهاي گروه همسالان كه همينك با آن درگير است.

سوم. معيارها و ارزشهاي اجتماعي، مذهبي و فرهنگي جامعه.

در اينجا چنانچه اين سه معيار با يكديگر همخواني داشته باشند، نوجوان مي‏تواند به آساني هويت خويش را شكل داده، جايگاه خود را بهبود بخشد؛ اما مشكل زماني آغاز مي‏شود كه اين معيارها با يكديگر ناهمخوان، متضاد و متعارض باشند و از وي وظايفي ناهماهنگ را درخواست نمايند. در اين فرض است كه او خود را در گرداب تعارضها، سردرگمي و اضطراب، ناتوان مي‏يابد و براي فرار از اين مشكل وحشت‏زا به هر سويي پناه مي‏برد.

ه··) بلوغ جنسي:

رشد و نمو غدد داخلي و ترشخ هورمونهاي جنسي، نوجوان را در آغاز راهي سخت قرار مي‏دهد. كشش و انگيزه‏اي جدي براي ارتباط با غير هم‏جنس در او بيدار گرديده است. وي در صدد است اين انرژي متراكم را در جايي آزمايش كند؛ اما از عواقب آن مي‏هراسد. با گسترش تمايلات جنسي، تغييراتي در سازمان جسمي و عضلاني او پديدار مي‏شود و زمينه را براي برخوردهاي خشن يا غير متعارف با دنياي خارج فراهم مي‏سازد. تحمل اين مشكلات، فشارهاي روحي بسياري بر وي وارد مي‏كند. اين حالت به ويژه زماني كه نوجوان دچار بلوغ زودرس شده است، مشكلات بيشتري را براي وي ايجاد مي‏كند و او را دچار انحرافاتي از قبيل مقاربت جنسي غيرمتعارف، خودارضايي، همجنس‏گرايي، حيوان بازي، نظر بازي يا... مي‏نمايد9.

و) بي‏تجربگي:

از جمله عللي كه ريشه بسياري از رفتارهاي به ظاهر غير خردمندانه نوجوانان به شمار مي‏رود، بي‏تجربگي و عدم آمادگي براي برخورد با مسائل و مشكلات است. نوجوان به واسطه عدم آشنايي و تجربه لازم، از حل مشكلات و مسائل ناتوان مي‏ماند و در خود احساس عدم شايستگي كرده، دچار خود كم بيني مي‏شود. از زاويه ديگر، وجود روحيه عدم وابستگي نمي‏گذارد وي دست ياري به سوي ديگران دراز كند و اين آغاز رفتارهاي غيرمعقول او است.

ز) پرورش و آموزش:

محيطهاي تربيتي و آموزشي نيز به عنوان يكي از عوامل بسيار مهم در شكل‏دهي رفتارهاي نوجوان مي‏تواند مورد توجه قرار گيرد. درگيريهاي پدر و مادر با يكديگر يا فرزندان، محروميتهاي فرهنگي، سختگيري و مراقبتهاي بيش از حد يا رهاسازي و آزاديهاي نا به‏جا، همگي از عوامل مشكل‏زا براي سلامت دوران نوجواني است.

ح) شكافها و محروميتها:

از ديگر عوامل تاثيرگذار بر كردارهاي نوجوانان ساختار و اوضاع و احوال اقتصادي، اجتماعي و سياسي جامعه است. محروميتهاي مالي، شكافهاي اقتصادي، كمبود امكانات فرهنگي، نبود شرايط مناسب و مساوي براي پيشرفت همگان، نبود اماكن مذهبي و نيروهاي كارآمد و... از جمله اهرمهاي مهم براي ايجاد رفتارهاي نامناسب در نوجوان به شمار مي‏رود.

در بخش بعدي اين مقاله، مشكلات روحي ايام نوجواني، واكنشهاي دفاعي نوجوان و انتظار از نوجوان را مورد بحث قرار داده و در پايان، به ارائه توصيه‏هايي براي ارتباط بهتر با نوجوانان خواهيم پرداخت.

ادامه دارد...


1. نك: روانشناسي نوجواني، بلرو جونز، ترجمه رضا شاپوريان؛ همچنين «بلوغ»، موريس دبس، ترجمه حسن صفاري و دنياي نوجوان، محمد رضا شرفي، ص27.

2. جهت اطلاع بيشتر نك. هلن شاگتر و چنگيز بوئر، مشكلات نوجوانان، و راه حل آنها، ترجمه مجتبي جواديان، مشهد، دانشسراي عالي.

3. دنياي نوجوان، دكتر محمد رضا شرفي، ص157.

4. مسائل نوجوانان و جوانان، دكتر محمد خداياري‏فرد، ص28، با اندكي تصرف.

5. جهت اطلاع بيشتر از مباحث اين بخش مراجعه شود به: ظوابطي، مهدي، مباني مشكل‏شناسي كودكي و نوجواني، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، 1365.

6. نهج البلاغه، نامه 31.

7. جهت اطلاع نك: ابراهام فرلو، انگيزش و شخصيت، ترجمه احمد رضواني، مشهد: آستان قدس رضوي: 1367.

8. روم/ 54.

9. نك. روان‏شناسي و تربيت جنسي كودكان و نوجوانان، كوچيتكف ولاپيك، ترجمه محمد تقي‏زاده، انتشارات بنياد.

/ 1