متکلمان شیعه (4) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

متکلمان شیعه (4) - نسخه متنی

اکبر ترابی قمشه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نوبختيان

دانشمندان بزرگ امامي

متكلمان شيعه (4)

اكبر ترابي قمشه­اي

خاندان نوبخت، سلسله دانشمندان ايراني تباري‌اند كه پس از قبول اسلام در راه اعتلاي آن و نشر معارف و علوم و آداب اسلامي گامهاي بلندي برداشته و خدمات قابل توجهي نموده‌اند. بزرگان اين خانواده از نيمه اول قرن دوم تا اوايل قرن پنجم هجري، در بغداد يا مصدر كارهاي حكومتي و ديواني و يا در مسند مباحث كلام، حديث و ادبيات به تبيين علوم و معارف دين پرداخته بوده­اند.

نسب اين خاندان به «نوبخت منجم» مي‌رسد. وي قبل از به خلافت رسيدن منصور دوانيقي در اهواز محبوس بود. بنا بر حكايت خطيب بغدادي از اسماعيل بن علي نوبختي، وي در زندان با منصور ملاقاتي داشت و بشارت خلافت را به او داد و از نوشته­اي گرفت تا پس از تصدي حكومت، وي را به دربار راه دهد. منصور عباسي به وعده خود وفا كرد و پس از خليفه شدن او را به سمت «منجم» دربار منسوب كرد. نوبخت نيز آيين اسلام را پذيرفت و خود را تحت ولايت خليفه درآورد.

پايه­ريزي شهر بغداد به دستور منصور عباسي در ساعتي كه نوبخت منجم، تعيين كرده بود، آغاز شد. زماني كه نوبخت رو به ناتواني و پيري رفت فرزند خود را به خليفه معرفي كرد؛ خليفه با اعطاي كنيه «ابوسهل» وي را به جاي پدرش برگزيد.

ابن نديم مي‌نويسد: آل نوبخت به ولايت علي و فرزندانش مشهورند ليكن دليلي بر تشيع نوبخت و فرزندش ابوسهل نداريم. نسل نوبخت از طريق فرزندش ابوسهل كه داراي ده پسر بود ادامه يافت و از اين ذرّيه با بركت، ستارگان فروزاني در آسمان علم و فضيلت و ولايت درخشيدند و با فروغ خويش به علم حديث و كلام و ادب جلوه اي ديگر بخشيدند.

نايب خاص امام زمان عليه السلام

در ميان خاندان نوبختي كسي به جلالت و عظمت، ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي قدس سرّه نمي­رسد. انسان پاك و وارسته‌اي كه به فرمان ولي‌عصر -روحي له الفداه- به دست محمد بن عثمان نماينده خاص آن حضرت به عنوان سومين نايب خاص انتخاب و به شيعيان و دلباختگان امامت و حقيقت معرفي گرديد.

شيخ طوسي درباره اين بزرگ‌مرد تاريخ مي‌نويسد: عاقلترين مردمان نزد مخالف و موافق بود. از ابوسهل نوبختي پرسيدند: چرا امر نيابت به ابوالقاسم حسين بن روح داده شد و به تو نرسيد؟ گفت: خانواده نبوت داناترند به اين كه چه كسي را انتخاب كنند. من مردي هستم كه با دشمنان ملاقات دارم و با آنان مناظره و گفتگوي علمي دارم اگر به مكان امام زمان ـ عج اله تعالي فرجه الشريف ـ آگاه مي­شدم همان گونه كه شيخ ابوالقاسم به آن داناست، در هنگام محاجّه نيازمند مي­شدم ديگران را به مكان امام عليه السلام راهنمايي كنم در حالي كه نايب بزرگوار حضرت، اگر امام زمان را در زير دامن خود پنهان كرده باشد و گوشتش را با قيچي بچينند هرگز او را نشان ندهد.

چنين مردي را با چنين صلابتي و عقيده پاكي، انتخاب كردند تا مدّت بيست و دو سال (304-326) واسطه بين شيعيان و امامشان باشد. مشكلات آنان را حل و به مسائل و احكامشان رسيدگي كند.

ابوسهل اسماعيل بن علي نوبختي

وي يكي از مشهورترين دانشمندان و متكلمان خاندان نوبختي است در سال 237 هجري ديده به دنيا گشود و پنجاه و يك سال از عمرش را در ايام غيبت صغري (260-328) سپري كرد. با تحصيل علوم، در علم كلام و حديث شهره زمان خويش گشت.

«ذهبي» او را كاتبي بليغ و شاعر معرفي كرده است، ليكن تمامي شهرت او مرهونِ اشتغالش به علم كلام و احتجاج با مخالفان اماميه است. وي در زمره كساني به حساب آمده كه به دفع شبهات دشمنان بر مسئله امامت پرداخت و آن را از اصول دين به شمار آورده است.

از گفتار نجاشي درباره ابوسهل، استفاده مي‌شود كه نامبرده در دواير دولتي بني عباس داراي شغل و مقام مهمي بوده است: «براي او جلالت و مقامي همپايه وزيران و نويسندگان در دين و دنيا بود و استاد متكلمان امامي مذهب و غير ايشان بوده است».

شيخ طوسي او را بزرگِ متكلمان بغداد و رئيس آنان و شيخ خاندان نوبختي در زمان خويش معرفي مي‌كند.

ابن خلكان در ترجمه شاگردش ابوالحسن ناشي مي‌نويسد:

كلام را از ابوسهل اسماعيل بن علي نوبختيِ متكلم فراگرفت، نوبختي از بزرگان شيعه و صاحب تصانيف زيادي است.

شهرستاني نام او را در شمار بزرگان رجال امامي مذهب و مؤلفان و مصنفان آورده است.

ابن حجر گويد: از بزرگان معتزلي مسلك است كه طوسي نامش را در زمره بزرگان شيعي ذكر كرده است.

روايت شيخ طوسي، در جلالت و عظمت اين دانشمند جليل‌القدر كافي است. وي، او را بي­نياز از هر توثيق توصيف مي‌كند. وي چنان در قلوب مردم زمان خود جا كرده بود كه او را سزاوار احراز منصب نيابت خاصّه امام زمان ـ روحي له الفداه ـ مي‌دانستند.

وي كه يكي از مدافعان سرسخت ولايت و امامت بود با كمك بعضي از خاندانهاي ديگر شيعي از دو سو به ياري مذهب شتافت؛ از سويي با استفاده از مجاري سياسي به رفع تفرقه از فرقه اماميه و دفع مخالفان كينه­توز تفرقه­افكن پرداخت و از سويي ديگر به وسيله كلام و بذل مجاهدتهاي علمي و برپايي مجالس مناظره كلامي، شايعات و اشكالات آنان را جواب داده، نقشه‌هاي دشمن را نقش بر آب كرد. خدمات وي به مذهب از چنان اهميتي برخوردار بود و نقش بسزايي در حفظ و تأييد و تثبيت اصول دين و اركان مذهب اماميه داشت كه به حق او را به «شيخ المتكلّمين» ملقب ساخت.

به گفته برخي از نويسندگان معاصر، مي‌توان اصولي‌ترين خدمات اين مرد بزرگ را در دو نقطه اساسي متمركز كرد:

الف: در اصول اعتقادات، ابوسهل علاوه بر پشتيباني و دفاع از عقايد اساتيد و متكلمان سلف امامي، به زدودن پيرايه‌ها و تهمتهايي كه دشمنان شيعه بر اين فرقه بسته بودند پرداخت و لوث افتراي رؤيت و تشبيه و تجسيم را از عقايد امامي پاك و به طور آشكار و صريح نظرياتش را در استحاله رؤيت خداوند و حدوث عالم بيان كرد.

ب: در باب مسئله امامت، گذشته از تمسّك به ادله سمعيه و نقليه و نصوص جلي و خفي در اثبات خلافت مولي­‌الموحدين امير مؤمنان علي عليه السلام ، براي اثبات وجوب امامت و عصمت و اوصاف امام به ادله عقليه استناد كرده و با نوشتن كتابهاي متعدد و مختلف در موضوع امامت و ردّ عقايد ديگران عمرش را سپري كرد. نوشته‌ها و آرا و افكارش، جميع تأليفات دانشمندان پيش از او را تحت‌الشعاع قرار داده و وي را مرجع و مقتداي متكلمان پس از او قرار داد. متكلمان بزرگ امامي در قرن چهارم و پنجم همانند شيخ مفيد و نجاشي و سيد مرتضي و شيخ طوسي با يك واسطه يا دو واسطه شاگردان اين مرد بزرگ‌اند.

ابوسهل در دوران غيبت صغري

چنان كه يادآور شديم ابوسهل (متوفي 311 هـ) پنجاه و يك سال از عمر هفتاد و چهار ساله خويش را در دوران غيبت صغري سپري كرد. در اين دوران دشوار و بحراني كه دشمنان اماميه با همكاري خلفاي عباسي براي نابود كردن تعاليم راستين با تمام قوا به ميدان آمده بودند و از سويي انشعابات و جهالتهاي بعضي از شيعيان جاهل هواپرست همانند عذافريها، عبرياني‌ها، حلاج‌ها و...، وظيفه سنگيني بر دوش بزرگان و دانشمندان اماميه گذاشته و هدايت اين فرقه به رياست ابوالقاسم حسين بن روح و هدايت ابوسهل و... بوده است و با زيركي تمام، ترفند‌هاي حلاج صوفي كه دعوي با بيت امام زمان عليه السلام را داشت ، آشكار كرد. زماني كه حلاج براي ابوسهل ‌نامه نوشت و او را به آيين خود فرا خواند، اين پير روشن ضمير به فرستاده او گفت: به حلاج بگو: احتياج به معجزه و آيت بر دعوي خود ندارد اگر راست مي‌گويد موي سپيد مرا به سياهي تبديل كند تا نيازمند خضاب نباشيم.

حلاج كه تير خود را به خطا ديد از او دست برداشت ليكن ابوسهل در تمام مجالس اين قضيه را مطرح و به استهزاي حلاج مي‌پرداخت.

ابن نديم در اين باره مي‌نويسد: او از حلاج و ابن عذافر -هر دو نفر ادعاي بابيت امام زمان را داشتند- درخواست كرد بر جلوي سرش موي برويانند تا خلقي را به طاعت آنان وادار كند، امّا هر دو فهميدند در دعوت از ابوسهل راه خطا پيموده‌اند.

نسبت ناروا به ابوسهل

ابن نديم نسبتي ناروا به ابوسهل داده است. وي مي‌نويسد:

«ابوسهل، درباره امام زمان عقيده ويژه‌اي داشت و كسي پيش از وي چنين عقيده‌اي نداشت. او مي‌گفت فرزند امام حسن عسكري، امام زمان است ليكن در زمان غيبت از دنيا رفت و فرزندش به جاي او نشست و اين جايگزيني پسر به جاي پدر تا زماني كه خداوند اراده ظهور آن حضرت كند؛ ادامه خواهد داشت».

اين مطلب، با آنچه شيخ صدوق در كمال‌الدين از كتاب «التنبيه» ابوسهل نقل مي­كند و با شاهد بودن او در انتصاب حسين‌بن روح به نيابت خاصه و با پذيرفتن اوامر نواب خاصه امام زمان از سوي او منافات دارد.

تأليفات ابوسهل

هر چند ابن نديم و نجاشي و طوسي قريب چهل و دو كتاب براي او ثبت كرده‌اند اما متأسفانه هيچ‌يك از تأليفاتش به دست ما نرسيده است. از اسامي اين مجموعه كتاب استفاده مي‌شود اكثر اين رساله‌ها در علم كلام و تثبيت امامت است همانند: كتاب الاستيفاء، كتاب التنبيه، كتاب الراد علي الطاطري،الجمل، الرد علي محمد‌بن الأزهر و... .

شاگردان ابوسهل

مؤلف خاندان نوبختي نام شش نفر از شاگردان او را به ترتيب زير بيان مي‌كند:

علي بن اسماعيل فرزندش؛

ابوالحسن علي‌بن عبدالله الناشي الصغير متكلم و شاعر معروف؛

مظفربن ‌محمد بلخي استاد شيخ مفيد؛

ابوالحسن محمد‌بن بشر سوسنگردي؛

ابوعلي حسين بن قاسم كوكبي؛

ابوبكر محمد‌بن يحيي صولي كاتب و اديب مشهور.

3. حسن بن موسي نوبختي

از دانشمندان و متكلمان بزرگ خاندان نوبختي، ابومحمد حسن‌بن موسي متكلم و فيلسوف است كه متأسفانه جز چند سطري كه ابن نديم و ديگران درباره او نوشته‌اند چندان از جزئيات زندگيش اطلاع نداريم.

ابن نديم گويد: جماعتي از مترجمان كتب فلسفي نزد او جمع مي‌شدند و هر يك از معتزله و شيعه او را از خود مي‌شمارد ولي به شيعه نزديكتراست؛ زيرا آل نوبخت به ولايت علي و فرزندانش در ظاهر معتقدند. وي به جمع آوري كتب مي‌پرداخت و به خط خويش كتابهاي زيادي استنساخ كرد و مصنفات و تأليفاتي در كلام و فلسفه و غير آن دارد.

شيخ طوسي در رجال او را توثيق و در فهرست به آنچه از ابن نديم ذكر كرديم اشاره كرده است.

نجاشي مي‌نويسد: شيخ متكلم ما، كه بر همگنان خويش در قرن سوم و بعد از آن برتري داشت براي او كتابهاي زيادي است از جمله: كتاب فرق‌الشيعه، كتاب الراد علي فرق الشيعة ما خلا الإمامية، كتاب الجامع في الإمامة و كتاب الآراء و الديانات و... . تعداد كتابهاي او را 42 كتاب ذكر كرده‌اند. تنها كتاب باقي‌مانده و به او منسوب است «فرق‌الشيعة» مي‌باشد. موضوع آن شرح افتراق فرقه‌هاي شيعي به شعب مختلف است، هر چند در انتساب اين كتاب به سعد‌بن عبدالله اشعري يا ابومحمد نوبختي بين دانشمندان اختلاف است.

4. ابواسحاق ابراهيم نوبختي

از متكلمان مشهور و جليل‌القدر خاندان نوبختي است، متأسفانه شرحي از زندگاني اين دانشمند امامي در دست نيست و تنها اثر باقيمانده از وي كتاب ياقوت است كه توسط ابن ابي‌الحديد و پس از آن به وسيله علامه حلّي شرح شده و شرح اخير كه متضمن متن كتاب است، اينك در دسترس است.

از مطالب كتاب مي‌توان استنباط كرد كه عصر او مقارن با غيبت صغري بوده؛ زيرا مسئله غيبت و اشكالات اهل سنت را بر آن مطرح و جواب گفته است.

علامه حلّي درباره او مي‌نويسد: «شيخنا الأقدم و أُستاذنا الأعظم أبوإسحاق إبراهيم بن نوبخت»؛ ولي بيش از اين مقدار اطلاعي به ما نمي‌دهد. كتاب او شامل پانزده مقصد و هر مقصدي مشتمل بر مسائلي است. همانند ديگر كتابهاي كلامي متقدمان، كتاب خود را با بحث در نظر و علم و اقسام آن شروع و به دنبال آن در جوهر و عرض و موجودات و اثبات صانع و صفات او، عدل، آلام و اعواض، قدرت و تكليف و لطف، وعد و وعيد و مقصد چهاردهم در نبوت و مقصد پانزدهم در امامت پايان مي‌برد. پس از علامه نيز بعضي از دانشمندان به شرح ياقوت پرداخته‌اند.


. خطيب بغدادي، تاريخ بغدادي: 10/54

. خطيب بغدادي، تاريخ بغدادي: 1/67.

. اعيان الشيعة: 2/94.

. اعيان الشيعة: 2/94.

. غيبت، طوسي، ص 236.

. غيبت، طوسي، ص 240.

. تاريخ اسلام، ص 409، وقايع320.311.

. خاندان نوبختي، ص 102.

. نجاشي، رجال، ص 31.

. طوسي: الفهرست، ص 12.

. ابن خلكان، وفيات الأعيان: 2/96.

. شهرستاني، ملل و نحل.

. ابن حجر، لسان التهذيب.

. غيبت طوسي، ص 236.

. خاندان نوبختي، ص 103.

. اعيان الشيعة: 2/386

. غيبت، طوسي، ص 247.

. فهرست ابن نديم، چاپ مؤيد، ص225، 241.

. همان مدرك، ص 225.

. كمال‌الدين، صدوق.

. غيبت، طوسي، ص226، 240.

. ابن نديم، ص225؛ الفهرست، طوسي، ص12، رجال نجاشي، ص31.

. ابن نديم، ص225.

. خاندان نوبختي، ص105؛ اعيان‌الشيعة: 3/386.

/ 1