المبتداو المبعث و المغازي الوفاة و السقيفة والردة ابان بن عثمان بجلي
کتاب ماه دينسال هشتم, ش 2و1, آبان و آذر 83, ش م 86و85 نکته ها و يادداشتها: بازمانده هايي از کتابي کهن در سيره نبويمعرفي کتاب , سيره و تاريخ محمد کاظم رحمتي بازمانده هايي از کتابي کهن در سيره نبوي از عالمي امامي: گرد آوري اخبار سيره, صورت شفاهي يا کتبي از اواخر قرن اول هجري و تدوين مکتوب
اين آثار از قرن دوم و سوم آغاز شد. در اين ميان, عالمان مدينه چون عروة بن زبيربن
عوام, شر حبيل بن سعد, محمد بن مسلم بن شهاب زهري در تدوين اخبار سيره نقش مهمي
ايفا کردند. با اين حال اثر جاودان و مدون در سيره, کتاب محمد بن اسحاق بن يسار
مشهور به ابن اسحاق (متوفي 151 ق) است. ابن اسحاق روايات فراواني درباره سيره که
درآن روزگار در سه موضوع مبتداء (آغاز خلقت تا دوران عيسي), المبعث (شرح حال
پيامبر از تولد تا رسالت) و المغازي (شرح نبردهاي پيامبر) روايت شده بود, در
کتابي (يا به نظر برخي محققان يادداشت هاي دراين باب گردآورد) تدوين و در مجالس
درس خود بر شاگردان املاء کرد. از اين رو شاگردان با توجه به سليقه هاي خود برخي
روايات را يادداشت کرده و مجموعه هايي از روايات ابن اسحاق در باره سيره پديد
آوردند. اين مجموعه ها در برخي جزئيات با يکديگر تفاوت داشتند. شاگردان ابن اسحاق, باتوجه به علائق کلامي خود, برخي از روايات نقل شده از ابن
اسحاق را روايت نکرده اند. در هر حال مجموعه هاي در سيره به روايت از ابن اسحاق
در قرن سوم تداول داشته است. از ميان اين روايت هاي متعدد, روايت زياد بن عبدالله
بکايي (متوفي 185 ق), سلمة بن فضل انصاري و يونس بن بکير اهميت بيشتري داشته است.
مقارن با چنين فعاليت هايي, عالمان امامي نيز به تدوين اخبار سيره به روايت از
اهل بيت همت گماردند, متأسفانه اغلب اين آثار به نحو مستقل باقي نمانده است. يکي
از کهن ترين اين متون, کتاب المبتداء و المبعث و المغازي و الوفاة و السقيفة و
الردة, تأليف ابان بن عثمان احمر بجلي است. نکات و مطالب اندکي در باره وي در
منابع رجالي آمده است. او از موالي قبيله بجليه از بطون کنده بوده است. درباره
محل سکونت وي, از دو شهر کوفه و بصره ياد شده است.در بصره, ابو عبيدة معمر بن مثني
(متوفي 209 ق) و ابو محمد بن سلام جمحي (متوفي 232 ق) از وي روايت کرده اند. يعقوبي
(متوفي حدود 292 ق) در تاريخ خود (ج 2, ص 6) از ابان نام برده و او را در جرگه اصحاب سير
و مغازي و تواريخ ياد کرده است. نجاشي در رجال خود, اين اطلاعات را درباره ابان
نقل کرده است: «أبان بن عثمان الأحمر البجلي مولاهم, أصله کوفي, کان يسکنها تارة
و البصرة تارة و قد أخذ عنه أهلها أبوعبيدة معمر بن المثني و أبو عبدالله محمد
بن سلام و أکثروا الحکاية عنه في أخبار الشعراء و النسب و الأيام, روي عن أبي
عبدالله و أبي الحسن موسي عليهما السلام. له کتاب حسن کبير يجمع المبتدأ و
المغازي و الوفاة و الردة. أخبرنا بها أبو الحسن التميمي قال حدثنا أحمد بن محمد
بن سعيد قال حدثنا علي بن الحسن بن فضال قال حدثنا محمد بن عبدالله بن زرارة قال
حدثنا أحمد بن محمد بن أبي نصر عن أبان بها. و أخبرنا أحمد بن عبدالواحد قال
حدثنا علي بن محمد القرشي قال حدثنا علي بن الحسن بن فضال. و أخبرنا أبو عبدالله
بن شاذان قال حدثنا أحمد بن محمد بن يحيي قال حدثنا عبد الله بن جعفر الحميري
قال حدثنا احمد ابن محمد بن عيسي قال حدثنا أحمد بن محمد بن أبي نصر عن أبان
بکتبه». شيخ طوسي (متوفي 460 ق) نيز در کتاب الفهرست از ابان و آثار وي ياد کرده و طريق
خود در روايات آثار وي را چنين ذکر کرده است: «أبان بن عثمان الأحمر البجلي أبو
عبدالله مولاهم, أصله کوفي و کان يسکنها تارة و البصرة أخري, و قد أخذ عنه أهلها,
أبو عبيدة معمربن المثني و أبو عبدالله محمد بن سلام و أکثروا الحکاية عنه في
أخبار الشعراء و النسب و الأيام, و روي عن أبي عبدالله و أبي الحسن موسي عليهما
السلام و ما عرف من مصنفاته إلا کتابه الذي يجمع المبتداء و المبعث و المغازي و
الوفاة والسقيفة والردة, أخبرنا بهذه الکتب و هي کتاب واحد,1.الشيخ أبو عبدالله
محمد بن محمد بن النعمان (متوفي 403 ق) و الحسين بن عبيدالله (الغضائري, متوفي 411 ق)
جميعاً عن محمد بن عمر بن يحيي العلوي الحسيني (زنده به سال 404. ر. ک: بشارة
المصطفي, ص 6), قال حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد (مشهور به ابن عقده متوفي 332 ق)
قراءة عليه, 2. أخبرنا أحمد بن محمد بن موسي, قال أخبرنا أحمد بن محمد بن سعيد, قال
حدثنا علي بن الحسن بن فضال (متوفي بعد از 260ق)، قال حدثنا) محمد بن عبدالله بن
زرارة, قال حدثنا أحمد بن محمد بن أبي نصر (البزنطي) عن أبان [الأحمر رحمه الله],3.
قال علي بن الحسن بن فضال و حدثنا إسماعيل بن مهران قال حدثنا أحمد بن محمد بن
أبي نصر و محمد بن سعيد ابن أبي نصر جميعاً عن أبان الأحمر,4. أخبرنا أحمد بن
عبدون, قال حدثنا علي بن محمد بن الزبير, قال حدثنا علي بن الحسن بن فضال, .
أخبرنا الحسين بن عبيدالله قال قرأته علي ابن أبي غالب أحمد بن محمد بن سليمان
الزراري, قال حدثنا جد أبي و عم أبي محمد و علي ابنا سليمان عن علي بن الحسن بن
فضال, و أخبرنا أبوالحسين بن أبي جيد القمي و الحسين بن عبيد الله جميعاً عن
أحمد بن محمد بن يحيي العطار, قال حدثنا عبدالله بن جعفر الحميري, قال حدثنا
أحمد بن محمد بن عيسي, قال حدثنا أحمد بن محمد بن أبي نصر عن أبان». شيخ طوسي بعد
از بيان اين طريق ها مي نويسد: «هذه رواية الکوفيين و هي رواية ابن فضال و من
شارکه فيها من القميين و هناک نسخة أخري أنقص منها رواها القميون». طريق ديگر,
روايت متن ناقص تري از اين کتاب بوده و به روايت قمي ها مشهور بوده است. اين متن
به چند طريق روايت شده است. شيخ طوسي در بيان اين طريق ها مي نويسد: «1. أخبرنا بها
الحسين بن عبيدالله عن أحمد بن جعفر بن سفيان, قال حدثنا أحمد بن إدريس, قال
حدثنا محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن جعفر بن بشير عن أبان, 2. أخبرنا
أبوالحسين بن آبي جيد عن محمد بن الحسن بن الوليد عن المعلي بن محمد البصري عن
محمد بن جمهور العمي عن جعفر بن بشير عن أبان بن عثمان, وله أصل, أخبرنا به عدة من
أصحابنا عن أبي المفضل محمد بن عبيدالله الشيباني عن أبي جعفر محمد بن جعفر بن
بطة عن أحمد بن محمد بن عيسي عن محسن بن أحمد عن أبان, بهذا الإسناد عن أحمد بن
محمد بن عيسي عن أحمد بن أبي نصر عن أبان کتاب المغازي» (الفهرست, ص 18 ـ 19). با وجود تعدد طرق روايت کتاب ابان, اين اثر وي به نحو مستقل باقي نمانده و فقط
رواياتي از آن در آثار شيخ صدوق چون الخصال, علل الشرايع و معاني الاخبار باقي
مانده است. اين کتاب در اختيار طبرسي (متوفي 548 ق) بوده و در اعلام الوري با عنوان
في کتاب ابان بن عثمان از آن نقل قول کرده است. آقاي رسول جعفريان بخش اعظمي از
روايات اين کتاب را با عنوان المبعث و المغازي و الوفاة و السقيفة والردة از
منابع استخراج کرده اند. در اينجا, با بهره گيري از مقاله عالمانه ماهر جرار,
فهرستي از بخش المبتداء اين کتاب ارائه خواهم کرد.
کتاب المبتداء
خصال, ج 1, ص 300 (پيامبران اولوالعزم)؛ خصال, ج 2, ص 353, سؤال پادشاه روم از پنج چيزکه خداوند آن ها را خلق کرده ولي از رحم خارج نشده اند؛ علل الشرايع, ج 1, ص 14, وجه
تسميه آدم؛ علل الشرايع, ج 1, ص 83, خلق آدم, علل الشرايع, ج 2, ص 579, خلق آدم از خاک؛
علل الشرايع, ج 2, ص 361, ابواب جهنم؛ علل الشرايع, ج 2, ص 407, ابواب بهشت؛ علل
الشرايع, ج 1. ص 18, ازدواج فرزندان آدم؛ معاني الاخبار, ص, طواف آدم به دور کعبه در
صد سال؛ تفسير القمي,ج 1, ص 44, ماندن آدم برسجده به مدت چهل روز؛ قصص الانبياء, ص,
کلماتي که خداوند بر آدم آموخت؛ علل الشرايع, ج 1, ص 4, حوادث در پي قتل هابيل؛ علل
الشرايع, ج 1, ص 28, شريعت نوح, کافي, ج 8, ص 282 ـ 283؛ کافي, فراغت نوح از ساختن کشتي,
کافي, ج 8, ص 281 ـ 282؛ علل الشرايع, ج 1, ص 50 ـ 51, خروج نوح از سفينه بعد از طوفان؛
الخصال, ج 2, ص 502 ـ 503, سوار شدن نوح برکشتي در اول ماه رجب؛ قصص الانبياء, ص, هنگام
فراغت نوح از ساختن کشتي؛ تفسير قمي, صدا زدن نوح فرزندش در هنگام غرق شدن؛ علل
الشرايع, ج 1, ص 35, هنگامي که خداوند ابراهيم را دوست خود گرفت و ملک الموت را به
نزد وي فرستاد؛علل الشرايع, ج 1, ص 35, فرستادگان خدا به نزد ابراهيم؛ قصص
الانبياء, ص؛ نمرود, ابراهيم و آتش؛ کافي, ج 8, ص 368 ـ 370, پيري ابراهيم, کافي, ج 8, ص
391؛ علل الشرايع, پيغام الهي بر ابراهيم در ستر عورت؛ علل الشرايع, ج 1, ص 38, آمدن
ملک الموت به نزد ابراهيم بعد از انجام مناسک حج بعد از انجام مناسک حج؛ تفسير
قمي, ابراهيم و همسر اسماعيل؛ علل الشرايع, ج 1, ص 37, الخيل العراب اسماعيل, قصص
الانبياء, ص, ازدواج اسماعيل با زني از عماليق؛ کافي,ج 4, ص 201 ـ 202, تولد اسماعيل؛
کافي, شکايت ابراهيم از اخلاق بدساره؛کافي, درخواست ابراهيم از خداوند براي
اعطاي فرزندي که بعد از مرگ بر او بگريد؛ کافي, ج 4, ص 207 ـ209, ابراهيم و ذبح
اسماعيل؛ علل الشرايع, ج 2, ص 562, علت حرمت طحال؛ علل الشرايع, ج, ص, هلاک قوم لوط؛
علل الشرايع, درباره لوط؛ امالي صدوق,ص, درباره يعقوب و يوسف؛ تفسير عياشي, گفته
پيامبر درباره روياي يوسف؛ کافي,ج 8, ص 228 ـ 229, لزوم تقوي بر زنان به خاطر زيبايي
در اشاره به داستان يوسف و مريم؛ کافي, ج 4, ص 214, حج موسي به همراه هفتاد نبي؛ کمال
الدين, درباره موسي؛ علل الشرايع, ج 1, ص 66, علت دستور خدا به کندن کفش ها به موسي
در وادي طور؛ تفسير قمي, درباره موسي و هارون؛ علل الشرايع, ج 1, ص 69, معني
ذوالاوتاد براي فرعون؛ الاختصاص, تنبيه بني اسرائيل,قصص الانبياء, داستان ذبح
گاو؛ بصائر الدرجات, ص, شناخت لغات و مناجات ايليا؛ کافي, داود و قضاوت؛ قصص
الانبيا, ص, درباره داود؛ تفسير قمي, درباره سليمان بن داود؛ الاختصاص, آصف بن بر
خيا و جانشين او وعلي عليه السلام؛ علل الشرايع, ج 1, ص 74 و تفسير قمي, ج 1, ص 54 ـ 55,
سليمان و جن ها و مرگ سليمان؛ علل الشرايع, ج 1, ص 72, سليمان و جن ها؛ علل الشرايع,
ج 1, ص 74, شکر جنيان در پي وفات سليمان؛ علل الشرايع, ج 1, ص 55, داستان يعقوب و يوسف؛
علل الشرايع, ج 2, ص 547, معني عبارتي از لوط؛ علل الشرايع, ج 2, ص 551, نزول ملائک بعد
از هلاک قوم لوط؛قصص الانبياء, ص, يحيي و نور؛ التهذيب, تولدعيسي در روز عاشورا؛
کافي, حمل مريم بر عيسي؛ قصص الانبياء, رسالت عيسي؛ امالي صدوق, درباره عيسي؛
قصص الانبياء, عزير و مسئله عذاب اطفال؛ قصص الانبياء, اصحاب کهف؛ قصص الانبياء,
درباره جرجيس؛ علل الشرايع, ج 2, ص 397, علت نامگذاري مکه؛ علل الشرايع,ج 2, ص 399, علت
نامگذاري مکه به بيت العقيق؛ علل الشرايع, ج 2, ص 411, علت نامگذاري حج.