بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بـزدايـنـد. بـه طور كلى حزب توده سعى در گسترش ديدگاههاى كمونيستى خود درميان مردم ايران داشت ولى تعداد كم اعضاى آن در ايران ، چنان در انبوه هواداران انـقـلاب اسـلامـى گـم مـى شـد كـه اصـلاً بـه حـساب نمى آمد. اين حزب پس از پيروزى انقلاب اسـلامـى ، سعى كرد تا به فريب مردم مسلمان بپردازد كه در اين امر موفق نشد و سران آن به هـمـراه تـعـداد زيـادى از اعـضـاى نـفـوذى حـزب در ارتـش و سـايـر ارگـانـهـا و ادارات دسـتگير شدند. (33) سـچفخا(سازمان چريكهاى فدايى خلق ايران ) هيچ نقشى در جريان پيروزى انقلاب اسلامى ايفا نكرد. علت اين امر را بايد در عدم تجانس اعتقادى و اخلاقى و به اصطلاح تضادّ ايدئولوژيكى و عـدم اعـتـقـاد آنـهـا بـه قـدرت اسـلام و مـردم و نـيـز در وابـسـتگى مستقيم يا غير مستقيم آنها به قـدرتـهـاى خـارجـى جـسـتـجـو كرد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، با شركت در درگيرى هاى مـخـتـلف گـنـبـد، كـردسـتـان و ... بـه جـنـگ بـا انـقـلاب اسـلامـى پـرداخـت و سـرانـجـام در سال 1362 با دستگيرى بيشتر اعضاى آن ، به حيات ننگينش خاتمه داده شد.جبهه ملّى از راه تكيه بر قانون اساسى مشروطيت و تاءكيد بر اين كه شاه بايد سلطنت كند نه حـكـومت ، نشان داد كه به موفقيت انقلاب اسلامى ايمان ندارد. اين بود كه بگونه اى افراطى ، سـعـى در جـلب نـظـر قدرتمندان خارجى و تهيّه مقدمات حاكميّت خود نمود. نهضت آزادى نيز كم و بيش همانند جبهه ملّى عمل كرد.بـا اوجگيرى مبارزات مردم مسلمان ايران ، اعضاى اندك جبهه ملّى و نهضت آزادى در امواج خروشان مـردم مـضمحل شدند. پيش از پيروزى كامل انقلاب اسلامى ، رهبر نهضت آزادى ، مهدى بازرگان ، بـه عـنوان نخست وزير موقت معرفى شد. علّت اين معرّفى ، حسن ظن بعضى از مسؤ ولين انقلاب نسبت به شخص بازرگان و معدودى از اطرافيان او بود. نهضت آزادى تا آن زمان هر چند ضعفها و انـحرافاتى از خود نشان داده بود، ليكن بعضى از مسؤ ولان نظام اميد هدايت و اصلاح آنان را داشتند، امّا در عمل مشخص گرديد كه اين حسن ظنّ، به مورد نيست .پـس از پـيروزى انقلاب اسلامى و در جريان تصويب لايحه قصاص در مجلس شوراى اسلامى ، جـبـهـه ملّى عليه اين لايحه موضعگيرى كرد و از مردم خواست عليه آن راهپيمايى كنند. اين امر با مـخـالفـت شديد حضرت امام رو به رو شد و ايشان با اعلام ارتداد بانيان راهپيمايى مزبور در صـورت عـدم پـشـيـمـانـى از عـمـلكـرد خـويـش ، بـه زنـدگـى سـيـاسـى جـبـهـه مـلّى در داخل كشور پايان دادند.سـازمـان مـنـافقين كه براى جلوگيرى از تحقّق نهايى انقلاب پانزده خرداد به وجود آمده بود، تـا نـزديـكـتـريـن روزهـاى مـمكن به پيروزى انقلاب با آن مخالفت كرد و وقتى كه پيروزى را قـطـعـى ديـد بـه روشـهـاى مـنـافـقـانـه رو آورد. از ايـن رو، سـازمـان مـنـافـقـيـن هـيـچ نـقـش قـابـل ذكر يا غير قابل ذكرى در پيروزى انقلاب اسلامى نداشت ، جز اين كه تضاد آن با نظام اسلامى ، از تمام احزاب و گروههاى سياسى بيشتر بود.مـنـافـقـيـن در اغـفـال بـرخـى از جـوانـان سـاده دل كـشـورمـان ، مـتـاءسـفـانـه مـوفـقـيـّت قـابـل تـوجـهـى به دست آوردند و چندين هزار نفر را در راستاى اهداف شيطانى خود سازماندهى كـردنـد.آنـان هـمـچـنين در فريب دادن بنى صدر به هنگام رياست جمهورى وى موفق بودند. اين موفقيّت تا حدّ قابل توجّهى مديون سوابق مشكوك و مبهم بنى صدر و وابستگى وى به آمريكا بود.امـام خـمـينى با شناخت دقيقى كه از ماهيت منافقين داشتند، دست آنان را براى توده مردم رو كردند. بـر اثـر ايـن افـشـاگـريـها، منافقين چهره پليد خود را به نمايش گذاشتند و از طريق ترور، انـفجار، جاسوسى ، اعلام جنگ مسلحانه و صدها جنايت ديگر سرسپردگى خود را به آمريكا به اثبات رساندند.هياءتهاى مؤ تلفه اسلامى كه از ابتداى تشكيل ، تحت نظر مستقيم حضرت امام خمينى قرار داشت ، بـا سـازمـانـدهـى مـردم و هـيـاءتهاى مذهبى جهت شركت در راهپيمائيها و اعتصابات دوران انقلاب اسلامى ، نقش بزرگى را در به پيروزى رساندن انقلاب اسلامى ايفا كرد.