نکته هایی برای مبلغان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نکته هایی برای مبلغان - نسخه متنی

عبدالرحیم موگهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكته هايي براي مبلغان

عبدالرحيم موگهي




  • تا دسته دسته نرگس زين باغ چيده باشي
    بس نكته با تو گويم شايد نديده باشي



  • بس نكته با تو گويم شايد نديده باشي
    بس نكته با تو گويم شايد نديده باشي



در سه شماره پيشين، نكته هايي براي مبلغان بيان گرديد. اكنون به شش نكته ديگر اشاره مي كنيم.

نكته اوّل:

يكي از تعابير و اصطلاحات فقهي اين است كه فلان عمل را به «قصد رجاء» انجام دهيد. منظور از آن چيست؟

حضرت آيت الله فاضل لنكراني در اين باره فرموده اند: «رجاء» به معناي «اميد» و «قصد رجاء» به معناي «اميد ثواب» است. و در برخي از موارد كه گفته مي شود فلان كار را «رجاءً» انجام دهيد، بدين معنا است كه بعضي از كارهاي مستحب با دليل معتبر ثابت شده اند و انجام دادن آنها به قصد «ورود شرعي» مانعي ندارد؛ يعني مي توان آن كار مستحب را به عنوان اينكه از سوي شارع مقدس وارد و به آن دستور داده شده است، انجام داد؛ اما گاه دليل معتبر شرعي بر «استحباب» برخي از كارها وجود ندارد، بلكه دليل ضعيف و روايت غير معتبري بر مستحب بودن آنها هست. در اين صورت، اگر بخواهيم آن كار را بدين قصد انجام دهيم كه شارع مقدس، دستورش را داده و مستحب شرعي و از سوي او «وارد» شده است، انجام دادن آن كار با چنين قصدي جايز و صحيح نيست، بلكه بدعت و حرام است؛ زيرا حجت شرعي بر «استحباب» آن كار وجود ندارد و نسبت دادن آن به شارع مقدس دروغ است؛ ولي در همين موارد نيز، مي توان آن كار را با اعتماد به همان روايت ضعيف و غيرمعتبر انجام داد به اين اميد كه شايد همان روايت ضعيف و غيرمعتبر از سوي شارع مقدس صادر شده و انجام دادن آن كار، مطلوب او باشد. در اين صورت نيز، براي انجام دادن اين كار، ثواب اِنقيادي و اطاعت و بندگي، به انسان مي دهند.1

نكته دوم:

يكي از سؤالات شرعي كه گاه مطرح مي گردد اين است: آيا مراعات نوبت در اموري كه طبق نوبت به كار افراد رسيدگي مي شود، يك حق عقلايي و شرعي است و تخلف از آن حرام است؟

حضرت آيت الله مكارم شيرازي در پاسخ به اين استفتا فرموده اند:

در حال حاضر كه بسياري از كارها در اجتماع به صورت صف و قرار گرفتن در نوبت انجام مي گيرد، اين امر يك حق عقلايي شمرده مي شود و از بين بردن آن نيز نوعي ظلم به حساب مي آيد و مشمول ادله حرمت ظلم و تجاوز به «حقوقُ الناس» مي شود. البته در مواردي كه طبق عرفِ عُقلا استثنايي واقع مي شود، همچون بيمار اورژانسي در مطب دكتر و مانند آن، رعايت نكردن نوبت اشكالي ندارد.2

نكته سوم:

يكي از قالبهاي جالب و جاذب در تبليغ، تدريس، تحقيق و تأليف، قالب «شعر» است. بدين منظور، در هر شماره از مجله، اشعاري «موضوعي» و «كاربردي» را به شما تقديم و عرضه مي داريم. گفتني است كه موضوع نگاري و عنوان گذاريها از نگارنده است. اميد است كه به ذوق آيد و به دل نشيند.

يك. توحيد (بويژه براي شروع سخن)




  • چراغ هر كسي در خانه اوست
    به نام آن كه دل كاشانه اوست



  • به نام آن كه دل كاشانه اوست
    به نام آن كه دل كاشانه اوست



دو. امام زمان عليه السلام




  • تو بِهْ ز ماه بودي من اشتباه كردم
    يك شب جمال رويت تشبيه ماه كردم



  • يك شب جمال رويت تشبيه ماه كردم
    يك شب جمال رويت تشبيه ماه كردم



سه. امام خميني رحمه الله




  • من نمي دانم كه ايمان از كِيَ است
    من نمي دانم كه اسلام از كجاست



  • من نمي دانم كه اسلام از كجاست
    من نمي دانم كه اسلام از كجاست



كز نخستين روز دنبال وي است هر كسي دنبال چيزي مي رود




  • هم خُم است و هم مي است و هم ني است
    من «خميني» را ستايم زانكه او



  • من «خميني» را ستايم زانكه او
    من «خميني» را ستايم زانكه او



چهار. زبان حال جانبازان عزيز (بويژه جانبازان شيميايي)




  • اگر خونِ دل بود ما خورده ايم
    اگر داغ، شرط است ما بُرده ايم
    اگر دلْ، دليل است آورده ايم



  • اگر داغِ دل بود ما ديده ايم
    اگر دلْ، دليل است آورده ايم
    اگر دلْ، دليل است آورده ايم



(قيصر امين پور)

پنج. نكوهش طلب




  • پُل بسته اي كه بگذري از آبروي خويش
    دست طلب چو پيش كساني مي كني دراز



  • دست طلب چو پيش كساني مي كني دراز
    دست طلب چو پيش كساني مي كني دراز



(صائب تبريزي)

نكته چهارم:

سوره «كوثر» كه در شأن و مقام والاي همسر وليّ و ولايت، «حضرت فاطمه زهرا عليها السلام » نازل شده و در قرآن آمده است، داراي ويژگي هاي ممتاز زير است كه چگونگي و دانستن آن خالي از لطافت و ظرافت نيست:

يك. عبارت «إِنّآأَعطَيْناكَ» فقط يك بار در قرآن به كار رفته است.

دو. كلمه «الْكَوثَرَ» فقط يك بار در قرآن به كار رفته است.

سه. عبارت «فَصَلِّ لِرَبّكَ» فقط يك بار در قرآن به كار رفته است.

چهار. عبارت «وانْحَرْ» فقط يك بار در قرآن به كار رفته است.

پنج. عبارت «إِنَّ شانِئَكَ» فقط يك بار در قرآن به كار رفته است.

شش. عبارت «هُوَ الابْتَرُ» فقط يك بار در قرآن به كار رفته است.3

نكته پنجم:

اكنون كه سخن از شميم بهشت، حضرت فاطمه زهرا عليها السلام ، به ميان آمد، شايسته است به نكته ديگري اشاره نماييم و آن نكته اين است كه هنگام توسل به حضرت چنين مي گوييم و تلفظ مي كنيم:

«يا فاطِمَةَ الزَّهْراءِ أَدْرِكْنا!؛

اي فاطمه زهرا؛ ما را درياب!»

شايان گفتن است كه طبق قواعد دستور زبان عربي، چون كلمه «فاطمه» در اين جمله، «منادا» واقع شده و كلمه «الزَّهْرآء؛ درخشان و تابان» صفت براي «فاطمه» قرار گرفته است، هر دو كلمه در اين عبارت بايد به صورت مضموم، يعني به صورت «يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ» خوانده و تلفظ شوند و در اينجا مفهوم و معناي اضافه «فاطمه = مُضاف و الزهراء = مضاف اليه» وجود ندارد تا به صورت ««يا فاطِمَةَ الزَّهْراءِ» تلفظ گردد.

از سوي ديگر، چون منادا و مخاطب در اين جمله، زن و مؤنث است، بايد طبق قواعد دستور زبان عربي به جاي «أَدْرِكْنا» بگوييم: «أَدْرِكينا» پس اين جمله ندايي را بايد به صورت «يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ أَدْرِكينا» بگوييم و تلفظ كنيم؛ همان گونه كه در حالت استغاثه به حضرت نيز بايد به جاي ««يا فاطِمَةَ الزَّهْراءْ أغِثْنا»، بگوييم: «يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ (در حالت وقف = الزَّهْراءْ) أَغيثينا». و در صورتي كه از كلمه «فاطمه» استفاده نكنيم، بايد چنين بگوييم: «يا زهْراءُ (در حالت وقف = يا زَهْراءْ) أَدْرِكينا» و يا «يا زهْراءُ (در حالت وقف = يا زَهْراءْ) أغيثينا». و در موارد همسان آن، مانند توسل و استغاثه به حضرت زينب عليها السلام ، بايد چنين بگوييم: «يا زَيْنَبُ (در حالت وقف = يا زَيْنَبْ) أَدْرِكينا» و يا «يا زَيْنَبُ (در حالت وقف = يا زَيْنَبْ) أَغيثينا».

نكته ششم:

برخي بر اين عقيده اند كه ذكر «لا إله إلاّ اللّه » برترين ذكرهاست؛ اما برخي ديگر، از جمله اهل ولا، بر اين عقيده اند كه ذكر صلوات (اللهمّ صلّ علي محمّد و آل محمّد) برترين ذكرهاست، چرا كه هر ذاكري با گفتن اين ذكر، به سه اصل از اصول دين ـ بويژه اصل امامت و ولايت ـ شهادت مي دهد و اقرار مي كند و راه خويش را از ديگران متمايز و ممتاز مي سازد:

يك. اللّهمّ (اقرار به توحيد و وحدانيت)؛

دو. صلّ علي محمّد (اقرار به نبوت و رسالت)؛

سه. وءال محمّد (اقرار به امامت و ولايت).

اميد است كه خداي كريم، ما را جزء ذاكران و صلوات گويان و صلوات مداران قرار دهد و بپذيرد.

1. جامع المسائل، 2 جلد، چاپ پنجم، قم، [بي نا]، مطبوعاتي امير، 1377، ج 2، ص 172، س 374.

2. مجموعه استفتائات جديد، تهيه و تنظيم: ابوالقاسم عليان نژادي، 2 جلد، چاپ دوم، قم، مدرسة الامام علي بن ابي طالب، 1376، ج 1، ص 489، س 1592.

3. نگارنده در ذكر اين نكته، وامدار شفاهي استاد محسن قرائتي ـ حفظه اللّه ـ است.

/ 1