مکان هاي ديدني اصفهان
آتشگاه
كوه كم ارتفاعى است در هشت كيلومترى مغرب اصفهان، كه قسمت بالاى آن را ويرانه هايى از خشت ضخيم و محكم تشكيل داده و به گفته مورخين يكى از آتشكده هاى معروف اصفهان بوده است. اگرچه تعيين تاريخ قطعى ساختمان مشكل مى نمايد، ولى آنچه مسلم است از دوره ساسانى جديدتر نمى تواند باشد. بر روي كوه كوچكي به فاصله 20 كيلومتري از سوي باختر اصفهان و در جلگه با صفاي فرح انگيز قرب و مشرف بر رودخانه زاينده رود عمارات ويران و آثاري قرار دارد كه به احتمالي به دوره اشكاني و به زعم قوي متعلق به دوره ساسانيان است . موقعيت محلي از اين باب كه زردتشتيان قديم آتش مقدس را همواره در جايي قرار مي داده اند كه در ديدگاه مردم باشد و ديگر كيفيت و نقشه ساختمان و مصالحي كه در آن به كار رفته و شهرت اين محل بر حسب وجود منابع بسيار به آتشگاه همه و همه نشان مي دهد كه برروي اين كوه يكي از آتشگاههاي زردشتي وجود داشته است و در روي بلندي بر همه جا اشراف داشته است . مصالح ساختمان آن اگر چه گل وخشت است ولي باز هم قدمت وكهولت از آن پيداست . تصاوير تاريخي استان اصفهان در آدرس زير موجود است : http://tarikh.isfedu.org/dbrtarikh/oisfap. اين پل كه در نوع خود شاهكارى بى نظير از آثار دوره سلطنت شاه عباس اول است، به هزينه و نظارت سردار معروف او الله وردى خان بنا شده. اين پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طويل ترين پل زاينده رود است كه در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره صفويه ،مراسم جشن آبريزان يا آبپاشان ارامنه در كنار اين پل صورت مي گرفت . ارامنه جلفا، مراسم «خاج شويان » را نيزدر محدوده همين پل برگزار مي كرده اند. پل مزبور يكي از شاهكارهاي معماري و پل سازي ايران و جهان محسوب مي شود. و به روايتي ديگر: اين پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام اللهورديخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گرديد و به طورى كه در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده كه از هر چشمه آب خارج مى گرديده، پلى بسيار عريض و طويل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهك ريخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه هاى زيرينش زياد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بيست قدم و شش معبر باين شرح داشته است: 1- راه وسط كه مخصوص عبور سواره و گردونه ها بوده است. 2 و 3 دو طرف پل كه از ميان گالالريها ى زيبا مى گذشت و به پياده رو تخصيص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف كه دور آن نرده داشته و موقع طغيان رود تفرجگاه باشكوهى بوده است، سرانجام گالاريهاى پل به وسيله پله هاى ظريف بزير پل متصل مى شد و از زير پل هم موقع كم آبى عبور مى كردند. 6 از زير پل بود. مساحت اين پل را سياحان انگليسى چهارصد و نود يارد تعيين كرده اند. هفت دهانه اين پل گرفته شده و اكنون 33 دهانه دارد و از اين رو به پل 33 چشمه شهرت دارد. اين پل را بنامهاى: پل شاه عباسى - پل اللهورديخان - پل جلفا - پل چهل چشمه - پل سى و سه چشمه خوانده اند و وجه تسميه هر يك چنين است: 1- پل شاه عباسى از آن جهت گويند كه شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهورديخان ساخته شده به پل اللهورديخان معروف گرديده و از لحاظ اينكه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفته اند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اينك سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد. اين پل براى اتصال خيابان چهار باغ كهنه عباسى به خيابان چهارباغ بالا و باغ هزار جريب و عباس آباد ساخته شده است. اين پل در جشن آبريزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و ساير مردم بوده است. شرحى را كه سرپرسى سايكس انگليسى راجع به اين پل نوشته از نظر اينكه بسيار دقيق و وضع پل را در آخر قرن سيزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مى نمايد عيناً در اينجا نقل مى گردد: خيابان با شكوه چهارباغ از يك طرف به پل اللهورديخان كشيده مى شود، كه با اين كه حاليه روى بويرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مى آيد، اينجا از يك شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مى شوند شكل فوق العاده و شگفت آور اين پل كه 388 يارد طول آنست مقابل يك جاده سنگ فرش شده اى به عرض 30 پا بدين قرار ايت كه در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبيه شده كه يكى از آنها راه معمولى روى پل است كه در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشيده ساخته اند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همين جاده مشرف مى باشند، در بالا و پائين اين طاقنماها كه با تابلوى نقاشى شده تزيين يافته بود هر كدام يك پياده روهائى است كه با پله كانها باين راه اصلى وصل مى شود و در كنار سطح رودخانه معبر ديگرى است كه به طول رودخانه امتداد مى يابد. تنها انتقاد مخالفى كه براى ساختمان اين پل مى شود كرد و آن از تصوير هم نمايان است آنكه، پل مزبور در مقابل جريان ضعيف و باريك زنده رود در بيشتر فصول سال بيش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد. در تاريخچه ابنيه تاريخى اصفهان درباره اين پل تاريخى چنين نوشته است: در انتهاى جنوبى خيابان چهارباغ پل اللهورديخان است كه به نام بانى و سازنده آن خوانده مى شود و در همان موقعى كه شاه عباس دستور كاشتن درختان چهارباغ را مى داده رفيق و سپهسالار شاه نيز در ساختمان اين پل به وسيله آجر و سنگ تراش فعاليتى به خرج مى داد، وضعيت اين پل با قديمش تفاوت زيادى نكرده است. ايوانچه ها و غرفه هاى زيبا و متناسب طرفين پل كه جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اوليه باقى مانده است. طول اين پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مى باشد. نوشته اند كه در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدريج سى و سه چشمه شده در سنوات اخير قسمت زيادى از بستر رودخانه را تصرف كرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى كه چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممكن بود بكلى متروك شود وى در سال 1330 كه آقاى مصطفى خان مستوفى رياست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبين خارج و مجراى عبور آب چشمه ها را باز كرد و اقدام به ساختمان ديوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده كه نوز آثارش پابرجا و عملياتش زبانزد مردم اين شهر است. در دوره صفويه ارامنه حق داشتند تا ميدانى كه اول پل احداث شده بود جمع شوند و مال التجاره و صنايع خويش را با صنعتگران اصفهانى تبديل نمايند و حق نداشتند از اين پل عبور كرده داخل شهر شوند در جل اين پل مجسمه رضا شاه كبير بر روى ستونى بارتفاع 5 متر ديده مى شود كه اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف اين مجمسه فعلاً ميدان 24 اسفند و با ميدان مجسمه ناميده مى شود. در شمال شرقى پل يعنى اول خيابنى كه به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است كه بياد مقبره كمال الدين اسماعيل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خيابان مزبور به نام آن بزرگوار ناميده مى شود كه به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد. به طورى كه ملاحظه شد گفتار تاريخچه ابنيه تارخى اصفهان وضع پل زاينده رود را در گذشته و حال تشريح كرده و اقتضاء داشت كه براى استحضار سرگذشت پل ايام گوناگون درج گردد. تاورنيه سياح فرانسوى راجع باين پل در سفرنامه خود كه نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه كرده چنين نوشته است: پلى كه در وسط خيابان تقاطع مى كند موسوم به پل اللهورديخان كه بانى آن بوده است مى باشند و آن را پل جلفا هم مى گويند. اين پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بيك ميزان است. دو طرف آن از وسطش پست تر نيست، 350 قدم طول و بيست قدم عرض دارد و زير آن چندين چشمه و طاق از سنگ ساخته شده كه خلى پست و كم ارتفاع است، در دو كناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل كه چندين طاق با پايه هاى مرتفع به ارتفاع 25 يا 30 پا سقف آن را نگاهداشته اند ديده مى شود، اشخاصى كه مى خواهند هوا خورى كنند وقتى كه خيلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مى نمايند، اما معبر معمولى از زير آن راهروها است كه به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد كه هواى لطيف و خنك از آنه داخل راهرو مى شود. زمين راهرو از سطح پل خيلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مى روند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقريباً 35 پا عرض دارد. يك معبر ديگر هم دارد كه در تابستان و وقع كمى آب به واسطه خنكى خيلى مطبوع است و آن از ميان خود رودخانه است در خط مخصوصى كه تخته سنگها نزديك هرم اتفاق افتاده مى توان از روى آنها رد شد بدون اينكه پاتر بشود. از تمام دهنه هاى زير پل به واسطه درهائى كه به هر چشمه گذراده اند مى توان عبور نمود از پلكانى كه در قطر پايه پل ساخته شده از روى پل به زير چشمه ها و طاقها پائين مى روند و همينطور پله هائى در دو طرف دارد كه به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مى نمايند و عرض راه پله ها بيش از 2 تواز (4 ذرع تقريباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى كشيده اند كه از پرت شده جلوگيرى مى نمايند. بنابراين اين شش معبر در روى اين پل وجود دارد: يكى در وسط و چهار تا در دو طرف كه عبارت است ازى زير و بالاى هراهرورهاى پلكان تنگى كه به زير پل مى رود حقيقتاً اين پل از روى صنعت و استادى بنا شده و مى توان گفت قشنگترين صنعت و شاهكار ابنيه ايران است، اما بسى دور است از اينكه به استحكام پل نف پاريس ساخته شده باشد. سرپرسى سايكس انگليسى در شرحى كه راجع به پل زاينده رود نوشته بود گفته بود كه اين پل با اينكه روى به ويرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنيه تعصب ملى نگذارده كه در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنيه در كليه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و يدگر آثار ايران را كوچك و پست جلوه دهد و از ديگران هم استفاده كرده كه در تجليل اصفهان غلو كرده اند. اينكه آراى مختلفى راجع به اين پل نگاشته شد براى امكان استخراج نظر صحيح و صائب درباره آن بود و اينكه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنيه معلوم گردد. در هر حال اكنون اين پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مى رود زير شماره 110، به ثبت تاريخى رسيده است. شاه عباس اول به طورى كه مورخان و سياحان خارجى نوشته اند در هر حال در جشن آبريزان شركت مى كرد و اگر در اصفهان بود در كنار زاينده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در كنار درياى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مى كرد. در كتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز كه شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار كرده چنين نوشته است. جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مى يافت. گذشته از باغ نقش جهان پل اللهوردى خان را نيز آئين مى بستند و چراغان مى كردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلريزان صورت مى گرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ريخته مى شد. از آن جمله در سال 1018 با آنكه جشن فروردين مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلريزان كردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئين بندى هنر نمائى بسيار كرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از ماليات آن سال را به ايشان بخشيد. در تاريخ اين جشن و گلريزان مير حيدرمعمائى كاشى چنين سروده است:
گل گشت روى پل چو كند خسرو عجم
گل گشت روى پل پى تاريخ كن رقم
گل گشت روى پل پى تاريخ كن رقم
گل گشت روى پل پى تاريخ كن رقم
فلك قدر الله و يردى كه قدر
بامداد بيگ ويردى دادگر
بسعى ملك سيرت آقا حسين
به دست زبر دست صعب
پى سال تاريخ اين پل نيافت
كسى خوبتر از »پل اتمام يافت«
ز عباس شاه اندر ايام يافت
پلى كدر آغاز و انجام يافت
بخير العمل حسن اتمام يافت
امير چو بند امير اين بنا نام يافت
كسى خوبتر از »پل اتمام يافت«
كسى خوبتر از »پل اتمام يافت«
عجب چارباغى است بهجت
فزا گرش ثانى خلد گويند شايد
فزا گرش ثانى خلد گويند شايد
فزا گرش ثانى خلد گويند شايد
كلبه اى را كه من شدم بانى
زين سبب فيض يافتم ز اله
خانه دلگشا شدش تاريخ
چونكه از كلب آستان على است
مطلبم تكيه سگان على است
كه مرا مهر با على ازلى است
چونكه از كلب آستان على است
چونكه از كلب آستان على است