بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حالت تازگى داشته است و از آنجا كه در هر امر تازه اى ، لذّتى نهفته است ، بـسـيـارى هوس مى كردند فعاليت حزبى را تجربه كنند. بديهى است كه با توجه به خائن بـودن سـران بـسـيـارى از احـزاب ايـرانى ، اين (تجربه ها) سبب ارائه خدمات ارزنده اى به بيگانگان مى شد.
ب ـ لازمـه دمـكـراسـى بـودن احـزاب :
دخـالت آشـكـار در امـور داخـلى يـك كـشـور مـسـتـقـل هـمـواره مـذمـوم بـوده و هـسـت . جـمـع آورى اطـلاعـات مـحـرمـانـه يـك كـشـور مستقل ، جاسوسى تلقّى شده و مى شود. چنين مشكلاتى سبب مى شد و مى شود كه بيگانگان به دنبال يافتن راههاى آبرومندانه و راحتتر نيل به مقاصد پليد خود باشند.غـربـيـهـا مـدام در بـوقـهـاى تـبـليـغـاتـى خـود، وجـود احـزاب و گـسـتـرش تـعـداد و آزادى عـمـل آنـهـا را از لوازم دمـكـراسـى قـلمـداد مى كنند. آنها با اين كار خود، افكار عمومى جهان را در مـعـرض اغـفـال قـرار مـى دهـنـد. چـرا كـه غـربـيـهـا در سـايـه ايـن تـبـليـغـات پـر حـجـم ، عوامل جاسوسى و تفرقه افكن خود را در جهان سوّم گسترش مى دهند.
3 - فـلج سـيـاسـى كـشـور:
اگـر تـعـداد دو يـا سـه حـزب بـراى كـشـور قـابـل تـحـمـّل بـاشـد، وجـود دهـهـا يـا صـدهـا حـزب ، بـراى هـيـچ كـشـورى قـابـل تحمّل نيست و به فلج سياسى كشور مى انجامد. بيگانگان با آگاهى بر اين امر، سعى كـرده انـد در كـشـورهـاى خود سيستمى ايجاد كنند كه به طور طبيعى ، بيش از يك ، دو يا حدّاكثر سـه حـزب عـمـده ايـجـاد نشود و بقيه احزاب كوچك ، همانند ماهيهاى كوچك توسط ماهيان (احزاب ) بـزرگ بلعيده شوند. امّا در كشورهاى جهان سوّم ، قضيه بر عكس است .در اين كشورها، بويژه زمـانـى كـه حـكـومـت آن كشور نوكر بيگانگان نباشد، سعى مى كنند تامى شود تعداد احزاب را گسترش دهند و به اين ترتيب ، سيستم سياسى كشور را فلج كنند.
4 - رقـابت ابر قدرتها:
رقابت دو ابر قدرت شرق و غرب (انگلستان و روسيه و بعدها آمريكا و شوروى ) همواره براى كشورهاى جهان سوّم مصيبت بار بوده است . هر يك از آن دو مى خواستند در كـشور ما، ميدان نفوذ گستره ترى دست و پا كنند و حريف را از صحنه بدر كنند. اين بود كه هر كدام سعى مى كرده اند احزاب بيشترى به نسبت رقيب درست كنند و در اين ميان ، فشار واقعى بـر دوش مـلّتـهـاى مستضعفى چون ايران وارد مى آمد؛ ملّتهايى كه بايد جور خيانت سران احزاب وابسته را مى كشيدند.
نظام ستمشاهى
يكى از زمينه هايى كه شرايط مناسب براى نشو و نماى احزاب سياسى در ايران را ايجاد كرده بـود، وجـود نـظـام سـتـمـشـاهـى بـود. بـا كـمـال تـاءسـف ، شـاهـان ايـران در سـده گذشته ، از سـفـارتخانه هاى كشورهاى بزرگ در تهران حساب مى بردند و حرف آنها را پذيرا مى شدند. ايـن امـر، يك فرصت استثنايى براى اين سفارتخانه ها ايجاد كرده بود. اين سفارتخانه ها با مـداخـله در امـور قـضـايى كشور، سبب نجات عدّه اى از شخصيّتهاى مملكتى از مجازاتهاى حكومتى شدند. اين مجازاتها، گاه شامل اعدام افراد نيز مى شد.بـديـهـى اسـت كـه وقـتـى عـدّه اى از شـخـصـيـّتـهـاى كـشـور، نجات جان خود را از اعدام ، مديون سـفـارتـخـانـه هـاى بـيـگـانـه مـى دانستند، با چه شور و شوقى به منافع بيگانگان خدمت مى كـردنـد.بـسـيـارى از اين گونه افراد، فرهنگ ايرانى را تحقير مى كردند و فرهنگ غربى يا شـرقـى را بـرتـر جلوه مى دادند.اينان ، هر چه را كه در غرب يا شرق وجود داشت مفيد جلوه مى دادنـد و هـر چـه را كـه در كشورمان بود، پست مى دانستند. اين افراد با توجه به نفوذى كه در مـيـان مـردم داشـتـند، سعى مى كردند افكار پست خود را در جامعه تبليغ كنند و متاءسّفانه ضعف سواد سياسى مردم نيز سبب موفقيّت اين گونه تبليغات مى شد. چنين بود كه اجتماعات كوچكى از غـربـزدگـان يـا شـرقـزدگان تشكيل مى شد و به تدريج ـ بسته به كمكهاى بيگانگان و نوع شعارها ـ تبديل به حزب مى گشت .سـتـم شـاهـان بـه عـنـوان يـكـى از عـلل زمـيـنـه سـاز پـيـدايـش احـزاب و تـشكيلات سياسى به دلايل زير صورت مى پذيرفت :
1 - مـاهـيـّت سـلطـنـت :
در رژيـمـهـاى سـلطـنتى به علّت آنكه علم و دانش و تقوا و فضيلتها معيار انـتـخـاب شخص اوّل مملكت نيست و فقط انتساب نژادى به شاه قبلى ، يا استفاده از زور و قلدرى در مـورد