بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
جـنـگ عـراق بـا ايـران ، اقـدام بـه دسـتـگيرى رهبران و اعضاى حزب شد. بدين ترتيب مرگ حزب توده فرا رسيد. (62) البته هنوز در خارج از كشور، هر از چند گاه ، مـطـالبـى بـا عـنوان حزب توده ايران منتشر مى شود، ليكن با فرو پاشى كمونيسم در كشور شوروى سابق و تجزيه آن ، چنين فعاليتى را نمى توان در حد فعاليتهاى يك حزب دانست .چه كسانى ؟
1 - بنيانگذاران :
اسامى آنان كه توسط (رضا روستا) گردهم آمدند، عبارت است از: سليمان مـحـسـن اسـكـنـدرى (شـاهـزاده قـاجـار و به ظاهر غير كمونيست )، محمد بهرامى ، جعفر پيشه ورى (63)، مرتضى يزدى ، حسين مهانى ، محمود بقراطى ، محمد على شريفى ، احمد اسپهانى ، مـيـر قـاسـم چـشـم آذر، رسـول پـيـر مرادى ، منصور ركنى ، بزرگ علوى ، عبدالحسين نوشين ، ابـوالفـضـل فـرهى ، فرخى دهقانى ، احسان طبرى ، و عده ديگرى كه چند ماه بعد ملحق شدند و عـبـارت بـودنـد از: نـورالديـن المـوتـى ، ضـيـاءالديـن المـوتى ، عبدالصمد كامبخش ، اردشير آوانسيان و ... .بـيـشـتـر بنيانگذاران حزب از زمينداران و مالكان بزرگ بودند. برخى از آنها قبلاً در سازمان فـرامـاسـونـرى (حـزب جـاسـوسـان انـگـليس ) و حزب دمكرات (حزب تند رو و تروريست صدر مشروطيت ) تجربه كار حزبى داشتند. (64)
2 - رهبران :
در معرفى مختصرى از رهبران و افراد كاملاً صاحب نفوذ در حزب مى توان گفت :
الف ـ سـليـمـان مـحـسـن اسـكـندرى :
از شاهزادگان قاجار بود. سابقه كار حزبى در تشكيلات فـرامـاسونرى و حزب دمكرات داشت . در سال 1302 وزير معارف رضا خان شد. مدتى نماينده مـجـلس بود و در جريان تغيير سلطنت ، راءى مثبت به رضا خان داد. خود را يك ملّى گرا و مسلمان معتقد معرفى مى كرد. او تا زمان مرگش ، مانع از شركت زنان در حزب توده شد. (65)
ب ـ رضـا رادمـنـش :
دكـتـراى فـيـزيـك داشـت و از سـال 1327 بـه مـدّت بـيـسـت سال در خارج ، حزب را رهبرى مى كرد. از دوستان صدام حسين بود و به كمك او زندگى راحتى را در بـغـداد مـى گـذرانـيد. زياد لاف مى زد و هوش و تدبير خود را بسيار عالى مى دانست . با اعـضـاى حزب ، همانند يك خان برخورد مى كرد.(پدر بزرگ مادرى او از خانهاى معروف لاهيجان بـود.) در مـقـابـل قـدرت ، تـسليم و خوار بود. به رضا شاه و محمد رضا علاقه داشت . بسيار عياش بود و همسرش بارها مى گفت : (من و شوهرم يكديگر را كاملاً آزاد كرديم !) (66)
ج ـ ايرج اسكندرى :
از شاهزادگان قاجار و فردى معاشرتى ، طنز گو، قمارباز و خوشگذران بـود. در شـانـزده سـالگـى بـه فرانسه رفت و تحصيلاتى در زمينه حقوق كسب كرد. در زمان رضـا شـاه قـاضـى بود.در زمان محمد رضا نيز چند ماهى در كابينه قوام وزير بود وهميشه در زندگى خود به اين وزارت 4 - 3 ماهه افتخار مى كرد. او به شاه و سياست سرمايه دارى وى ، هـويـدا، شـريـف امـامـى و سـنـجـابـى عـلاقـه داشـت . دوران رهـبـرى او از 1347 تـا 1357 بـه طول انجاميد. (67)
د ـ نـورالدين كيانورى :
همزمان با پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى حزب توده رسيد. او نوه نـاخـلف شـهـيـد شـيـخ فضل ... نورى بود. بر خلاف رادمنش و اسكندرى ، علاقه اى به مشروب نـداشـت . چـهـل سـال بـراى ك . گ . ب (سـازمـان امـنـيـت شـوروى ) جـاسـوسـى كـرد. او بـه مـاكـيـاول (68)، قـدرت ، ثـروت ، جـمـع آورى و گـزارش ريـزتـريـن اطـلاعات ، بهره بردارى از زنان به منظور جاسوسى و هوسرانى ، باند بازى ، پنهانكارى و ... علاقه داشت . رفتار او كاملاً بى رحمانه ، رنجاننده و هراس آفرين بود. تحصيلات او در زمينه معمارى بود و در جـعـل اسـنـاد، بـخـصـوص گـذرنـامـه ، تـخـصـّص داشـت . وى سـرانـجـام در سال 1361 دستگير شد. (69)
ه ـ عـبدالصمد كامبخش :
از افراد با نفوذ و جزو هياءت دبيران حزب توده بود. تحصيلات عادى فـيزيك و دوره خلبانى را در روسيه ديده بود و در همانجا به استخدام سازمان امنيت شوروى در آمـده بود. وى به دليل جاسوسى از نيروى هوايى رضا خان اخراج شد و به همراه گروه (53 نفره ) به زندان افتاد. او در زندان اعترافات مفصّلى كرد و بسيارى از دوستانش را لو داد. در جـريـان اشـغـال ايـران تـوسـط شـوروى ، بـه سال 1320 از زندان آزاد شد. او رئيس سازمان نـظـامـى حـزب بـود كـه وظـيـفـه عـمـده اش جـمـع آورى