آسیب شناسی تربیت دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
موجودات وابسته بهآن است.يكي از دانشمندان گفته است كه حتي مصرف كم الكل ميتواند ضايعات مغزي بسياري را سبب شود.ووقتيانسان از نوشيدن مقداركمي الكل،احساس لذت وشادماني ميكند نميداند كه به نابودي سلولهاي مغزي خودكمك كرده است.آثار زيانبار شراب در جوامع مختلف قابل انكار نيست.شراب را ميتواند ريشة بسياري از مفاسد غرب دانست كهبحمدالله در كشور ما بخاطر رعايت مسائل مذهبي،شرابخواري در حد بسيار ضعيف واندكي است.امّا در تاريخ ميتوان به مواردي اشاره كرد كه شرابخواري باعث نابودي وجنايت شده است.وقتي هارون،خليفهعباسي،خواهرش عباسه را به عقد جعفربرمكي وزير مقتدر خود درآورد اورا از هرگونه تماس جنسي منع نمودوجعفرهم اطاعت كرد ولي عباسه نتوانست برهوس خود غلبه كند وترتيبي داد تا جعفر با نوشيدن شراب مستشود.آنگاه با او عمل جنسي انجام داد.وقتي بعد از مدتها خبر به هارون رسيد،دستور كشتن جعفربرمكي وكندنريشه برامكه در دستگاه خلافت خودرا صادر نمود.وبه اين ترتيب ريشة برمكيها از قدرت وخلافت كنده شد.ويا وقتي مغولها به ايران حمله كردن،پادشاه ايران جلال الدين خوارزمشاه بدليل مستي نتوانست تصميم درستيبراي دفاع از كشور بگيرد لذا كشور ايران به اشغال مغولها درآمد وتمدن اسلامي دچار آفت مخربي گرديد.در زمان اميركبير كه ميرفت كشور ما از تاريكي وگمراهي بدرآيد واز عقب ماندگي نجات يابد،بدخواهان حكمقتلاميركبير را ازناصرالدين شاه درحال مستي گرفتند واجرا نمودند.وباعث شدند كه اميد نجات ايران برباد رود.درتاريخ ذكر شده كه افرادي بوده اند كه براثر مستي با محارم خود مثل خواهرخود زنا كردهاند.دانشمندان تنها آثار زيانبار شرابخواري را گريبانگير شرابخوار نميدانند بلكه به نسلهاي بعدي هم اين آثار سرايتميكند.دبيركل سازمان بين المللي مبارزه باالكل گفت كه هشتاد درصد ديوانگان وچهل درصد بيماران آميزشي در نتيجةاعتياد به الكل بوده است.ودكتري در المان گفته است كه درب ميكده هارا ببنديد تا من درب نيمي از بيمارستانهاوديوانه خانه هارا ببندم.پس ملاحظه ميكنيد كه چرا اسلام شراب را حرام نموده است.اسلام نميخواهد كه مسلمانش اسير اين آثار زيانآورباشد.اسلام ميخواهد كه مسلمين تندرست وشاداب وسالم وقوي وبدور از هرگونه انحرافي باشند.همانطور كهدر بهشت موعود اين چنين وكلية بهشتنيان از هر گونه بيماري جسمي وروحي وحتي از صفات زشتي چونحسادت،كينه جوئي،بخل وخساست،ترس وتكبر و...بدور ميباشند.مسئله ديگري كه باعث شده كه اسلام را دين محدوديتها تلقي كنند مربوط به روابط جنسي است.چگونه ميتوان قبول كرد كه خداوند حكيم نياز جنسي را در انسان قرار دهد ولي براي اشباع سالم آن پيش بينينكرده باشد؟آنقدر كه در اسلام به مسئله برطرف كردن نيازهاي غريزه جنسي اهميت داده شده دركدام دين اينچنين بها داده شده است؟ البته چون راه برطرف كردن اين نياز حساس است ودرصورت درست نبودن راه انسانها دچار آثار زيانباريميشوند،اسلام عزيز اين راهارا در چهارچوب خاصي قرار داده كه هر مسلماني بايد در اين چهارچوب كه بسياربزرگ هم است حركت كند وبراي متخلفين ومتجاوزين از اين حدود،مجازاتهاي سختي چون سنگسار،اعداموشلاق درنظر گرفته شده است.