كار بود، عرض كرديم : فدايت شويم ، اجازه بفرماييد اين كار را ما انجام دهيم و يا غلامانتان انجام
بدهند، فرمود: نه ، مرا به حال خودم بگذاريد زيرا من مايلم كه خداى عز و جل مرا در حالى ببيند كه كار
مى كنم و براى كسب حلال خودم را به زحمت انداخته ام )) ؛و (( اميرالمؤ منين (ع ) در شدت گرما به دنبال رفع
نيازهاى زندگى اش مى رفت به اين منظور كه خداوند ببيند او در راه كسب حلال خود را زحمت مى دهد.)) (476)غزالى گويد :(( فضيلت كسب ، ليكن عقيده كه بدان وسيله كسب صورت مى گيرد بايد داراى چهار ويژگى باشد: درستى ، عدالت
، احسان و دلسوزى نسبت به دين ، و ما راجع به هر كدام از آنها يك باب فراهم كرده ايم ، اينك از عوامل و
اسباب صحت و درستى كسب در باب دوم شروع مى كنيم و آنها را نام مى بريم .))
باب دوم : درباره آشنايى با كسب به صورت بيع ، ربا، سلم ، اجاره ، قراض ، شركت، و ...
(( درباره آشنايى با كسب به صورت بيع ، ربا، سلم ، اجاره ، قراض ، شركت ، و بيان شرايطى كه شرع مقدسدرباره صحت اين تصرفات دارد كه همين صحت ، در شرع مقدس مدار و ملاك همه كسبهاست .))بدان كه تحصيل علم اين باب بر هر كسى كه در صدد كسب مى باشد واجب است ، زيرا طلب علم بر هر مسلمانى
واجب است .منظور طلب علمى است كه مورد نياز است و شخص كاسب هم به علم كسب نياز دارد و هرگاه با علم
مربوط به اين باب آشنا شود با عوامل فساد معامله آشنا مى شود و در نتيجه از آنها پرهيز مى كند و در
مورد نادر و مشكلات فرعى كه پيش مى آيد، تاءمل مى كند تا آن كه بپرسد، زيرا اگر او به علم اجمالى با
اسباب و عوامل فساد آشنا نباشد نمى داند كه چه وقت بايد توقف كند و بپرسد و اگر بگويد:من اقدام بر
فراگيرى نمى كنم بلكه صبر مى كنم تا وقتى كه موردى پيش بيايد، آن وقت مى آموزم و مى پرسم ، در پاسخ وى
گفته مى شود:اگر تو موارد فساد عقدها را ندانى از كجا مى دانى كه اشكالى پيش آمده است ، زيرا شخص
كاسب به طور مداوم تصرفاتى مى كند و نمى داند در كجا بايد توقف كند در حالى كه تمام اين تصرفات در
صحيح و مباح مى پندارد.پس ناگزير بايد اين مقدار از علم تجارت را داشته باشد تا بتواند موارد مباح و
جايز را از غير جايز و جاى اشكال را از جاى واضح و غير مشكل تشخيص دهد.مى گويم :
در كتاب (( من لا يحضره الفقيه )) از اميرالمؤ منين (ع ) نقل شده است كه فرمود:(( هر كس بدون علم و آگاهى
تجارت كند، در ربا بيفتد، باز هم دچار ريا گردد، بنابراين نبايد كسى در بازار به كسب و تجارت بپردازد
مگر آن كه به مسائل خريد و فروش آشنا باشد.)) (477)از اصبغ بن نباته نقل شده كه مى گويد:(( از على (ع ) شنيدم كه روى منبر مى گفت :
اى گروه بازرگانان ، اول آشنايى با مسائل ، آنگاه تجارت ؛ به خدا سوگند كه ربا در ميان اين امت مخفى
تر از راه رفتن مورچه روى سنگ صاف است . اموالتان را با صدقه دادن حفظ كنيد، تاجر تبهكار است و تبهكار
در آتش است جز آن تاجرى كه حق را بگيرد و حق را بدهد.)) (478)غزالى گويد :(( علم عقود زياد است ليكن اين شش عقدى كه از مكاسب جدا نيستند، عبارتند از: بيع ، ربا، سلم ، اجاره ،
شركت و قراض كه ما بايد شرايط آنها را شرح دهيم .))