الگـو نـشان دادن غرب براى افكار عمومى و كوشش در تعريف و توصيفهاى نابجا از زندگى مردم در غرب و كتمان عيبها و نقصهاى آنها و يا توجيه آنها براى جـذب و اسـتـهـلاك سـرمـايـه هـاى اصـلى جـامـعـه ـ جـوانـان ـ از مـهـمـتـريـن زمـينه سازيها براى انـتـقـال افـكـار بـيـگانگان بوده است . كسانى كه تنها راه نجات ما را در اين مى ديدند كه (از فرق سر تا نوك پا فرنگى شويم ) پيشقراولان اين هجوم ويرانگرند.
2 - تغيير اصطلاحات :
تغيير اصطلاحات و واژه هاى محلّى و طبيعى مردم به لغات و اصطلاحات بـيـگـانـه و كـوشـش در تـرويج آنها، به طور طبيعى زمينه روحى لازم را براى پذيرش مفاهيم غـربـى آمـاده مى كرد.كوشش رژيم گذشته در نابود كردن اصطلاحات عربى و اسلامى رائج در جـامـعـه و اسـتـفـاده از واژه هـاى خارجى در سطح رسانه هاى عمومى در همين رابطه بايد مورد تاءمّل واقع شود.
3 - تـحـريـف مـذهـب :
بـرخـى از راويان افكار بيگانه سعى مى كردند تا با استفاده از پوشش مذهبى به مبارزه عليه مذهب بپردازند. آنان اين توصيه ماركس را اجرا مى كردند كه گفته بود: (بـايد دانست چگونه با دين مبارزه كرد و براى اين كار بايد منابع ايمان و دين توده ها را با مـفـاهـيـم مـادّى گـرا توضيح داد). (13) بر اين اساس ، افرادى كه هيچ اعتقادى به دين نـداشـتـنـد، بـه تـفـسـيـر و تـحـليل مبانى اسلامى و تطبيق آن با انديشه هاى مورد نظر خود مى پـرداخـتـنـد. تـفـاسـيـر مـلّى گـرايـان از آيـات قرآنى و نيز تفسيرهاى گروههاى ماركسيستى و التقاطى از برخى آيات و روايات ، نمونه هاى گويائى از اين نوع تحريف مذهبى است .
4 - تـحـريـف شـخـصيّتها:
سعى مى شد از طريق تحريف شخصيّتهايى كه در قلب مردم جايگاه مـعـنـوى بـزرگـى داشتند، آنها را از حالت (الگو) و (اسوه ) بودن خارج كنند و بجاى آنها الگـوهاى غربى را جايگزين كنند.مذمّت از دانشمندان داخلى و توصيف بيشتر از حدّ از دانشمندان خـارجـى در اين راستا قرار داشت . نسبت به شخصيّتهاى تاريخى نيز گاهى كوشش مى كردند آنـان را افـرادى مـادّى مـسـلك و در واقـع پـيـرو فرهنگ غربيها يا شرقيها وانمود كنند. مثلاً چهره (حـافـظ) را بـه عـنـوان يـك شـاعـر عـارف و بـا مـعـنـويـت و حـافـظ كل قرآن كريم ، حافظى ترسيم مى كردند كه (وعده رستاخيز را انكار مى كند ). (14)
5 - تـحـريـف تـاريـخ :
بـرخـى از نـويـسـنـدگـان ، در تحليل پديده هاى تاريخى و حتى بيان وقايع تاريخى به منظور مستند نمودن اعتقادات نشاءت گـرفـتـه از بيگانگان ، دست به تحريفاتى مى زدند و از اين راه ، افكار بيگانه را ترويج مى كردند. (15)
6 - هنر:
راويان افكار بيگانه براى ترويج افكار وارداتى از هنر نيز سوء استفاده مى كردند و از طريق سينما، تلويزيون ، نمايشنامه ، طنز، شعر، سرود، داستان و ... به اشاعه آن افكار مى پرداختند. فقدان قدرت هنرى سالم و هنرمندان واقعى به گرمى بازار اين هنرمندان كاذب مى افزود.
7 - برنامه هاى آموزشى :
ايجاد مدارس خارجى در ايران ، تدوين كتب درسى مدارس و دانشگاهها، كـلاسـهـاى زبـان سـفـارتـخـانـه هـاى خـارجـى و ... از ديـگـر راهـهـاى انتقال افكار بيگانه بوده است .
انواع افكار وارداتى غربى
1 - نـاسـيـونـاليـسـم :
نـاسيوناليسم يا ملّى گرايى ، مكتبى است كه پس از انقلاب فرانسه ، رواج پـيـدا كـرد. در نـاسيوناليسم ، همه ارزشها، حتى دين ، تحت الشعاع علاقه به خاك و آب وطـن قـرار مـى گيرند و در نهايت به نوعى تفاخر ملّى و استكبار جغرافيايى منجر مى شود كه به اين لحاظ با عقل طبيعى و شرع مقدّس مغايرت دارد.ملّى گرايان ايرانى به سلطنت علاقه داشتند؛ زيرا به اعتقاد آنان ، ايران در روزگار باستان ، تمدّنى درخشان داشته است كه اين تمدّن در سايه حكومت شاهان قدرتمند به وجود آمده بود.مـلّى گـرايـان بـا اسلام مخالفت مى كردند زيرا اسلام از عربستان به ايران آمده است ! از جمله راههاى مبارزه ملّى گرايان با اسلام ، تلاش در تغيير خط و تاريخ عربى و نيز حذف افراطى واژه هـاى عـربـى از زبـان فـارسى بود. آنان گاه در كتابهاى خود كه مثلاً به زبان پارسى سليس نوشته بودند، مجبور به استفاده از لغت نامه خاص مى شدند تا لغات فارسى قديم را كه در كتاب خود بكار برده اند معنى كنند! (16)