بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
رساله نخست از آن يورگن يا كوبيس درباره ذهنيت تاريخي شهيد مرتضي مطهري است. رساله دوم نيز تحقيقي است كه فاطمه سمازاده درباره اسلامي كردن كتابها و برنامه هاي درسي ايران در سالهاي بعد از انقلاب اسلامي فراهم آورده است (1986). علاوه بر اينها، حتما لازم است از نخستين رساله دكتري كه در حوزه مطالعات اسلام شناسانه آلماني درباره جمهوري اسلامي ايران تهيه شده است ياد كنيم. اين رساله (1985) حاصل تحقيق سيلويا تلنباخ درباره قانون اساسي سال 1385 ايران است و وي آن را در دانشگاه فرايبورگ زير نظر استاد رومر گذرانده است. توجه محققان ايرانشناس و اسلام شناس آلماني زبان به جنبشها و حركتهاي ديني غير اسلام يو يا جوامع اقليت غير مسلمان در تاريخ ايران عصر جديد نيز بسيار كم و محدود بوده است.توجه جدي فرهاد سبحانى، محقق ايرانشناس ايراني و مدرس دانشگاه آزاد برلين، به عقايد بابيه و بهائيه در خلال تدريس و تحقيق خود يكي از استثناها در اين جريان است.ساير جوامع و گروههاي ديني و مذهبي همچون يزيديها و اهل حق نيز گاهي موضوع تحقيقات اجتماعي و انسان شناسي قرار گرفته اند. در سراسر اين تحقيقات معدود و پراكنده به جامعه اقليت زرتشتيان امروز ايران تقريبا هيچ توجهي نشده است. درباره مسيحيان ايراني نيز بندرت، آنهم در خلال مطالعات سامى، تحقيق شده است.توجه رودلف ماكوخ محقق سامي شناس دانشگاه برلين به ماندايي ها يا صابئنين و زبانشان (1976) از هيمن دست است. اما هيچ مطلبي كه به زبان آلماني درباره يهوديان دوران جديد و معاصر ايران نوشته شده باشد نمي توان يافت.