اكثر احزاب سياسى در كشورهاى قدرتمند و يا ابر قدرت ، وابـسـتـه بـه قـطـبـهـاى اقـتـصـادى هـسـتـنـد. ايـن احـزاب ، بـه دليـل آنـكـه نـظـراتشان مورد توجه ثروتمندان جامعه است ، از سوى آنان مورد پشتيبانى مالى قرار مى گيرند.
ج ـ وابـسـتـه بـه اعـضـاى حـزب :
مـعـمـولاً احـزاب ادّعا مى كنند كه مخارج حزب از راه پرداخت حق عضويت اعضاى حزب فراهم مى گردد. به طورمعمول اين ادّعا سرپوشى است براى پوشانيدن راه واقعى تاءمين درآمد كه وابستگى به بيگانگان يا قدرتهاى محلّى است .
د ـ وابـسـتـه بـه بـيت المال :
تمام احزابى كه در كشورهاى خود حاكم بلامنازعند از بودجه بيت المـال بـراى انـجـام اهـداف خـود بـهـره مى برند؛ نظير حزب كمونيست در اتحاد جماهير شوروى سابق .
هـ از طريق دزدى و چپاول :
برخى از احزاب ، بخصوص سازمانهاى چريكى ، براى تاءمين در آمد خـود مـتـوسـّل بـه دزدى از بـانـكـهـا و گـاه از مـردم عـادى مـى شـونـد. ايـن دزديـهـا، بـه طـور معمول مسلّحانه انجام مى پذيرد.
و ـ درآمدهاى مختلف :
برخى از احزاب نيز ممكن است از دو يا چند راه فوق در كنار هم براى تاءمين مخارج خود استفاده كنند.
خطرات تعدّد احزاب در جهان سوّم
1 - گـسـتـرش سـيـاسـت بـازى :
سـران احـزاب بـه طـور معمول براى آنكه وجهه خود را در بين هواداران حزب حفظ نموده ، يا افزايش دهند، در بسيارى از مـواقـع سـخـنان خود را چنان با آرامش و اطمينان بيان مى كنند كه انسان فكر مى كند حق همين است كـه آنـهـا مـى گـويـند، ليكن اگر مى شد به اعماق ضمير آنها پى ببريم ، در مى يافتيم كه حـتى خودشان نيز به صحت سخنانشان يقين ندارند. از سوى ديگر، سران احزاب تحت تاءثير احـسـاسـات حزبى قرار دارند كه از دريافت صحيح واقعيتهاى خارجى ممانعت مى كند؛ از اين رو، بـازى احـزاب بـا سـيـاسـت ، يـا سـرنـوشـت كـشـورى كـه در دسـت آنـان اسـت ، خـطـرات قابل توجّهى براى جامعه در پى دارد.
2 - تـهـديـد وحـدت عـمـومـى :
كـشـورهـاى جـهـان سـوّم همواره در خطر تهاجم مستقيم يا غير مستقيم قـدرتهاى تحريك شده منطقه اى يا ابر قدرتهاى خارجى هستند و تنها در صورتى مى توانند بـه مـقـاومـت يكپارچه برخيزند كه از وحدت و انسجام عميق داخلى برخوردار باشند. وجود احزاب مـتـعدّد سياسى كه هر يك سعى در فريب دادن يا سرگرم كردن بخشى از مردم دارند، مانع چنين وحدت و انسجامى است و بفرض تحقّق آن ، همواره وحدت عمومى را تهديد مى كند.3 - تضعيف اقتصادى : چنانچه احزاب يك كشور داراى اختلافات عميق و اساسى باشند، به لحاظ آن كـه مـعـمـولاً سـعـى خـواهـنـد كرد چوب لاى چرخ حزب حاكم بگذارند، ضررهاى فراوانى به پـيـشـرفـت كـشـور مـى زنـنـد و در شـرائطى كه سياست حزب حاكم با منافع يكى از قدرتهاى خارجى سازگار نباشد، احتمال اين جنايت سياسى بيشتر مى شود و در نتيجه اقتصاد كشور نيز تضعيف مى شود.
4 - تـضـعـيـف نظامى :
بطور معمول ، احزاب سعى مى كنند به هر ترتيبى كه شده در نيروهاى نـظـامـى كـشور نفوذ نمايند، تا بتوانند از موقعيّت آنها براى مقاصد مختلف خود بهره بردارى كـنـنـد. ايـن گـونـه احـزاب با ايجاد شكاف و چند دستگى در نيروهاى مسلّح يك كشور، سبب كاهش كـارآيـى و قـدرت ايـن نـيـروهـا مـى شـونـد. از سـوى ديـگـر، بـا كـسـب اطـلاعـات نـظـامـى و انتقال آنها به بيگانگان ، ضربه ديگرى بر قدرت نظامى كشور وارد مى آورند.
5 - پـوشـشـى بـراى اعـمـال سياستهاى ابرقدرتها:
از نظر غربيها، وجود احزاب مختلف در يك كشور، نمايشگر وجود آزاديهاى سياسى در آن كشور و بالابودن سطح رعايت حقوق بشر است و كشور بدون حزب و يا تك حزبى ، يك كشور استبدادى است . منشاء اين ديدگاه غربيها، اين است كـه وجـود احـزاب مـتـعـدّد، راه را براى اعمال سياستهاى پنهانى آنها بازتر مى كند و كشورهاى جـهـان سـوّم را هـمـواره درگير كشمكشهاى سياسى داخلى مى نمايد. اين خطرى است كه كشورهاى قـدرتـمـند جهان از آن مصونيّت دارند ولى كشورهاى جهان سوّم باآن درگيرند، بطورى كه مى تـوان گـفت احزاب سياسى در كشورهاى جهان سوّم ، سرپلى هستند براى نفوذ يك يا چند قدرت خـارجـى و بـه هـمـين جهت ، آنها در لفافه حقوق بشر از تعدّد احزاب سياسى در