احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران - نسخه متنی

ل‍طفع‍ل‍ی‌ ل‍طی‍ف‍ی‌‌ پاکده؛ ت‍ه‍ی‍ه‌‌ ک‍ن‍ن‍ده‌: پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آوردند.

... حزب گفته بود كه يك نفر را براى ما بگيريد كه جلو دست ما كار كند و تمامى كارهاى مقر را انـجـام دهد و در ضمن حقوق آن يك نفر را مردم روستا بايد مى دادند... بعضى از پيشمرگهاى مقر برخوردهاى ناآگاهانه مردم عادى را با تندى جواب داده و آنها را جاش مى نامند. (153)

ب ـ بد رفتارى با زندانيان :

يكى از زندانيان حزب دمكرات به نام (سيد محمود اماميان ) از درون زندانهاى حزب اينگونه گزارش مى دهد:

( در تـاريـخ 1/6/58 در سـقـز بوسيله افراد ضد انقلاب دستگير شدم و به اصطلاح دادگاه بـرايـم تشكيل دادند؛ دادگاهى كه فقط يك نفر نشسته بود و حكم صادر مى كرد و از ما نه سؤ الى مى شد و نه فرصت حرف زدن داشتيم .

... بـه حـزب دمـكـرات تحويل داده شدم ... اصلاً نام زندان صحيح نيست بلكه بايد گفت طويله زيرا ما را در طويله ها نگهدارى مى كردند در جاهايى كه بيش از 150 سانتيمتر ارتفاع نداشت و مـا نـمـى توانستيم در آن بايستيم . هواى طويله بشدت ناجور بود و هر وقت باران يا برف مى باريد تا مدتى سقف آن چكه مى كرد.

از نـظـر غـذايـى هيچ بما توجه نمى شد، گاه در 24 ساعت يك وعده غذا داشتيم كه آن هم يك مشت گندم بود با نخود و برنج خشك . براى طبخ غذا بايد در پيت هاى حلبى غذا درست مى كرديم و نـان خـود را نـيـز در زيـر هـمـان سقفى كه زندگى مى كرديم مى پختيم . بعضى اوقات مجبور بـوديـم كـه بـراى آنـهـا نـيـز نـان درسـت كـنـيـم و پـخـتـن نـان در مـحـل كـوچـك مـسكونى ما كه حدود صد نفر در آن بوديم عوارض بيمارى فراوانى براى ما ببار آورده بطورى كه هنوز بعد از چند ماه آزادى از دهان من خلط سياه بيرون مى آيد.

... شكنجه آنان از اين قرار بود كه گاهى يك نفر را براى مدت زيادى به درخت مى بستند گاه سر پايى آويزان مى كردند و گاه در زمستان در رودخانه انداخته و زندانى را تا گلو زير آب بـه مـقـدار زيـاد نـگـاه مـى داشـتـنـد و سـپـس بـيـرون آورده بـا چـوب و كابل مى زدند و يك روز همين كار را با من كردند.

... يـكى از زندانبانان ... اسلحه مى كشيد و به طرف ما تيراندازى مى كرد تا ايجاد وحشت كند. يـكـى ديـگـر از آنـهـا فـردى بـود بـه نـام سـيـخـو كـه بـه دو تـن از گـروگـانها به زور و نـاجـوانـمـردى تـجـاوز كـرده بـود... بـراى يك وضو بايد قنداق تفنگ و چند ضربه شلاق مى خـورديـم آنها مى گفتند كه مسلمانى شما را قبول نداريم در صورتى كه خودشان بطور علنى مـشـروب مـى خـوردنـد... حتى قاسملوى خبيث كه براى صحبت با گروگانها به زندان آمده بود همان روز نيز مشروباتش را آورده بود (154)

2 - هـتـك نـواميس مردم :

به طور معمول وقتى پيشمرگى وارد خانه اى مى شود، صاحبخانه موظف است از مهمان يا مهمانان ناخوانده خود بانهايت سخاوت پذيرايى كند و در اين راه از ناموس خـود نـيـز بـايـد بـگـذرد تـا تـوسـط مـهـمـانـان بـه هـمـكـارى بـا جـمـهـورى اسـلامـى مـتـهـم نشود. (155)

3 - جنايت :

حزب دمكرات جنايات زيادى را مرتكب شده است . يكى از اين جنايات بمباران وحشيانه زنـدان دولتـوى سردشت كه در آن اسراى اسلام اسير بودند، توسط هواپيماهاى عراقى و به درخـواسـت حـزب دمكرات بود. بنابه گفته يكى از آزاد شدگان ، تعداد محافظين زندان در روز بـمـبـاران فقط دوازده نفر بود، در حالى كه در روزهاى عادى بيش از 150 محافظ داشت . ضمناً آنها هفت تن از مجروحين بمباران را به عراق بردند. (156) چرا؟


1 - سـاده نـگـرى :

بـسـيـارى از اعـضاى حزب دمكرات فكر مى كردند براى كسب خود مختارى در حـال مـبـارزه اند. آنها نمى دانستند با چه كسانى مبارزه مى كنند و از سوى چه كسانى رهبرى مى شوند. بسيارى از آنها خبرنداشتند كه قاسملويك كمونيست دوآتشه است .

بـه گـفـتـه بـرخـى از اهـالى مـنـطـقـه ، يـكـى از عـلل درگـيـرى هـاى حـزب دمـكـرات بـا كـومله (157) ايـن بـوده كـه يـك عـضـو كومله قرآنى را به زمين انداخته ، به آن اهانت مى كند. يـكـى از اعـضـاى حـزب دمـكـرات كه حاضر بوده ، ناراحت شده و او را مى كشد و به اين ترتيب درگـيـريـها آغاز مى شود. اين داستان ، كه احتمالاً ساختگى باشد، ميزان فريبكارى رهبران بى دين حزب دمكرات را در تحميق مردم بى سواد يا كم سواد منطقه نشان مى دهد.

/ 68