دکتر سيد مصطفي محقق داماد آنچه امروز امت اسلامي مي ناميم ، سرزمين هاي وسيع اسلامي ، ملل اسلامي ، اقوام مختلف با زبانهاي گوناگون تمدن اسلامي را نشان مي دهند که تاريخ واحدي ندارند و راه يافتن اسلام به سرزمين هاي مزبور يکسان نبوده است. بي ترديد برخي در ورود اسلام به آن ديارها مواجه با درگيري و خونريزي شده اند و به اصطلاح بخيل و رکاب فتح شده است ولي همه اين گونه نيست. برخي نواحي با آمد وشد مسلمانان براي تجارت و غيره صرفا با رسيدن معارف و آموزه هاي اسلامي به آن ديار ، شهروندان اسلام را گزيده و به آن گرويده اند. بخش ديگري هم از مسلمانان وجود دارند که اصولا در دارالاسلام قرار نگرفته اند ودر متن سرزمين هاي غير اسلامي زندگي مي کرده اند. آنان به صورت متفرق در گوشه و کنار دنيا صرفا از طريق مطالعه و بررسي و تفکر و تامل مسلمان شده اند. به نظر محقق داماد ميان اين 3 گروه مسلمان بايد مقايسه اي صورت گيرد. عمق اسلام و نفوذ آن مطالعه شود تا ديده شود اسلام کداميک از 3 گروه موفق تر ، ناب تر و شکوفاتر است. براي گسترش دين مقدس اسلام و نفوذ آن در جوامع مختلف باوجود اختلاف وگونه گوني زمانها و مکانها بي گمان مي توان عنصر مشترک يافت. آنچه مسلم است اين است که عنصر مشترک نفوذ و گسترش حيرت آور اسلام در سرزمين هاي پهناور آن هم در فاصله زماني بسيار کوتاه به گواهي اسناد و منابع معتبر تاريخي چيزي جز تامين و فراهم کردن همگاني ترين خواست هاي بشري نمي باشد. اگر براي اثبات اين مدعي در خصوص وقايع قرون اوليه اسلامي به ارائه شواهد و اسناد کهن نيازمند باشيم ، براي گرايش هاي اعجاب آور متفکران بزرگي در قرون معاصر که در گوشه و کنار دنيا در کمال آزادي با مطالعه عميق و مقايسه تعاليم و آموزه اديان مختلف ، به دين اسلام گرويده و در مقابل فشارهاي سياسي و هجوم تلخگويي هاي همکيشان پيشين خود با قامتي استوار ايستاده و انگيزه خودرا تعليمات و آورده هاي اسلامي اعلام داشته اند ، راه چندان دور و درازي را نبايد بپيماييم اگر براي تحقيق در خصوص کيفيت و انگيزه گسترش اسلام در ايران ، روم ، هند و شرق دور در قرون اوليه و گذشته بيش از هزار سال پيش ممکن است دچار چون و چرا باشيم و يا با مدع^ي مواجه شويم ، خوشبختانه جمال چهره هزاران متفکر معاصر شرقي و غربي گرويده به دين اسلام براي اثبات جذابيت اسلام حجت موجه ماست. حدود 4 قرن است مسيحيت ، اعم از کليساي کاتوليک يا ديگر شعب مسيحيت ، داراي سازمان تبليغات مستقل ، متشکل و منظم است. همه ساله گروهي ازکشيشان را با سياست هاي از پيش تعيين شده آموزش مي دهند و با صرف هزينه هاي بسيار سنگين به اقصي نقاط جهان به ماموريت تبليغاتي اعزام مي دارند. سازمان تبليغات وابسته به مسيحيت از حمايت دولتهاي بزرگ مسيحي برخوردارند و چنانچه موفق شوند کسي را به آيين مسيحيت درآورند همه گونه تسهيلات مادي براي او فراهم مي کنند. با وجود اين ، بنا برتحقيقات خود اروپاييان تقريبا پيشرفت مسيحيت متوقف شده است و تبليغات کشيشان حتي در سرزمين هاي پررونق پيشين ، مانند برخي کشورهاي آفريقايي نيز ديگر تاثيري چندان در رواج مسيحيت ندارد.در کتاب دايره المعارف مسيحيت که در 2جلد چاپ شده است صريحا مي نويسد که هم اکنون 437 راديوي کاتوليک در ايتاليا به زبانهاي مختلف مشغول تبليغ مسيحيت هستند، ولي باز هم گريز از مسيحيت امري مسلم است. در حالي که باوجود مجهز نبودن مسلمانان به سازمان تبليغاتي متشکلي همانند نهادهاي تبليغاتي مسيحيان و فقدان اعتبارت و امکانات مالي ، دين اسلام همچنان به پيشرفت خود حتي در صنعتي ترين کشورهاي جهان ادامه مي دهد و روز به روز بر اعتلا وکشش آنان افزوده مي شود، تا آنجا که قدرتهاي بزرگ مسيحي را به شگفتي همراه با نگراني واداشته است.
راز اين گسترش در چيست؟
اين سوالي است که در درجه نخست براي خود مسيحيان مطرح شده است. موجب خوشبختي است که در ميان انبوه گرويدگان به اسلام دانه هاي درشت ، چهره هاي تابناک علم و ادب و متفکران نامدار صاحب قلم بسيارند که در آثار مکتوبشان پاسخ پرسش را بصراحت داده اند. آنچه من در اين بحث مي خواهم براي شما بيان کنم ، همان چيزهايي است که در نوشته هاي متفکريني که با مطالعه به اسلام گرويده اند آمده است و من سعي مي کنم با نقل مستند بيان کنم. مطالعه آثار متفکران گرويده به اسلام نشان مي دهد براي آنان عناصر جذاب در اسلام مختلف و گوناگون است ولي چند نکته در اغلب آثار آنان مشترک است مثلا اغلب از سادگي اصول اسلام و از سازواري اين اصول با عقل و منطق سخن مي گويند. برخي به عدالت و مساوات اسلامي را اشاره مي کنند من در مباحث مختلف در عقلانيت و راز نداري اسلام بحث کرده ام ولي در اينجا مي خواهم به اعترافاتي که آنان راجع بمعارف والاي اسلامي کرده اند اشاره کنم. سرگذشت برخي از اينان که در سرزمين خود هيچ کم نداشتند و باز هم به مسلماني روي آوردند، شگفت انگيز است. براي نمونه توجه فرماييد: شايد کمتر کسي از آشنايان با ادبيات جهاني است که نام ولتر را نشنيده باشد. زندگي اين فيلسوف فرانسوي تحولات عظيمي به خود ديده است. در مقطعي از عمرش يعني از حدود سالهاي 1705 تا 1742 ميلادي که وي دوران دبيرستان را در دبيرستان لويي کبير (Louis La Grand) مي گذراند از اسلام به طور سطحي اطلاعاتي به گوشش رسيد و به يافتن احساسي منفي در تاليف نمايشنامه زشت و نارواي خرافات (فناتيسم) به گونه اي از پيامبر اسلام نام برد که حتي پيروان ديگر اديان را به خشم آورد. انتقادها او از اسلام تا آنجا شهرت يافت که نويسندگان زيادي وي را «دشمن محمد» عنوان دادند. ولتر به انتقاد بسنده نکرد و در پي آن شد که راز گسترش اسلام و پيشرفت عظيم مسلمانان را دريابد. وي در مقطع بعد يعني در سالهاي 1742 تا 1763 به بعد به مطالعه و تحقيق در اين باب مي پردازد و با پشتکار عجيبي که داشت منابع و آثار مربوط به تمدن ملل شرقي را بررسي مي کند و نتيجه آن مي شود که در آثاري که در اين مقطع از زندگي او ديده مي شود همه بيانگر پختگي اوست و گواهي مي دهد که در باب گسترش اسلام و تحول معتقدات مسلمانان و نيز ريشه برخي آداب وسنن اسلامي به افکاري عميق دست يافته و واقعيت ها را درک کرده است. در مقدمه چاپ جديد نمايشنامه فناتيسم (1748 م) ديگر ولتر سابق نيست مطالبي آورده که به هيچ وجه به آثار پيشينش شباهت ندارد. او نسبت به اسلام با تحولي شگرف روبه رو شده است و ديگر پيامبر اسلام ص راجاعل و دروغزن نمي نامد، بلکه با اعجاب تمام مردي مي داند که «بزرگترين انقلاب روي زمين را پديد آورده است» اين جمله را در مقطعي مي نويسد که هنوز صراحتا به اسلام نگرويده و گويي هنوز در حال تحقيق و بررسي و تلاش براي رسيدن به حقيقت است و سر انجام به حکم وعده قطعي الاهي که فرمود: الذين جاهدوافينا لنهدينهم سبلنا» به ستايش صريح و دفاع از اصول عقايد مسلمانان مي پردازد. وي در اثري با عنوان «گورستان خرافات (La tombeau du fanatisme) و نيز «شرعيات مردي شريف» ستايش او از اسلام تاحد حماسه اوج مي گيرد.در اواخر عمر(1772م ) ولتر کتابي تاليف کرد که عنوان او چنين است : سرانجام بايد به سويي گراييد منظورش اين است که سرانجام بايد ديني از ميان اديان برگزيد!! وي در اين کتاب آشکارا اسلام را از همه اديان روي زمين برتر مي داند. آثار اخير ولتر کاملا گواهي مي دهد که آنچه وي را به اسلام جذب کرده عبارت است از: الف - معارف اسلامي: ولتر توحيد را که نخستين اصل از اصول اعتقادي اسلام است مورد ستايش قرار مي دهد و از خداي مسيحيت که با اسرار متناقضي همراه است بيزاري مي جويد. ولترچنان تحت تاثير تعليمات قرآن درباره توحيد قرار گرفته که در آثارش خداوند را با همان تعبيرات سوره توحيد قرآن (سوره 112) ستوده است. به متن زير توجه کنيد که مي نويسد:«او قائم بالذات است. هيچ کس به او هستي نبخشيد ولي همه هستي خودرا ازاو دارند. هرگز نزاييده و هرگز زاييده نشده است و در سراسر کائنات بسان او نتوان يافت.» ولتر در آثارش نسبت به اعتقاد به قيامت نيز شهادت مي دهد. او معتقد است که اعتقاد به وجود خدا مستلزم اعتقاد به روز جز است ب - شريعت اسلامي: از نظر ولتر شريعت اسلامي که تعليم دهنده همزيستي مذهبي و تسامح ديني است ، نشانه حقانيت آن است. وي در کتاب بايد به سويي گراييد اسلام را ديني معقول و جدي و پاک و دوستدار بشريت مي داند و مي گويد اينها نشانه حقيقت اسلام است ، فضيلت همزيستي مذهبي را نيز به آن بيفزاييد.
هانري کربن
در زمان خود ما شادروان پروفسور هانري کربن شيفته معارف اسلامي به روايت شيعي مي شود و براي دريافت معارف اهل بيت ع به سرزمين ما ، ايران وارد شد و مدت مديدي به منظور فراگيري اين معارف از سرچشمه اصلي آن در ايران سکني مي گزيند و از محضر عالمان بزرگ شيعي از جمله علامه طباطبايي صاحب الميزان کسب فيض مي نمايد. نگارنده او را عاشق معارف اهل بيت ع مي شناسد و اين واقعيت در آثار مختلف وي مشهود است. در اثر گرانسنگش درباره اسلام ايراني در 4 مجلد ، مي خواهد بگويد ايرانيان قرائت خاصي از اسلام دارند که همان قرائت شيعي است. به نظر کربن تعاليم ائمه ع منشا تاملات فلسفي قرار گرفته وفلسفه وبه طور کلي علوم عقلي اسلامي نشات گرفته از تعاليم آن بزرگواران است. در حالي که مستشرقين سعي کرده اند تا حيات عقلي اسلامي را بر گرفته از يونان معرفي کنند.آنچه پرفسور هانري کربن را مجذوب ساخته بود تنها وتنها معارف اهل بيت عصمت است. وي به صراحت در مورد اقامتش در ايران مي نويسد:«من يک پژوهشگرم ، يک زائرم ، يک مسافرم ، يک باز ديد کننده مفتون ، مفتون عرفان شيعي ، عرفاي بزرگ شيعه ، من زيبايي اين بار گاه جلال را نشان مي دهم». مرحوم استادم آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري اعلي الله مقامه نقل فرمودند که از مرحوم علامه طباطبايي پرسيدم که هانري کربن با چه معتقداتي از دنيا رفت؟ گفت : به نظر من او يک شيعه واقعي و پيرو اهل بيت ع ومومن به تمام معارف خاندان پيامبر بود که دار فاني را وداع کرد. دکتر سيد مصطفي محقق داماد رئيس گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم روزنامه جام جم:سه شنبه 26 دي ماه 1385 12:20