مقبوليت مردمي - امام خمینی (ره)، حکومت دینی و مشروعیت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی (ره)، حکومت دینی و مشروعیت - نسخه متنی

مجید قاسمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقبوليت مردمي

بحث جايگاه مردم، در انديشه سياسي امام خميني، از اهميت خاصي برخوردار است. با ذكر مطالب گذشته، ممكن است، اين تصور به وجود آيد كه مردم موجوداتي ناقص، غيرقابل هدايت و... هستند كه محكوم به اطاعت از يك حكومت، قانون و حاكم از پيش تعيين شده هستند. به صورت كلي بايد گفت كه رابطه مستقيمي ميان مباحث كلامي امام و مباحث سياسي ايشان، وجود دارد. از نگاه امام حتي در شناختن توحيد و رسيدن به خداوند كه مقصد اعلاي خلقت مي باشد، اجباري وجود ندارد. به عبارت ديگر داشتن اختيار براي انسان در رسيدن به سعادت و شقاوت، از ويژگيهاي خاصي است كه تمام نكات مثبت و منفي انسان را در بر مي گيرد. همان طور كه قبلاً گفته شد، حكومت ديني، بستر ساز سعادت انسان است و در اين بستر، برنامه هاي لازم براي او اجرا مي شود. و حكومت، حق ندارد كه با سوء استفاده از «نفسانيت» مردم، آنها را اجبارا به خداوند برساند. دقيقا به همين دليل، مردم نه تنها مختار در انتخاب راه سعادت و شقاوت هستند، بلكه اختيار كامل در انتخاب نوع حكومت و زمامدار آن دارند. اگر چه در ديد كلامي امام، انسان محتاج هدايت و تربيت است، قانون الهي، يگانه قانون شفابخش هستي مي باشد، و اسلام جامع ترين دين الهي براي سعادت بشر مي باشد و حكومت ديني بستر اين سعادت است، ولي استفاده از اين قوانين و برنامه ها، منوط به اختيار و اراده انسان در پذيرش و عدم پذيرش آنها مي باشد.

نكته مهمي كه در انديشه سياسي امام، هميشه وجود داشته است، نگاه مثبت به ملت جمهوري اسلامي مي باشد. امام، جمهوري اسلامي را همان حكومت مطلوبي مي داند كه قدم اوليه رسيدن انسان به سعادت را برنامه ريزي مي كند و مردم ايران را كساني مي داند كه با انتخاب اين نظام خود را در اين بستر، قرار دادند و از اين رو، در مسير «انسان شدن و سعادت كامل» مي باشند. امام در اين باره مي گويد:

«من با جرأت مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله صلي الله عليه و آله و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين عليه السلام و حسين بن علي عليه السلام مي باشند.»14

اين برتري در جهت اعتقاد به خداوند و ايمان به هدف مي باشد كه

«همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حيات جاويدان. با آن كه نه در محضر مبارك رسول اكرم صلي الله عليه و آله هستند و نه در محضر امام معصوم عليه السلام و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است... و ما همه مفتخريم كه در چنين عصري و در پيشگاه چنين ملتي مي باشيم.»15

چرا امام با توجه به مباني فكري خود درباره سرشت پليد انسان، اينچنين از مردم ايران تمجيد مي كند؟ چون شرط هدايت، آگاهي و انتخاب آزادانه سعادت مي باشد. اگر انسان خود را در اين مسير قرار داد، همه شرايط و عوامل و مهمتر از همه، خداوند او را ياري مي كند و حكومت ديني موظف است كه از طرف خداوند، مشكلات فردي و اجتماعي چنين انساني را برطرف كرده و او را به زندگي دلگرم و اميدوار كند تا نهايتا انسان به لقاء الله برسد. از اين جهت چون مردم ايران از اين ويژگي برخوردارند، مورد رضايت الهي هستند. علاوه بر آن كه مردم، از جهت سياسي محور و صاحب حق در حكومت هستند به همين دليل حقوقي دارند كه بدان اشاره مي كنيم. به عبارت ديگر بعد كلامي انسان امري فردي است كه خود بايد اين مشكل را حل نمايد ولي حقوق سياسي او در جاي خود محفوظ است. به همين دليل است كه امام علي عليه السلام در نهج البلاغه از حقوق متقابل مردم و حكومت صحبت مي كند.

/ 13