مایه های فقهی پیشوایان اهل سنت (7) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مایه های فقهی پیشوایان اهل سنت (7) - نسخه متنی

سید محمدکاظم مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

کلام اسلامي ـ شماره10، تابستان 73

مايه­هاي فقهي پيشوايان اهل سنت

(پژوهشي از گروه تحقيقاتي فقهه

سيدمحمد کاظم مدرسي

[محمدبن ادريس شافعي]

روشن شد که ابوحنيفه و مالک بن انس - پيشوايان مذاهب حنفي و مالکي - و همچنين ديگر بزرگان نامي دانش فقه اهل سنت، کم و بيش به فراخور ظرفيت وجودي و ديگر امکانات موجود، از حيات علمي معصومين - عليهم السلام - طرفي بسته و از اين رهگذر به گونه­اي - مستقيم و يا غيرمستقيم - خوشه­چيني کرده­اند.

در اين شماره برآنيم تا با استفاده از مدارک و شواهد تاريخي، به بررسي ريشه­هاي علمي محمدبن ادريس شافعي مؤسس مذهب شافعي - پرداخته و پي به ميزان بهره­گيري او از دانش اهل بيت - عليهم ­السلام - ببريم.

شافعي و محيط رشد علمي

گويند امام شافعي در شب فوت ابوحنيفه و در سال 150 قمري در عزه و يا عسقلان متولد گرديد.

پدرش که از طايفه قريش بود، براي امرارمعاش به سرزمين فلسطين رفت و در آنجا بدرود حيات گفت. شافعي در ايام شيرخوارگي تحت نظارت و سرپرستي مادر خود قرار گرفت و از آنجا به سوي مکه هجرت کرد. شافعي از جهت مادري داراي اصالت خانوادگي بود.

اکثر مورخان برآنند که مادر او فاطمه دختر عبدالله محض، فرزند حسن مثني و او نيز فرزند امام مجتبي - عليه­السلام - مي­باشد. برخي نيز معتقدند که مادر او فاطمه دختر عبدالله بن حسن بن حسين بن علي بن ابي­طالب - عليه­السلام - است. از اين جهت او نيز از طريق مادري وابسته به خاندان اهل بيت - عليهم السلام - و رسول الله - صلي الله عليه و آله و سلم - و سلم بوده است.

مادرش از ديدگاه مورخان، زني دانشمند و فقيه بود.

نوشته­اند روزي فاطمه به همراه زن و مردي ديگر، براي اداي شهادت در محکمه حاضر شد. قاضي محکمه از آنان خواست تا هرکدام جداگانه و بدون حضور ديگري شهادت دهند.

فاطمه برآشفت و با خواندن آيه هأن تضل إحديهما فتذکر احديهما الاخريه تفرقه را ميان دو زن در محکمه رد کرد. دادگاه نيز مجبور به پذيرش نظر فاطمه گرديد.

شافعي در زماني پابه عرصه وجود گذاشت که پيروان مذهب ابوحنيفه و مالک هرکدام افکار و عقايد امام مذهب ديگر را تخطئه کرده و به تمسخر مي­گرفتند. مکتب حديث ورأي خود نمايان و سرآغاز جنگ دو مذهب بود. مالکيان به جهت اعتماد بيش ازحد به حديث، به جمود و بي فکري متهم و حنيفيان به خاطر بي­اعتنايي به حديث و اعتماد بيش ازحد به عقليات و استحسانات، به بي ديني مورد اتهام قرار مي­گرفتند.

مکه و بخصوص مدينه پايگاه اهل حديث و عراق محلي براي اجتهادات افسار گريخته معرفي شده بود. گرچه در اين ميان نهضت علمي اهل بيت - عليه­السلام- كه پس از شهادت امام حسين - عليه السلام- به وسيله امام سجاد - عليه السلام- آغاز شده بود و با رهبري و نبوغ علمي و فکري امام باقر و امام صادق - عليهما السلام- به اوج خود رسيده بود، راه صواب را براي پويندگان حق­جو چونان خورشيد روشني افروز بر تارک گيتي جلوه­گر ساخته بود، اما افسوس و صد افسوس! که افکار مسلط حزب مخالف اهل بيت - عليهم­السلام- اجازه انديشيدن، رابطه داشتن با معصومين- عليهم­السلام و اشاعه آرا و افكار اهل بيت (ع)- را به هيچکس نمي­داد.

شافعي و باروري استعداد علمي

محمدبن ادريس در دامن فاطمه پرورش يافت و در اوان کودکي پس از هجرت از فلسطين، در شهر مکه اسکان يافت. او با وجود تنگدستي و فقر خانوادگي، ابتدا به فراگيري قرائت قرآن و سپس به حفظ احاديث «موطأ» پرداخت.

گويند روزي به خاطر نداشتن و نپرداختن حق­التعليم به استاد، از استفاده از کلاس درس مکتب محروم شد اما علاقه و انگيزه فراوان او به کسب دانش، مانع از سرخوردگي و بي ميلي او گرديد. لذا با ايستادن در بيرون مکتب و گوش فرادادن به آموزشهاي استاد و نيز پرس­وجو از ديگر شاگردان علاقه خود را اشباع مي­کرد.

او با رسيدن به دوران بلوغ جسمي و قابليت استفاده از حلقه­هاي درس، در مسجدالحرام حاضر مي­شد و در کنار ديگران به تعليمات صاحبان علم گوش مي­داد.

حلقه­هاي درسي که از طرف استادان صاحب نظر (اساتيد و معلماني که عموماً از مکتب علمي امام باقر و امام صادق -عليهما­السلام- و عبدالله بن عباس و ديگر وابستگان به علوم بنوي و ولوي بهره گرفته بودند.) در رشته­هاي گوناگون علوم اسلامي همانند تفسير و حديث و فقه تشکيل مي­شد، شافعي را مجذوب خود ساخته بود و او باکمال وجود از آنها بهره مي­جست.

عبدالرحمان شرقاوي در اين زمينه مي­نگارد:

«جلس (الشافعي) الي اهل الحديث والمفسرين من اتباع ابن عباس و الي العلماء والفقهاء من اتباع الامام جعفرالصادق... وکانوا جميعاً ينهلون من علم الامام علي بن ابي­طالب».

به طورکلي مي­توان مشايخ و استادان شافعي را در رشته­هاي حديث و فقه - با توجه به منطقه جغرافيايي - به چهار دسته تقسيم کرد: 1- استادان شافعي در مکه، 2- استادان شافعي در مدينه، 3- استادان شافعي در يمن، 4- استادان شافعي در عراق.

استادان شافعي در محضر اهل­بيت- عليهم­السلام-

اينک به فضل پروردگار برآنيم تا با معرفي مشايخ و استادان شافعي - در هر منطقه جغرافيايي - که توفيق درک محضر علمي اهل­بيت- عليهم­السلام- را داشته­اند، پي به مايه­هاي رشد علمي و انديشه فقهي او ببريم.

البته همانگونه که در شماره­هاي پيشين کراراً تذکر داده شد، اين بدان معني نيست که آرا و نظريات شافعي مطابق با فرهنگ اهل­بيت- عليهم­السلام- باشد؛ چرا که به قول معروف هميشه نتيجه تابع اخس المقدمتين است.

استادان شافعي درمکه

1. يحيي بن سليم

ابو زکريا يحيي بن سليم قرشي طائفي متوفاي 193 يا 194 يا 195 قمري، از مشايخ و استادان مورد احترام شافعي و از محدثين کثير الرواية اهل سنت است.

به گفته برقي - ره - و شيخ طوسي - ره - وي از شاگردان علمي محضر امام صادق عليه­السلام- است.

احمدبن حنبل گويد: او صاحب کتابي بود که در آن روايتهاي ابن خثيم ثبت شده بود.

قال أحمد: «کان قد اتقن حديث ابن خثيم کانت عنده في کتاب فقلنا له: اعطنا کتابک، فقال: اعطوني مصحفاً رهناً. قلنا: من أين لنا مصحف و نحن غرباء».

2- سفيان بن عيينة

ابو محمد سفيان بن عيينة بن أبي عمران هلالي کوفي متولد 107 و متوفاي 198 قمري، از اصحاب حديث و از صاحبان کرسي تدريس در مسجدالحرام بود.

برخي چون ابن نديم (297 - 380 ق) مذهب وي را شيعه زيدي ثبت کرده­اند.

او فقيهي صاحب نام، مفسري معروف و محدثي پرتوان بود که در محضر علمي امام صادق- عليه­السلام- تربيت علمي يافته و از آن حضرت نسخه­اي را روايت کرده است.

مرحوم برقي، کشي و شيخ طوسي، سفيان را در شمار اصحاب امام صادق- عليه­السلام- دانسته و از اهل ­سنت صاحب­نظراني چون ابونعيم اصفهاني و جمال­الدين مزي، امام صادق- عليه­السلام- را از مشايخ و استادان سفيان ياد کرده­اند.

سفيان علاوه بر استفاده مستقيم از محضر علمي اهل­بيت- عليهم­السلام-، در پاي درس شاگردان تربيت يافته اين مکتب نيز- چون ابان بن تغلب - حاضر مي­شد و از افادات آنان بهره مي­جست.

3- مسلم بن خالد

ابو خالد مسلم بن خالد مکي معروف به زنجي متوفاي 179 يا 180 قمري، از ديگر استادان برجسته شافعي بود.

او که صاحب کرسي تدريس فقه در مکه بود، برخي از مقامات علمي خود را مستقيماً از محضر مبارک امام صادق- عليه­السلام- به دست آورده بود.

مرحوم شيخ طوسي او را از اصحاب و راويان امام صادق- عليه­السلام- ياد مي­کند.

مسلم علاوه بر استفاده مستقيم از محضر اهل­بيت- عليهم­السلام- از شاگردان اين مکتب نيز بهره علمي گرفته است که از جمله مي­توان به ابواسامه زيدبن اسلم قرشي متوفاي 136 قمري، فقيه مدينه اشاره کرد.

همانگونه که در شماره قبل روشن شد، زيدبن اسلم از رجالي بود که با داشتن زيدبن اسلم از رجالي بود که با داشتن ارتباطهاي پياپي و حضور در پاي درس امام سجاد- عليه­السلام-، جزء اصحاب خاص آن حضرت و پس از ايشان در شمار اصحاب امام صادق- عليه­السلام- درآمد.

4. سعيد بن سالم

ابو عثمان سعيدبن سالم بن قداح مکي متوفاي حدود 190 قمري، از شاگردان و راويان امام صادق- عليه­السلام- و نيز از استادان و مشايخ کثير الروايه شافعي در تاريخ به شمار آمده است.

وي اگر چه در مکه ساکن بود اما به گفته شافعي فتاواي او مستند به مباني فقهي اهل عراق بوده است.

5. داودبن عبدالرحمان

ابوسليمان داودبن عبدالرحمان عطار مکي متولد 100 و متوفاي 174 قمري، از صاحبان کرسي تدريس فقه و حديث در مکه و از اساتيد برجسته سافعي به شمار مي­رفت.

به گفته شيخ طوسي - ره - وي نيز از شاگردان و راويان امام صادق- عليه­السلام- مي­باشد.

6. عبدالمجيد بن عبدالعزيز

ابوعبدالحميد عبدالمجيد بن عبدالعزيز بن ابي رواد ازدي مکي متوفاي 206 قمري، از مشهورترين راويان اخبار و حافظان حديث بود که قابليت و توفيق درک محضر امام صادق- عليه­السلام- را پيدا کرده بود.

او علاوه بر استفاده مستقيم از محضر علمي امام صادق- عليه­­السلام-، از علوم و دانشهاي شاگردان مکتب اهل­بيت- عليهم­السلام- بهره­گيري کرده است.

ذهبي و جمال­الدين مزي- دو مورخ شهير اهل­­سنت - مي­نويسند: عبدالمجيد از برجسته­ترين راويان آثار ابن جريح است و از طرفي به شهادت شيخ طوسي - ره - و ديگران، عبدالملک بن جريج از شاگردان علمي امام صادق و امام باقر- عليهما­السلام- به شمار مي­رود.

گواه بر ادعاي فوق روايتي است که محمدبن احمدبن يحيي با سند متصل از حسن بن زيد نقل مي­کند که او گفت: «کنت عند أبي عبدالله- عليه­السلام- فدخل عليه عبدالملک بن جريج المکي فقال له أبو عبدالله- عليه­السلام-: ما عندک في المتعة؟ قال: حدثني أبوک محمدبن علي عن جابربن عبدالله ان رسول الله صلي الله عليه­ و آله و سلم خطب الناس فقال: ايها الناس ان الله أحل لکم الفروج علي ثلاثة معان: فرج موروث و هو البتات و فرج غير موروث و هو المتعة و ملک أيمانکم».

استادان شافعي در مدينه

1. مالک بن انس

از معروف­ترين اساتيد شافعي، ابوعبدالله مالک بن أنس بن أبي عامر معروف به «امام المدينه» متوفاي 179 قمري و امام مالکيان است.

او علاوه بر استفاده­هاي مستقيم و فراوان علمي از محضر اهل­بيت- عليهم­السلام- دانستنيهاي زيادي را نيز بطور غيرمستقيم و توسط شاگردان علمي مکتب اهل­بيت- عليهم­السلام- که هرکدام شخصيتي بنام در محيط خود بودند، کسب کرده است.

مالک بن انس از طريق افرادي چون ربيعة الرأي، عبدالله بن يزيدبن هرمز، زهري، عبدالله بن دينار، عبدالله بن ذکوان، ابو الزناد، اسحاق بن عبدالله، ايوب سختياني، داود بن حصين، زيادبن ابي زياد، زيادبن سعد، زيدبن اسلم، سعيدبن أبي سعيد، سلمة بن دينار، ابو طواله مدني، صالح بن کيسان، صفوان بن سليم، عبدالله بن أبي بکر، هشام بن عروة، عبدالله بن فصل و عبدلله بن وهب توانست بهره­هاي فراوان علمي از دانشهاي ولوي که چيزي جز خزانه­هاي علوم نبوي نبود، ببرد.

2. ابراهيم بن سعد

ابو اسحاق ابراهيم بن سعدبن ابراهيم زهري مدني متولد 108 و متوفاي 183 قمري، از مشايخ و استادان بنام شافعي در مدينه و نيز از بزرگان روايي مورد اعتماد اهل­سنت است.

به شهادت شيخ طوسي - ره - ابراهيم، موفق به درک محضر علمي امام صادق- عليه­السلام- گرديده و در شمار اصحاب و راويان آن حضرت- عليه­السلام- قرار گرفت.

3. عبدالعزيز بن محمد

ابومحمد عبدالعزيز بن محمدبن الدراورديّ مدني متوفاي 187 قمري، از راويان و محدثان کثير الروايه اهل­سنت و نيز از اساتيد شافعي در مدينه بوده که به گفته شيخ طوسي - ره - و جمال­الدين مزي، وي چون ديگر مشايخ شافعي از محضر علمي و مجلس درس امام صادق- عليه­السّلام- تلمّذ كرده است.

عبدالعزيز علاوه بر بهره گيري مستقيم از علوم امام صادق - عليه­السّلام- از شاگردان اين مکتب نيز چون صفوان بن سليم زهري و ديگران کسب دانش کرده است.

4. ابراهيم بن محمد

ابواسحاق ابراهيم بن محمدبن ابي يحيي مدني متوفاي 184 يا 191 قمري، از ديگر شاگردان مجلس درس امام باقر و امام صادق- عليه­السلام- بوده که عنوان استادي را بر شافعي در تاريخ به خود نيز داده است.

وي با تلمذ در مکتب اهل­بيت- عليهم­السلام-، کتابها و متوني را از خود به يادگار گذاشت که بعدها نويسندگان و راويان اخبار از آنها کمال استفاده را بردند.

از آنجا که ابراهيم از شيعيان و اطرافيان امام باقر و امام صادق- عليهما­السلام- به حساب مي­آمد، مورد بي مهري و طعن برخي از نويسندگان و مورخان متعصب اهل­سنت قرار گرفت. اما در مقابل، عده ديگري از صاحب نظران معروف اهل­سنت او را توثيق و تمجيد کرده­اند.

به هرحال شافعي با توجه به شناختي که از ابراهيم بن محمد پيدا کرده بود، از ابتداي جواني تا اواخر عمر خود، کم و بيش از دانشهاي او بهره مي­گرفت.

ابن حبان بستي متوفاي 354 قمري به نقل از ابو حاتم، در زمينه بهره­گيري شخصيتهاي علمي اهل­سنت از ابراهيم مي­نويسد:

«ابراهيم بن ابي يحيي روي عنه ابن جريج و الشافعي فأما ابن جريج فانه يکني عنه و يسميه ابراهيم بن محمدبن أبي عامر و ابراهيم بن أبي عطاء و ابراهيم بن محمدبن أبي عطاء ولم يرو عنه الا الشيء اليسير؛ و أما الشافعي فانه کان يجالسه في حداثته و يحفظ عنه حفظ الصبي والحفظ في الصغر کالنقش في الحجر، فلما دخل مصر في آخر عمره فأخذ يصنف الکتب المبسوطة احتاج الي الأخبار ولم تکن معه کتبه فأکثر ما أودع الکتب من حفظه».

5. أنس بن عياض

ابوضمرة أنس بن عياض ليثي مديني متولد 104 و متوفاي بعد از 180 قمري، از دانشمندان و محدثين مورد اعتماد اهل­سنت و از استادان شافعي در مدينه مي­باشد.

وي نيز در پاي درس امام جعفر صادق- عليه­السلام- حاضر شده و از محضر پرفيض ايشان خوشه­هاي علمي برگرفته و سپس به شافعي منتقل کرده است.

شيخ طوسي - ره - و جمال­الدين مزي، انس را در زمره شاگردان و راويان امام صادق- عليه­السلام- ياد مي­کنند.

به گفته ابوالعباس نجاشي - ره - و شيخ طوسي - ره - انس، صاحب کتابي از امام جعفر صادق- عليه­السلام- بوده که شاگردان وي آن را نقل کرده­­اند.

انس علاوه بر استفاده مستقيم از محضر علمي امام صادق- عليه­السلام- از شاگردان علمي اين مکتب نيز (چونسلمة بن دينار، ربيعة بن أبي عبدالرحمان، صالح بن کيسان و صفوان بن سليم) کسب دانش و علوم اسلامي کرده است.

عبدالوهاب شاگرد امام صادق- عليه­السلام- و استاد شافعي در عراق ابو محمد عبدالوهاب بن عبدالمجيد بصري متولد 108 يا 110 و متوفاي 194 قمري، از بزرگان حديث نزد اهل سنت و از مشايخ شافعي در عراق مي­باشد.

شيخ طوسي در دو نقطه از کتاب رجال، اسم او را در شمار اصحاب و راويان امام صادق- عليه­السلام- ذکر مي­کند.

در مورد اول به عنوان «عبد الوهاب بن عبدالمجيد الثقفي البصري» و در مورد دوم بعنوان «عبدالوهاب بن عبدالمجيد الثقفي».

ابوجعفر احمد برقي و ابو عبدالله شمس­الدين محمد ذهبي و جمال­الدين مزي - هر سه عبدالوهاب را از جمله شاگردان و راويان امام صادق- عليه­السلام- دانسته و از او تجليل کرده­اند.

عبدالوهاب علاوه بر درک مستقيم محضر امام صادق- عليه­السلام- از افرادي چون ايوب سختياني، عبدالله بن عون و عبدالملک بن جريج که خود از شاگردان مکتب اهل­بيت- عليهم­السلام- بوده­اند، نقل روايت و استفاده­هاي علمي برده است.

اين بود گوشه­اي از واقعيتهاي پنهان ولي ملموس تاريخي که اصالت فرهنگ شيعي و وابستگي و نياز ديگر مکاتب و مذاهب به اين فرهنگ غني را به اثابت مي­رساند. اميد است در فرصتي ديگر با درک توفيقات ربوبي، به پاي بررسيهاي تاريخي پيرامون مذهب حنبلي نشسته و پي به ميزان وابستگي آن به مکتب تشيع ببريم.

پي نوشت‌ها:

. پايان ص84.

. پايان ص85.

. پايان ص86.

. پايان ص87.

. پايان ص88.

. پايان ص89.

. پايان ص90.

. پايان ص91.

. پايان ص92.

9

. بيهقي، مناقب الشافعي، 1/72 و 73.

. ابن خلکان، وفيات الأعيان: 4/165.

. دکتر مصطفي شکعه، الائمة الاربعة: 3/9.

. بقره /282.

. ابن خلکان، وفيات الأعيان: 4/164.

. ائمة الفقه التسعة: 150.

. رجال برقي: 31 و رجال الطوسي: 335، رقم 38.

. عبدالله بن عثمان بن خثيم.

. احمدبن حنبل، العلل و معرفة الرجال: 2/480، رقم 3150.

. فهرست ابن نديم: 332 و 334.

. نجاشي، رجال: 1/426، رقم 504.

. رجال البرقي: 41 و اختيار معرفة الرجال: 390، رقم 735 و رجال الطوسي: 212، رقم 163.

. رجال الطوسي: 309، رقم 471.

. ر.ک، به مجله کلام اسلامي، سال سوم، شماره اول: 89.

. شيخ طوسي - ره -، رجال: 204، رقم 30.

. جمال­الدين مزي، تهذيب الکمال: 10/457.

. ابن حجر، تهذيب التهذيب: 4/31، رقم 51.

. رجال: 190، رقم 19.

. شيخ طوسي، رجال: 239، رقم 258.

. سير اعلام النبلاء: 9/434، رقم 162 و تهذيب الکمال: 18/271، رقم 3510.

. رجال الطوسي: 232، رقم 162.

. شيخ طوسي ، تهذيب الاحکام: 7/241، رقم 1051.

. در اين زمينه بنگريد به نشريه تخصصي کلام، سال دوم، شماره چهارم: 98 و مجله تخصصي کلام اسلامي، سال سوم، شماره اول: 86.

. رجال الطوسي: 144، رقم 28.

. رجال الطوسي: 235، رقم 191 و تهذيب الكمال : 18/188

. نجاشي در اين زمينه مي­نگارد: «حکي بعض أصحابنا عن بعض المخالفين: ان کتب الواقدي، سائرها انما هي کتب ابراهيم بن محمدبن أبي يحيي، نقلها الواقدي و ادعاها و ذکر بعض أصحابنا: ان له کتابا مبوبا في الحلال و الحرام عن أبي عبدالله - عليه­السلام-» رجال، 1/85 و 86. مرحوم برقي و شيخ طوسي نيز او را از اصحاب امام باقر و امام صادق - عليهما السلام - دانسته اند. رجال برقي: 27 و رجال طوسي: 144، رقم 24.

. مرحوم سيد محسن امين توثيقات و تمديحات دانشمندان اهل­سنت را در حق ابراهيم جمع­آوري و به رشته تحرير درآورده است که از آن جمله مي­توان به ميزان اعتماد شافعي نسبت به استاد خود - ابراهيم بن محمد - پي برد. بنگريد به اعيان الشيعة: 2/210 و 211.

. کتاب المجروحين: 1/107.

. رجال الطوسي: رقم 193 و تهذيب الکمال: 3/349، رقم 567.

. رجال نجاشي: 1/266، رقم 267 والفهرست: 63، رقم 124.

. جمال­الدين مزي، تهذيب الکمال: 3/349، رقم 567.

. رجال­الطوسي: 238، رقم 247 و 267، رقم 721.

. رجال­البرقي: 25 و سير اعلام النبلاء: 23719، رقم 67 و تهذيب الکمال: 18/503، رقم 3604.

/ 1