3-1- ابنخلدون ميگويد كه «ميراث قديم علوم عقلي ايرانيان را يونانيان بردند (در عهد اسكندر) و آنچه را كه بعد از عهد شوم اسكندر مجدداً ساخته و مدوّن كرده بودند، به دست تازيان زمان عمر طعمهي آب و آتش گرديد. (مقدمهي ابنخلدون). آيا اين روايت درست است؟ داستان عمرخليفهي ثاني اسلام و كتاب خانههاي ايران و اسكندريه در كتب تاريخ قضيّهاي معروف است. ميگويند در زمان خلافت عمربنالخطاب كشور ايران به توسّط سردار عرب سعدبن ابي وقّاص در حالي فتح شد كه آنان در كتابخانه، كتب بسيار يافتند. سعدوقّاص در اينباره نامه به عمر نوشت و كسب تكليف كرد؛ عمر جواب داد كه همه را در آب بريزيد، چرا كه اگر موافق كتاب خدا باشد؛ ما را قرآن كافي است و اگر مخالف باشد، غير از ضلالت نيست. تازيان فاتح هم كتب ايرانيان را در آب ريختند يا به آتش سوختند؛ و بدين سبب بوده كه در موقع ترجمهي كتب به عربي از ايرانيان، كتاب علمي كمتر نام برده شده و اكثر كتب قصّه و داستان است. ابنخلدون دربارهي كار عمر و كتب ايرانيان شرح كافي نوشته و در آخر داستان گفته است : فطرحوها (يعني طَرَحَ العربُ الكتُبَ العلميّه الفارسيّة) في الماء اوفي النّار وَذَهَبَتْ عُلومُ الفُرس فيها قَبْلَ اَنْ تَصِلَ اِلَيْنا . نظير اين قضّيه را عيناً دربارهي كتابخانهي اسكندريّه نيز گفتهاند كه « عمروعاص» كه از طرف عمربنخطّاب والي مصر شده بود از كتابخانهي اسكندريه به وي گزارش داد و كسب تكليف كرد؛ و عمر همان جواب را كه به قول علماي منطق از نوع «قياس ذوطرفين» يا «قياس ذوحدّين» است و به دستور او آن كتب خانه را كه بسيار مهم و معظم بوده است آتش زدند! (با اين حال استاد زرينكوب اين نظر استاد همايي را قبول ندارند .)
پژوهشهاي جديد در اين باره چه ميگويد؟
3-2- محقّقان جديد اروپا كه در اين باره با رعايت بيطرفي و بدون تعصّب تحقيق كرده به اين نتيجه رسيدهاند كه آن قضيه به كلّي تهمتي است كه از سوي دشمنان به مسلمين بسته شده و ايشان اصلاً كتابسوزي نداشتند و آتشزدن كتبخانهي اسكندريه در اصل به دست روميان اتّفاق افتاده بوده و اين قبل از آنكه مسلمين بدان نواحي دست يافته باشند. روميها عمداً اين كار را كردند تا مواريث علمي قديم به دست مسلمانان نيفتد .