پل سی و سه پل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پل سی و سه پل - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مکان هاي ديدني اصفهان

آتشگاه

كوه كم ارتفاعى است در هشت كيلومترى مغرب اصفهان، كه قسمت بالاى آن را ويرانه هايى از خشت ضخيم و محكم تشكيل داده و به گفته مورخين يكى از آتشكده هاى معروف اصفهان بوده است. اگرچه تعيين تاريخ قطعى ساختمان مشكل مى نمايد، ولى آنچه مسلم است از دوره ساسانى جديدتر نمى تواند باشد.

بر روي كوه كوچكي به فاصله 20 كيلومتري از سوي باختر اصفهان و در جلگه با صفاي فرح انگيز قرب و مشرف بر رودخانه زاينده رود عمارات ويران و آثاري قرار دارد كه به احتمالي به دوره اشكاني و به زعم قوي متعلق به دوره ساسانيان است . موقعيت محلي از اين باب كه زردتشتيان قديم آتش مقدس را همواره در جايي قرار مي داده اند كه در ديدگاه مردم باشد و ديگر كيفيت و نقشه ساختمان و مصالحي كه در آن به كار رفته و شهرت اين محل بر حسب وجود منابع بسيار به آتشگاه همه و همه نشان مي دهد كه برروي اين كوه يكي از آتشگاههاي زردشتي وجود داشته است و در روي بلندي بر همه جا اشراف داشته است . مصالح ساختمان آن اگر چه گل وخشت است ولي باز هم قدمت وكهولت از آن پيداست .

تصاوير تاريخي استان اصفهان در آدرس زير موجود است : http://tarikh.isfedu.org/dbrtarikh/oisfap.

اين پل كه در نوع خود شاهكارى بى نظير از آثار دوره سلطنت شاه عباس اول است، به هزينه و نظارت سردار معروف او الله وردى خان بنا شده. اين پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طويل ترين پل زاينده رود است كه در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره صفويه ،مراسم جشن آبريزان يا آبپاشان ارامنه در كنار اين پل صورت مي گرفت . ارامنه جلفا، مراسم «خاج شويان » را نيزدر محدوده همين پل برگزار مي كرده اند. پل مزبور يكي از شاهكارهاي معماري و پل سازي ايران و جهان محسوب مي شود.

و به روايتي ديگر:

اين پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام اللهورديخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گرديد و به طورى كه در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده كه از هر چشمه آب خارج مى گرديده، پلى بسيار عريض و طويل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهك ريخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه هاى زيرينش زياد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بيست قدم و شش معبر باين شرح داشته است:

1- راه وسط كه مخصوص عبور سواره و گردونه ها بوده است. 2 و 3 دو طرف پل كه از ميان گالالريها ى زيبا مى گذشت و به پياده رو تخصيص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف كه دور آن نرده داشته و موقع طغيان رود تفرجگاه باشكوهى بوده است، سرانجام گالاريهاى پل به وسيله پله هاى ظريف بزير پل متصل مى شد و از زير پل هم موقع كم آبى عبور مى كردند. 6 از زير پل بود.

مساحت اين پل را سياحان انگليسى چهارصد و نود يارد تعيين كرده اند. هفت دهانه اين پل گرفته شده و اكنون 33 دهانه دارد و از اين رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.

اين پل را بنامهاى: پل شاه عباسى - پل اللهورديخان - پل جلفا - پل چهل چشمه - پل سى و سه چشمه خوانده اند و وجه تسميه هر يك چنين است: 1- پل شاه عباسى از آن جهت گويند كه شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهورديخان ساخته شده به پل اللهورديخان معروف گرديده و از لحاظ اينكه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفته اند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اينك سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.

اين پل براى اتصال خيابان چهار باغ كهنه عباسى به خيابان چهارباغ بالا و باغ هزار جريب و عباس آباد ساخته شده است. اين پل در جشن آبريزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و ساير مردم بوده است.

شرحى را كه سرپرسى سايكس انگليسى راجع به اين پل نوشته از نظر اينكه بسيار دقيق و وضع پل را در آخر قرن سيزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مى نمايد عيناً در اينجا نقل مى گردد:

خيابان با شكوه چهارباغ از يك طرف به پل اللهورديخان كشيده مى شود، كه با اين كه حاليه روى بويرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مى آيد، اينجا از يك شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مى شوند شكل فوق العاده و شگفت آور اين پل كه 388 يارد طول آنست مقابل يك جاده سنگ فرش شده اى به عرض 30 پا بدين قرار ايت كه در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبيه شده كه يكى از آنها راه معمولى روى پل است كه در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشيده ساخته اند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همين جاده مشرف مى باشند، در بالا و پائين اين طاقنماها كه با تابلوى نقاشى شده تزيين يافته بود هر كدام يك پياده روهائى است كه با پله كانها باين راه اصلى وصل مى شود و در كنار سطح رودخانه معبر ديگرى است كه به طول رودخانه امتداد مى يابد. تنها انتقاد مخالفى كه براى ساختمان اين پل مى شود كرد و آن از تصوير هم نمايان است آنكه، پل مزبور در مقابل جريان ضعيف و باريك زنده رود در بيشتر فصول سال بيش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.

در تاريخچه ابنيه تاريخى اصفهان درباره اين پل تاريخى چنين نوشته است:

در انتهاى جنوبى خيابان چهارباغ پل اللهورديخان است كه به نام بانى و سازنده آن خوانده مى شود و در همان موقعى كه شاه عباس دستور كاشتن درختان چهارباغ را مى داده رفيق و سپهسالار شاه نيز در ساختمان اين پل به وسيله آجر و سنگ تراش فعاليتى به خرج مى داد، وضعيت اين پل با قديمش تفاوت زيادى نكرده است. ايوانچه ها و غرفه هاى زيبا و متناسب طرفين پل كه جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اوليه باقى مانده است. طول اين پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مى باشد. نوشته اند كه در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدريج سى و سه چشمه شده در سنوات اخير قسمت زيادى از بستر رودخانه را تصرف كرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى كه چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممكن بود بكلى متروك شود وى در سال 1330 كه آقاى مصطفى خان مستوفى رياست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبين خارج و مجراى عبور آب چشمه ها را باز كرد و اقدام به ساختمان ديوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده كه نوز آثارش پابرجا و عملياتش زبانزد مردم اين شهر است. در دوره صفويه ارامنه حق داشتند تا ميدانى كه اول پل احداث شده بود جمع شوند و مال التجاره و صنايع خويش را با صنعتگران اصفهانى تبديل نمايند و حق نداشتند از اين پل عبور كرده داخل شهر شوند در جل اين پل مجسمه رضا شاه كبير بر روى ستونى بارتفاع 5 متر ديده مى شود كه اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف اين مجمسه فعلاً ميدان 24 اسفند و با ميدان مجسمه ناميده مى شود.

در شمال شرقى پل يعنى اول خيابنى كه به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است كه بياد مقبره كمال الدين اسماعيل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خيابان مزبور به نام آن بزرگوار ناميده مى شود كه به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.

به طورى كه ملاحظه شد گفتار تاريخچه ابنيه تارخى اصفهان وضع پل زاينده رود را در گذشته و حال تشريح كرده و اقتضاء داشت كه براى استحضار سرگذشت پل ايام گوناگون درج گردد.

تاورنيه سياح فرانسوى راجع باين پل در سفرنامه خود كه نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه كرده چنين نوشته است:

پلى كه در وسط خيابان تقاطع مى كند موسوم به پل اللهورديخان كه بانى آن بوده است مى باشند و آن را پل جلفا هم مى گويند. اين پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بيك ميزان است. دو طرف آن از وسطش پست تر نيست، 350 قدم طول و بيست قدم عرض دارد و زير آن چندين چشمه و طاق از سنگ ساخته شده كه خلى پست و كم ارتفاع است، در دو كناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل كه چندين طاق با پايه هاى مرتفع به ارتفاع 25 يا 30 پا سقف آن را نگاهداشته اند ديده مى شود، اشخاصى كه مى خواهند هوا خورى كنند وقتى كه خيلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مى نمايند، اما معبر معمولى از زير آن راهروها است كه به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد كه هواى لطيف و خنك از آنه داخل راهرو مى شود. زمين راهرو از سطح پل خيلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مى روند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقريباً 35 پا عرض دارد. يك معبر ديگر هم دارد كه در تابستان و وقع كمى آب به واسطه خنكى خيلى مطبوع است و آن از ميان خود رودخانه است در خط مخصوصى كه تخته سنگها نزديك هرم اتفاق افتاده مى توان از روى آنها رد شد بدون اينكه پاتر بشود. از تمام دهنه هاى زير پل به واسطه درهائى كه به هر چشمه گذراده اند مى توان عبور نمود از پلكانى كه در قطر پايه پل ساخته شده از روى پل به زير چشمه ها و طاقها پائين مى روند و همينطور پله هائى در دو طرف دارد كه به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مى نمايند و عرض راه پله ها بيش از 2 تواز (4 ذرع تقريباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى كشيده اند كه از پرت شده جلوگيرى مى نمايند.

بنابراين اين شش معبر در روى اين پل وجود دارد: يكى در وسط و چهار تا در دو طرف كه عبارت است ازى زير و بالاى هراهرورهاى پلكان تنگى كه به زير پل مى رود حقيقتاً اين پل از روى صنعت و استادى بنا شده و مى توان گفت قشنگترين صنعت و شاهكار ابنيه ايران است، اما بسى دور است از اينكه به استحكام پل نف پاريس ساخته شده باشد.

سرپرسى سايكس انگليسى در شرحى كه راجع به پل زاينده رود نوشته بود گفته بود كه اين پل با اينكه روى به ويرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنيه تعصب ملى نگذارده كه در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنيه در كليه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و يدگر آثار ايران را كوچك و پست جلوه دهد و از ديگران هم استفاده كرده كه در تجليل اصفهان غلو كرده اند.

اينكه آراى مختلفى راجع به اين پل نگاشته شد براى امكان استخراج نظر صحيح و صائب درباره آن بود و اينكه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنيه معلوم گردد. در هر حال اكنون اين پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مى رود زير شماره 110، به ثبت تاريخى رسيده است.

شاه عباس اول به طورى كه مورخان و سياحان خارجى نوشته اند در هر حال در جشن آبريزان شركت مى كرد و اگر در اصفهان بود در كنار زاينده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در كنار درياى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مى كرد.

در كتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز كه شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار كرده چنين نوشته است.

جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مى يافت. گذشته از باغ نقش جهان پل اللهوردى خان را نيز آئين مى بستند و چراغان مى كردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلريزان صورت مى گرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ريخته مى شد. از آن جمله در سال 1018 با آنكه جشن فروردين مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلريزان كردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئين بندى هنر نمائى بسيار كرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از ماليات آن سال را به ايشان بخشيد.

در تاريخ اين جشن و گلريزان مير حيدر
معمائى كاشى چنين سروده است:




  • گل گشت روى پل چو كند خسرو عجم
    گل گشت روى پل پى تاريخ كن رقم



  • گل گشت روى پل پى تاريخ كن رقم
    گل گشت روى پل پى تاريخ كن رقم



موضوعى كه باقى ماند تاريخ بناى پل است كه بامر شاه عباس كبير انجام شده است. آنچه مسلم است در سال 1018 كه جشن گلريزان در حضور شاه عباس انجام گرديد پل مزبور ساخته بوده است ولى مورخان سال اتمام را متفاوت نشوته اند:

اسكندربيك در عالم آراء در وقايع سال (1011) چنين نوشته:

در انتهاى خيابان باغى بزرگ و وسيع، پست و بلند، نه طبقه جهت خاص پادشاهى طرح انداخته بباغ عباس آباد موسوم گردانيدند و پل عالى مشتمل بر چهل چشمه به طرز خاص، ميان گشاده كه در هنگام طغيان آب در كل، يك چشمه به نظر در مى آيد، قرار دادند كه بر زاينده رود بسته شده هر دو خيابان بيكديگر اتصال يابد.

حاج ميرزا حسن خان جابرى انصارى در تاريخ اصفهان و رى در وقايع اسل 1005 ه.ق( چنين نوشته:

شاه عباس اصفهان را پاى تخت دائمى خود نموده طرح عمارات عاليه انداغخ، سر درب درب قيصريه جنگ او است با ازبكان.

و در وقايع سال (1008 ه.ق) چنين نوشته:

شاه از هرات به اصفهان آمده و تكميل طرح عمارات و باغات كه هر يك از امراء باغى به نما خود ساخته در حواشى چهار باغ كهنه در چهار باغ بالا.

و نيز در وقايع سال (1008 ه.ق) مى نويسد:

شاه عباس به اصفهان برگشت، اللهورديخان را فرمود پل زاينده رود را با عمارات ديوانى بساخت.

در وقايع سال (1012) نوشته است:

بناى سر درب عالى عيصريه و كاشى كارى ممتاز آن ...

ميرزا علينقى كمره اى متخلص به نقى كه از شعراى زمان بوده ماده تاريخى سروده كه ابيات آن چنين است:




  • فلك قدر الله و يردى كه قدر
    بامداد بيگ ويردى دادگر
    بسعى ملك سيرت آقا حسين
    به دست زبر دست صعب
    پى سال تاريخ اين پل نيافت
    كسى خوبتر از »پل اتمام يافت«



  • ز عباس شاه اندر ايام يافت
    پلى كدر آغاز و انجام يافت
    بخير العمل حسن اتمام يافت
    امير چو بند امير اين بنا نام يافت
    كسى خوبتر از »پل اتمام يافت«
    كسى خوبتر از »پل اتمام يافت«



ظاهراً گفته عالم آرا اينستكه پل در سال (1011 ه.ق) ساخته شد و گفته هاى جابر انصارى قسمتى حاكى است كه در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مى رساند كه دستور داده شده كه بسازند و در قسمت نوشته كه ساختن آن با سر در قيصريه مقارن بوده و حال آنكه ساختمان سر در قيصريه را از وقايع سال 1012 نوشته است. و هيچ اشاره بسند اين گفته ها هم نشده است.

ماده تاريخ منسوب به نقى كمره اى هم حاكى است كه ساختمان پل امير در سال (1005 ه.ق) انجام يافته است ولى تاريخ شروع آن معلوم نيست و بايد اذعان كرد كه اگر منظور همان پل چهل چشمه و يا اللهورديخان باشد محال است كه در ظرف يكسال چينن پلى ساخته شده باشد و حدال بايد در سال (1003 ه.ق) شروع شده باشد تا در (1005 ه.ق) به اتمام برسد.

آنچه به نظر مى رسد اين است كه براى ساختمان عباس آباد مسلم است كه بايد ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاريخ ساختمان چهارباغ يعنى اتمام آن مطابق ماده تاريخى كه سروده اند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است و ماده تاريخ چنين است:




  • عجب چارباغى است بهجت
    فزا گرش ثانى خلد گويند شايد



  • فزا گرش ثانى خلد گويند شايد
    فزا گرش ثانى خلد گويند شايد



چو تاريخ آن دل طلب كرد گفتم: نهالش به كام دل شه بر آيد

كه با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نيز تاريخ تكگائى كه در خيابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و يازده است كه در تذكره نصرآبادى به نقل از تاريخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده و آن ماده تاريخ چنين است:




  • كلبه اى را كه من شدم بانى
    زين سبب فيض يافتم ز اله
    خانه دلگشا شدش تاريخ
    چونكه از كلب آستان على است



  • مطلبم تكيه سگان على است
    كه مرا مهر با على ازلى است
    چونكه از كلب آستان على است
    چونكه از كلب آستان على است



و از طرفى اللهورديخانه در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ايالت فارس منسوب گرديد و در آنجا به اداره امور و تمشيت مى پرداخت تا اينكه حكومت كهكيلويه هم بر حزوه حكومتش افزوده گرديد و از مجموع اين تواريخ استنباط مى شود كه شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پيش از اينكه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده كه اصفهان را به پايتختى انتخاب كند و از اين رو دستور داده بود كه طرحهائى براى آبادى اصفهان مهيا كردن آن براى پايتختى ريخته شود و شايد اعزام اللهورديخان به فراس هم از اين نظر بوده كه اقدامات عمرانى اصفهان هم زير نظر او قرار گيرد و عمدتاً بايد عمران اصفان از بعد از تاريخ اعزام اللهورديخان يعين بعد از سال (1004 هجرى) انجام يافته باشد و تقريباً هم همين طور است چه مطابق ماده تاريخى نقى كمره اى هم ساختمان پل اللهورديخانه در سال (1005 ه.ق( اتمام يافته و عمران خيابان چهار باغ در (1005 ه.ق) و تكايا چهارباغ در (1011 ه.ق) و در سال (1025 ه.ق) تمام ساختمانهائى كه از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام يافته بوده است.

و اما اينكه گفته شده در سال (1011 ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاريخ اتمام پل كه (1005 ه.ق) باشد مغاير است، مى توان گفت اللهورديخان ابتداء طبقه زيرين پل را براى امكان عبور و مرور ساخته بوده كه در (1005 ه.ق) به اتمام رسيده بوده و بعد در (1011 ه.ق) مأمور شده كه پل را به اتمام برساند يعنى طبقه بالا را نيز بسازد كه در موقع طغيان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شايد طغيان رودخانه زاينده رود موجب تكميل پل بوده است و با اين فرض ديگر مغايرتى در بين نخواهد بود.

نظر ديگرى هم امكان دارد و آن اين است كه بگوئيم پل موضوع ماده تاريخ نقى كمره اى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاريخ چنين اشاره اى نشد ناچار بايد پل موضوع ماده تاريخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست.

بازارها

در اصفهان بازار از قديم الايام وجود داشته است و يك يك از بازارهاى ويران شده نيز در جاى خود بيان گرديد.

بازارهائى كه بيشتر آن از ساختمان سلاطين و بخصوص صفويه است و وجود دارد بقرارى است كه در پائين مينگارد:

سر در قيصريه

در مقابل مسجد شاه در شمال ميدان شاه اصفهان سردرى هلالى شكل با كاشيكارى مجلل و با شكوهى پديدار است كه از آنجا داخل بازار قيصريه مي شوند.

اين سردر به امر شاه عباس بزرگ در سال1011ه.ق از روى سردر قيصريه آسياى صغير ساخته شده و چون در قديم الايام عموم مردم بخصوص سلاطين و پادشاهان به اوضاع كواكب توجه داشتند ساختمان ها را نيز در ساعات ميمون و اقترانات سعد بنا مي كردند و گويا هنگام شروع به ساختمان ها اين بنا طالع در برج قوس بوده است و از اين رو در بالاى سر در برج قوس را كه از ستاره هائى تشكيل مي شود كه پيكره كمان را نشان مي دهد ترسيم و انسان نيم تنه ديگر آن به صورت حيوان درنده اى است با درست داشتن تير و كمان نقاشى كرده اند و در وسط اين سر در نقش خورشيد با طرزى جالب و عالى مشاهده مي شود.

در داخل اين سردر نقاشي هاى بسيار زيبا وجود دارد كه در اثر مرور و زمان خراب و از بين رفته و آن تصوير يكى از جنگ هاى شاه عباس بزرگ با ازبكها مي باشد. در بالا و پائين سمت راست تصاويرى از مردان و زنان اروپائى در حال عشرت نمودار و طرف چپ شكارگاه است. در قسمت بالا روبرو دريچه اى است كه در قديم جاى ساعت بزرگى بوده و در اوقات روز زنگ هائى ميزده و پاندولش موجب حركات و بازي هاى گوناگون به اشكال منقش مانند پرندگان و حيوانات كه از چوب نقاشى شده بود مي گرديد. و گفته اند كه در بالاى آن ساعت ناقوسى وجود داشته كه از دير هرمز شاه آورده بود.

طرفين سر در قيصريه سكوهاى وسيعى از سنگ يشم و سماق نصب شده است در قديم جواهر فروشان و زرگران بساط خود را روى آنها گسترده و متاع هاى خود را به فروش مي رسانيدند. در جبهه چپ سر در منظره شكار دسته جمعى شاه عباس و نيز تصوير جوانى را نشان مى دهد.

در طرفين سر در نقاره خانه اى وجود داشته كه تا اين اواخر در ايوان هاى آن هنگام غروب و طلوع آفتاب چنانچه مرسوم بود نقاره مي نواختند، نگارنده بياد دارم كه در سال هاى تا 1307 اين عمل انجام مي شد. در حجرات و ايوان هاى نقاره خانه نقاشي ها و گچبري هاى عالى مانند تزيينات طبقه ششم عالى قاپو وجود داشت كه در 1307 شمسى از ميان رفت و تزيينات جديد انجام دادند.

هنگامى كه عابران وارد سر در مي شوند داخل بازار قيصريه مي گردند اين از بناهاى شاه عباس بزرگ است كه در زمان قديم گران بهاترين پارچه هاى زربفت را در آنجا مي فروخته اند. نمايندگان تجار خارجى نيز در اين بازار حجره هائى داشتند بازار مزبور كه به بازار شاهى نيز شهرت دارد از سر در قيصريه شروع و ببازار چيت سازها و از آنجا ببازار دارالشفا منتهى مي شود و امروز محل فروش بهترين قلمكارها و كارهاى دستى اصفهان است. در اين بازار محلى بنام ضربخانه معروف شاهى وجود دارد و سراى معروف شاه نيز در اين بازار واقع است.

چهارسوى ضرابخانه كه مانند آن نه در اصفهان و نه در ايران وجود دارد چهارسوى بازار چيت سازها در جنب دارالشفا در اين بازار واقع است. تيمچه هاى جهانگيز و شله نيز در همين بازار است. بازار سماور سازهاى كنونى كه در قديم بازار مثقالى فروش ها موسوم بوده داراى چهارسوى بى نظيرى است مسمى به چهاركرباس فروش ها كه حوضى بسبك صفوى در وسط آن مي باشد و بوسيله بازار كوچكى به چهارسوى چيت سازها متصل مي شود.

اين كه اين بازار را مثقالى فروش ها مي گفته اند از اين رو بوده كه پارچه هاى گران بها و زريفت را در آن بازار مثقالى مي فروخته اند. از بازارهاى متصل به بازار قيصريه است بازار زرگرها كه به امر شاه عباس و بوسيله محبعلى لله بيك بنا گرديد است اين بازار از چهارسوى كرباس فروش ها ببازار قهوه كاشي ها منتهى مي شود وسط آن چهارسوى زيبائى قرار دارد و انشعاب آن بازارى است كه به دارالشفا منتهى مي شود.

دارالشفا نام تاريخى بيمارستان بزرگ شاهى است كه در عهد صفويه وجود داشته و اكنون قسمتى از زمين ويرانه آن به صورت مسجدى كوچك بنام مسجد دارالشفا بنا شده و معروف است.

بازار ديگر بازار تفنگسازها مي باشد كه از مبانى دوره شاه عباس بزرگ است بازار مزبور از در سراى مخلص به بازار سماورسازها منتهى مي شود و بازار منشعب از آن چخماق سازها نام دارد اين دو بازار را زمانى بنام بازار شمشيرگرها مي خواندند.

تاريخ قطعى ساختمان سر در مذكور معلوم نيست آنچه مسلم است در سال 1014 كه شاه عباس بازار قيصريه و تمام بازارهاى اطراف ميدان نقش جهان و كاروانسرا و حمام نزديك ميدان از ساخته هاى خود را وقف بر پيغمبر اسلام نموده و صورت وقفنامه آن در كتاب قصص الخانانى ضبط شده سر در قيصريه هم ساخته شده بوده است. ولى اين نكته با آنچه در آثار ايران گفته شده كه تاريخ اتمام ساختمان سر در قيصريه سال 1026 ه.ق است مطابقت ندارد مگر اين كه گفته شود تزئينات و نقاشي هاى آن در سال 1026 ه.ق انجام يافته است.

بازار گلشن يات جارچى

اين بازار از چهارسوى قلندرها تا محل دروازه اشرف امتداد دارد و از ساختمان هاى عصر صفوى است.

اماكن قديمه ايكه در اين بازار واقع شده مسجد ملك على بيك جارچى باشى از عهد شاه عباس كبير (1019 ه.ق) و مدرسه ملا عبدالله (1022 ه.ق) مي باشد. سراهاى: جارچى باشى، بزرگ، گلشن، فخر، دو تيمچه كه همه تجارتى هستند در اين بازار واقع شده اند.

بازار دروازه اشرف

اين بازار از دروازه اشرف شروع تا چهارسو شاه و مدرسه ملا عبدالله امتداد دارد و از احداثات عصر صفويه است. مدرسه جده بزرگ( 1058ه.ق) و مدرسه ملا عبدالله از بناهاى شاه عباس كبير در اين بازار واقع است، چهارسوى شاه از بناهاى شاه عباس است.

سراهانى: محمد صادق خان، مخلص، تيمچه در قهوه كاشيها، تيمچه ملك و عصارخانه و حمام شاه در اين بازار قرار دارند بازار منجم باشى كه به چهارسوى ساروتقى منتهى مي شود از انشعابات اين بازار است و قسمتى از كاشى كارى آن باقى مى باشد.

مدرسه جده كوچك (1056 ه.ق) از احداثات زمان شاه عباش ثانى نيز در اين بازار (منجم باشى) واقع است. دنباله اين بازار در زمان صفويه به بازار بسيار طولانى و بزرگ مشعلدار باشى متصل مي شده كه امروز اثرى از آن نيست.

بازار كفشدوزها

اين بازار در مسجد شيخ لطف الله بدر مسجد شاه امتداد دارد از جانب جنوب و غرب ميدان نقش جهان و طرفين كاخ عالى قاپو دنباله چهار بازار اطراف ميدان نقش جهان پيوسته بوده و اكنون جز ادارات شهربانى و دخانيات است.

بازار رنگرزها

اين بازار كه از بناهاى شاه عباس كبير است از بازارتر كشدوزها به بازار دارالشفاء منتهى مي شود و اكنون هم دائر است.

بازار چهارسو نقاشى

بازار بزرگى بوده كه قسمتى از آن باقى مانده و اكنون در جنوب خيابان شاه عباس واقع است مدرسه مريم بيگم و چهارسو نقاشى در اين بازار واقع بوده اند.

بازار مقصود بيك = يا چهارسو مقصود

اين بازار از جنوب شرقى ميدان نقش جهان تا بازار حسن آباد امتداد دارد. امامزاده احمد، مسجد ساروتقى، در اين بازار در نزديكى حسن آباد واقع شده اند نيز تكيه گلبنده ها در نزديك امامزاده احمد قرار دارد.

بازار ريسمان

اين بازار از انشعابات بازار عربان و به ميدان هاتف متصل و مدرسه كاسه گران در آن بازار (ريسمان) واقع است.

بازار نجف آبادي ها

اين بازار از منشعبات بازار عربان قديم بوده است و سراهائى كه در اين بازار قرار دارند: خانى واردستانى مي باشد. از اين بازار كوچه اى منشعب مي شود كه به دو مناره گنبد سلطان بخت آغاملكه آل مظفر مي رسد در وسط راه حمام كوچكى است از آثار شيخ بهائى.

بازار مقابل بازار عربان

اين بازار بازارى است مقابل بازار عربان از جانب جنوب خيابان جديد محمد رضا شاه از جنب هارونيه تا محل معروف به پادرخت سوخته يا درخت سوخته، اين قسمت نيز از بازارهاى قديمى اصفهان و از منشعبات آن بازار هارونيه است. كه نامسجد على ادامه دارد و در قديم اين بازار , بازار بوريابافها مي ناميدند و سرائى هم هنوز بنام سراى بورياباف ها باقى است. انشعاب ديگر بازار عربان بازارچه آقا مي باشد. سراهاى واقع در اين بازار سراى آقا و سراى پادرخت سوخته است. يكى از درهاى هارونيه از بناهاى دورميش خان شاملو(918 ه.ق( در اين بازارچه مي باشد قسمتى از كاشيكارى سر در آن مورد دستبرد و خرابى قرار گرفته است باغچه عباسى كه در حدود سال (1000ه.ق) محل اقامت شاه عباس كبير بوده در جانب غرب اين بازار واقع و در مقابل هارونيه مي باشد.

از سراهاى معروف اين بازار است: سراى سفيد، ميراسماعيل، مردادركشها، مرواريد فروش ها ميرزا كوچك، سراى تالار، سراى حاج كريم سه سراى اخير تجارتى است سراى خوانساري ها تيمچه قزويني ها.

بازار نيم آورد

از بازار تالار بازارى منشعب مي شود به نام بازار نيم آورد و به خيابان جديد متصل مي گردد مدرسه تاريخى نيم آورد كه از بناهاى عهد شاه سلطان صفوى است در اين بازار واقع و نيز مساجد: خياط ها، مسجد نو، مسجد ذوالفقار، مسجد شيشه واقع در جنب باغ قلندرها كه كتيبه آن به خط محمد رضا امامى و تاريخ آن (1100 ه.ق) قمرى است در اين بازار قرار دارند.

بازار زرگرها

بازارى است كه از چهارسوى كرباس فروش ها ببازار قهوه كاشي ها منتهى مي شود در وسط آن چهارسوئى است و بدارالشفاء منشعب مي شود. چنانكه گفته شده مسجد كوچك دارالشفا در اين بازار انشعابى قرار دارد.

بازار تفنگ سازها

اين بازار از احداثات عصر شاه عباس بزرگ است كه در سراى مخلص به بازار سماور سازها مى پيوندد و بازار انشعابى آن چنانكه گفته شده بازار چخماق سازها است كه هر دو بازار زمانى بنام شمشيرگرها موسوم بوده اند.

بازار كلاهدوزها

اين بازار به در قيصريه منتهى مي شود و مقابل بازار قنادها واقع گرديده است.

بازار قنادها

در عهد صفويه اين بازار مخصوص قلمزن ها و قنديل سازان بوده و در دوران قاجارسيه تبديل به بازار قنادي ها شده است.

بازار شاهى = بازارچه بلند

اين بازار يا بازارچه در خيابان چهارباغ و در عصر صفوى بكوى شاهزادگان متصل مي شده و آن را به نام شاهزادگان مي نماميدند. باقى مانده اين بازار نفيس انبار دخانيات است از مدرسه چهارباغ و سراى فتحيه مهمان سراى كنونى شاه عباس و باغ هشت بهشت درهائى به اين بازار باز مي شده است و اين بازار در تاريخ حاضر تعمير شده و مركز فروش كارهاى دستى اصفهان مي باشد و به همت متصدى قابلى از صورت اندراس بيرون آمده است و وضع كنونى نمودار گذشته دوران زيبائى اين بازار است.

بازار عليقلى آقا

اين بازار در محله بيد آباد واقع و داراى چهارسوئى زيبا مي باشد كه در دوران شاه سلطان بوسيله عليقلى آقا درباريان احداث گرديده است و در اين بازار مسجد حمامى نيز قرار دارد.

بازار جماله كله

اين بازار از حدود نيم آورد به طرف مسجد جامع محمد جعفر آباده اى امتداد دارد و مسجد مزبور در اين بازار است.

بازارچه در دشت

اين بازارچه در محله دشت واقع گرديده و خود در حكم بازار بزرگى است.

بازارچه بيد آباد

اين بازارچه در حدود مسجد سيد واقع و داراى طاقهاى ضربى و گنبد و چهارسو نيز مي باشد و مقدارى از آن در اثر وقوع در خيابان جديد خراب شده است. در اين بازارچه مسجد و مدرسه هم قرار دارد.

بازارچه حمام قاضى

اين بازارچه در محله در دشت نزديك فلكعه شهشهان قرار دارد و مسجد كوچك حاجى يونس از خواجگان شاه عباس ثانى كه در (1073ه.ق) بنا شده در اين بازارچه مي باشد.

بازارچه خان

اين بازارچه در محله دروازه نو واقع در مسجد كوچك سليمان بيك از كارگزاران شاه عباس ثانى كه در (1072 ه.ق) احداث گرديده در آن قرار دارد.

بازارچه آقا

همانطور كه گفته شده از انشعابات بازار عربان و يكى از درهاى هارون ولايت در اين بازارچه باز مي شود.

بازار هارونيه

اين بازار از بازارى كه در مقابل بازار عربان از جانب جنوب خيابان جديد محمد رضا شاه از جنب هارونيه مي گذرد منشعب مي گردد و تا مسجد على ادامه دارد.

بازار بوريابافت ها

اين بازار همان بازار هارونيه است كه به مناسبت بودن كاروانسرائى به نام بورياباف ها در آن محل كه آنجا را بازار بوريابافها گفته اند و هنوز هم آن سرا وجود دارد وجه تسميه آن به اين نام اشتغال عده اى در آن كاروانسرا به بوريا باقى بوده است.

بازارچه چهارسوق شيرازيان

اين بازار در محله چهارسوق شيرازيان قرار دارد و بازار بزرگى است .

بازار سار و تقى

اين بازار كه بقيه بازار ساروتقى اعتمادالدوله شاه عباس ثانى است ميان بازار مقصود بيك و بازارچه حسن آباد و در نزديكى امزاده احمد قرار داد قسمتى از طاق بازار خراب و قسمتى برفراز سر در مسجد ساروتقى و منزلش باقى مانده كه جالب است. مسجد ساروتقى و منزل او در اين بازار واقع بوده است.

بازار مرغ

اين بازار روبروى مسجد جامع در خيابان هاتف واقع و شايد به اعتبار اينكه در آنجا روزى مرغ ميفروخته اند باين نام خوانده شده است.

بازار بزرگ اصفهان

اين بازار از ميدان شاه شروع و به بازار طوقچى ختم مي شود و در اين بازار عمده سراي ها و نيمچه ها و مساجد و مدارس اصفهان واقع گرديده است.

بازارچه حاج محمد جعفرآباده اى

اين بازارچه در دنباله بازار نيم آورد و در محله جماله كله واقع است. مسجد حاج محمد جعفرآباده يا و تيمچه حوابيگم در اين بازارچه قرار گرفته است.

© کپي رايت توسط .:مقاله نت.: بزرگترين بانك مقالات دانشجويي کليه حقوق مادي و معنوي مربوط و متعلق به اين سايت و گردآورندگان و نويسندگان مقالات است.)

برداشت مقالات فقط با ذکر منبع امکان پذير است.

/ 1